ارزش علم

منظور از تعقل و علم در قرآن
برخلاف برخی انگاره‌ها، اهمیّت علم منحصر در علوم دینى نیست، بلکه قرآن کریم با دعوت‌های مکرر به تفکر، تعقل و تأمل در نظام طبیعت، نیز تأکید می‌کند.

پرسش:

 منظور از تعقل و علم و ... در قرآن چه علمی چیست؟ چرا در قرآن هر گاه سخن از علم و تعقل می‌شود، فقط علم دین و تعقل ایمانی مطرح است؟ آیا علوم تجربی و ... هم از نظر قرآن ارزشمند هستند؟ آیا کسی که دانشمند فیزیک، ریاضی و ... است، علمش ارزشمند نیست؟ با وجود آثار و خدمات بسیار علوم تجربی و دیگر علوم برای مردم، چرا قرآن از این علوم یادی نکرده و ارزشی برای آنان قائل نشده است؟ آیا این مسئله با جامعیت و کامل‌بودن قرآن ناسازگار نیست؟

پاسخ:

یکی از پرسش‌های مطرح دربارۀ قرآن کریم، ارتباط قرآن در جایگاه آخرین و کامل‌ترین کتاب آسمانی و علوم مختلف، یعنی محصول تلاش فکری اندیشمندان جهان، اعم از علوم انسانی و علوم طبیعی است. برخی چنین می‌پندارند که تأکید قرآن بر علم و دانش، فقط به حوزه علوم مربوط به دین و شریعت محدود می‌شود و علوم تجربی و دیگر دانش‌های بشری از دیدگاه قرآن بدون ارزش و اعتبارند. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است و جایگاه واقعی علوم مختلف در منظومۀ فکری قرآن را تبیین می‌کند.

علم دینی و غیر‌دینی

در وهلۀ نخست باید به این نکته توجه کرد که به طور کلی تمام علوم از نظر موضوع دینی هستند و معرفت و شناخت درست از طبیعت و نظام عینی جهان همانند معرفت و شناخت شریعت و احکام دین، علم دینی است؛ ازاین‌رو این دو با هم یکسان هستند. درواقع در هر علمی آنچه بحث و بررسی می‌شود، از جمله زمین، آسمان، هوا، فضا، بدن انسان، حیوانات، درختان، آب، معادن و هر موجود مجرد یا مادی دیگر، همگی مخلوق و نشانۀ خدای سبحان و فعل او هستند. بنابراین تمامی این مباحث و علوم، علم دینی به شمار می‌آیند؛ ازاین‌رو گزارۀ «فلان علمِ تجربی یا عقلی، غیر‌دینی است»، نادرست است. درحقیقت، آنچه می‌تواند به اسلامی و غیر‌اسلامی وصف شود، دیدگاه و انگیزۀ عالِم است نه علم و معلوم؛ زیرا هر معلومی درحقیقت الهی است. بنابراین هیچ علمی سکولار نیست، گرچه برخی عالِم سکولار و بی‌دین‌اند (1).

اهمیت علوم طبیعی در قرآن

در وهلۀ دیگر، این تصور که قرآن تنها علوم مربوط به شریعت را ارزشمند می‌داند، برداشتی ناقص و محدود از آیات الهی است. درست است که هدف نهایی قرآن، هدایت انسان به سوی خداوند و سعادت اخروی است و در این راستا علومی که مربوط به شناخت شریعت و معرفت دربارۀ مبدأ و معاد است، از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند؛ اما این مسئله به معنای نفی یا بی‌ارزش‌دانستن دیگر علوم نیست. قرآن کریم در آیات بسیاری انسان را به مطالعه و تفکر در پدیده‌های طبیعی، نظم شگفت‌انگیز جهان، خلقت آسمان‌ها و زمین، گردش شب و روز، فواید حیوانات و گیاهان و دیگر نشانه‌های قدرت و حکمت الهی در عالم هستی فرا‌می‌خواند. این دعوت صریح به مطالعۀ طبیعت، نشان‌دهندۀ اهمیت شناخت جهان مادی و قوانین حاکم بر آن است؛ برای نمونه در سورۀ "بقره" می‌فرماید: «در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد‌و‌شد شب و روز و کشتی‌هایى که‌ در دریا به نفع مردم در حرکت‌اند و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مردنش حیات بخشیده و انواع جنبندگان را در آن گسترده ساخته، و همچنین در وزش بادها و ابرهایى که میان زمین و آسمان قرار گرفته‌اند، نشانه‌هایى است از ذات پاک خدا و یگانگى او براى گروهى که عقل خود را به کار مى‌گیرند» (بقره: ۱۶۴). این آیه و ده‌ها آیۀ دیگر (۲) به‌روشنی بر اهمیت مشاهده، مطالعه و تعقل در پدیده‌های طبیعی تأکید دارند؛ اموری که سنگ‌بنای علوم تجربی را شکل می‌دهند. بنابراین بر خلاف پندار کسانى که تصور مى‌کنند قرآن تنها به علوم دین و معارف الهیه اهمیت می‌دهد و سخنى از علوم دیگر به میان نیاورده است، قرآن براى این بخش از علوم اهمیت فوق‌العاده‌اى قائل است؛ همچنین آن را از مواهب بزرگ الهیه برمى‌شمرد و مسلمانان را به فراگیرى هر علم مفید و نافع در زندگى مادّى و معنوى تشویق می‌کند (3).

نتیجه:

این تصور که قرآن تنها علوم مربوط به شریعت را ارزشمند می‌داند، برداشتی ناقص و محدود از آیات الهی است. با وجود اینکه علوم مربوط به شریعت و دین از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند، این مسئله به معنای نفی یا بی‌ارزش‌دانستن دیگر علوم نیست. قرآن کریم در آیات متعددی، انسان را به مطالعه و تفکر در پدیده‌های طبیعی، نظم شگفت‌انگیز جهان، خلقت آسمان‌ها و زمین، گردش شب و روز، فواید حیوانات و گیاهان و دیگر نشانه‌های قدرت و حکمت الهی در عالم هستی فرا می‌خواند. این دعوت صریح به مطالعۀ طبیعت، تأییدکنندۀ اهمیت شناخت جهان مادی و قوانین حاکم بر آن است. بنابراین قرآن براى این بخش از علوم اهمیت فوق‌العاده‌اى قائل است؛ همچنین مسلمانان را به فراگیرى هر‌گونه علم مفید و نافع در زندگى مادّى و معنوى تشویق می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک به: جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم؛ قم: اسراء، 1398 ش، ج ۳۵، ص ۵۱۴؛ ج ۴۴، ص ۸۳. جوادی آملی، عبدالله؛ سرچشمه اندیشه؛ چ 5، قم: اسراء، ۱۳۸۶ ش، ج ۱، ص ۴۷.

2. ده‌ها آیۀ دیگر در‌این‌باره وجود دارد که پرداختن به آن مجال دیگری می‌طلبد. برای مطالعه بیشتر، ر.ک به: مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام قرآن؛ چ 9، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ ش، ج ۱۰، ص ۲۵۲.

3. مکارم شیرازی، ناصر؛ پیام قرآن؛ چ 9، تهران: دار‌الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ ش، ج ۱۰، ص ۲۵۶.

با سلام،

پيامبر گرامي (ص) در مورد ارزش علم و دانش احاديث بسياري بيان كرده اند. آيا منظور دانش و علم در اسلام فقط همان علوم ديني و مذهبي است؟ آيا كسي كه عمرش را صرف رياضي و شيمي و پزشكي و مديريت كرده و تأليفاتي داشته، ثوابي نزد خداوند ندارد؟ منظور از دانش در اسلام چيست؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است، نه هدف؛ آن هم وسيله‏ اي كه انسان را به كمال مي‏ رساند. دنيا و آخرت او را آباد مي‏ كند. ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است. در اين جهت علوم الهي و ديني - با توجه به موضوع آن - از ساير علوم اشرف و برتر است؛ ولي اين بدين‏ معنا نيست كه علوم ديگر بي‏ اهميت و بدون ارزش است و علم نيست.
در نگاه كلي قرآن، هر علمي كه انسان را به دنياپرستي سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بكشاند، هدف نهايي او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزي جز ضلالت و گمراهي نيست.
علوم بشري مي‏تواند نقش‏ آفرين بوده و موجبات سعادت آدمي را فراهم كند. اين در صورتي است كه هدف تلقي نشود، بلكه وسيله پيشرفت و رسيدن به كمال باشد. از طرف ديگر علوم ديني نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختي انسان مي‏ شود.
علمي كه در روايات و آيات بر آن تأكيد شده و از آن تمجيد گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد، علم خداشناسي است، زيرا معلوم اين علم از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است. هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد. روشن است كه كسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي منحصر به يك رشته نيست. شخصي ممكن است از علم شيمي چنان خدا را بشناسد كه از مطالعه كتاب هاي ديني نشناسد. پس آن چه مهم است شناخت كيمياي هستي است. بعضي از علوم و رشته ها به اين هدف نزديك تر و كم واسطه ترند. در غير اين صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده، نه كمال.
هر علمي كه به حال اسلام و مسلمانان نافع باشد و دردي را دوا كند، تحصيل اين علم اگر براي خدمت و همراه با اخلاص باشد، داراي ثمره بزرگ اُخروي است، و مشمول اجر و ثواب هايي است كه در تحصيل علم وارد شده است. رسول خدا (ص) فرمود:«إنّ الملائكه لتضع أجنحتها لطالب العلم؛(1) فرشتگان زيرپاي طالبان دانش پر و بال خود را مي نهند».
باز حضرت حضرت فرمود:
«طلب العلم فريضة علي كلّ مسلم، ألا انّ الله يحبّ بغاة العلم؛(2) طلب علم بر هر مسلماني واجب است. همانا خدا دانش جويان را دوست دارد».
بنابراين چنانچه در تحصيل علم داراي اخلاص هستيد و قصدتان خدمت به اسلام و مسلمانان براي رضاي خداست، توفيق بزرگي نصيبتان شده و مشمول اجر و ثواب هاي مي باشيد كه براي طالبان علم مقرر شده است.
شهيد مطهري مي فرمايد: مصطلح شده است كه بعضي علوم را ديني و بعضي را غير ديني بخوانيم. علوم ديني يعني علومي كه مستقيماً مربوط به مسايل اعتقادي يا اخلاقي يا عملي دين است و يا علومي كه مقدمه ياد گرفتن معارف يا دستورها و احكام دين است، از قبيل ادبيات عرب يا منطق و...
ممكن است بعضي خيال كنند ساير علوم به كلي از دين بيگانه اند و هر چه كه در اسلام درباره فضيلت علم و اجر و ثواب تحصيل آن گفته شده، منحصر به آن چه است كه اصطلاحاً علوم ديني گفته مي شود، يا اگر پيغمبر اكرم (ص) علم را فريضه خواند، منحصراً مقصود همين علوم است.
حقيقت اين است كه اين، اصطلاحي بيش نيست. هر علمي كه به حال اسلام و مسلمانان نافع و براي آن ها لازم است، بايد آن را از علوم ديني شمرد و اگر كسي خلوص نيت داشت و براي خدمت به اسلام و مسلمانان آن علم را تحصيل كرد، مشمول اجر و ثواب هايي كه در تحصيل علم گفته شده است، مي باشد. او مشمول اين حديث است:
«وإنّ الملائكه تضع أجنحتها لطالب العلم؛ فرشتگان زير پاي طالبان علم، بال مي نهند». جامعيت و خاتميت اسلام اقتضا مي كند هر علم مفيد و نافعي را كه براي جامعه اسلامي لازم و ضروري است، علم ديني بخوانيم.
در دنيا تحوّلي به وجود آمده كه همه كارها بر پاشنه علم مي چرخد. چرخ زندگي بر محور علم قرار گرفته است. همه شئون حيات بشر به علم وابستگي پيدا كرده است، به طوري كه هيچ كار و هيچ شأني از شئون حياتي بشر را جز با كليد علم نمي توان انجام داد.(3)

پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق‏، من لا يحضره الفقيه‏،ناشر جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404ق‏، چاپ دوم‏، ج4، ص387.
2. علامه مجلسي، بحارالأنوار، ناشر اسلاميه، تهران، ج 1، ص 172.
3. مرتضي مطهري، اقتباس از ده گفتار، ص 143به بعد، با تلخيص.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.