سلام
خسته نباشيد
من لينك شرح كامل حديث منزلت رو پيدا نكردم .
سوالاتي داشتم :
سند صحيح ميخواستم در باب بر اینکه پیامبر در جایی غیر تبوک این گفته را تکرار کرده باشد.
و بر اینکه سیدنا علی برای ادعای جانشینی خودش به این حدیث استناد کرده باشه.
سني ها ميگن :
برای اثبات اینکه این حدیث مربوط به تمام زمانهاست باید سند صحیح بیارید که این حدیث درجاهای دیگه غیر تبوک تکرار شده و سیدنا علی برای اثبات جانشینی خودش به این حدیث استناد کرده.
البته سند هم آوردن هم دردی از شما رو دوا نمیکنه. چون در قسمت اصلی تشبیه (جانشینی بعد پیامبر) هیچ شباهتی بین هارون و علی نیست. و این تناقض به شدت شما رو زمین گیر کرده!
لطفا با سندي صحيح كه قابل قبول سني ها بشد پاسخ بدين
تشكر فراوان

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
حديث منزلت در بسياري از كتب حديثي، تاريخي، تفسيري و... علماي شيعه و اهل سنت موجود است و تعداد قابل توجهي از آنها از ديدگاه مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت صحيح و قابل اعتمادند، در عين حال اين حديث از احاديث متواتر به حساب مي آيد. اين حديث را تعداد قابل توجهي از اصحاب و ياران رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه از جمله آنها افراد ذيل هستند:(1)
1. سعد بن ابي وقاص؛ 2. معاويه؛ 3. حبشي بن جناده؛ 4. جابر؛ 5. ابوسعيد الخدري؛ 6. سعد بن مالك؛ 7. اسماء بنت عميس؛ 8. عبدالله بن عمر؛ 9. ابن ابي ليلي؛ 10. مالك بن الحويرث؛ 11. علي بن ابيطالب(ع)؛ 12. عمر بن الخطاب؛ 13. عبدالله بن عباس؛ 14. ام سلمه؛ 15. عبدالله بن مسعود؛ 16. أنس بن مالك؛ 17. زيد بن ارقم؛ 18. ابوايوب؛ 19. ابوبرده؛ 20. جابربن سمره؛ 21. البراء؛ 22. ابوهريره؛ 23. زيد بن ابي أوفي؛ 24. نبيط بن شريط؛ 25. فاطمه بنت حمزه.
معروف ترين محل صدور حديث منزلت در جايي بوده است كه رسول خدا(ص) در سال نهم هجرت هنگام ترك مدينه، علي بن ابيطالب(ع) را جانشين خود در شهر قرار داد و خود همراه سي هزار نفر رزمنده جهت برخورد و جنگ احتمالي با روم شرقي كه نيروهاي خود را در نوار مرزي شام براي مقابله با نفوذ اسلام مستقر كرده بود، عازم سفر شد. علي بن ابيطالب(ع) كه در كنار صفات برجسته تقوا، زهد، ايمان راسخ و... رزمنده و جنگ آور شجاعي بود، از ماندن در مدينه ناراحت شد و گريه كرد. اما رسول خدا(ص) به او دلداري داد و چنين فرمود: آيا خشنود نمي شوي كه مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسي باشد؟ جز اينكه پس از من پيامبري نيست؟! امام علي(ع) نيز رضايت خود را با اين سخن اعلام داشت و در مدينه ماند.
بعضي از روايات مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت صرفاً محل صدور حديث منزلت را درباره همين موضوع بيان مي كند. ولي اين همه مطلب نيست و طبق ادله و روايات موجود در منابع مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت، حديث منزلت علاوه بر جنگ تبوك در موارد ديگري نيز از طرف رسول خدا(ص) بيان شده است. در اينجا نگاهي گذرا به موارد ديگر صدور اين حديث مي نماييم: پيامبر(ص)اين جمله را در هفت مورد ديگر، و در هر مورد نيز به مناسبتي، بيان كرده است. ولي ما به علت اختصار، تنها سه مورد از آنها را ياد آور شديم.
1ـ روزي ابوبكر و عمر و ابو عبيده بن جراح در حضور پيامبر(ص) بودند كه پيامبر دست بر شانة علي(ع) زد و فرمود: «يا علي أَنت أَول المُؤمنين ايماناً و أَولهم اِسلاماً و أنت منَي بمنزله هارون من موسي.»(2)؛يا علي تو نخستين فردي هستي كه به من ايمان آوردي و آيين اسلام را پذيرفتي، و تو نسبت به من منزلت هارون نسبت به موسي را داري.
2ـ در نخستين روزهاي هجرت، پيامبر مهاجرين و انصار را گرد آورد و آنان را دو به دو برادر هم خواند. از آن ميان، تنها براي علي(ع) برادري قرار نداد. علي(ع) با ديدة گريان به پيامبر عرض كرد: يا رسول الله چگونه براي هر فردي برادري تعيين نمودي، و براي من كسي را معين نكردي؟ پيامبر در اين لحظه نيز همان جملة تاريخي خود را در برابر گروهي از صحابه فرمود: «وَ الَذِي بَعثني بِالحقَ ما أَخرّتك إِلاَ لِنفسي و أَنت مِنَي بِمنزله هارون مِن موسي غَير أَنه لانَبي بَعدي و أَنت أَخي و وارثي؛سوگند به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است. نام تو را جز به علت عقد اخوت با خودم به تأخير نيانداختم. تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي هستي، جز اينكه پس از من پيامبري نيست، تو برادر و وارث من هستي.»(3)
3- فخر رازي از مفسرين بزرگ اهل سنت در تفسير خود در ذيل آيه 55 مائده(آيه ولايت) در مورد شان نزول آن اين حديث را آورده است: «پيامبر (ص) كه در حال نماز بود اين جريان (جريان بخشيدن انگشتر به سائل) را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرد و چنين گفت: خداوندا برادرم موسى از تو تقاضا كرد و فرمود "رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي إلى قوله وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي" و نيز موسى درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و به وسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى.
خداوندا من محمد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على (ع) را وزير من گردان تا بوسيله او، پشتم قوى و محكم گردد...(4)
موارد ديگر صدور اين روايت: روز نامگذاري امام حسن و امام حسين(ع)، در روز غدير خم، در حجه الوداع، در منا، هنگام فتح خيبر.(5)
اما توضيحي درباره دلالت اين حديث بر ولايت و امامت امير المومنين علي(ع) بعد از پيامبر اكرم(ص):
در اين حديث نيز، پيامبر موقعيت علي(ع) را نسبت به خود به سان موقعيت هارون نسبت به موسي خوانده و از ميان مناصب هارون، فقط يك منصب را استثنا كرده است، و آن اينكه هارون پيامبر بود. ولي پس از پيامبر اسلام(ص)، به حكم «و خاتم النبيين»، پيامبري نخواهد آمد و علي(ع) به مقام نبوت نخواهد رسيد.
اكنون بايد ديد مناصب و مقامات هارون به حكم قرآن چه بوده كه علي(ع) همة آنها را (جز نبوت كه پيامبر در ذيل حديث آن را استثنا كرده ) دارا بود.
وقتي به قرآن مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه موسي براي هارون مناصب زير را از خداوند خواسته، خداوند نيز در خواست هاي موسي را پذيرفته و همه را به هارون داده است:
1ـ مقام وزارت: موسي بن عمران از خداوند خواست كه هارون را وزير او قرار دهد:«وَاجْعَل لي وَزيراٌ مِن اَهلي هارون أَخي»(6)؛ پروردگارا از اهل بيت من هارون برادرم را براي من وزير معيًن بفرما.
2ـ تقويت و تأييد: موسي از خدا خواست كه او را به وسيلة برادر خود هارون تأييد و تقويت نمايد: «أُشدد به أَزري»(7)؛ مرا به وسيلة او نيرومند ساز.
3ـ مقام رسالت: موسي بن عمران از خدا خواست كه او را در امر رسالت شريك وي سازد:«و أَشركه فِي اَمري»؛(8) او را در امر رسالت شريك من قرار بده».
قرآن مجيد خاطر نشان مي‌سازد كه خداوند به تمام درخواست هاي موسي پاسخ مثبت گفته و همة اين مقامات را به هارون عطا نمود: «قَد أُوتيت سُؤلَك يا موسي»؛(9) اي موسي، همة درخواست هاي تو پذيرفته شد. علاوه بر اين، موسي در ايام غيبت خود هارون را خليفه و جانشين خود ميان بني اسرائيل قرار داد و فرمود: «و قال موسي لِأخيه هارون اخْلُفني في قومي»؛ (10) موسي به هارون گفت: جانشين من ميان قوم باش.
در آيه ديگر با صراحت هر چه كامل تر به وزارت هارون تصريح مي كند و مي فرمايد: «وجعلنا معه اخاه هارون وزيرا؛ (11) هارون برادر موسي را وزير وي قرار داديم». اين جملات به تعبير مفسران و علماي اهل لغت اطلاق دارد و فقط شامل زمان حيات نيست.
از مراجعه به آيات ياد شده مقامات و مناصب هارون كاملاً به‌دست مي‌‌آيد. به حكم حديث منزلت تمام اين مناصب ومقامات (جز مقام نبوت) بايد براي علي(ع) ثابت باشد. در اين صورت امام، وزير و يار وخليفة رسول خدا در ميان مردم بوده، بايد در غياب پيامبر رهبري مردم را به عهده بگيرد.
هارون قبل از حضرت موسي از دنيا رفت وبعد از او نبود كه مقام جانشيني او در عمل تحقق يابد. اگر هارون زنده بود ديگر وصايت به يوشع بن نون نمي رسيد. پيامبر(ص) در مقام بيان شايستگي امام علي(ع) است و تشبيه را براي اين به كار برد، نه اين كه كدام يك زود تر يا دير تر از دنيا مي روند.
وجه تشبيه اين است همان طوري كه هارون وزير و خليفه موسي در غياب او بود و با بودن او اين مقام به ديگران نمي رسيد، امام هم نسبت به پيامبر چنين است. توهم نشود كه اين امر به جانشيني موقت و چند روزه دلالت دارد چرا كه اگر چنين بود نبايد وزارت به امام علي(ع) منحصر مي شد.
اگر مقام وزارت، فقط در زمان حيات بود و آن هم در جنگ تبوك و نبودن پيامبر در مدينه، علي(ع) اوّلين و آخرين شخص نبود كه پيامبر او را در غياب خود از مدينه جانشين خود قرار مي‌داد. پيامبر در طول اقامت ده ساله خود در مدينه، هرگاه مركز اسلام را ترك مي‌گفت، كسي را به عنوان جانشين خويش معرفي مي‌كرد و امور را به دست او مي‌سپرد. چنانچه مقصود از اين جمله و تشبيه امام به هارون فقط جانشيني امام در طول غيبت پيامبر از مدينه بود، چرا اين جمله را در بارة ديگر جانشيان خود نگفت؟ در صورتي كه آنان نيز در مواقع خاصي كه پيامبر مدينه را به عزم جهاد و يا زيارت خانة خدا، ترك مي‌گفت، جانشين پيامبر بودند. پس علت اين تبعيض چه بود؟
همچنين جانشيني علي(ع) از پيامبر(ص) آن هم در يك مدت كوتاه، به اين طول و تفصيل نياز نداشت كه چنين جمله‌اي را بگويد، سپس مقام نبوت را استثنا كند.
معرفي منابع براي مطالعه بيشتر در مورد اين حديث:
1. ميلاني، سيد علي، حديث المنزله، چاپ قم ؛(اين كتاب در نرم افزار كتابخانه اهل بيت ع موجود مي باشد.)
2. اسماعيل زاده، ايلقار، مقاله بررسي تطبيقي حديث منزلت از نگاه مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت.( در اين مقاله، اين حديث به صورت مفصل از روايات اهل بيت و اهل سنت آورده شده و شبهات مربوط به آن پاسخ داده شده است.)
از جمله كتب اهل سنت كه اين حديث را نقل كرده اند:
مسند احمد، ج1، ص179؛ ج3، ص32؛ ج6، ص369و438.
صحيح مسلم، ج7، ص120.
سنن ابن ماجه، ج1، ص45.
سنن ترمذي، ج5، ص304.
براي اطلاعات بيشتر در مورد شبهات اهل تسنن حتما به سايت «وليعصر» زير نظر حسيني قزويني مراجعه بفرماييد
پي نوشت ها:
1. شرف الدين، عبدالحسين، المراجعات، (الهوامش التحقيقية)، تحقيق: الشيخ حسين الراضي، المجمع العالمي لاهل البيت(ع)، چاپ دوم، قم، 1416ق، ص373ـ375. به نقل از مقاله بررسي تطبيقي حديث منزلت از نگاه مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت.
2. متقي هندي، علي، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرساله، ج6، ص395، ح 6032.
3. همان، ج5، ص31.
4. فخر الدين رازي، مفاتيح الغيب، انتشارات دار احياء التراث العربي، ج‏12، ص 383 .
5. اسماعيل زاده، ايلقار، مقاله بررسي تطبيقي حديث منزلت از نگاه مذهب اهل بيت(ع) و اهل سنت.
6. طه(20)آيه29.
7. همان، آيه31.
8. همان، آيه32.
9. همان، آيه36.
10. اعراف(7)آيه142.
11. فرقان(25)آيه35.
موفق باشید.