مأمون

با توجه به شرائط حاكم بر آن زمان امام با اين ازدواج در پي حفظ جان شيعيان نيز بودند. كه اين امر با طلاق دادن ام الفضل به سر انجام نمي رسيد.

پرسش:
چرا امام جواد با وجود شناخت همسرش، او را طلاق نداد؟

پاسخ:

ازدواج امام جواد (ع) با دختر مأمون (ام الفضل) از مسایلی است که اظهار نظر قطعی درباره آن مشکل است؛ در عین حال می توان به برخی عوامل تأثیر گذار اشاره کرد . تبیین علل ازدواج امام جواد با دختر مأمون می طلبد به این امر نیز اشاره شود که هدف مأمون از دواج دخترش با امام چه بود.
به نظر می رسد مأمون اهداف زیر را دنبال می کرد:
1. نظارت بر رفتار امام جواد:
مأمون با فرستادن دختر خود به خانه امام می خواست آن حضرت را همیشه زیر نظر داشته باشد . دختر مأمون نیز در انجام این رسالت موفق بود، زیرا در خبر چینی و گزارشگری ماهر بود.
2. جذب حکومت:
مأمون تصور می کرد با این وصلت امام جواد را مجذوب مادیات و امکانات سلطنتی نموده و به قداست و حرمت امام لطمه وارد نماید؛ غافل از این که امام یکی از زاهد ترین امامان بوده و جذب دستگاه حکومت نمی گردید.
3. جلوگیری از اعتراض علویان:
دشمنی مأمون با علویان موجب شد که آنان علیه وی اعتراض نموده و حکومت او را متزلزل کنند. مأمون با این ازدواج قصد داشت خود را علاقه مند به امام نشان دهد، در نتیجه شیعیان قیام نکنند.
مأمون در جهت تحقق اهداف فوق شدیداً امام را تحت فشار قرار داد و برای این وصلت از همه راهکارها و اهرم ها بهره گرفت. با توجه به این مطالب به نظر می رسد عوامل زیر در ازدواج امام جواد تأثیر گذار بود:
ا) اجبار امام به ازدواج:
بی تردید ازدواج امام جواد با دختر مأمون خواسته امام نبوده و این ازدوج مانند ازدواج های معمولی که مبتنی بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت. زیرا امام می دانست که مأمون پدرش امام رضا (ع) را به شهادت رسانده و یکی از دشمنان خاندان اهل بیت پیامبر (ص) و شیعیان است.
از سوی دیگر امام می دانست که :
حکومت وی فاقد وجاهت قانونی و شرعی است . مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرار داد . حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند که اگر امام ازدواج نمی کرد، ممکن بود امام را ترور کند. (1)
ب) حفظ جان امام :
گرچه در فرهنگ ائمه « از جمله امام جواد » ترس از مرگ وجود ندارد، ولی در آن مقطع زنده بودن و رهبری امام نقش بنیادی در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت. امام جهت حفظ جان خود با دختر مامون ازداوج نمود . (2)
یکی از نویسندگان می نویسد: .... هدف امام جواد از قبول این ازدواج دو چیز بود:
یکی این که: امام با قبول این ازدواج خود را از کشته شدن نجات داد،
دوم این که : امام جواد با این کارش جان نیروهای انقلابی شیعه را هم حفظ کرد و در نتیجه نهضت مکتبی علویان به پیشرفت خود ادامه داد. (3)
پ) حفظ شیعیان :
یکی از استراتژی های مهم خلفای اموی و عباسی، شیعه ستیزی بوده و آنان از هیچ جنایتی علیه علویان دریغ نکرده و به آزار و زندانی کردن و قتل آنان می پرداختند.
از سوی دیگر یکی از سیاست های مهم ائمه (ع) حفظ شیعیان بود، چنان که امام حسن (ع) یکی از علل صلح خویش را حفظ شیعیان بیان نمود. (4)
ائمه سعی می کردند با اتخاذ سیاست و راهکارهای منطقی و معقول به حفظ شیعیان بپردازند، گرچه ممکن بود اتخاذ راهکارهای حفظ شیعیان، شخصیت آن ها را زیر سؤال ببرد. ولی امامان جهت حفظ جان شیعیان خود همه سختی ها و ناروای ها را تحمل می نمودند.
شاید امام جواد از ازدواج با دختر مأمون،حفظ جان شیعیان را دنبال می کرد. طبیعی بود که مأمون با ازدواج دخترش با امام جواد تا اندازه ای از سیاست خصمانه خود علیه شیعیان پرهیز می کرد.
یکی از نویسندگان می نویسد :
نزدیکى امام به دربار مى‏توانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیرى از سرکوبى سران تشیّع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این به یک معنا مى‏توانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف على بن یقطین ، یعنى نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیّع باشد.
«حسین مکارى»، یکى از یاران امام جواد، مى‏گوید: در بغداد خدمت امام جواد شرفیاب شدم و زندگی اش را دیدم. در ذهنم خطور کرد که : «اینک که امام به این زندگى مرفّه رسیده است ، هرگز به وطن خود، مدینه، باز نخواهد گشت». امام لحظه‏اى سر به زیر افکند، آن گاه سر برداشت و در حالى که رنگش از اندوه زرد شده بود، فرمود:
اى حسین! نان جوین و نمک خشن در حرم رسول خدا نزد من از آن چه مرا در این حال مى‏بینى محبوب تر است . (5)
به همین جهت امام در بغداد نماند و با همسرش «ام الفضل» به مدینه بازگشت . تا سال 220 همچنان در مدینه مى‏زیست. این امر نشان از آن دارد که امام به خاطر حفظ جان یا حفظ شیعیان تن به این ازدواج داده بوده است . اگر این امر مبتنی بر رضایت امام بود ، چرا امام آن قدر ناراحت باشد و به مدینه بر گردد؟
امام با اتخاذ سیاست های منطقی ، به رغم آن که با ام الفضل ازدواج نمود، تحقق اهداف مأمون را در خصوص ازدواج دخترش غیر ممکن ساخت.
نتیجه:
با توجه به اهداف امام (ع) از اين ازدواج ، شايد طلاق گزينه مناسبي براي رهايي از ام الفضل باشد اما براي رهايي از دست مامون و معتصم نبود. چرا كه شايد با طلاق از دسيسه هاي همسر در امان بود و خود را تا حدودي نجات مي داد. اما به نفع عموم شيعيان نبود. همان گونه كه بيان شد با توجه به شرائط حاكم بر آن زمان امام با اين ازدواج در پي حفظ جان شيعيان نيز بودند. كه اين امر با طلاق دادن ام الفضل به سر انجام نمي رسيد.
پی نوشت ها:
1. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص559 ، موسسه امام صادق (ع) ، قم ، 1379 .
2. همان .
3. امامان شیعه و جنبش های مکتبی، محمد تقی مدرس، ص306، ترجمه حمید رضا آژیر ،مشهد ،بنياد پژوهش هاي اسلامي.
4. اخبارالطوال، ابو حنيفه دينوري، ص 220، چاپ اول، قاهره، دار احياء الكتب العربي (افست انتشارات آفتاب،تهران).
5. مجلسى، بحار الأنوار ، ج 50، ص 48 ،سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، لبنان؛قزوینى، سید کاظم، الامام الجواد من المهد اًّلى اللحد ، ص 152 .

امام رضا علیه‌السلام به واسطه خوردن میوه سمی که توسط مأمون عباسی برای حضرت تهیه شده بود به شهادت رسید.
نحوه شهادت امام رضا علیه السلام

مأمون چگونه امام رضا علیه السلام را به شهادت رساند؟

امام رضا علیه‌السلام به واسطه خوردن میوه سمی که توسط مأمون عباسی برای حضرت تهیه شده بود به شهادت رسید. (1) شیخ مفید در مورد چگونه شهادت امام رضا علیه‌السلام از عبدالله بن بشیر نقل کرده است: «مأمون به من دستور داد که ناخن‌های خود را بلند کنم... سپس مرا خواست و چیزی به من داد که شبیه تمر هندی بود و به من گفت: این را به همه دو دست خود بمال... سپس نزد امام رضا علیه‌السلام رفت و به من دستور داد که انار برای ما بیاور، من اناری چند حاضر کردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار، من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانید و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار دو روز بیشتر زنده نماند». (2) شهید مطهری درباره علت شهادت می‌نویسد: «قرائن نشان می‌دهد که امام رضا علیه‌السلام را مسموم کردند و یک علت اساسی همان قیام بنی العباس در بغداد (علیه مأمون) بود، مأمون در حالی حضرت رضا علیه‌السلام را مسموم کرد که از خراسان به طرف بغداد می‌رفت و مرتب اوضاع بغداد را به او گزارش می‌دادند، به او گزارش دادند که بغداد قیام کرده او دید که حضرت رضا علیه‌السلام را نمی‌تواند عزل کند و اگر با این وضع آشفته بخواهد وارد بغداد شود بسیار مشکل است، برای اینکه زمینه رفتن آن جا را فراهم کند و به بنی‌عباس بگوید کار تمام شد، حضرت را مسموم کرد و آن علت اساسی که می‌گویند و قابل‌قبول هم هست و با تاریخ وفق دارد، همین جهت است». (3)
پی‌نوشت‌ها:
1. ابن حبان، الثقات، حیدرآباد، مطبعه مجلس دائره‌المعارف العثمانیه، ۱۴۰۲ ق، ج ۸، ص ۴۵۶-۴۵۷؛ جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، ۱۳۷۶ ش، ص ۴۶۰.
2. شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سیده‌اشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ دوم، بی‌تا، ج 2، ص 262 ـ 261.
3. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم‌السلام، تهران، صدرا، چاپ بیست و هفتم، 1384، ص 210.

مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرارداد و حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند که اگر امام ازدواج نمی‌کرد، ممکن بود امام را ترور کند.
چرایی ازدواج امام جواد علیه السلام با خاندان قاتلین امام رضا علیه السلام

پرسش:
چرا امام جواد دختر مأمون را به همسری پذیرفتند؟ درصورتی‌که عاقلانه نیست انسان دختر کسی را که پدرش را کشته به همسری بگیرد؟
 

پاسخ:
عواملی که باعث ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون شد را می‌توان در دو دستۀ کلی بیان کرد:
اول عواملی که امام جواد علیه‌السلام را مجبور به پذیرش این ازدواج کرد و دیگری عواملی که انگیزۀ اجبار مأمون بر این ازدواج بود.
عوامل از جانب امام جواد علیه‌السلام
1.    اجبار امام به ازدواج
بی‌تردید ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون خواست قلبی امام نبوده و این ازدواج مانند ازدواج‌های معمولی که مبتنی بر خواست و رعایت شرایط باشد، صورت نگرفت؛ زیرا امام جواد علیه‌السلام می‌دانست که مأمون پدرش امام رضا علیه‌السلام را به شهادت رسانده و یکی از دشمنان خاندان اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و شیعیان است. از سوی دیگر حکومت مأمون وجاهت قانونی و مشروعیت نداشت.
مأمون جهت رسیدن به اهداف خود شدیداً امام را تحت فشار قرارداد و حتی حضرت را تهدید نمود. برخی عقیده دارند که اگر امام ازدواج نمی‌کرد، ممکن بود امام را ترور کند. (1)
گرچه در قاموس ائمه علیهم‌السلام ترس از مرگ وجود ندارد، ولی در آن مقطع زنده بودن و رهبری ائمه نقش بنیادی در حفظ دین و مصالح مسلمانان داشت.
یکی از نویسندگان می‌نویسد: «به نظر می‌رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتاً براثر فشاری بود که مأمون بر امام وارد کرد». (2)
مسئله فشار و اجبار در مسئله پذیرش ولایتعهدی از طرف امام رضا علیه‌السلام نیز عامل اصلی بوده است.
2.    حفظ شیعیان
یکی از استراتژی‌های مهم خلفای اموی و عباسی، شیعه ستیزی بوده و آنان از هیچ جنایتی علیه علویان دریغ نکرده و به آزار و زندانی و قتل آنان می‌پرداختند. از سوی دیگر یکی از سیاست‌های مهم ائمه علیهم‌السلام حفظ شیعیان بود، چنانکه امام حسن علیه‌السلام یکی از علل صلح خویش را حفظ شیعیان بیان نمود. (3)
 ائمه علیهم‌السلام سعی می‌کردند با اتخاذ سیاست و راهکارهای منطقی و معقول به حفظ شیعیان بپردازند، گرچه ممکن بود اتخاذ راهکار حفظ شیعیان، شخصیت آن‌ها را زیر سؤال ببرد. همان‌طور که برخی از شیعیان نسبت به صلح امام حسن علیه‌السلام یا پذیرش ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام معترض و از درک فلسفه و مصالح آن عاجز بودند. شاید امام جواد علیه‌السلام از ازدواج با دختر مأمون، حفظ شیعیان را دنبال می‌کرد. طبیعی بود که مأمون با ازدواج دخترش با امام جواد علیه‌السلام تا اندازه‌ای از سیاست خصمانه خود علیه شیعیان پرهیز می‌کرد، زیرا به‌حسب ظاهر با امام شیعیان رابط فامیلی برقرار کرده بود.
3.    حفظ دین
شاید ازدواج امام جواد علیه‌السلام با دختر مأمون نوعی تکلیف بود تا امام جواد علیه‌السلام با این ازدواج بتواند به حفظ دین و تبلیغ آن بیشتر خدمت کند؛ امام بانفوذ در مرکز حکومت سعی می‌کرد تااندازه‌ای از سیاست دین‌ستیزی مأمون جلوگیری نماید و به جامعه دینی خدمت کند.
با اتخاذ سیاست‌های منطقی، به‌رغم آنکه با‌ ام¬الفضل ¬ازدواج نمود، تحقق اهداف مأمون را در خصوص ازدواج دخترش غیرممکن ساخت.
انگیزۀ مأمون از اجبار به ازدواج
در مورد اینکه چرا مأمون امام را به این ازدواج مجبور کرد می‌توان این دلایل را برشمرد:
1. جلوگیری از شکل‌گیری قیام‌های شیعی
 مأمون به‌خوبی می‌دانست بعد از شهادت حضرت رضا علیه‌السلام فرزندش امام جواد علیه‌السلام به عنوان کانون مرکزی شیعیان موردتوجه قرارگرفته و در نتیجه ارتباط مخالفین حکومت عباسی با حضرت، احتمال شکل‌گیری شورش‌ها و قیام‌ها برعلیه حکومت قوت خواهد گرفت بدین‌جهت با این ازدواج به‌وسیله دخترش بر ارتباطات حضرت با شیعیان آگاه شده و همواره حضرت را زیر نظر داشته و مانع شکل‌گیری قیام‌های شیعی برعلیه حکومت عباسی گردد؛ که حضرت بعد از مدتی از بغداد [که با کراهت و با دعوت مأمون از مدینه به بغداد آمده بود] به مدینةالرسول برگشت و با این اقدام ارتباط شیعیان با حضرت بیشتر شد و مأمون را در رسیدن به خواسته‌هایش ناکام گذاشت.
2. کاستن وجهه معنوی و شخصیتی امام جواد علیه‌السلام
با این هدف که در نتیجه ازدواج حضرت با ‌ام¬الفضل حضرت را به زندگی شاهانه و تجملاتی و پر از زرق‌وبرق خود آلوده سازد؛ بدین‌وسیله وجهه امام را در منظر مردم متزلزل سازد؛ اما امام در جهت برملا ساختن اهداف مأمون، در پاسخ سؤالی در همین باره به حسین مکاری فرمودند ‌ای حسین: نان جو و نمک خشن در حرم رسول خدا (مدینه) نزد من ازآنچه در اینجا (بغداد) مشاهده می‌کنی بهتر است. (4) مأمون در راستای اهداف خویش تا بد آنجا پیش رفت که حتی می‌خواست با اجیر نمودن آوازه‌خوان برای حضرت آن حضرت را به امور دنیوی متمایل سازد (5) که با پاسخ قاطع حضرت این نقشه نیز نقش بر آب شد.
3. اظهار علاقه و دوستی به خواندان پیامبر صلی‌الله علیه و آله
 مأمون می‌خواست با تزویج دخترش با امام جواد علیه‌السلام خود را در منظر مردم دوستدار اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله علیه و آله معرفی کند و دامن خود را در به قتل رساندن حضرت علی بن موسی‌الرضا پاکیزه جلوه دهد. (6)
 4. منتسب کردن نسلش به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله
مأمون وقتی دخترش را به ازدواج حضرت جواد علیه‌السلام درآورد گفت دوست دارم که جد مردی باشم که پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله و علی بن ابیطالب علیه‌السلام پدران او باشند، اما ‌ام¬الفضل از حضرت جواد صاحب فرزند نشد (7) که این نقشه نیز مانند دیگر نقشه‌های مأمون به سرانجامی نرسید. سرانجام در زمان حکومت معتصم و با حمایت معتصم ‌ام-الفضل امام جواد علیه‌السلام را با زهر مسموم و به شهادت رساند. (8)
پی‌نوشت‌ها:
1.    مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، قم: موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۷۲ش، ص 559.
2.    همان
3.    دینوری، اخبار الطوال، قم، الشریف الرضی، 1373 ش،ص 220.
4.    قطب‌الدین راوندی، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه الامام مهدی علیه‌السلام، 1409، ج 1، ص 344.
5.     کلینی، الکافی، تحقیق محمدجواد فقیه، بیروت، دار الاضواء، 1431 ق، ج 1، ص 495.
6.     جمعی از مؤلفان زیر نظر احمدرضا خضری، تاریخ تشیع، تهران، سمت، 1385، ج 1، ص 282 و 283.
7.     یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، چه ششم، 1371 ش، ج 2، ص 473.
8.     ابن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، به کوشش محمدحسین دانش آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات علامه، بی‌تا، ج 4، ص 380.
 

بر اساس گزارش فهرست نویسان شیعه، کتابی با عنوان رساله ذهبیه توسط امام رضا علیه‌السلام نوشته‌شده است؛ اما نسخه‌های امروزی این کتاب دارای اختلاف و شبهاتی است.
رساله ذهبیه و امام رضا علیه السلام

پرسش:

در مباحث طبی که امروزه در فضای مجازی مطرح می‌شود برخی مطالب به امام رضا علیه‌السلام نسبت داده می‌شود و گفته می‌شود که حضرت در کتابی به نام رساله ذهبیه فرموده‌اند. سؤال این است که آیا کتاب نام‌برده شده، معتبر است و اصلاً متعلق به امام رضا علیه‌السلام است؟

پاسخ:

مقدمه:

روایات طبی بخش قابل‌توجهی از میراث حدیثی شیعه به شمار می‌رود. ابتلای مردم به بیماری‌ها و مشکلات جسمی، سبب مراجعه و اشتیاق بیشتر نسبت به این دسته از روایات شده است. بر اساس همین نیاز و رغبت، برخی کتاب‌ها مانند «طب النبی» و یا «طب ال ائمه» تنها به روایات این موضوع اختصاص‌یافته‌اند. البته روایات بهداشتی، پیشگیری و درمانی در دیگر منابع حدیثی نیز وجود دارند. یکی از منابعی که به مطالب طبی پرداخته، کتاب «طب الرضا» یا «رساله ذهبیّه» است که در ادامه ، اعتبار این کتاب بیشتر موردبررسی قرار خواهد  گرفت.

الف) جریان تألیف کتاب

علامه مجلسی ماجرای تألیف رساله ذهبیه را در کتاب بحارالانوار، به‌صورت تفصیلی منعکس کرده است. بر اساس این گزارش، روزی تعدادی از طبیبان مشهور و صاحب‌نظر در مجلس مأمون که در شهر نیشابور برقرارشده بود، گرد هم آمده و درباره اصول صحت بدن، خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، طبع و مزاج‌های انسانی بحث می‌کردند. امام رضا (علیه‌السلام) که در این جلسه حاضر بودند، سکوت اختیار کرده و در بحث آنان مشارکت نمی‌کردند که مأمون از حضرت خواست، نظر خودشان را درباره این مباحث مطرح کنند. حضرت فرمودند که دراین‌باره اطلاعاتی دارم که باتجربه، آزمایش و دانش گذشتگان، آن‌ها را به دست آورده‌ام و قصد دارم آن‌ها را در مجموعه‌ای گرد آورم. پس‌ازاین جلسه، مأمون برای کاری ضروری، باعجله راهی بلخ شد، اما ازآنجا نامه‌ای به حضرت نوشت و درخواست کرد که حضرت آن مطالب را که فرمودند، مکتوب نمایند. امام رضا (علیه‌السلام) نیز در پاسخ به درخواست مأمون، این رساله را نوشتند. (1)

گفته‌شده که پس‌ازاینکه مأمون از دیدن مطالب این کتاب بسیار شگفت‌زده شد، دستور داد تا آن را با آب‌طلا بنویسند؛ به همین خاطر به رساله «مذهبه» یا «ذهبیه» به معنای رساله طلایی مشهور شد. (2)

ب) نظریه اعتبار رساله

بر اساس جریان تألیف این کتاب و طریق‌ها و اسنادی که برای آن گفته‌شده، (3) تردید و اختلافی در صدور این کتاب و انتساب آن به امام رضا (علیه‌السلام) وجود ندارد . سه طریق نیز برای این کتاب بیان‌شده که برخی از پژوهشگران، تردیدهای سندی آن را وارد و صحیح ندانسته و دست‌کم یک طریق معتبر را برای آن ثابت و بدون خدشه می‌دانند. (4) نسخه‌های خطی که از روی نسخه اصلی نوشته‌شده‌اند، با زمان امام رضا (علیه‌السلام)، فاصله چند قرنی دارد ، اما بااین‌حال توجه شارحان و مترجمان گذشته، به این کتاب قابل‌توجه بوده است.

ج) نظریه عدم اعتبار رساله

در مقابل، برخی پژوهشگران با پذیرش اصل انتساب کتاب به امام رضا (علیه‌السلام)، سند و طریق این کتاب را دچار خدشه می‌دانند. افزون بر این، وجود مشکلات متنی و محتوایی در کتاب نیز بخشی از دلیل عدم اعتبار این کتاب دانسته شده است. نکاتی مانند مشابهت عبارات کتاب به متن‌های طبی رایج در دوره امام رضا (علیه‌السلام) که با اعجاب مأمون ناسازگاری دارد ، تکیه امام بر آزمایش و تجربه که با علم الهی معصوم تعارض دارد و یا وجود برخی توصیه‌ها که مبتنی برای خوردن یک‌چیز حرام است و ... (5) انتساب متن موجود به امام معصوم (علیه‌السلام) و مطابقت آن را با نسخه اصلی، سخت نموده است.

نتیجه:

بر اساس گزارش فهرست نویسان شیعه، کتابی با عنوان رساله ذهبیه توسط امام رضا (علیه‌السلام) نوشته‌شده است؛ اما با توجه به نسخه‌های امروزی این کتاب که دارای اختلافات و شبهاتی است، شاید نتوان ارتباط بین آن‌ها را برقرار دانست و آنچه امروزه در دسترس است را همان کتاب امام رضا (علیه‌السلام) دانست. بر همین اساس همه آنچه در این کتاب وجود دارد را نمی‌توان حدیث و سنت معتبر دانست بلکه راهکار برخورد با این نوع مطالب، عرضه به دیگر روایت و معارف دینی است که در صورت مطابقت و سازگاری، می‌توان به مفاد آن‌ها عمل کرد. برای آگاهی بیشتر می‌توان به مقاله «پژوهشی در اعتبار رساله ذهبیّه» نوشته آقای سید محمدکاظم و هادی نصیری و یا « تردیدهای آشکار و نهان علامه مجلسی درباره اعتبار رساله ذهبیه» تألیف آقای احمد عابدی، جعفر نکونام و هادی نصیری و یا مقاله « بررسی شبهات پیرامون رساله ذهبیه» جواد فتحی اکبرآبادی مراجعه نمود.

پی‌نوشت‌ها:

1. رجوع کنید: مجلسی، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعی از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 59، ص 307.

2. رجوع کنید: طبّ الرضا (علیه‌السلام)، علی بن موسی، امام هشتم (علیه‌السلام)، ترجمه امیر صادقی‏، تهران: معراجی، چاپ ششم، 1381 ش، ص 14.

3. شیخ طوسی، الفهرست، قم: کتاب‌خانه محقق طباطبائی، چاپ اول، 1420 ق، ص 413.

4. جواد فتحی اکبرآبادی، مقاله « بررسی شبهات پیرامون رساله ذهبیه»، مجله علوم حدیث تطبیقی، شماره 15، پاییز و زمستان 1400.

5. سید محمدکاظم طباطبایی و هادی نصیری «پژوهشی در اعتبار رساله ذهبیّه»، فصلنامه علوم حدیث، شماره 63، بهار 1391.