پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

مراتب تقوا آیا در انجام واجبات و ترک محرماتخلاصه می شود ، در غیر این صورت مراتب تقوا را ذکر کنید .

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز 2
تقوا از ماده «وقايه» به معني حفظ كردن چيزي در برابر آفات و آسيب ها است. از اين رو گفته اند : تقوا به معني محفوظ داشتن روح و نفس آدمي است از آن چه بيم مي رود به آن زيان رساند؛ سپس به خوف و ترس نيز تقوا گفته شده است . در لسان شرع آن را به خويشتن داري در برابر گناه و محرّمات اطلاق مي كنند.(1) البته تقوا يک مفهوم انتزاعي عامي است که نه تنها همه کارهاي خوب از مرتبه داني تا عالي ترين مرتبه آن مي باشد ، بلکه تمام مراتب قلبي و کمالات روحي را در بر مي گيرد .(2)
از اين رو گفته اند : تقوا از ديدگاه اسلام به اين معنا است که انسان از خطري بترسد که از فعل اختياري خود يا ترک آن متوجه سعادت ابدي او مي شود . منشأ اين ترس گاهي عذاب و عذاب جهنم يا محروميت از نعمت هاي بهشتي است . گاهي ترس از محروم شدن از مقامات معنوي و « رضوان الله » و لقاء الله» است .
بنا براين لازم نيست تقوا هميشه به معناي ترس از عذاب جهنم باشد ، بلکه ممکن است به خاطر محروميت از مقامات معنوي باشد . تقوا در يک حد عالي تر علاوه بر فعل و ترک فعل شامل فعل و ترک قلبي و باطني نيز مي شود .مثل خود داري از افکار و تخيلاتي که براي سعادت انسان خطرناک است . (3)
از اين رو در يک نگاه تقوا را به دو مرحله عام و خاص تقسيم مي کنند:
تقواي عام انجام واجبات و ترک گناهان و محرّمات است .امام خميني مي فرمايد:
کسي که اين مرحله از تقوا را ندارد، جزو انسان نيست و داخل در انسانيت نشده است. (4) مادامي که (انسان ) تابع مشتهيات و لذايذ نفسانيه است و حلاوت لذايذ در کام اوست ، اول مقام کمالات انسانيه براي او رخ ندهد.(5)
در بيان مراتب تقوا فرمود : پس ، تقواي عامه از محرمات است ، و(تقواي) خاصه از مشتهيات ، و (تقواي ) زاهدان از علاقه به دنيا ، و مخلصان از حب نفس ، و (تقواي ) مجذوبان از ظهور کثرات افعالي ، و فانيان (کساني که به مقام فناي بالله، لله و في الله مي رسند) از کثرات اسمائي، و واصلان از توجه به فنا ، و متمکنان از تلوينات.(6)
هدف اصلي از همه عبادات و سير وسلوک ها ، قرب الي الله و نزديک شدن به خدا است . « تقوا » جاده اي است از عاَلم مُلک به سوي عالَم ملکوت، ريسماني است که از سوي « معبود » به سوي « عبد » فرستاده شده، تا با تمسک جستن و وصل شدن به آن ، از عالَََم سقوط به عالَم صعود سير و پرواز کند ، به مقام «وصال » و « لقاي خداوند » نايل گردد . از يک سو مي دانيم که رسيدن به آن مقام تنها از راه «معرفت » خدا و « عبادت و بندگي» ممکن و ميسر مي شود ، از سويي ديگر کمال ذات و صفات جمال و جلال خداوند بي نهايت است. پس نتيجه اين مي شود که« راه معرفت و بندگي خدا» ، بي نهايت است. و« جاده تقوا » که از« بزرگراه معرفت و عبادت و بندگي » مي گذرد نيز نا محدود بي نهايت است.
به همين جهت است که پيامبر در مورد « عبوديّت و تقوا » فرمود:
« مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ »
در مورد معرفت فرمود: « وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ » يعني هر چه انسان در مسيرمعرفت و تقوا و عبوديت سير و سلوک کند ،به پايان خط نمي رسد . همه مراتب آن را نمي تواند بپيمايد . چون بشر محدود، چگونه مي تواند قدرت درک بي نهايت را داشته باشد ؟ پس انسان به هر مقدار که درک و شناخت بالاتر و تقواي فزون تري پيدا مي کند ، به خدا نزديک تر مي شود ، لياقت و ظرفيت وجودي بيش تري مي يابد ، .جهت آگاهي بيش تر به به منابع زير مراجعه شود :
1- چهل حديث امام خميني ،از صفحه 206 به بعد
2- اخلاق در قرآن مصباح يزدي ،جلد 1 از صفحه 71 به بعد
3 - منازل السايرين: خواجه عبد الله انصاري
4- صد ميدان :خواجه عبد الله انصاري
5- پيام قرآن، اخلاق در قرآن، آيت الله مکارم شيرازي، ج 1، از ص 61 به بعد

پي­نوشت­ها :
1 . راغب اصفهاني، مفردات، ص 530.
2 .مصباح يزدي ، اخلاق در قرآن ، ج1 ، ص75.
3 . همان.
4.امام خميني ، چهل حديث ، ص 206.
5 . همان .
6.همان.