معناي بند آخر سلام نماز چيست ما به چه كسي سلام مي فرستيم و منظور از «سلام بر تو و .....» چيست

ابتدا بهتر است به طور خلاصه مطالبی را در مورد سلام های آخر نماز بگوییم و سپس تفسیری کوتاه در مورد سلام آخر نماز ارائه کنیم.
به طور معمول، در آخر نماز، نمازگزار سه سلام می دهد؛ سلام اول، مورد خطابش روشن است که رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلّم - می باشد؛ هر چند در بعضی روایات، اهل بیت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلّم - هم ذکر شده اند که باید به آن ها سلام کرد.
امام باقر - سلام الله علیه - در توضیح بند اول سلام به این مطلب (سلام بر اهل بیت پیامبر) اشاره فرموده:
«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ السَّلَامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ الْمَهْدِيِّينَ...». (1)
امّا جمله دوم، عبارت است: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین». در این جمله، نمازگزار به وسیله کلمه "علینا" هم به خود و هم به دیگر نمازگزاران سلام می کند و با کلمه "عباد الله الصالحین" به همه بندگان شایسته خدا سلام می کند. اما صالحین چه کسانی هستند؟ قرآن گروه های مختلفی را جزء صالحین قرار داده که انبیا و اولیا و نیز مؤمنان از آن جمله اند.
توضیح بیش تر این که کلمه «عباد الله الصالحین» شامل تمام بندگان شایسته خدا می شود؛ چون این کلمه به صورت جمع و با ال، آمده که دلالت بر جمیع می کند؛ یعنی هر کسی که صالح باشد، چه انبیا یا مؤمنان انسی و یا مؤمنان جنی، نمازگزار به همه آن ها سلام می دهد.
و اما در مورد سلام آخر نماز، تفاسیر متفاوتی نقل شده است:
جمله سوم: «السّلام علیکم و رحمة الله برکاته». در این جمله، مخاطب مبهم است؛ امّا در روایات مصادیقی از این مخاطب را بیان فرموده اند. از جمله گفته شده: این سلام ها خطاب به ملائکه موکل انسان هستند.
از امام صادق - سلام الله علیه - در مورد سلام های سه گانه نماز سؤال شد... .(در این جا اشاره امام به سلام آخر نماز را بیان می کنیم.) ایشان فرمود:
«وَ تَكُونُ الثَّالِثَةُ عَلَى مَنْ عَلَى يَسَارِهِ وَ مَلَكَيْهِ الْمُوَكَّلَيْنِ؛ (2)
یعنی: سلام سوم نماز برای کسانی است که در سمت چپ او و دو ملک موکل او است».
البته در بعضی روایات گفته شده که این سلام خطاب به تمام ملائکه و فرشتگان است و در بعضی روایات آمده که این سلام ها به انبیای الهی است و شاید هم بتوان گفت: بعد از آن که نمازگزار در سلام اول به خصوص رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلّم - (و اهل بیت - سلام الله علیهم اجمعین-) سلام کرد و در سلام دوم، به تمام نمازگزاران و تمام بندگان شایسته اعم از انبیا و مؤمنان انسی و جنّی و ملائکه سلام کرد. در سلام سوم، به صورت جمعی به همه آن ها سلام می دهد و همه را مورد مخاطب خود قرار می دهد.
تشریع سلام سوم در معراج به رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلّم -:
پیامبر اکرم (ص) در مورد نماز خود در معراج می فرماید: چون به خود و اهل بیت خود صلوات فرستادم، استقامت نمودم. دیدم فرشتگان و انبیا و رسولان پشت سر من صف کشیده اند. خطاب به من رسید: ای محمّد! بر ایشان سلام کن. پس گفتم: "السلام علیکم و رحمة الله و برکاته". پس وحی رسید: سلام و تحیت، منم و تو و ذریه ات، رحمت و برکات هستید. (3)
از امام صادق - سلام الله - در مورد معنای سلام در آخر هر نماز نقل شده است:
«معنى السّلام في دبر كلّ صلاة، معنى الامان، اى من ادّى امر اللَّه و سنّة نبيّه صلّى اللَّه عليه و آله خاضعا له خاشعا منه، فله الامان من بلاء الدّنيا و براءة من عذاب الآخرة؛ (4)
معناى سلام در آخر هر نماز، امان است؛ يعنى كسى كه امر پروردگار متعال را به جا آورد و به سنت پيغمبر خدا به حال خضوع و خشوع عمل كند، پس او از بلای دنيا و از عذاب آخرت در امن مى‏شود».
در هر صورت، می توان گفت: آخرین ‌مرحله ‌نماز، سلام ‌و درود فرستادن‌ بر پیامبر اکرم‌ - صلوات الله علیه -، بندگان ‌صالح ‌و همه ‌نماز گزاران‌ است‌. مثل این که با گفتن "تکبیرة ‌الاحرام‌" در سینه آسمان ملکوت اوج می گیریم و به معراج می رویم. با گفتن "سلام‌" فرود می آییم و به افراد صالح و نیکوکار سلام می دهیم و این، علامت خروج ‌از نماز‌ است‌.
در پایان می توان گفت:
سلام در غیر از جایی که یکی از اسامی خدای متعال است و جای توضیح آن این جا نیست، به معنای تسلیم شدن ارادی موجود دارای عقل و شعور نسبت به موجودی برتر از خود است و هر چه آن موجود عظمتش بیش تر باشد، سلام معنای واقعی تری به خود خواهد گرفت و دارای احترام بیش تری خواهد بود.
و اما در مورد سلام های آخر هر نماز می توان گفت انسان در پایان نماز، نهایت تسلیم شدنش را نسبت به پیامبر بزرگوار اسلام - صلوات الله علیه - و نیز انسان های برگزیده و صالح نشان می دهد و سلام آخر نماز آخرین تسلیم و نهایت احترام است.

پی نوشت ها:
1. شیخ صدوق، من لايحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسين، چاپ دوم، ج 1، ص 320.
2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 82، ص 305.
3. موسوی خمینی، روح الله، سر الصلوة، تهران، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1372 هجری شمسی، ص 108.
4. گیلانی عبد الرزاق، مصباح الشریعه (عربی فارسی)، تهران، انتشارات پیام حق، 1377 هجری شمسی، چاپ اول، ص 137.