استکبار

وقتی انسان،تکلیف اجتماعی خود در حوزه استکبارستیزی را به‌خوبی بشناسد،به جای اتلاف وقت ورویکردهای فرسایشی درامور روبنایی به کنش موثر،کارآمدو زیربنایی خواهد پرداخت

پرسش:

وظیفه ما در حوزه استکبارستیزی چیست؟ آیا شرکت در راهپیمایی و شعار دادن کافی است؟

پاسخ:

مقدمه

انسان در ادای تکالیف فردی و اجتماعی ابتدا باید از نحوه و شیوه ادای تکلیف خود، آگاه و مطمئن گردد تا بتواند به انجام و ادای صحیح آن موفق شود. اگر فردی گام برداشتن در حوزه استکبارستیزی و مقابله با استکبار را یک تکلیف و وظیفه شرعی، میهنی و انسانی بداند، با شناخت صحیح توانمندی‌های خود و شیوه‌های صحیح بروز آن توانمندی‌ها می‌تواند در این رابطه موفقیت بیشتری کسب کند.

با بیان این مقدمه به اصل پاسخ می پردازیم.

ابتدا هر فرد با هر توانی باید از آسیب‌های استکبارستیزی که در سوال پیشین به آن پاسخ داده شد پرهیز کند؛ اما طبیعتا هر کس در حوزه استکبارستیزی بضاعت متفاوتی دارد و نمی‌توان در این زمینه برای همگان یک نسخه واحد پیچید. برخی توان عملی و عملیاتی دارند و در قالب مدافعان حرم یا عامل نظامی و اطلاعاتی در حال مبارزه با نقشه‌های مستکبرانه دنیا در منطقه ما هستند. برخی توان رسانه‌ای داشته و در حوزه فیلم و سریال و مستند و ... در این جبهه می‌جنگند و برخی به دلیل داشتن دانش و توانمندی علمی به بسط آگاهی جوامع در این رابطه می‌پردازند.

اما برخی از مصادیق قوی در استکبارستیزی، عمومی است. کافی است این مطلب را در نظر بگیریم که هر زمان در جهت خلاف و در راستای خنثی کردن هر آنچه که هدف استکبار است قدم بر داریم، در جبهه مقابله با استکبار در حال عملیات و رزمندگی خواهیم بود. برخی تصور می‌کنند در رابطه با مردم عادی، مصادیق استکبارستیزی در برگزاری تجمع و راهپیمایی و تهیه و توزیع عکس و بنر و سر دادن چند شعار به اتمام می‌رسد. درحالیکه بزرگ‌ترین مصداق استکبارستیزی، خنثی کردن اثر و مانع شدن در مقابل اهداف مستکبران است. اما گام اول در این مسیر، شناخت مستکبران است.

1. شناخت مصادیق استکبار

برای مبارزه با استکبار باید در شناخت مصادیق، آگاهانه و عاقلانه عمل کرد. اگر استکبار را قدرت‌های سلطه‌جوی جهانی بدانیم که در پی مداخله در سرنوشت ملت‌ها در راستای منافع و مطامع خود هستند، بزرگ‌ترین مصادیق آن ایالات متحده آمریکا، دولت صهیونیستی و شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ بین‌المللی صهیونیستی هستند که در راستای جهانی شدن غرب عمل(1) می‌کنند. البته این مصادیق، در هر دورانی متفاوت و متغیر هستند و نقشه‌ها و برنامه‌های آنان نیز در هر دورانی متفاوت است. گاهی استکبار، برای دخالت در سرنوشت ما، نیروی نظامی برای تهاجم آشکار پیاده می‌کند و گاهی در قالب دفاع از ما، از تفکرهای مورد نظر خود دفاع می‌کند و رذائل اخلاقی و فکری را به شدت ترویج و بزک می‌کند.

2. خودباوری

خصوصیت اصلی استکبار خودبرتربینی است. کسی که می‌خواهد ظالمانه خود را بالاتر ببیند و دیگران را نادیده بگیرد، محکوم به تحقیر و تخفیف دیگران است. یکی از بزرگ‌ترین ابزار استکبار، ایجاد یک حس ترس، حقارت و کاهش اعتماد به نفس در سایر جوامع است. از طرق گوناگون و با شیوه‌های مختلف به تمامی جوامع اعلام می‌کند که معیار برتری، شبیه معیارهای من شدن و رقابت بر سر آن است. مسابقه‌های عظیم و دیدنی بین‌المللی ترتیب می‌دهد، جوایز بزرگ اعطا می‌کند. از بیرون، مفاهیم موفقیت، خوشبختی و سعادت را به ملت‌ها تحمیل می‌کند و کاری خواهد کرد که در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و... سایر جوامع احساس کنند که همیشه چند قدم از آنان عقب هستند. حتی مکاتب و تمدن‌های بزرگ و کهن، در مقابل آنان احساس تحقیر کنند. مرد و زن عفیف، احساس عقب‌ماندگی و خفگی کنند و زن لاقید، احساس رهایی و ترقی داشته باشد.

3. قوی شدن

زورگویی و سلطه‌طلبی تنها با اتکا به قدرت یک طرف و ضعف طرف مقابل امکان‌پذیر است. هر چقدر طرف مقابل ضعیف‌تر باشد، تجاوز و سیطره بر او امکان‌پذیرتر و کم‌هزینه‌تر است. یکی از اهداف مستکبرین، مقابله با قدرت‌یابی تشیع و جلوگیری از نفوذ آنان در جهان است.(2) هر چقدر در مسیر رشد فردی و اجتماعی و قوی شدن خود و کشور گام برداریم، دایره و میدان استکبارستیزی را بزرگ‌تر و عرصه را بر مستکبران تنگ‌تر ساخته‌ایم.

4. استحکام در اعتقادات

هویت مومنانه به قدری دارای جاذبه و اثر است که یکی از توطئه‌های پیچیده و گسترده استکباری، پروژه بی‌اعتقادسازی و تهاجم به افکار و اعتقادات در تمامی باورهای شیعی و اسلامی و انقلابی است. اسلام‌هراسی،(3) ایجاد و ترویج فرقه‌های انحرافی و ضاله مانند بهائیت،(4) تحقیر و تمسخر شعائر و تقیدات مذهبی و... از جمله روش‌های استکباری در تهی کردن نیروهای مومن از پشتوانه قدرتمند اعتقادی و تزلزل در باورهای مکتبی آنان است. طبیعتا هر چقدر در راستای تقویت و ترویج باورهای صحیح مذهبی بکوشیم، بزرگ‌ترین مانع را برای توسعه میدان استکبار ایجاد کرده‌ایم. این باورهای مومنانه است که نیروهای فداکار، آگاه و مصمم می‌سازد و چنین نیرویی، سد بزرگی برای طرف مقابل محسوب می‌گردد.

5. تقویت و استحکام در باورهای سیاسی

جهانبینی و تفکر افراد در حوزه سیاسی، تاثیر جدی و عمیقی در اتخاذ رویکردها و کنش‌گری آنان در این حوزه‌ها دارد. فردی که بازی استکبار و شیوه نقش‌آفرینی آن در مناسبات قدرت را بلد است، به سادگی به فریب توطئه‌ها و تله‌های فراهم شده توسط استکبار، گرفتار نمی‌شود. به طور مثال، یکی از بزرگ‌ترین موانع پیاده شدن نقشه‌های استکباری در منطقه، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 و به تبع آن اثرگذاری بر سایر ممالک اسلامی بود. قطعا تا زمانیکه مردم نه‌تنها به دلیل، مواهب، ظرفیت‌ها و توفیقات این انقلاب تردید پیدا نکنند، بلکه از همه چیز آن ناامید و متنفر نشوند، انقلاب و نهضت اسلامی مردم ایران را رها نخواهد کرد. حالا وقتی ما می‌دانیم که برنامه استکبار این است که کشور پساانقلابی ما برای نسل جدید و سایر کشورهای دنیا، تبدیل به درس عبرتی بشود که کسی هوس استکبارستیزی نداشته باشد، نوع کنش‌گری ما متفاوت خواهد بود. وقتی بازی‌های سیاسی دشمن را بشناسیم، میزان هوشیاری و دقت ما متفاوت خواهد بود.

6. ترویج سبک زندگی مومنانه

یکی از اهداف جدی، ویرانگر و مهلک استکبار که بر اجرای آن اصرار و پافشاری فزاینده‌ای دارد، تغییر سبک زندگی ملت‌های جهان به خصوص ملت‌های مسلمان و به ویژه ملت‌ ایران است. بمباران اخلاقی آنها بدون وقفه ادامه دارد و عادی‌سازی مظاهر گناه و فساد، ترویج بی‌بندو باری و فرو ریختن مظاهر دینی و مذهبی، هرگز از دستور کار آنها خارج نخواهد شد. استکبار می‌داند که با ترویج بی‌بند و باری و فحشا به راحتی می‌توان جوامع را به اسارت گرفت و مطیع سیاست‌های خود ساخت. پس هر قدمی که در ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی بر می‌داریم در جبهه استکبارستیزی می‌جنگیم.

7. اتحاد عاقلانه

جوامع اسلامی و حتی مذاهب مختلف، همیشه در درون خود اختلافاتی داشتند که مستکبران به این مهم پی بردند که بایستی اینان را به جان هم انداخت و به جای جنگ با مذهب، جنگ مذهب با مذهب(5) را در دستور کار قرار داد. ایجاد فرقه‌هایی مانند وهابیت، بهائیت و تشکیل یا تقویت گروه‌هایی مانند داعش، النصره، بوکوحرام، القاعده و... در این راستا است. دامن زدن به اختلافات مذهبی و مسلمین را برای خونریزی مسلح کردن از سیاست‌های استکباری است. وقتی اختلاف بین مسلمانان زیاد شود، ضعف شدیدی بر آنان حاکم خواهد شد و زمینه برای دخالت بیگانگان فراهم می‌گردد. جهان اسلام، ثروت، نیروی انسانی، موقعیت‌ و منابع غیر قابل تصوری دارد که ابرقدرت‌ها به خوبی می‌دانند که اگر این جوامع با یکدیگر متحد و همدل شوند، به هیچ احدی اجازه سلطه‌جویی و ظلم بر هیچ مسلمانی را نخواهند داد. اما می‌بینیم که خون و دود و آتش از منطقه ما خارج نمی‌شود و همیشه رد پای مستکبران در ایجاد، تشدید و تداوم این بحران‌ها مشهود و قابل ردیابی است.

8. تاب‌آوری اجتماعی

همیشه مستکبران در پی این بودند که هزینه استکبارستیزی را برای استکبارستیزان به شدت سنگین کنند. به‌طور مثال بعد از ملی شدن صنعت نفت، انگلستان به عنوان ابرقدرت زمان خود، ایران را در تابستان 1330 یعنی دو سال پیش از سرنگونی دولت ملی، تحریم اقتصادی کرد. آمریکا که در ظاهر خود را دوست دولت ملی نشان می‌داد و در آن ایام قدرت اول شدن در دنیا را مشق می‌کرد، با انگلیس در این تحریم‌های سخت همراهی کرد. پس از این، ایران دیگر نتوانست نفت خود را بفروشد و حتی کشتی‌هایی مانند ایتالیا که از ایران نفت می‌خریدند در کشورهایی مانند عدن که مستعمره انگلستان بودند، توقیف و مصادره می‌شدند.(6) نتیجه این شد که ملتی که تصور می‌کرد با ملی شدن صنعت نفت و خارج کردن آن از چنگال استکبار قلدر (بریتانیای کبیر)، به ثروت بزرگی دست خواهد یافت، حالا با تاریکی سایه فقر مضاعف و بحران اقتصادی رو به رو شده بود. همین مسئله، موجب ایجاد زمینه برای انحراف در نهضت مردم و یأس و کنار کشیدن آنان گردید. اینجا بهترین زمینه برای زمین زدن نهضت ضد استکباری ملت ایران که فقط انحصار در مسئله نفت نداشت، کاملا فراهم شد.

علاوه بر مسئله تاب‌آوری فردی باید به هر شکل به تقویت روحیه استکبارستیزان و افزایش تاب‌آوری اجتماعی پرداخت.

نتیجه

وقتی انسان، تکلیف اجتماعی خود در حوزه استکبارستیزی را به‌خوبی بشناسد، به جای اتلاف وقت و رویکردهای فرسایشی و کم‌اثر و گرفتار شدن در امور روبنایی به کنش موثر، کارآمد و زیربنایی خواهد پرداخت. وقتی خود و جامعه را نسبت به ضرورت استکبارستیزی آگاه کنیم، به‌جای آنکه پاسخ‌گوی این مقاومت ضروری باشیم، به آن افتخار می‌کنیم و آن را یک فرصت می‌پنداریم و نه تهدید. این کنش کارآمد و موثر، در حرکت در جهت خلاف خواسته‌های استکبار مانند ایجاد بی‌تعادلی و بحران‌های اعتقادی و رفتاری در سایر جوامع رخ می‌دهد.

کلمات کلیدی

استکبارستیزی، آمریکا، صهیونیسم، ایران، تکلیف سیاسی

پی نوشت:

1. جهانبینی مستکبران، تحمیل زندگی و سبک غربی و لیبرال دموکراسی مورد نظر خود در تقابل با جهانبینی شیعیان در خدامحوری و امت واحد است.
2. فهیمی، زهرا و عباس کشاورز شکری، جریان صهیونیستی غرب در مقابل فرهنگ تشیع، فصلنامه پژوهش‌های سیاسی جهان اسلام، سال هشتم، شماره چهارم، زمستان 1397، ص124.
3. اسلام‌هراسی (Islamophobia) یا اسلام‌ستیزی، اصطلاحی سیاسی مربوط به دوران معاصر به معنای ‌ایجاد نوعی تصور ذهنی منفی و هراس‌انگیز نسبت به اسلام و مسلمانان به عنوان یک تهدید در ذهن مردم جهان است.
4. بهائیت فرقه‌ای مذهبی منشعب از آیین بابیه است که در قرن سیزدهم قمری توسط میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله پدید آمد. میرزا حسینعلی از پیروان علی‌محمد باب بود که پس از درگذشت باب، فرقه بهائیت را پایه‌گذاری کرد. پس از بهاءالله،‌ پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء و سپس شوقی افندی، نوه دختری عبدالبهاء رهبریِ بهائیت را به عهده گرفتند. پس از شوقی، در جانشینی او اختلاف شد و بهائیان به گروه‌های مختلفی همچون بهائیان بیت‌العدلی و بهائیان ارتدوکسی‌ تقسیم شدند. امروزه رهبری بهائیان در دست بیت‌العدل اعظم است.
بهائیان، بهاءالله را پیامبر و بهائیت را دین جدیدی می‌دانند که دین اسلام را نسخ کرده است. بهاءالله بر این باور است که قیامت مسلمانان با آمدن باب برپا شده و با مرگ او پایان یافته است. همچنین قیامت بابیان با ظهور بهاءالله برپا و با مرگش به پایان می‌رسد. بهائیان مناسکی مانند نماز، روزه، حج و حدود را با کیفیتی متفاوت از مسلمانان به‌جا می‌آورند. بیت‌العدل مهم‌ترین مرکز بهائیان و مرجع همه امور آنها است. این مرکز در کوه کِرمِل در حیفا در سرزمین‌های اشغالی توسط اسرائیل واقع شده و اعضای آن توسط محافل ملی، رابط جامعه بهائی هر کشور با بیت‌العدل، انتخاب می‌شوند. خانه علی‌محمد باب در شیراز، خانه بهاءالله در بغداد، باغ رضوان (محل ادعای مظهریت بهاءالله)، مقام اعلی (مقبره باب در کوه کرمل) و روضه مبارکه (مقبره حسینعلی نوری در عکّا) از اماکن مقدس بهائیان به شمار می‌روند. همچنین عید نوروز و سالروز درگذشت و تولد باب و بهاءالله از اعیاد بهائیان است.

5.  به باور مسلمانان، بهائیت فرقه‌ای ضاله و خارج از اسلام است. مراجع تقلید شیعه، اعتقاد به بهائیت را کفر و بهائیان را نجس و کافر محارب شمرده‌اند. بیش از ۴۰۰ کتاب و مقاله در نقد بهائیت نوشته شده است. برخی از این کتاب‌ها را عبدالحسین آیتی از بهائیانِ برگشته از آیین بهائی؛ نوشته است. ادعای الوهیت،‌ نبوت و موعودیت بهاءالله مخالف باورهای اسلامی است و نوعی بت‌پرستی و خودپرستی شمرده شده است. تناقض باورهای بهائی،‌ اختلاف فراوان میان آنان و تکفیر بزرگان فرقه همدیگر از نقدهای بر به بهائیت است. از دیدگاه منتقدان، بهائیت یک حزب و فرقه سیاسی است که کشورهای روسیه، انگلیس، اسرائیل و آمریکا از آن حمایت می‌کنند. ر.ک: حاج قلی، احمد و دیگران، فرقه‌های انحرافی: شیخیه،‌ بابیه و بهائیت، قم، حوزه علمیه،‌ مرکز تخصصی مهدویت، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.

6. این جمله از چرچیل(سیاست‌مدار مشهور انگلیسی) نقل شده است که: «دایره‌ای را تصور کنید که خروسی در میان آن قرار گرفته. حالا بدون آنکه خروس از دایره خارج شود، سعی کنید آن را بگیرید. نمی‌شود؟ حالا خروس دیگری به خروس اول اضافه کنید. می‌بینید که هر دو مشغول جنگیدن می‌شوند. حالا می‌توانید از گردن دو خروس بگیرید و بلندشان کنید».
ر.ک: نجاتی‌، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد 1332، تهران‌، شرکت انتشار، 1366‌ش.