پرسش:
در آیه 257 بقره میگوید رباخوار مثل کسی است که در اثر تماس شیطان دیوانه شده است. اتفاقاً در قدیم و اقوام عقبافتاده چنین تصوری بوده که یکسری بیماریها در اثر تماس یا وارد شدن شیطان در بدن انسان است. آیا این کلام خداست یا پیامبر که تحت تأثیر اقوام و افکار عقبمانده اعراب بوده؟ اصلاً بین ربا و تماس شیطان چه ارتباطی هست؟ اگر قرآن از طرف خدا بود که اینها را نمیگفت.
خداوند در آیه 275 سوره بقره ایستادن رباخواران را به ایستادن کسانی تشبیه کرده که در اثر «مسّ شیطان» آشفته و پریشان شدهاند:
﴿اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ اَلرِّبٰا لاٰ یَقُومُونَ إِلاّٰ کَمٰا یَقُومُ اَلَّذِی یَتَخَبَّطُهُ اَلشَّیْطٰانُ مِنَ اَلْمَسِّ ...﴾؛ «کسانی که ربا میخورند بهپا نمیخیزند، مگر مانند بهپاخاستن کسی که شیطان او را با تماس خود آشفتهحال و مضطرب کرده است ... .»
با توجه به اعتقاد گذشتگان به نقش جنیان در دیوانگی و اینکه علم ثابت کرده جنون، علل مادی و محسوس دارد، برخی مدعی شدهاند این آیه ازجمله مصادیق تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه خود است که امروزه نادرستی آن ثابت شده است!
در این نوشتار این مدعا بهصورت چکیده بررسی خواهد شد.
متن اصلی پاسخ
آرای مفسران درباره «مسّ شیطان» در آیه 275 سوره بقره
اکثر قریب بهاتفاق مفسران، در تفسیر آیه، با نقش شیاطین در پدیدآمدن جنون مشکلی ندارند و افزون بر ظاهر آیه، از روایات نیز برای تأیید این دیدگاه بهره بردهاند. به باور آنان گستره علوم تجربی محدود به امور مادی و محسوس است و درنتیجه، این علوم توانایی اثبات یا رد مسائل فرامادی را ندارند؛ بنابراین، انتساب جنون به علل محسوس ازسوی علم با ادعای وحی مبنی بر نقش علل غیرمحسوسی همچون شیاطین در ابتلای فرد به جنون، نهتنها باهم در تضاد نیستند، بلکه میتوانند یکدیگر را تکمیل کنند. (1)
برخی نیز بر این باورند این آیه که در سورهای مدنی آمده، در مقام مذمّت رباخواران یهودی مدینه است؛ بههمیندلیل، از تعابیر فضای ذهنی خود آنان برای نقد آنان استفاده کرده است. مطابق کتاب مقدس یهودیان (تَنَخ)، ثروت انفاقکنندگان شبیه باغی است که در اثر نزول باران محصولاتش چند برابر میشود و ثروت رباخواران همانند باغی است که درختان آن در اثر تکانهای شدید حاصل از «مسّ شیطان»، همه میوههای خود را از دست میدهد. (2)
به باور برخی قرآن از فرهنگ زمانه خود تأثیر نگرفته، بلکه این مفسران هستند که تحت تأثیر فرهنگ زمانه خود، آیه را بهگونهای نادرست تفسیر کردهاند. به باور ایشان «خبط» به معنای زدنی که باعث سقوط میشود، «مسّ» یعنی هرگونه ارتباط حسی و غیرحسی و «قیام» استواری و انحراف نداشتن است؛ بنابراین، آیه میخواهد بگوید شخص رباخوار در اثر رباخواری با شیطان ارتباط میگیرد و شیطان با ضربهای او را از حالت طبیعی و فطریاش خارج میکند و باعث سقوطش میشود. (3)
ارتباط ربا با مس شیطان
درباره معنای این آیه سه دیدگاه اصلی مطرح شده است:
1. به باور بیشتر مفسران، رباخواران هنگام برخاستن از قبر یا ورود در محشر، مانند افراد دیوانه و سرگشته، نمیتوانند بهدرستی حرکت کنند. دلیل این حالت، انباشته شدن شکمشان از ربا و مال حرام است که پس از مرگ به این شکل ظاهر و مانع از برخاستن درست آنها میشود؛
2. برخی مفسران، آیه را به معنای مجازی آن تفسیر کرده و معتقدند رباخواران در زندگی دنیوی خود، از حالت تعادل خارج شده و همیشه مضطرب هستند. برخی نیز واژه «خبط» را آشفتگی و بههمریختگی فطرت انسانی در اثر آسیب دیدن تعادل و توازن اجتماعی ناشی از رباخواری دانستهاند؛
3. گروه دیگری از مفسران، با درنظرگرفتن هر دو تفسیر پیشین، معتقدند رباخواری هم تعادل رفتار اجتماعی و عقلانی فرد رباخوار را در این دنیا مختل میکند و هم پس از مرگ و در زمان خروج از قبر یا ورود به صحنه محشر، خود را بهصورت آشفتگی و عدم تعادل در حرکات او نشان خواهد داد. (4)
میزان تسلط شیطان بر انسان
مطابق قرآن، شیطان قدرتِ وسوسه، الهام، تحریک، همراهی و چیرگی و تسلط بر انسان را دارد؛ اما تسلط او بر انسان ابتدایی نیست و هرچه همراهی انسان با شیطان بیشتر شود، تسلط او نیز بر انسان بیشتر خواهد شد:
﴿إِنَّ عِبٰادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطٰانٌ إِلاّٰ مَنِ اِتَّبَعَکَ مِنَ اَلْغٰاوِینَ﴾؛ (5) «قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی میکنند.»
در حقیقت، رابطه شیطان با انسان دارای مراتب گوناگونی است. در ابتداییترین سطح، شیطان تنها بهعنوان وسوسهگر عمل میکند. اگر انسان تسلیم این وسوسه شود، توانایی او در تمایز حق از باطل ضعیف و در دفعات بعدی، فرد با سرعت بیشتری و بدون اندیشه به سمت گناه میرود. چنانچه انسان از این مسیر بازنگردد و توبه نکند، اندیشههای شیطانی همچون پوستهای ضخیم، تفکر او را احاطه کرده و دیگر هیچ اندیشهای جز افکار شیطانی از ذهن او صادر نخواهد شد. در این مرحله، اگر فرد همچنان بر گمراهی خود اصرار ورزد، شیطان جبلّی و فطرت او را وارونه میکند و سرانجام او را تا آستانه ورود به جهنم همراهی خواهد کرد. (6)
نتیجه:
قرآن از تأثیر شیطان بر رباخواران خبر داده و دلیلی بر ردّ این تأثیر نداریم. «خبط» و «مسّ» در لغت به معنای دیوانگی نیستند. اینکه قرآن گفته باشد شیطان باعث دیوانگی است، ثابت نیست و برفرض هم که گفته باشد، علم آن را ردّ یا تأیید نکرده و در قبال آن ساکت است. علم تجربی فقط گفته «جنون» علل طبیعی دارد، اما علل غیرطبیعی را نفی نکرده و ممکن است «جنون» ناشی از علل طبیعی و غیرطبیعی هردو باشد؛ یا برخی از جنونها ریشه در علل طبیعی داشته باشند و برخی دیگر از علل غیرطبیعی نشئت بگیرند. (7) علم نمیتواند وجود چیزی را که در حیطه روشهای تجربیاش نیست، نفی کند. بهویژهکه علم فرآیندی پویا و خود اصلاحگر دارد و در موارد متعددی آنچه روزی بهجهت تأیید نشدن توسط علم، «خرافه» تلقی میشد، بعدها با ابزارهای دقیقتر علمی تأیید شد.
پینوشتها:
1. نصیری، علی، «نقد نظریه راهیافت خطا در قرآن با عطف توجه به آیه «مسّ شیطان»»، اندیشه نوین دینی، دوره 4، ش 13، ۱۳۸۷ ش، صص 133-160، ص 155 و 156.
2. حسینی، بیبیزینب، «رهیافتی زبانشناسانه به موضوع «مسّ شیطانی» در قرآن کریم»، آموزههای قرآنی، دوره 13، ش 24، دی 1395 ش، صص 55-80، ص 67. عرب به ضربهای که با عصا به درخت میزنند تا برگهایش بریزد، «خبط» میگوید.
3. محمودی، زهرا و طلعت حسنی بافرانی، «بازخوانی مسئله خبط شیطان در آیه ۲۷۵ سوره بقره از منظر فریقین»، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، دوره 16، ش 44، اسفند 1398 ش، صص 37-70.
4. نصیری، «نقد نظریه راهیافت خطا در قرآن با عطف توجه به آیه «مسّ شیطان»»، ص 139-142.
5. سوره حجر، آیه 42.
6. حسینی، بیبیزینب، «رهیافتی زبانشناسانه به موضوع «مسّ شیطانی» در قرآن کریم»، آموزههای قرآنی، دوره 13، ش 24، دی 1395 ش، صص 55-80، ص 60.
7. موسوی، سید محمدعلی، تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه؛ بررسی و نقد، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1399 ش، ص 170.







