مرجع تقلید

1- ولایت مطلقه فقیه یعنی چه؟

2- آیا رهبری قبل از اینکه به عنوان ولی فقیه زمان شناخته شود، مرجع تقلید بود یا نه؟ آیا مرجع بودن یا فقیه بودن از شرایط ولی فقیه است؟

3- آیا اگر درانتخابات خبرگان درصد شرکت کنندگان کم باشد و یا بیشتر از نیمی از مردم درآن شرکت نکنند این به معنی عدم اعتماد به رهبری فعلی نیست واز مقبولیت نمی افتد؟ آیا انتخاب اعضای شورای نگبان توسط رهبر وسپس تایید کاندیداهای مجلس خبرگان توسط شورای نگهبان نوعی دور نیست استدلال چیست؟

پاسخ1:
ولایت فقیه عبارت است از: ریاست و زمامدارى فراگیر فقیه عادل و با کفایت در حوزه امور دینى و دنیوى بر امت اسلامى. درباره ولایت فقیه از دو زاویه می توان بحث نمود:
1. اصل ولایت فقیه
2. قلمرو ولایت فقیه
فقهای شیعه درباره اصل ولایت فقیه اختلاف ندارند؛ اما اختلاف آنان در قلمرو ولایت فقیه می باشد که دایره اختیار ولی فقیه چه مقدار می باشد.
درباره قلمرو ولایت فقیه، دو دیدگاه اساسى وجود دارد:
الف) برخی قلمرو اختیار ولایت فقیه را محدود پنداشته اند. از جمله دخالت در امور مال هایى که مالکان آن ناشناخته اند، کودکانِ بى سرپرست، چیزهایی که شارع راضی به زمین ماندن آن نیست، مانند: ساخت مساجد و امور عام المنفعه و ... از این دید گاه به عنوان ولایت مقیده یاد می شود. برخی از علما قایل به همین ولایت می باشند. البته تعداد این افراد محدود است.
ب) دیدگاهى که قلمرو ولایت فقیه را بسان قلمرو ولایت پیامبر و امامان معصوم(ع) گسترده مى داند و باور دارند که ولیّ فقیه، در تدبیر و اداره کشور، در همه امور، حقّ دخالت و تصمیم گیرى دارد. از این ولایت فقیه به" عنوان ولایت مطلقه و ولایت عامه" یاد می شود . البته معنای مطلقه این نیست که فقیه تابع قوانین نیست ، بلکه معنا آن این است که فقیه در امور حکومتی اختیارات معصومان را دارد.
عده ای از فقهای پیشین و پسین طرفدار ولایت مطلقه هستند: از جمله: شیخ مفید، صاحب جواهر ، ملا احمد نراقی (1) هم چنین حضرت امام خمینی (ره) .امام خمینی در این مورد می‌فرماید:" تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان داشته‌اند، فقیه جامع الشرائط نیز دارا می‌باشد"(2). در جای دیگر می‌فرماید: اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت فقاهت و عدالت باشد، به پا خاست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت، دارا می‌باشد. بر همة مردم لازم است از او اطاعت کنند.(3)

پاسخ2:
گرچه مقام معظم رهبری - قبل ازپذیرش مسولیت رهبری- مرجع تقلید نبود، اما اجتهاد او قبلاً مورد تأييد بسياري از مراجع تقليد قرار گرفته بود. مرجعيت ايشان نيز- بعد از رهبری - توسط جامعة مدرسين حوزة علميه قم مورد تأييد قرارگرفت و مرجعيت 7 نفر ازعلما و مجتهدين اعلام گرديد نام ایشان نیز در میان آنان بود.
بر اساس آموزهای دینی باید رهبر جامعه اسلامی فقیه باشد. در قانون اساسی جمهوری نیز به این امر تصریح شده است.

پاسخ3:
درخصوص "دور" مجلس خبرگان و شورای نگهبان باید گفت: دور اصطلاح كلامى و فلسفى هست. "دور" اين است كه چيزي وجودش توقف داشته باشد بر چيزي كه خود آن توقف بر همان چيز اول دارد، مثلاً بگوييم وجود «الف» توقف دارد بر وجود «ب» و وجود «ب» توقف دارد بر وجود «الف» و " دور " به اين معني محال است، زيرا لازمه‏ اش تقدم شیء بر نفس است يعني لازم مي‏ آيد كه چيزي قبل از اين كه وجود پيدا كند موجود باشد. با توجه به تعريف "دور"، در انتخاب رهبري و مجلس خبرگان دور لازم نمي‌آيد، زيرا مجلس خبرگان را رهبر تعيين نمي‌کند، بلکه اعضاي آن توسط مردم انتخاب می شوند. مجلس خبرگان بر عملکرد رهبر نظارت نموده و رهبر عزل و تعيين مي کند. اگر اعضای مجلس خبرگان را رهبر تعیین و رهبر نیز مجلس خبرگان را تعیین می کرد" دور" پیش می آمد، وحال اینکه این گونه نیست. همچنين اعضاي مجلس خبرگان از سوي شوراي نگهبان انتخاب نمي‌شوند، بلکه شوراي نگهبان بر انتخاب اعضاي مجلس خبرگان نظارت مي‌کند همان گونه که اين شورا بر انتخاب رئيس جمهور و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نظارت مي‌کند. حتى شوراي نگهبان به عملکرد و مصوبات مجلس خبرگان نظارت نیز ندارد. بله اگر مجلس خبرگان توسط شورای نگهبان تعیین و شورای نگهبان توسط مجلس خبر گان تعیین می گردید، "دور" پبش می آمد و حال اینکه این گونه نیست.
درصد شرکت کنندگان درانتخابات خبرگان رهبری به مقبولیت رهبری وعدم اعتماد به وی ارتباط ندارد، زیرا فرایند انتخابات تابع شرایط زمان ونوع انتخابات می باشد، یعنی گاهی شرایط به گونه ای فراهم می شود که مردم بیشتر در انتخابات شرکت می کنند، گاهی چنین نیست، مثلا اگر انتخابات ریاست جمهوری ومجلس باشد،- معمولا- مردم بیشتر شرکت می کنند، اما در برخی انتخابات دیگر - مانند انتخابات شورا ها - میزان شرکت مردم کم تر می باشد.

پی نوشت ها:
1. محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، قم، مؤسسه انتشاراتی (التمهید)، 1377ش. ص44.
2. امام خمینی،‌کتاب البیع، ج 2، ص417، بی نام.
3. امام خمینی، ‌ولایت فقیه، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص 55.

فلسفه ولایت فقیه چیست؟ فرق ولایت فقیه با مرجع تقلید در چیست؟ چرا باید هر دو را داشته باشیم؟ چرا هر دو باید باهم باشند؟

پاسخ:
ولی فقیه یعنی فقیهی که حکومت در اختیارش قرار دارد. مرجع تقلید به فقیهی اطلاق می گردد که مردم در احکام دین از او تقلید می کنند. البته یکی از شرایط رهبری اجتهاد است. تنها فردی که مجتهد باشد، صلاحیت رهبری را دارد، خواه بالفعل مرجع تقلید باشد و مردم از او تقلید کنند یا نه. از این رو در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یکی از شرایط رهبری اجتهاد ذکر شده است، نه مرجع تقلید بودن.(1)
اما در خصوص فلسفه وجود ولی فقیه در کنار مراجع آن است که مرجع در حالت عادی مسئول کشف دستورات دینی و فروعات فقهی از منابع دینی است، در حالی که رهبر و ولی فقیه علاوه بر توانایی این امر، دارای صلاحیت و کیاست و قدرت اداره جامعه نیز می باشد. ضرورتا هر فردی که دارای مرجعیت باشد، توانایی رهبری و ولی فقیه به معنای حاکم جامعه شدن را ندارد.

پی‌نوشت‌:
1. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 110.

با عرض سلام و خسته نباشید. من یک فرد مذکر هستم و 22 سال سن دارم. متاسفانه هیچ مرجع تقلیدی ندارم و 4 بار با یک زن هم بستر شده ام. میخواستم بدونم گناه من قابل بخشش هست و مرجع تقلید چیست و چگونه میتوانم مرجع تقلید برای خودم انتخاب کنم؟

پرسش: گناه شرح : مذکر هستم و 22 سال سن دارم. متاسفانه هيچ مرجع تقليدي ندارم و 4 بار با يک زن هم بستر شده ام. گناه من قابل بخشش هست؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جهت تذکر و آگاهي از بزرگي گناهي که مرتکب شده اي لازم است نخست به جايگاه گناه زنا در قرآن و روايات اشاره اي شود .
به طور کلي آلودگي به گناه و بي باكي در معاصي و شكستن حرمت مقام ربوبي الهي بسيار ناپسند و باعث بدبختي است. زنا از گناهان كبيره است و آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد . از نظر قرآن كريم عمل زنا آن قدر شنيع و گناهش آن قدر زياد است ، که نزديک آن نبايد رفت و پيرامون آن نبايد فکر کرد . (1) حضرت علي (ع) مي فرمايد : انسان غيرتمند و جوانمرد هرگز زنا نمي‏كند". (2)
امام صادق(ع) مي فرمايد: زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت. اما آثار دنيوي زنا: آبرو را مي برد، رزق را كم مي كند، مرگ را نزديك مي كند، و آثار اخروي آن: غضب پروردگار، سختي حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن". (3)
رسول خدا(ص) فرمود: اگر زنا کاري توبه نکرده از دنيا برود ،خداوند در قبرش سيصد در عذاب را به روي او باز مي کند. اين آدم تا روز قيامت در آن عذاب به سر مي برد و چون قيامت مي شود از قبرش بيرون آورده مي شود ،در حالي که بوي گندش فضا را پر کرده است ، مردم از بوي گند ش مي فهمند كه او زناكار است. پس از آن امر مي شود كه او را به آتش برند". (4)
رسول اكرم(ص) فرمود: "هر مرضي دارويي دارد . داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (5) توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد.
مكتب تربيتي اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته از در توبه كه در رحمت الهي است وارد شوند و سعادت خود را باز يابند.
امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد: "معبود من !تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده‏ و نامش را توبه نهاده‏ و فرموده‏اي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص. حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟". (6)
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود و آثار و بركات توبه نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد . از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، برحذر مي باشد . خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند و همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد.
خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد. توبه زناكار، پشيمانى از گناه و عزم بر ترك آن در آينده و سعى در استغفار و دعا و جبران گناهان با پايبندي سخت به احکام و مقررات ديني ، نماز اول وقت و ا ميدواري به رحمت و مغفرت پروردگار است .
در زمينه مسائل و احكام شرعي كه يكي از نيازمندي هاي بشر است، طبعاً‍ بايد به متخصص اين رشته كه فقها و علماي ديني هستند مراجعه كرد. اين مراجعه را "تقليد" مي گويند. پس تقليد از فقها از باب رجوع غير متخصص به متخصص مي باشد كه حكم عقلي است. اگر كسي كه بايد تقليد كند، تقليد نكرده اعمالي را انجام دهد مانند بيماري است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودي حاصل شود بيماري اش افزون شود. بنابريا هر چه زودتر براي خود مرجعي انتخاب کن تا اعمالت صحيح باشد.
پي نوشت ها
1. اسراء (17) آيه 32.
2. نهج البلاغه (فيض الاسلام) كلمات قصار، شماره 297، ص 1222.
3. بحارالانوار، ج 76، ص 22، حديث 17.
4. وسايل الشيعه، ج 14، ص 242، حديث 1 از باب 9.
5. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
6. آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.

پرسش:
مرجع تقليد چيست و چگونه مي توانم مرجع تقليد براي خودم انتخاب کنم؟
پاسخ:
به کسي که انسان در ياد گرفتن مسائل شرعي به او مراجعه مي کند، مرجع تقليد مي گويند.
انسان مي‌تواند در مسائل و احكام ديني آگاه شده و بر اساس آگاهي خود درصورتي که آگاهي‌اش به درجه اجتهاد رسيده باشد، بدون مراجعه به مرجع تقليد، احكام و تكاليف الهي را انجام دهد. بر چنين كسي نه تنها تقليد لازم نيست بلكه نبايد تقليد كند، مگر آن كه ديگري را آگاه­تر از خود بداند.
اگر فردي بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را كه وابسته به آن است،‌ به طور تخصصّي بداند. همين طور بايد سنّت را كه عبارت است از گفتار،‌عمل و تقرير معصوم ( تقرير يعني رضايت پيامبر يا امام به يک عملي ) كاملاً بشناسد؛ يعني با علوم حديث كه عبارت است از : علم رجال (شرح حال راويان حديث) و سلسله سند، درايه (فهم دلالت روايات)، شأن نزول روايات، قرائن حالي و مقالي، تقيه، حقيقت و مجاز، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح، آشنا باشد. وي بايد اين دانش­ها را به طور تخصّصي و كارشناسانه بداند.
چنين فردي كه به قرآن و سنّت با كيفيت مذكور آگاهي داشته باشد، بايد طبق قرآن و سنت، آن طور كه مي‌فهمد عمل نمايد. به چنين فردي متخصّص علوم اسلامي يا مجتهد و فقيه مي‌گويند . تقليد كردن براي او جايز نيست. امّا اگر كسي از نظر علم و آگاهي به حدّ مذكور نرسيده باشد، عقل حكم مي­كند از يك يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد. اين بر مقتضاي عقل و شعوري است كه خدا
به او داده است . قرآن هم به همين مطلب تصريح نموده : «فاسئلوا اهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون؛ (1) از آگاهان بپرسيد اگر نمي­دانيد.
اما در رابطه با انتخاب مرجع :
مجتهد و اعلم را از سه‌راه مى توان شناخت :
اول:انسان يقين كند ، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم : دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند ، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود ،مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند .
اگر شناختن اعلم مشكل باشد ،بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد ، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست، بنابر احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.(1) از هر کدام که تقليد کند، صحيح است.
پي‌نوشت‌ :
1. توضيح المسائل مراجع ،مسئله3و4.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.