گناه زنا

گناهه زناء بیشتر است یا استمناء؟

از آن جایی که هر گناهی نا فرمانی و معصیت خداوند است، جرمی بزرگ و گناهی عظیم است. استمنا و زنا، هر دو از گناهان بزرگ هستند؛ زیرا مرتکب هر یک از آن دو، مورد لعنت قرار گرفته اند. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کس شهوتش را با دست (و هر طریق دیگری غیر از مسیر طبیعی و ازدواج) دفع کند، مورد لعنت و نفرت خداوند است». (1) امام صادق(ع) فرمود: «خودارضایی (یا دفع شهوت از غیر مسیر طبیعی)، از گناهان بزرگ است». (2) همچنین فرمود: «سه گروه اند که خداوند در قیامت با آنان سخن نمی گوید و با نظر رحمت به آنان نمی‌نگرد؛ یکی از آن ها استمنا کنندگان است». (3) افزون بر این که روایات این کار را مذموم و قبیح شمرده اند، در چند جای قرآن ارضای غرایز از راه های غیر طبیعی و غیر شرعی (مثل استمنا) مورد مذمت قرار گرفته و مرتکب آن، در شمار متجاوزان قرار داده شده است.
قرآن کریم در سوره مؤمنون (23) آیه 7 و نیز در سوره معارج (70) آیه 31 می‌فرماید: «فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ»؛ «هر کس از راهی غیر از همسرش، شهوتش را دفع کند، از تجاوز کاران است».
ولی در عین حال، گناه زنا بسیار بزرگ تر از استمنا است؛ زیرا زنا در معارف اسلامی به عنوان یک عمل زشت و نماد «فحشا» و کار بد معرفی شده است؛ (4) حتی در برخی آیات قرآن، در ردیف گناهانی چون شرک ذکر شده است. (5) می دانیم که شرک، بزرگ ترین گناه کبیره است.
شخصی از امام صادق - علیه السلام - در مورد استمنا سؤال می کند، حضرت در پاسخ می فرماید: «إِثْمٌ عَظِيمٌ»؛ «گناه بزرگی است». آن حضرت می فرمود که اگر بدانم کسی این کار را انجام می دهد، هرگز با او سر یک سفره نخواهم نشست؛ زیرا خداوند از این عمل در قرآن نهی کرده است... . سپس سؤال کننده می پرسد: گناه زنا بزرگ تر است یا استمنا ؟ حضرت در پاسخ می فرماید: استمنا، گناه بزرگی است؛ اما همه گناهان در یک ردیف نیستند. برخی گناه ها در مقایسه با گناه دیگر سبک تر است، مثل استمنا که در مقایسه با زنا سبک تر است؛ ولی به هر حال، هر دو گناه است؛ «وَ الذُّنُوبُ كُلُّهَا عَظِيمَةٌ عِنْدَ اللَّهِ لِأَنَّهَا مَعَاصِي وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مِنَ الْعِبَادِ الْعِصْيَانَ وَ قَدْ نَهَانَا اللَّهُ عَنْ ذَلِكَ لِأَنَّهَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ...»؛ (6) «و همه گناهان نزد خدا بزرگ است؛ زیرا گناه از یک سو عصیان و سرکشی از فرمان خدا است و خداوند ما را از آن نهی کرده است و از سویی دیگر، پیروی از شیطان است و ما مأموریم با شیطان دشمنی ورزیم».

پی نوشت ها:
1. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، ج 14، ص 355، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق.
2. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ج 20، ص 353، مؤسسة آل البيت، قم، 1409 ه.ق.
3. همان، ص 354.
4. اسراء (17)، آیه 32.
5. ممتحنه (60)، آیه 12.
6 مستدرك‏ الوسائل، ج 14، ص 355، همان.

با عرض سلام و خسته نباشید. من یک فرد مذکر هستم و 22 سال سن دارم. متاسفانه هیچ مرجع تقلیدی ندارم و 4 بار با یک زن هم بستر شده ام. میخواستم بدونم گناه من قابل بخشش هست و مرجع تقلید چیست و چگونه میتوانم مرجع تقلید برای خودم انتخاب کنم؟

پرسش: گناه شرح : مذکر هستم و 22 سال سن دارم. متاسفانه هيچ مرجع تقليدي ندارم و 4 بار با يک زن هم بستر شده ام. گناه من قابل بخشش هست؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جهت تذکر و آگاهي از بزرگي گناهي که مرتکب شده اي لازم است نخست به جايگاه گناه زنا در قرآن و روايات اشاره اي شود .
به طور کلي آلودگي به گناه و بي باكي در معاصي و شكستن حرمت مقام ربوبي الهي بسيار ناپسند و باعث بدبختي است. زنا از گناهان كبيره است و آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد . از نظر قرآن كريم عمل زنا آن قدر شنيع و گناهش آن قدر زياد است ، که نزديک آن نبايد رفت و پيرامون آن نبايد فکر کرد . (1) حضرت علي (ع) مي فرمايد : انسان غيرتمند و جوانمرد هرگز زنا نمي‏كند". (2)
امام صادق(ع) مي فرمايد: زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت. اما آثار دنيوي زنا: آبرو را مي برد، رزق را كم مي كند، مرگ را نزديك مي كند، و آثار اخروي آن: غضب پروردگار، سختي حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن". (3)
رسول خدا(ص) فرمود: اگر زنا کاري توبه نکرده از دنيا برود ،خداوند در قبرش سيصد در عذاب را به روي او باز مي کند. اين آدم تا روز قيامت در آن عذاب به سر مي برد و چون قيامت مي شود از قبرش بيرون آورده مي شود ،در حالي که بوي گندش فضا را پر کرده است ، مردم از بوي گند ش مي فهمند كه او زناكار است. پس از آن امر مي شود كه او را به آتش برند". (4)
رسول اكرم(ص) فرمود: "هر مرضي دارويي دارد . داروي گناهان استغفار و طلب عفو از پيشگاه ذات پاك الهي است". (5) توبه كه به معني پشيماني واقعي از معصيت است، موجب بخشش گناه شده و صفحه قلب را از آلودگي پاك و تيرگي را مبدّل به روشنايي مي سازد.
گناه هر چه باشد ،قابل توبه است و توبه از آن در درگاه الهي پذيرفته مي شود، به شرط آن كه توبه حقيقي باشد؛ يعني انسان از عمق دل توبه كرده باشد.
مكتب تربيتي اسلام تمام آلودگان به گناه را دعوت مي كند كه براي اصلاح خويش و جبران گذشته از در توبه كه در رحمت الهي است وارد شوند و سعادت خود را باز يابند.
امام زين العابدين(ع) در مناجات زيباي خود مي فرمايد: "معبود من !تو كسي هستي كه به روي بندگانت دري به سوي عفو گشوده‏ و نامش را توبه نهاده‏ و فرموده‏اي: باز گرديد به سوي خدا و توبه كنيد، توبه خالص. حال كه اين در رحمت باز است، عذر كساني كه از آن غافل شوند و توبه نكنند چيست؟". (6)
توبه هرگاه واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و انسان از كرده خويش پشيمان شود، مقبول در گاه خدا مي شود و آثار و بركات توبه نمايان مي گردد. توبه كار واقعي خود را از مجالس گناه دور مي دارد . از عواملي كه گناه را وسوسه و تداعي مي كند، برحذر مي باشد . خود را در پيشگاه خدا شرمنده مي بيند و همواره در صدد كسب رضاي او مي باشد.
خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد. توبه زناكار، پشيمانى از گناه و عزم بر ترك آن در آينده و سعى در استغفار و دعا و جبران گناهان با پايبندي سخت به احکام و مقررات ديني ، نماز اول وقت و ا ميدواري به رحمت و مغفرت پروردگار است .
در زمينه مسائل و احكام شرعي كه يكي از نيازمندي هاي بشر است، طبعاً‍ بايد به متخصص اين رشته كه فقها و علماي ديني هستند مراجعه كرد. اين مراجعه را "تقليد" مي گويند. پس تقليد از فقها از باب رجوع غير متخصص به متخصص مي باشد كه حكم عقلي است. اگر كسي كه بايد تقليد كند، تقليد نكرده اعمالي را انجام دهد مانند بيماري است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودي حاصل شود بيماري اش افزون شود. بنابريا هر چه زودتر براي خود مرجعي انتخاب کن تا اعمالت صحيح باشد.
پي نوشت ها
1. اسراء (17) آيه 32.
2. نهج البلاغه (فيض الاسلام) كلمات قصار، شماره 297، ص 1222.
3. بحارالانوار، ج 76، ص 22، حديث 17.
4. وسايل الشيعه، ج 14، ص 242، حديث 1 از باب 9.
5. محمد ري شهري، ميزان الحكمه، ماده ذنب، شماره 6655، ج 2، ص 997.
6. آيت اللَّه مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 218.

پرسش:
مرجع تقليد چيست و چگونه مي توانم مرجع تقليد براي خودم انتخاب کنم؟
پاسخ:
به کسي که انسان در ياد گرفتن مسائل شرعي به او مراجعه مي کند، مرجع تقليد مي گويند.
انسان مي‌تواند در مسائل و احكام ديني آگاه شده و بر اساس آگاهي خود درصورتي که آگاهي‌اش به درجه اجتهاد رسيده باشد، بدون مراجعه به مرجع تقليد، احكام و تكاليف الهي را انجام دهد. بر چنين كسي نه تنها تقليد لازم نيست بلكه نبايد تقليد كند، مگر آن كه ديگري را آگاه­تر از خود بداند.
اگر فردي بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را كه وابسته به آن است،‌ به طور تخصصّي بداند. همين طور بايد سنّت را كه عبارت است از گفتار،‌عمل و تقرير معصوم ( تقرير يعني رضايت پيامبر يا امام به يک عملي ) كاملاً بشناسد؛ يعني با علوم حديث كه عبارت است از : علم رجال (شرح حال راويان حديث) و سلسله سند، درايه (فهم دلالت روايات)، شأن نزول روايات، قرائن حالي و مقالي، تقيه، حقيقت و مجاز، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح، آشنا باشد. وي بايد اين دانش­ها را به طور تخصّصي و كارشناسانه بداند.
چنين فردي كه به قرآن و سنّت با كيفيت مذكور آگاهي داشته باشد، بايد طبق قرآن و سنت، آن طور كه مي‌فهمد عمل نمايد. به چنين فردي متخصّص علوم اسلامي يا مجتهد و فقيه مي‌گويند . تقليد كردن براي او جايز نيست. امّا اگر كسي از نظر علم و آگاهي به حدّ مذكور نرسيده باشد، عقل حكم مي­كند از يك يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد. اين بر مقتضاي عقل و شعوري است كه خدا
به او داده است . قرآن هم به همين مطلب تصريح نموده : «فاسئلوا اهل الذّكر إن كنتم لا تعلمون؛ (1) از آگاهان بپرسيد اگر نمي­دانيد.
اما در رابطه با انتخاب مرجع :
مجتهد و اعلم را از سه‌راه مى توان شناخت :
اول:انسان يقين كند ، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم : دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند ، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند.
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، و از گفته آنان اطمينان پيدا مى شود ،مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند .
اگر شناختن اعلم مشكل باشد ،بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد ، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست، بنابر احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد. اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.(1) از هر کدام که تقليد کند، صحيح است.
پي‌نوشت‌ :
1. توضيح المسائل مراجع ،مسئله3و4.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.