پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

با سلام خدمت شما.میخواستم ببینم این که شیعه از امامان کمک میگیرند اشکالی دارد؟ایا این درست است که انسان امامان را واسطه ی خود و خدا قرار بدهد با اینکه میداند خدا از رگ گردن هم به او نزدیک تر است؟ به این ایه دقت کنید :] إن الذین تدعون من دون الله عباد أمثالكم[ «كسانی را كه به غیر از خدا می‏خوانید بندگانی مثل خودتان هستند»(اعراف/194). متشکرم.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در خصوص اين سوال ابتدا بايد ديد اصل توسل و ياري خواستن از انسان هاي ديگر از ديدگاه دين اسلام امري مقبول است يا مذموم ، آن گاه به نحوه عملكرد و رفتار شيعيان در اين خصوص بپردازيم :
توسّل يعني در خواست از فرد داراي توانمندي، براي حل مشکلات و نيازمندي هاي، حال چه به دست خود و از طريق قدرت فردي اش و يا از طريق وساطت و عرض نياز ما به فرد ديگري که اين توانايي را داراست . متوسل شدن به ديگران گاهي به معناي درخواست کمک از خود اوست . گاهي به معناي درخواست شفاعت و وساطت او نزد کسي که توانايي حل مشکلات ما را دارد ؛
اگر به مجموعه آيات وروايات نگاهي بيندازيم ، درمي يابيم که توسل به يك انسان نمي تواند شرک و گناه باشد بلکه مواردي از توسل مورد تمجيد و سفارش نيز قرار گرفته ؛ مثلا در آيه 97 سوره يوسف از زبان برادرانش خطاب به پدر مى‏خوانيم :
«يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطئين ؛اى پدر ! براى ما استغفار كن كه ما خطا كار بوديم ». يعقوب نيز اين تقاضا را نه تنها انكار نكرد بلكه به آن ها قول مساعد داد و فرمود : « سوف استغفر لكم ربى ؛ به زودى براى شما از درگاه خداوند تقاضاى آمرزش مى‏كنم » اين آيه تصريح دارد که عمل فرزندان يعقوب در توسل به پدر بزرگوارشان درست بوده و گرنه مورد تاييد پيامبر خدا قرار نگرفته و پذيرفته نمي شد.
در جاي ديگر مي فرمايد : « و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووك فاستغفروا اللّه و استغفر لهم الرسول لوجدوااللّه توابا رحيما ؛(1)- اگـر آنـان هنگام ستم بر خويشتن , نزد تو مى آمدند و از خدا درخواست آمرزش مى كردند و پيامبر نيز براى آنان طلب آمرزش مى نمود , خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند . »
اين آيه هم به واسطه قرار گرفتن پيامبر براي طلب استغفار مردم ، صراحت دارد. بنابراين واسطه قرار گرفتن انسان هاي برگزيده الهي و متوسل شدن به آن ها در آيات قرآن به کار رفته و در صدر اسلام نيز توسط اصحاب و ياران پيامبران صورت مي گرفت.
از طرف ديگردر مواردي هم در منابع وآموزه هاي ديني ، توجه به غير خدا مذموم و مردود دانسته شده مثلا در قرآن آمده : «لا تدعوا مع الله احدا(2) همراه خدا ديگري را نخوانيد » ؛ در نتيجه بايد ديد معيار و ملاک توسل ممدوح و مذموم چيست .
توسل ما نسبت به امامان يا امام زادگان از سه صورت خارج نيست:
1. درخواست از آن ها براي وساطت از درگاه خداوند براي رفع حوايج و آمرزش گناهان ومانند آن است که يقينا صحيح و درست است چنان که مورد آيات گذشته و مورد قبول قرآن همين موارد بود .
2.گاهي هم درخواست مستقيم از اين بزرگواران براي حل مشکلات ماست ،با اين توجه که قدرت وتوانايي آن ها امري است که خداوند به ايشان عنايت نموده ، امامان به خاطر قدرت و کرامت و توانايي خدادادي قادر به حل مشکلات و نيازهاي ما هستند ،آن هم در صورت مطابقت با مشيت وخواست خداوند ؛مانند همان موردي که از درخواست يک مادر بيان کرديد .
اين مورد هم هيچ منع عقلي و محذور شرعي ندارد ،زيرا همانند مراجعه ما به پزشک براي درمان بيماري است ،زيرا از پزشک مي خواهيم از علم و دانش خدادادي خود و با بهره گيري از داروهايي که خداوند براي درمان بيماري خلق فرموده ،ما را در مسير بهبودي قرار دهد؛ در واقع درخواست ما از امامان معصوم براي استفاده از مقام ومرتبت عالي شان در تصرف در امور عالم از همين قبيل است ،نه بيش تر.
3.تنها مي ماند توسل به اين بزرگواران با اين پيش تصور که اين ها در عرض خداوند داراي توانايي هاي مستقلي هستند که حتي بدون اراده و خواست خدا قدرت برآوردن حوائج ما را دارند ؛
بديهي است که اين گونه عقيده و عمل طبق آن شرک و گناهي بزرگ است اما در هيچ يک از اعتقادات شيعه اثري از چنين نگاه و بينشي به چشم نمي خورد . در مشهور ترين ادعيه ما و توسلات و زيارات منقول در منابع شيعي همواره ذکر : « يا وجيهة عندالله اشفع لنا عند الله ؛ اي آبرومند نزد خدا شفاعت ما را نزد خداوند بنما »(3) است ،نه وجود اراده و قدرت مستقل از اراده و قدرت خداوند .
با فرض وجود خداوند قادر و توانا و نزديك تر بودن او از رگ گردن به ما چه نيازي به عرض حاجت بردن به پيش بندگان او -هرچند داراي توانايي هايي نيز باشند- است ؟
آدمي مي‏تواند مستقيماً از خداوند حاجت خود را بخواهد، ولي اگر بتواند در اين مسير دعاي ديگران- به خصوص مقرّبان درگاه الهي را نيز همراه خود سازد، احتمال تأثير فزون‏تري در كار خواهد بود . اين امر از خلال فرامين و دستور الهي به دست مي آيد که در برخي موقعيت ها خداوند به اين امر دستور داده و در آن حکمت هايي ديده مثلا فرموده است :
«وَ اِبْتَغُوا إِلَيهِ اَلْوَسِيلَةَ (4)؛به سوي خداوند وسيله برگيريد»،. اين وسيله مي‏تواند اعمال صالح باشد . مي‏تواند شخص صالح و وجيهي باشد .اگر خداوند به طور كلي فراموش گردد و تنها وسايط ديده شوند، اين امر با آموزه‏هاي ديني و قرآني سازگاري ندارد بلکه از بزرگ ترين گناهان محسوب مي گردد چنان که آيات مورد مذمت در اين باره به همين موارد بر مي گردد.
اما در مورد آيه مورد نظر شما يا آيه اي که ابتدا ذکر کرديم ، مراد از خواندن مرادف با عبادت کردن است و گرنه صرف خواندن و صدا زدن نمي تواند حرام باشد .
چون هر خواندني نمي تواندشرک و حرام است باشد؛ در قرآن مجيد لفظ دعوت در مواردى بـه كـار رفته كه هرگز نمى توان گفت گناه و حرام است مانند :« قال رب انى دعوت قومى ليلا و نهارا . (5)- ( نوح گفت ) : پروردگارا ! شب و روز , قوم خودم را ( به سوى تو ) دعوت كردم . »
اگر به قرآن کريم مراجعه کنيم مي بينيم مقصود از دعا در مجموع آياتي که تاکيد بر انحصار آن در خداوند دارد , مطلق خواندن حتي خواندن به قصد ياري خواستن نيست بـلـكه دعوت خاصى است كه مى تواند با لفظ پرستش ملازم باشد ; زيرا مجموع اين آيات در مورد بت پرستانى وارد شده است كه بت هاى خود را خدايان مى پنداشتند .
خضوع بت پرستان و دعا و استغاثه آنان در برابر بت هايى بود كه هرچند آن ها را به عناوين مـالكان حق شفاعت و مغفرت و ... توصيف مى كردند، ولي آن ها را متصرف مستقل در امور مربوط به دنيا و آخرت مى شناختند . در اين شرايط , هر نوع دعوت و درخواستى از اين موجودات , عبادت و پرستش خواهد بود . روشـن تـريـن گـواه بر اين كه دعوت و خواندن آنان با اعتقاد به الوهيت بوده , آيه زير است :
«فما اغنت عنهم آلهتهم التى يدعون من دون اللّه من شيئى؛ (6)- خدايانى كه جز خداى بزرگ , آنان را فرا خواندند ( مى پرستيدند ) , آنان را بى نياز نساخت .» واژه «مع» درآ يه « فلا تدعوا مع الله »به اين معنى گواهى مى‏دهد كه نبايد كسى را هم رديف خدا و مبدأ تاثير مستقل و در جايگاه الوهيت دانست .
بـنـابراين , آيات مورد بحث , ارتباط به توسلات و زيارت ما ندارد . کار ما درخواست بنده اى از بنده ديگر است كه نه او را اله و رب مى داند و نه مالك و متصرف تام الاختيار در امور مربوط به دنيا و آخرت , بلكه او را بنده عزيز و گرامى خدا مى شناسد كه او را به مقام رسالت و امامت برگزيده و وعـده داده كه دعاى او را درباره بندگان خود بپذيرد .

پي نوشت:
1. نسا(4)آيه آيه 64 .
2. سوره جن، آيه 18.
3. مفاتيح الجنان دعاي توسل
4.مائده(5) آيه 35.
5. نوح (71) آيه 5.
6.هود (11)آيه آيه 101.