پرسش وپاسخ

همشهری بودن زن و شوهر در موفق بودن ازدواجشون خیلی مهمّه؟
همشهری بودن به تنهایی دلیل بر موفقیت و سعادت ازدواج نمی تواند باشد، چرا كه عوامل مهم تر دیگری در ازدواج دخیل هستند كه با نبودن آن ها دیگر نوبت به این عامل ...

كه طبق اصل كفویت، همشهری بودن زن و شوهر در موفق بودن ازدواجشون خیلی فاكتور مهمیه؟

همشهری بودن به تنهایی دلیل بر موفقیت و سعادت ازدواج نمی تواند باشد، چرا كه عوامل مهم تر دیگری در ازدواج دخیل هستند كه با نبودن آن ها دیگر نوبت به این عامل نمی رسد. می توان گفت كه همشهری بودن در معیارهای ازدواج جزء عوامل دسته سوم و چهارم به شمار می رود. وجود آن در كنار عوامل دسته اول و دوم و معیارهای اساسی ازدواج، پیوند ازدواج را مستحكم تر و روابط را شیرین تر می كند. تفاوت ها را به حداقل می رساند. بر اساس نظریه ای كه معتقد است بیش ترین تناسب و همخوانی دختر و پسر در ملاك ها و معیارهای ازدواج نشانگر سلامت و موفقیت ازدواج در آینده است، می تواند ضامن موفقیت و تداوم ازدواج دختر و پسری گردد كه با هم در تمامی معیارهای ازدواج بیش ترین تناسب و همخوانی را دارند.

 از مزیت های همشهری بودن این است كه می تواند تفاوت فرهنگی و تفاوت در آداب و رسوم را به حداقل برساند. برخی اصطكاك ها و سوء برداشت های از این جهت را كاهش دهد. گاهی شناخت پیدا كردن از دو طرف و خانواده ها را تسهیل گرداند. همین طور در هزینه های زندگی مثل هزینه های رفت و آمد صرفه جویی به عمل آورد. البته همان طور كه در ابتدا اشاره كردیم، این عامل به تنهایی جزء عوامل حیاتی و اساسی ازدواج تلقی نمی گردد. در كنار عوامل اساسی ازدواج و به طفیلی آن ها ارزش و اهمیت پیدا می كند. در كنار آن ها يك ارزش و امتياز به حساب می آید. در موفقیت و سعادت زندگي مشترك تأثير می گذارد.

اگر  دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند و سعی كنند در انتخاب همسر خصوصاً در ملاك ها و معیارهای اساسی و دسته اول بیش ترین تناسب و همخوانی را با یكدیگر داشته باشد، عدم تناسب در برخی معیارهای دسته سوم و چهارم و برخی تفاوت های دیگر، خیلی ضربه ای به ازدواج و تشكیل زندگی مشترك و كیفیت روابط آن ها وارد نمی كند. البته این را بدانید كه تناسب صد در صد در ازدواج غیر ممكن و بلكه امر محالی است. برخی از تفاوت ها را در ازدواج نمی توان به كلی حذف كرد چرا كه برخی تفاوت ها لازمه زندگی است. دختر و پسر می بایست با همفكری و تفاهم برخی از آن ها را از میان بردارند و یا به حداقل برسانند و راه های كنار آمدن با آنها را بیاموزند. از طرف دیگر برخی از تفاوت ها به زندگی و روابط زوجین شیرینی خاصی می بخشد. بر زندگی آنان تنوع ایجاد می كند. آن را از یكنواختی خارج می كند.

آیااصرار به ادامه جهت جواب مثبت صحیح می باشد؟
خواستگاری كردن از هر دختری آداب و رسوم خاص خود را دارد خصوصاً در خانواده های اصیل و سنتی كه معمولاً خانواده ها عنایت ویژه ای به آداب و رسوم خواستگاری و ...

یكبار از خانمی خواستگاری كردم وجواب منفی دادند(البته فقط از طریق تماس تلفنی و یكبار حضوری با خودش). اما دوباره بعد از 5ماه با اس وتلفن تماس برقرار كردم كه با احترام كامل جواب اس و تلفن ها را می دهد اما باز جواب منفی میدهد. 1- آیااصرار به ادامه جهت جواب مثبت صحیح می باشد؟ و تا چه حد؟ 2- جه راههای مناسبی جهت جواب مناسب گرفتن از دختر خانم پیشنهاد می كنید؟ لازم به یاداوری است جواب منفی را به این دلیل كه من(خانم) لایق شما نیستم میدهد. سن من 34 و دختر خانم 27 می باشد.تحصیلات من كاردانی و خانم كارشناسی و هر دو شاغل می باشیم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني

خواستگاری كردن از هر دختری آداب و رسوم خاص خود را دارد خصوصاً در خانواده های اصیل و سنتی كه معمولاً خانواده ها عنایت ویژه ای به آداب و رسوم خواستگاری و ازدواج دارند و دوست دارند كه خواستگار دخترشان تنها از طریق خانواده و در قالب خواستگاری رسمی اقدام كند. در مورد شما نیز بهتر بود این گونه عمل می كردید و ابتدا از طریق خانواده خودتان و یا یكی از اعضای خانواده خواسته خود را مطرح می كردید. یكی از مزیت های اقدام از طریق خانواده این است كه بحث خواستگاری به صورت جدی پیگیری می شود و خانواده های دو طرف به صورت جدی وارد عمل می شوند و در مورد ازدواج دختر و پسرشان تصمیم می گیرند اما، خواستگاری كردن غیر از طریق خانواده و به صورت پنهانی آن هم مستقیماً توسط خودتان، بحث ازدواج را در حد یك شوخی تنزل می دهد و چه بسا ممكن است دختر و یا خانواده او آن را نوعی بی احترامی تلقی كنند و خود این باعث دادن پاسخ منفی به خواستگار گردد.

برای این كه از سردرگمی بیرون بیایید و تكلیف خودتان را روشن كنید، توصیه می شود كه از طریق خانواده ها و به صورت جدی اقدام به خواستگاری از دختر مورد نظر كنید. اگر باز پاسخ دختر مورد نظر منفی بود، آنگاه می توانید علت و یا دلایل آن را بشنوید البته یادتان باشد كه او نیز همانند شما حق انتخاب دارد و می تواند به هر دلیلی پاسخ منفی بدهید و دلایل خود را هم ذكر نكند و یا از گفتن آن امتناع بورزید بنابراین، خیلی هم لازم نیست اصرار داشته باشید و خودتان را به آب و آتش بزنید و بخواهید دلایل مخالفت او را بشنوید و یا نظر او را تغییر دهید. منظورمان این است كه اصرار شما نباید بیش از اندازه و طولانی گردد البته گاهی به صورت طبیعی، خانواده دختر و همچنین خود دختر ممكن است در این قضیه مقداری ناز كنند و این طبیعی است اما اگر این مقدار از حد و اندازه خود بگذرد و غیر طبیعی گردد در این صورت، بهتر است از ازدواج با آن دختر صرف نظر كنید و مورد دیگری را برای ازدواج در نظر بگیرید.

این كه می فرمایید: دختر مورد نظر دلیل مخالفت خود از ازدواج با شما را  لایق نبودن خود می داند، در حد یك تعارف است و به نظر دلیل قانع كننده ای نمی آید و نیاز به بررسی عالمانه دارد. ممكن است دختر مورد نظر همانند برخی از دختران كه مشكلات و محدودیت های از لحاظ خانوادگی، اقتصادی، سطح اجتماعی و... دارند و این گونه مشكلات باعث می گردد كه آنها دچار نوعی خودكم بینی و احساس حقارت گردند و احیاناً از ازدواج با فردی بالاتر از خودشان خودداری می كنند، بوده باشد و به جهت این گونه مسائل، خود را لایق ازدواج با شما نمی داند و یا ممكن است او شما را نمی پسندد و این گونه برای این كه شما را نرنجاند دلیل می آورد. به هر حال، توصیه می شود برای این كه به جواب روشنی برسید از طریق خانواده به خواستگاری دختر مورد نظر بروید و در جلسه خواستگاری رسمی و جلسات دیگر به گفتگو با او بپردازید و سعی كنید به طریقی دلایل اصلی مخالفت او را پیدا كنید و پاسخی منطقی و مناسب در رد آن پیدا كنید و بیان نمایید. اگر چنانچه باز دختر مورد نظر راضی به ازدواج با شما نبود و خواستگاری های مكرر و فرستادن چندین واسطه افاقه نكردد در این صورت، همان طور كه عرض كردیم بهتر است از ازدواج با او صرف نظر كنید و بیش از این وقت و عمر خود را در این قسمت هزینه نكنید و هدر ندهید.

این را بدانید، اصرار شما برای ازدواج تا زمانی ارزشمند است كه اولاً دختر مورد نظر واقعاً دختر مناسبی برای ازدواج با شما باشد و تا اندازه زیادی در معیارها و ملاك های ازدواج با شما تناسب و همخوانی داشته باشد، ثانیاً بیش از اندازه عرف معمول جامعه نباشد، ثالثاً باعث زیر سؤال رفتن عزت و كرامت ذاتی شما نگردد و نیز موجب از بین رفتن عمر گرانبهای تان نشود.

جوان در كشمكش بین سنت و مدرنیته قرار می گیرد.
متأسفانه برخی از جوانان با دیدن مشكلات زناشویی بین پدران و مادران خود كه به شكل سنتی ازدواج كرده اند، بدلیل اینكه اختلافات آن ها را ناشی از ازدواج می بینند ...

 در روش سنتی دختر و پسر همدیگر را بعد از ازدواج می شناختند و ممكن است دچار مشكل شوند و شیوه مدرن هم در خانواده و فرهنگ ایرانی پسندیده به نظر نمی آید.در نتیجه جوان در كشمكش بین سنت و مدرنیته قرار می گیرد.

متأسفانه برخی از جوانان با دیدن مشكلات زناشویی  بین پدران و مادران خود كه به شكل سنتی ازدواج كرده اند، به دلیل اینكه اختلافات آن ها را ناشی از ازدواج می بینند، به ازدواج های مدرن روی می آورند.  معتقدیم، جهت جلوگیری از سوگیری های نادرست، به تحقیق و آمارگیری كاملا حساب شده ای نیاز داریم تا از هرگونه تلقی آسیب زا جلوگیری شود.

البته گرایش به ازدواج های مدرن بی تأثیر از فرهنگ غیر خودی نیست. برخی به تاثیر از فرهنگ غرب این گونه ازدواج می كنند؛ اما توجه ندارند كه بنا هست در ایران و با فرهنگ ایرانی زندگی كنند كه تناسبی با فرهنگ غرب ندارد و نمی شود غربی ازدواج، و ایرانی زندگی كرد. در غرب، دختر و پسر آشنا می شوند و مدتی با هم رابطه دارند. اگر همدیگر را برای زندگی مشترك پسندیدند، نامزد می شوند و پس از مدتی با هم ازدواج می كنند. در صورت عدم توافق، به راحتی از هم جدا می شوند . در این فرآیند، خانواده دو طرف چندان نقش و جایگاهی ندارند. علت این رفتار، ضعف بنیان خانواده و مهم نبودن آبرو و عفت است. بر این اساس می توان گفت كه علل جدی اختلافات برخی ایرانیان مقیم غرب، همین مساله است كه ایرانی اند؛ اما می خواهند با فرهنگ و قانون عرفی غرب زندگی كنند.

 ما هم قبول داریم در مواردی متاسفانه به دلیل عدم امكان آشنایی دوطرف، بعضی از ازدواج های سنتی دچار شكست شده اند؛ اما معتقدیم با توجه به مشكلات روز افزون ازدواج به سبك مدرن، بهترین گزینه پیش روی، به روز كردن سبك های سنتی و بهره گیری از نقاط مثبت روش گذشتگان است.

در ازدواج مدرن اگر چه آشنایی و شناخت دوطرف، قبل از ازدواج كلید می خورد. اما  آشنایی ها دارای آسیب های مهمی است كه در ذیل بیان می گردد:

1.در بسیاری از مواقع این گونه آشنایی ها باعث ایجاد دلبستگی می شود. متاسفانه خاصیت  دلبستگی بسته به میزان و مدت آشنایی این است كه افراد پس از پی بردن به عدم كفویت و نداشتن شروط لازم در طرف مقابل، به هیچ وجه حاضر به جدایی نیستند. در این موارد متأسفانه در انتخاب همسر به خوب بودن عرفی اكتفا می شود . به كفوء بودن یكدیگر توجه كم تری می كنند. در حالی كه محور معیارهای انتخاب همسر، كفوء بودن است ( تناسب، هماهنگی، همتایی، همشأنی، سنخیت، همطرازی بین دختر و پسر و به اصطلاح با هم جور در آمدن زن و شوهر).

2.در مواردی دیگر دختر یا پسر پس مجاورت ها و دوستی های نسبتا طولانی مدت، به نقص یا نقائص جسمی یا روحی طرف مقابل پی برده و در عین حال به دلیل دلسوزی یا حس ترحم و حتی در مواردی ترس از نفرین طرف مقابل، دست به اقدامی ایثارگرانه می زند و با طرف مقابل ازدواج می كند. غافل از اینكه این گونه ازدواج ها علاوه بر مخالفت های شدید والدین، حتی درصورت تحقق ازدواج، می تواند در آینده به طلاق منجر شود.

3.       یكی دیگر از مشكلات آشنایی های قبل از خواستگاری رسمی، ایجاد خسارات جسمی و روحی خصوصا در دختران است. متاسفانه در این مورد كه بیش تر پسرها به دلیل پایین بودن آستانه تحمل جنسی مقصر شناخته می شوند، دختر پس از انجام خواسته های هرچند نامعقول پسر، عفت و حیای خود را دست خورده می بیند و به ناچار تحت هر شرایطی حاضر است تا با فردی كه قطعا در آینده هم می تواند دست به خطاهای جنسی متعددی بزند، ازدواج می كند.

با توجه به آسیب هایی كه در بالا بیان گردید، به نظر می رسد اگر ازدواج سنتی به روز شود و فرایند خواستگاری كه ركن اساسی ازدواج سنتی است، به شكل درست انجام شود، مشكلات ازدواج سنتی از بین خواهد رفت . از پیامدهای ازدواج مدرن نیز در امان خواهیم بود. علاوه بر اینكه امروزه علاوه بر سپری كردن مراسم خواستگاری می توان با خواندن صیغه محرمیت موقت، یا سایر تدابیر دیگر، فرصت كافی را برای آشنایی بیش تر فراهم نمود. با این توصیف، با توافق خانواده ها، دو طرف می توانند در سطح خانواده تا زمان جاری شدن صیغه دائم، روابط خوبی داشته باشند. 

آيا عاق والدين مي شود؟
از نظر اسلام هر یك از پدر و مادر و فرزندان حقوقي نسبت به یكدیگر دارند. اگر رعایت نكنند، شرعاً مسؤول هستند. حال اگر هر كدام از این‏ها وظیفه خود را انجام نداد ...

اگر در مسئله ازدواج مادر، درخواست هاي غير عقلائي از پسر داشته باشد و وي اجابت ننمايد؛ آيا عاق والدين مي شود؟

دوست عزیز ! سوالتان خیلی كلی است و مشخص نكرده اید كه این درخواست در چه زمینه ای است (انتخاب همسر، برگزاری مراسمات، زود دانستن ازدواج بر شما و مشكلات مالی...) البته مشكل شما یكی از مشكلات بسیار رایج در كشور میباشد.

شاید اگر از شما بپرسیم كه دوست دارید چه اتفاقی بیفتد، خواهید گفت: دوست دارم كه با این دختر ازدواج كنم و پدر و مادرم و همه فامیل به این ازدواج رضایت دهند و تمام كارها به خوبی و خوشی به انجام برسد، ولی متأسفانه حصول چنین امری بسیار مشكل و در برخی موارد غیر ممكن است.

در هر صورت توجه شما را به نكات ذیل جلب مینمایم:

1)از نظر اسلام هر یك از پدر و مادر و فرزندان حقوقي نسبت به یكدیگر دارند. اگر رعایت نكنند، شرعاً مسؤول هستند. حال اگر هر كدام از این‏ها وظیفه خود را انجام نداد، سبب نمي‏شود كه دیگري هم انجام وظیفه نكند.

براساس آموزه های دینی احترام و نیكی به پدر و مادر حتی اگر كافر و مشرك باشند، لازم است. بیاحترامی،  قهر كردن و بی محلی كردن  والدین هر چند غیر مسلمان  باشد، جایز نیست.

قرآن كریم  میفرماید: وَصاحِبهما فی الدنیا معروفاً؛(1) با آن ها در دنیا به طرز شایسته و آمیخته با احترام  و محبت رفتار كنید.

2)ممكن است به هر دلیلی دختری را برگزیدهاید كه برخی معیارهای به حق و صد در صد درست پدر و مادر شما را ندارد و شما با آنها نمیتوانید برخورد شعاری داشته باشید.

توجه به این نكته داشته باشید كه دیده نشده است؛ دختر و پسری به صرف عاشق شدن و بدون لحاظ برخی امور عرفی، شرعی (از جمله تناسبات فردی و اجتماعی، آداب و رسوم طرفین، رضایت والدین، مقبولیت خانوادگی، ارتباط با نامحرم و...) به سر منزل مقصود رسیده باشند.

3)گرچه در انتخاب همسر كسی از امام صادق (ع) سؤال كرد: من می‏خواهم با زنی ازدواج كنم. ولی پدر و مادرم مایلند با دیگری ازدواج كنم. امام(ع) فرمودند: با زنی كه خودت مایل هستی ازدواج كن، و زنی را كه پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب كرده‏اند، رها كن! (2)

أما با وجود این روایت، اگر والدینتان سر سختانه بگویند راضی نیستیم؛ اگر چه بهتر است با فرد دیگری ازدواج كنید یا فلان كار را در ازدواجتان أنجام دهید، ولی شما قانونا می توانید با دختر مورد علاقه تان ازدواج كنید ویا گوش امور غیر عقلایی مادر ندهید و شرعا هم ازدواج تان صحیح است؛ ولی باید بدانید چون بحث یك عمر زندگی است و شما و همسرتان باید یك عمر با والدینتان هم زندگی كنید، باید به نحوی ایشان را راضی كنید؛ چراكه دلخوری آن ها ممكن است در زندگی آینده تان مشكلات زیادی به وجود بیاورد.

4)توصیه می كنیم برای ازدواج تان به نحوی ایشان را راضی كنید و برای این كار می توانید از واسطه های مختلفی بهره بگیرید كه والدین تان آن ها را قبول دارند؛ و با ناراحتی و نارضایتی والدین ازدواج نكنید!! چرا كه اگر آن ها سر سختانه راضی نباشند و دلیلی هم بر عدم رضایتشان داشته باشند، ممكن است عاق هم بشوید.

بنابر این نیكی و احترام به والدین و ناراحت نكردن و نرنجاندن آنان در همه حالات و شرایط  لازم است.

5)نكته ای كه نباید از آن غفلت بورزید این است كه: اگر پدر و مادرت  وظیفه‏ شان را - آن‏طور كه نوشته‏ و ادعا كرده اید - نسبت به شما انجام نمي‏دهند و  نسبت به شما قصور یا تقصیری از  آنان سر زده،  دلیل نمي‏شود كه نسبت به آنان بي‏احترامي كنید و در انجام وظایف خود كوتاهي نمایید.

 همه بركات و خیرات مقدر  دختر از مسیر محبت ظاهری و باطنی ایشان به والدین نازل می گردد. تا زمانی كه ایشان قلباً از پدر نگذرد، خداوند بركات بیكرانش را بر زندگی فردی وی فرو نخواهد ریخت.

پی نوشت ها:

1.لقمان(31)آیه 15.

2. تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج 7، ص 392، دار الاضواء، بیروت .

چطور از به انحراف نرفتنش در طول زندگي مشتركمان خيالم راحت باشد؟
پرسشگر گرامي اصلا از اين گناه نبايد با احدي حتي همسر آينده تان صحبت كنيد، نه تنها شما بلكه هيچ كس حق ندارد از گذشته سياه خود و گناهان خود نزد احدي صحبت كند ...

اگر در گذشته خطايي داشتيم و دوست دختر داشتيم، در خواستگاري اگر دختر خانم ازمن سوال كرد كه آيا در گذشته دوست دختر داشته ام، چه بگويم؟

در ضمن من خود چطور از سلامت اخلاقي او درگذشته مطمئن بشوم وچطور از به انحراف نرفتنش در طول زندگي مشتركمان خيالم راحت باشد؟

پرسشگر گرامي اصلا از اين گناه نبايد با احدي حتي همسر آينده تان صحبت كنيد، نه تنها شما بلكه هيچ كس حق ندارد از گذشته سياه خود و گناهان خود نزد احدي صحبت كند و اعتراف كند حتي همسرش، چرا كه با اين كار انسان خود را خوار و كوچك مي كند و كسي حق ندارد خود را خوار و ذليل گرداند و فقط انسان بايد در برابر خدا اعتراف به گناهان كند امام صادق(ع) فرمود: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ؛(1) خداوند همه چيز را به خود مومن واگذار كرده، مگر ذليل كردن خود را، يعني حق ندارد خودش را خوار و ذليل كند.

در ضمن با گفتن گناه ممكن است همسر آينده تان اين مسئله را دستاويزي براي تحقير شما قرار دهد و در مواقع بحث و كدورت آن را چماقي كرده و بر سرتان بكويد.

در ضمن كسي حق ندارد از گناهان ديگران بپرسد حتي همسر، پس شما هم به وظيفه تان عمل كنيد و چيزي در اين مورد نگوييد و اگر در خواستگاري پرسيدند دوست دختر داشته ايد يا نه؟ بگوييد من اهل دوستي با نا محرم نيستم (و منظورتان حالت فعلي تان باشد كه در حال حاضر اهل اين گناه نيستيد). و اگر نپرسيدند چيزي نگوييد، و اگر بعد از ازدواج متوجه شدند كه شما با كسي مدتي دوستي حرام داشته ايد و از شما پرسيدند چرا نگفتيد ،بگوييد  اولا من توبه كرده بودم و ثانيا از كارشناسان ديني پرسيدم و گفتند اعتراف به گناه نزد هيچ كسي حتي خواستگار و همسر آينده جايز نيست.

شما نيز وظيفه داريد از دوستان و آشنايان آن دختر درباره نحوه رفتار و اخلاقش تحقيقات كنيد و اگر در ظاهر وضعيت ايشان و تحقيقات تان هيچ نكته اي نبود، بايد با خوش بيني و توكل بر خداوند اقدام كنيد، و شما هم نبايد به هيچ دختري سوء ظن داشته باشيد و بدبين باشيد، و در خواستگاري و حتي بعد از زندگي حق نداريد از گناهان گذشته همسرتان بپرسيد و در اين موارد تجسس كنيد. چرا كه تجسس حرام است.

اصل در انسان ها و افراد مومن پاكي و خوبي است مگر اين كه خلافش ثابت شود.

پي نوشت ها:

1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، چاپ 1409، ج 16، ص 157.

صحیح است یا خیر؟
عقد موقت جهت شناخت و آشنایی دختر و پسر با یكدیگر پیش از عقد دائم از نظر اسلام جایز است. هیچ مانعی ندارد، بلكه گاهی فوایدی دارد كه بر كسی پوشیده نیست، اما ...

آیا صیغه یك ماهه قبل از عقد كامل برای شناسایی بیشتر در صورت اصرار زیاد خانواده ی پسر برای این امر صحیح است یا خیر؟

عقد موقت جهت شناخت و آشنایی دختر و پسر با یكدیگر پیش از عقد دائم از نظر اسلام جایز است. هیچ مانعی ندارد، بلكه گاهی فوایدی دارد كه بر كسی پوشیده نیست، اما باید این مسئله با آگاهی پدر و مادر و خانواده دو طرف و به خصوص آگاهی و اجازه پدر دختر باشد، تا در این میان حقوق دختران مراعات شده و آنان متضرر نشوند.

ممكن است دختر و پسر به خاطر فشار غیر قابل كنترل غریزة جنسی در موقعیتی قرار گیرند و به اقداماتی دست بزنند كه اگر عقد موقت، به دائم تبدیل نشود، مشكلاتی را برای دختر و خانوادهاش فراهم سازد . موقعیت ازدواج دائم مطلوب و ایدهآل را از دختر بگیرد. از این جهت بسیاری از مردم آن را یك كار پسندیده و قابل قبولی نمیدانند.

اگر بدون آگاهی خانواده، صورت گیرد،  مشكلات بسیار بیش تر خواهد بود.

برای اجرای یك قانون خوب، و انجام هر كار پسندیده، لازم است «فرهنگسازی» شود . ذهنیت مناسبی برای مردم به وجود آید تا در برابر آن واكنش منفی صورت نگیرد.

طبیعی است انجام یك كار خوب و پسندیده در زمان و مكان و جامعهای كه از لحاظ فرهنگی، گرایشها، سوابق ذهنی و موقعیتهای مدنی، فضای فكری و اجتماعی مناسبی ندارد، بار منفی داشته باشد و عمل نادرست تلقی میگردد، به ویژه دغلبازیها، فریبكاریها، عدم پایبندی به تعهدات و قول و قرارها، كه در این روزگار به خاطر ضعف ایمان و سستی بنیانهای اعتقادی و فاصله گرفتن از دین الهی، همچنین تأثیرپذیری از فرهنگهای بیگانگان، باید به مردم حق داد كه در مورد سرنوشت فرزندان خود دغدغة خاطر داشته باشند.

البته برای رفع دغدغه می توانند در عقد شرط كنند دختر و پسر با اجازه پدر دختر به جاهای مختلف بروند اما ارتباط زناشوئی صورت نگیرد.(1)

پی نوشت :

1. توضیح المسائل مراجع ، انتشارات دفتر نشر اسلامی ، ج2، ص 410، مسئله 2423 ( طبق رساله امام خمینی).

چه مقدار مهریه مناسب است برای دونفری كه می خواهند ازدواج كنند؟
این نكته نیازمند بحث گسترده‏ای است، ولی ذكر این مسئله لازم است، آن‏ها كه از مهریه‏های سنگین و خارج از حد تصور و بعضاً غیر قابل پرداخت دفاع می‏كنند ...

میزان متعارف مهریه چقدر میباشد؟ چه مقدار مهریه مناسب است برای دونفری كه می خواهند ازدواج كنند؟

مهریه در اصل هدیه و پیش‏كش است كه مرد هنگام ازدواج خود را به آن ملزم می‏كند و در واقع نوعی ادای احترام است. قرآن به این مسئله تصریح می‏كند: "و مهر زنان را (به طور كامل) به عنوان یك هدیه به آنان بپردازید".(1)

پس اصل مهریه یك التزام دینی و اخلاقی و مورد قبول همگانی است. اما مهریه زن چه مقدار باید باشد؟ این نكته نیازمند بحث گسترده‏ای است، ولی ذكر این مسئله لازم است، آن‏ها كه از مهریه‏های سنگین و خارج از حد تصور و بعضاً غیر قابل پرداخت دفاع می‏كنند ، زن را كالایی برای معامله دانسته و برای آن بهای مادی قائلند، حال آن كه واقعیت چنین نیست. ازدواج هایی كه با مهریه‏های پایین شكل می‏گیرد، پایدارتر از ازدواج هایی است كه پایه در تجملات و زرق و برق‏های دنیوی دارد؛ زیرا آنها اساس زندگی را بر امور دیگری چون عشق و محبت بنا نهاده‏اند، نه تجملات و امور مادی.

پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: "بهترین مهر كمترین آن است".(2)امام علی (ع) فرمود: "مهر زنان را گزاف قرار ندهید كه موجب دشمنی خواهد شد".(3)

 بهترین مهر، مهری است كه مطابق سنت باشد كه به چنین مهری "مهر السنة" می‏گویند . مهر السنه مهریه‏ای است كه می‏گویند پیامبر اكرم (ص) برای همسران و دختران خود انتخاب می‏كرد كه حدود پانصد درهم بود. اكنون با توجه به تورم اقتصادی برابر با چهارده سكه تمام بهار آزادی است. (4)

مبنا قراردادن چنین مهری كه ریشه در سنت پیامبر دارد، موجب بركات زیادی در زندگی مشترك خواهد شد. علاوه بر این مقدار مهریه‏ای كه در ازدواج حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) به كار رفته با مهر السنه مطابق بوده است.(5)

 

پی‏نوشت‏ها:

1 .  نساء (4) آیه 4.

2 . كنزالعمال، ج 16، ص 320.

3 . بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 100، ص 351، حدیث 22.

4 . مجله پیام زن، شماره 144، ص 38.

5 .  سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه (ع)، ص 58.

فوايد غرايز جنسي چيست؟
غريزه جنسي از نيرومند ترين غرايز در وجود انسان است كه خداوند آن را در وجود وي قرار داده، اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. در ذيل برخي از فوائد آن می آید:

فوايد غرايز جنسي چيست؟

غريزه جنسي از نيرومند ترين غرايز در وجود انسان است كه خداوند آن را در وجود وي قرار داده، اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. در ذيل به برخي از فوائد اين غريزه اشاره مي شود:

1- حركت به سوي كمال بشري:

بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است كه براي رسيدن به كمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يك از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شكوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي كمال سوق داده است.

2- آرامش رواني:

غريزه جنسي اگر به طور صحيح ارضا شود، مهمترين اثري كه از خود به جا مي گذارد، تأمين آرامش و احساس امنيت و آسودگي است. اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مي‏فرمايد: «از آيات و نشانه‏هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.»(1)

3- بقاي نسل:

يكي از ثمرات بزرگ وجود غريزه جنسي، بقاي نسل آدمي به واسطه ارضاي صحيح آن يعني ازدواج است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسان‏هاي خداپرست و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مي‏شود. در سعادت دنيا و آخرت آن‏ها مؤثر است،

         

پي نوشت :

1. روم (30) آيه 21.

آيا دليل مادي و منطقي نيز دارد؟
خواندن خطبه عقد چون باعث مي شود طرفين با هم محرم شوند و راحت تر باشند و نگاه با لذت داشته باشند و يا تماس هاي جسمي و جنسي لذت بخش داشته باشند و به هم ابراز ...

آيا خواندن خطبه عقد يا صيغه موقت ايجاد محبّت قلبي مي كند اگر جواب مثبت است آيا دليل مادي و منطقي نيز دارد ؟

خواندن خطبه عقد چون باعث مي شود طرفين با هم محرم شوند و راحت تر باشند و نگاه با لذت داشته باشند و يا تماس هاي جسمي و جنسي لذت بخش داشته باشند و به هم ابراز محبت كنند، طبيعتا علت و مقدمه براي ايجاد محبت قلبي است.  چون ابراز محبت و عاطفه و تماس جسمي و كثرت مراوده و رفت و آمد يكي از مهمترين دلائل  ايجاد محبت و وابستگي است. همان طور كه حديث داريم «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.(1) اگر مردي به همسرش بگويد دوستت دارم اين جمله هيچ وقت از قلب زن خارج نمي شود.» يعني گفتگوي عاطفي و صميمي و همين طور تماس جسمي و جنسي كه براي زن و شوهر بسيار خوب و پسنديده است ايجاد محبت مي كند.و همه اين موارد بعد از خطبه عقد شرعا حاصل مي شود.

در ضمن خود  خطبه عقد نيز از آن جا كه دو نفر را به هم گره مي زند، موثر در محبت است. چرا كه خطبه عقد است كه باعث وصل شدن دو نفر مي شود.

پي نوشت:

1. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش، ج 5، ص 569

اما واقعا من اعتقادي بهش ندارم ...
قرآن كريم نويد مي دهد كه با ازدواج زوجين به آرامش دست مي يابند. اين آرامش هم يكي از نيازهاي انسان براي حركت در مسير تقرب به خداوند است ...

ازدواج كردن نصف ايمان را كامل مي كند. اما واقعا من اعتقادي بهش ندارم. چون بيشتر ازدواجها باعث شده نه تنها ايمان كامل نشه، بلكه ايمان طرف هم از بين مي رود من در اطرافم داشتم خانومهايي كه براي حفظ زندگيشون مجبور شدن هر طور شوهرشون ميگه بگردند با نامحرمها دست بدهند چون آبروي شوهرشون نرود آيا ازدواج نكردن حرام است من از ازدواج بدم مياد بايد چيكار كنم؟

در مقدمه گفتني است كه هدف كلي زندگي انسان قرب به خداوند است. كمال انسان هم در همين قرب و نزديكي است. هدف كلي ازدواج و تشكيل زندگي هم در همين راستا چيزي جز نزديك شدن به خداوند نيست. قرآن كريم نويد مي دهد كه با ازدواج زوجين به آرامش دست مي يابند. اين آرامش هم يكي از نيازهاي انسان براي حركت در مسير تقرب به خداوند است. معيار ازدواج و انتخاب همسر هم براي يك فرد مومن و كسي كه هدف اش همان هدف اصلي دين و زندگي است، ايمان است، يعني كسي باشد كه در مسير قرب الي الله باشد و با ازدواج به همسر خود در اين مسير آرامش بدهد و كمك نمايد.

اگر كسي با اين معيار همسر خود را انتخاب كند، ازدواج نه تنها مانع تكامل نيست، بلكه خود عاملي براي پيشرفت معنوي و حركت سريع تر در مسير حقيقي كمال و زندگي است، ولي اگر انسان خداي ناخواسته درست و با معيار انتخاب نكند و كسي را برگزيند كه با او در مسير كلي و اصلي زندگي تفاوت و اختلاف اساسي دارد، اين كار مي تواند مانعي براي راه خدا و كمال محسوب مي شود.

- در پاسخ به مطالبي توجه كنيد:

1. تعبير به حفظ شدن نصف دين با ازدواج به منظور تشويق به ازدواج و بيان آثار و بركات آن است.

2. دين انسان اگر شامل دو بخش ايمان و عمل باشد بخش عملي آن با ازدواج كامل مي شود. زيرا كسي كه مجرد است بيشتر در معرض گناه و نافرماني است و چون ازدواج مي كند به تقوا نزديك تر مي شود و امكان صلاح و انجام وظيفه در او تقويت مي گردد. ازدواج در سلامت ايماني و عملي و حتي رواني و بدني انسان تاثير به سزايي دارد.

3. در زمينه ازدواج دو ديدگاه وجود دارد:

الف- طبق ديدگاه اول، خود ازدواج كمال نيست، ولي زمينه كمال انسان را فراهم مي آورد. سخن پيامبر(ص) كه فرموده است: هر گاه كسي ازدواج كند، نصف دين را كامل كرده است و براي (حفظ) نصف ديگر بايد تقواي خدا پيشه كند.(1) بدين معنا نيست كه ازدواج تكويناً مساوي نصف دين است بلكه معنايش اين است كه با ازدواج، اسباب به دست آوردن نيمي از دين كه توسط اين نياز زيستي تهديد مي شد، فراهم شده است.

اگراين نياز به مسير اصلي خود هدايت شود، حقيقتاً شرايط براي بسياري گناهان فراهم نمي شود و شخص با برآورده شدن اين نياز به آرامش رواني مي رسد.

با ارضاي اين غريزه، برخي موانع عاطفي و رواني در مسير انسان برداشته شده و طي مسير هموار مي گردد و صد البته كه همه از اين شرايطِ مهيا، استفاده نبرند و در يك نقطه، درجا زده و يا پسرفت داشته باشند.

ب- ديدگاه دوم. اين است كه ازدواج به خودي خود، يك عمل مستحبي و عبادي است و نوعي كمال محسوب مي شود مانند نماز كه به خودي خود مقرّب انسان به خداست. طبق اين ديدگاه با ازدواج نيمي از دين بدست آورده مي شود. انسان در مسير كمال به لوازمي نياز دارد كه يكي از اثر گذارترين آنها «ازدواج» است.

البته گاهي مشاهده مي كنيم كه برخي افراد با ازدواج در مسير تقوا و قرب الهي قرار نمي گيرند كه هيچ دچار غفلت بيشتري نيز مي گردند و انحرافات تازه تري برايشان ايجاد مي شود.

- حاصل سخن اينكه:

1- كساني كه با ازدواج در پيشرفت معنوي آنان تغييري حاصل نمي شود، عيب متوجه خود آنان است نه ازدواج. اين افراد مانند شخصي هستند كه تمامي امكانات ورزشي براي او فراهم است اما ورزش نمي كند. ايراد به خود او برمي گردد. در مورد ازدواج هم اسباب و مقتضيات براي كامل كردن نيمي از دين آماده شده است.

بنا بر ديدگاه دوم نيز«ازدواج» وظيفه خود را انجام داده و درجه اي از كمال را در فرد ايجاد مي كند. اما آن فرد ممكن است با انجام بسياري كارهاي ديگر، نه تنها در نصف ديگر دين خود نكوشيده بلكه در صدد تخريب نيمه اي از دين كه دارد نيز بر آمده باشد.

اگر افرادي با ازدواج، به جاي پيشرفت، پسرفت داشته اند به خاطر اين است كه هدف درستي نداشته اند. ازدواج، دستور خداوند و گامي در جهت اوست. برخي گمان مي كنند وقتي ازدواج كردند ديگر در مسائل جنسي آزاد هستند و به راحتي مي توانند از فيلم هاي مبتذل و... استفاده كنند با اين تصور كه ما ديگر ازدواج كرده ايم.

بار ديگر تأكيد مي شود كه اگر اشكالي هست متوجه ازدواج نيست بلكه متوجه افرادي است كه از ازدواج، بهره درستي نگرفته و از آن در جهت صعود معنوي استفاده نمي كنند.

اسلام به ذات خود ندارد عيبي * هر عيب كه هست از مسلماني ماست

2- متأسفانه همانطور كه اشاره كرده ايد، بعضاً ازدواج از يك امر مقدس، ساده و سالم، تبديل به وسيله اي ديرياب، داراي حواشي غير مشروع و متعدد در آمده است. برگزاري جشن هايي كه همراه با اسراف، گناه و ... است با هزينه هايي كه معمولاً با قرض و وام هاي سنگين و ... برگزار مي شود، نه تنها موجبات آرامش را فراهم نمي آورد. بلكه فشار رواني نيز ايجاد مي كنند. يا بنابر گفتۀ شما با ازدواج تن به انجام خط قرمزهاي الهي مي دهند. اما اين دليل نمي شود كه از ادواج فراري باشيد، زيرا اگر نگاهي به زنان الگوي اسلام بيندازيد، خواهيد فهميد كه ازدواج مايۀ رشد و بزرگي انسان مي شود.

اگر انتخاب همسر و ساير برنامه ها با موازين اسلامي و با اعتدال صورت گيرد نه تنها موجب كمال و نصف دين است بلكه زمينه را براي بدست آوردن نيم ديگر دين نيز آماده تر مي كند. با ازدواج مي توان محيط معنوي مناسبي براي سير به سوي معبود حقيقي فراهم آورد.

پي نوشت:

1. منتخب ميزان الحكمة، محمد محمدي ري شهري، انتشارات دارالحديث، قم. ص 2776.

صفحه‌ها