چرایی توبه پیامبران

همه پیامبران و معصومین (علیهم السلام) معصوم و بدون خطا و اشتباه هستند؛ همچنین معنای استغفار و توبه با آنچه در ذهن ما است متفاوت می باشد و دلیل آن چیز دیگری است.
منظور از توبه و استغفار پیامبران (علیهم السلام)

پرسش:
 استغفار و توبه پیامبران که در قرآن آمده استغفار از گناهان است؟ چرا پیامبران باید استغفار کنند؟ توبه پیامبران چگونه بوده است؟
 

پاسخ:
در حالی در قرآن شاهد استغفار و توبه پیامبران هستیم (۱) که آنان به‌حکم عقل و نقل و به شهادت و گواهی تاریخ از هرگونه گناه، خطا و اشتباه معصوم بوده‌اند؛ ازاین‌رو، هرگز عمداً یا سهواً مرتکب کار بدی نشده‌اند تا نیازی به توبه و استغفار داشته باشند. وقتی دلیل استغفار و توبه آنان، گناه و خطا نیست، متوجه می‌شویم استغفار و توبه فقط به دلیل ارتکاب گناه و خطا نیست.

پیامبران معصوم هستند.
غرض و هدف خداوند از فرستادن پیامبران، هدایت و راهنمایی مردم است؛ اما اگر  پیغمبران معصوم نباشند، نه‌تنها مردم را هدایت نمی‌کنند، بلکه دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته، باعث گمراهی آنان خواهند شد؛ بنابراین، فرستادن پیامبران غیر معصوم نه‌تنها سبب رسیدن خداوند به غرض و هدفش نمی‌شود، بلکه غرض او را نقض می‌کند. به بیان دیگر؛ اگر پیامبران معصوم نباشند و مردم در حق آنان این احتمال را بدهند که ممکن است عمداً یا سهواً باعث گمراهی آنان شوند، این خودش بهترین بهانه برای مردم است تا از انبیاء پیروی نکنند، عذر بیاورند و بگویند: از کجا معلوم که در صورت تبعیت از آنان به‌جای هدایت، گمراه نشویم؟! بنابراین، وقتی خداوند اراده کرده است که پس از فرستادن پیامبران، دیگرکسی عذر و بهانه‌ای برای گمراهی نداشته باشد، این غرض او تنها زمانی حاصل می‌شود که پیامبران معصوم باشند. (2)

چرایی توبه و استغفار پیامبران
در رابطه با چرایی توبه و استغفار پیامبران علیهم‌السلام پاسخ‌های مختلفی داده شده است. در اینجا از باب نمونه، تنها به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌شود:

1. «توبه» در لغت به معنای هرگونه بازگشت است؛ نه صرفاً بازگشت از گناه؛ به خاطر همین، «توبه» در زبان عربی لزوماً دلالتی بر گناهکار بودن توبه‌کننده ندارد. چنانکه «غفر» در زبان عربی به معنای پوشاندن است. 
اگر عرب به کلاه «مِغْفَر» می‌گوید، به خاطر این است که سر را می‌‏پوشاند و از آن محافظت می‌کند؛ بنابراین «غفر» نیز در اصل به معنای بخشیدن و آمرزیدن نیست و اگر در این معنا به کار می‏‌رود، به خاطر این است که خداوند گناه بندگانش را پس از توبه می‌پوشاند و از آنان در برابر آثار شوم گناه محافظت می‌کند.
این معنا شواهد و قرائنی از قرآن نیز دارد. برای نمونه خداوند خطاب به پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ»؛ ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم آوردیم تا از تو محافظت کنیم. (۳) اگر قرار باشد «لیغفر لک» به معنای آمرزیدن گناه پیامبر باشد، آیه معنای درستی نخواهد داشت: «ای پیامبر تو گناه کردی و ما برای این‌که گناهت را بیامرزیم و ببخشیمت، تو را در جنگ با دشمنانت پیروز گردانیدیم»!
مشخص است که چنین معنایی اراده نشده؛ بلکه منظور این است که خداوند پیامبرش را پیروز گردانید تا در اثر این پیروزی، نوعی پوشش و محافظت برای حضرت ایجاد کند و درنتیجه، شرّ کافران که گمان می‌کردند حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله به خاطر مبارزه با بت‌پرستی مرتکب گناه بزرگی شده و به او در مدینه هجوم برده بودند، از ایشان دفع و امنیت ایشان تأمین شود. (4)

2. استغفار نه‌تنها یک ذکر، عبادت و دعا بلکه از بهترین دعاها است: «خَیْرُ الدُّعَاءِ الِاسْتِغْفَارُ»؛ (۵) به همین دلیل، گفتن آن حتی اگر گناهی مرتکب نشده باشیم، اجر و ثواب فراوانی دارد. پیامبران علیهم‌السلام نیز برای این‌که ذکر خدا را گفته باشند و از این اجر و پاداش بی‌بهره نمانند، استغفار می‌کردند.

3. پیامبران با این‌که هیچ کوتاهی‌ای در پرستش و عبادت خداوند نمی‌کردند و با تمام وجود و همه توان، خداوند را بندگی می‌کردند، اما با توجه به شناختی که از خداوند داشتند، به‌خوبی می‌‌دانستند که حق بندگی او را آن‌طور که بایدوشاید ادا نمی‌کنند و به خاطر همین، شرمنده شده و از خداوند عذرخواهی و استغفار می‌‌کردند.

4. همانند پدری که به خاطر گناه فرزندش از مردم عذرخواهی می‌کند، پیامبران علیهم‌السلام نیز به خاطر گناه امتشان استغفار می‌کردند و از خداوند برای آنان درخواست آمرزش داشتند. همانند حضرت یعقوب علیه‌السلام که برای فرزندانش استغفار کرد: ﴿ قٰالُوا یٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا کُنّٰا خٰاطِئِینَ﴾؛ (۶) پسران یعقوب گفتند: ای پدر! برای گناهانمان استغفارکن؛ چراکه بی‌شک ما خطاکار بوده‌ایم.
یکی از وظایف انبیاء علیهم‌السلام ازجمله حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله استغفار برای امتشان بوده است: ﴿ ... فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ ... ﴾؛ (۷) ... ای پیامبر! از آنان گذشت و برای آنان استغفارکن  ... .

چگونگی توبه و استغفار پیامبران
مطابق قرآن کریم پیامبران به دو شکل مختلف توبه و استغفار می‌کرده‌اند:

1. توبه و استغفار برای خود
﴿ قٰالَ رَبِّ اِغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنٰا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ﴾؛ (۸) موسی علیه‌السلام گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را بیامرز و ما را در رحمتت درآور که تو مهربان‌ترین مهربانانی.
﴿قٰالَ رَبِّ اِغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لاٰ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ﴾؛ (۹) سلیمان علیه‌السلام گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ‌کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده‌ای.

2. توبه و استغفار برای امتشان:
﴿ یٰا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِذٰا جٰاءَکَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ ... وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾؛ (۱۰) ای پیامبر! هنگامی‌که زنان باایمان نزد تو آیند ... از خدا برای آنان آمرزش بخواه؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
شکل اول برای خود و از باب ذکر و دعا یا ادا نکردن حق بندگی خداوند آن‌طور که شایسته پروردگار هست و شکل دوم برای گناهان و خطاهای امتشان بوده است.

نتیجه:
در قرآن کریم شاهد صدور توبه و استغفار از پیامبران علیهم‌السلام هستیم، اما با توجه به عصمت آنان از هرگونه گناه و خطا متوجه می‌شویم که علت توبه و استغفار پیامبران با علت توبه و استغفار دیگران متفاوت است.
اولاً استغفار یک نوع ذکر و از بهترین دعاهاست و پیامبران نیز با ذکر استغفار، خدا را یاد و او را پرستش می‌کردند.
ثانیاً پیامبران با این‌که با تمام وجود و بدون هیچ قصور و تقصیری خدا را عبادت می‌کردند، اما می‌دانستند که خدا را آن‌چنان‌که شایسته و بایسته او است، عبادت نمی‌کنند و به خاطر همین، از خداوند پوزش می‌خواستند؛ همانند میزبانی که در پذیرایی از مهمان سنگ تمام گذاشته و از هیچ زحمتی فروگذار نکرده، اما به خاطر بزرگی شأن و منزلت مهمان، می‌داند که حق او را آن‌طور که شایسته و بایسته بوده، ادا نکرده است و به خاطر همین، از او عذرخواهی می‌کند.
ثالثاً برخی از استغفارهای پیامبران نیز به خاطر گناهان امتشان بوده است و در حقیقت، آنان با استغفار، امتشان را در نزد خداوند شفاعت می‌کرده‌اند.

 

برای مطالعه بیشتر:
مقاله «عصمت و استغفار؛ تعاند، تلائم یا تلازم؟» تألیف حمیدرضا شاکرین.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره نساء، آیه 106؛ سوره محمد، آیه 19، سوره توبه، آیه 117 و ... 
2. رک: لاهیجی، عبدالرزاق بن علی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، مصحح: صادق لاریجانی آملی، تهران، نشر الزهرا سلام‌الله علیها، ۱۳۷۲ ش، ص 91.
3. سوره فتح، آیه‌های 1 و 2.
4. شاکرین، حمیدرضا، عصمت و استغفار؛ تعاند، تلائم یا تلازم؟ مجله معرفت کلامی، سال 2، شماره 2(پیاپی 6)، تابستان 1390 ش، صص 5-
26، ص 7 و 8.
5. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق: جلال‌الدین محدث‏، قم، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1371 ش، ج‏1، ص 291.
6. سوره یوسف‏، آیه 97.
7. سوره  آل‌عمران، آیه 159.
8. سوره اعراف، آیه  151.
9. سوره ص‏، آیه  35.
10. سوره ممتحنه، آیه 12.