پرسش وپاسخ

پس راضی به رضای خدا بودن چه میشود؟
حضرت زهرا (س) كاری را انجام نمی دهد كه اشكال داشته باشد.عمل حضرت می تواند الگو باشد، بر این اساس اگر گریه در فراق رسول خدا اشكال داشت ، حضرت زهرا (س) این كار...

چرا حضرت زهرا سلام الله علیها در فراق پدرشان اینقدر گریستند؟ پس راضی به رضای خدا بودن چه میشود؟

حضرت زهرا (س) كاری را انجام نمی دهد كه اشكال داشته باشد.عمل حضرت می تواند الگو باشد، بر این اساس اگر گریه در فراق رسول خدا اشكال داشت ، حضرت زهرا (س) این كار نمی كرد. از سوی دیگر گریه در فراق عزیزان و شخصیت ها امر منطقی و خواست همگانی است، از این رو انسان ها در طول تاریخ برای عزیزان خود عزاداری و گریه می نمودند.

 داده های تاریخی و سر گذشت اقوام گذشته نیز نشان می دهد :اگر عزیزی -از خانواده ی- از دنیا می رفت و یا یكی از شخصیت های- تاثیر گذار درفرایند جامعه- كشته می شد یا از دنیا می رفت ،مردم برای آنان عزاداری می نمودند . البته نحوه و شیوه عزاداری به حسب فرهنگ ،بافت فرهنگی و سنت های جامعه تفاوت داشت . امروزه نیز همین فرهنگ وجود دارد . مردم برای عزیزان از دسته رفته ، شهدا و قهرمانان شان سالگرد ، و مراسم می گیرند تا یاد و خاطره فدا كاری آنان در تاریخ بماند .نسل های بعد از فداكاری آنان آگاه شوند. عزاداری مردم در سوگ امام  نمونه  این ادعا است. مهم تر از همه در اسلام سفارش شده است كه برای اولیا و امامان عزاداری نماییم. رسول خدا دستور داد كه برای حضرت حمزه - عموی حضرت- عزادری نمایند . یكی از قالب های عزاداری گریه است . گریه تا زمانی كه ضرر جسمی و روحی نداشته  و موجب ناسپاسی نباشد،اشكال ندارد . اتفاقا در اسلام سفارش شده است كه از خوف خدا گریه نماییم، زیرا گریه یكی از عوامل رفع اضطراب و ناراحتی و رسیدن به قرب الهی است:

گریه آدم را رهاند از اضطراب        شد ز وصل حور و حوا كامیاب

نوح ز اشك و نوحه،نامش نوح شد    باب رحمت بر رُخَش مفتوح شد

گریه كرد آتش، گلستان بر خلیل      گریه موسی را رهاند از رود نیل

تا نشد یعقوب چشمش اشكبار       نخل وصل یوسفش نامد به بار

گریه احمد را نبی­الله كرد             گریه حیدر را ولی­الله كرد

مهم تر از همه در روایات در مورد گریه بر اهل بیت رسول خدا - به ویژه - امام حسین تاكید شده  . در روايتي از امام رضا (ع) آمده است: پس بر همانند حسين (ع) بايد گريه كنندگان گريه كنند، چرا كه گريه بر  حضرت گناهان بزرگ را مي‏ريزد. در روایات دیگر به «تباكي» (حالت گريه به خود گرفتن) ثواب هاي زيادي ذكر شده است.

 گریه حضرت زهرا (س) در فراق پدر ، امر طبیعی و مطابق با خواست فطرت و شرع می باشد . البته گریه برای رسول خدا اختصاص به حضرت نداشت ، انسان ها دیگر نیز درفراق رسول (ص) خدا گریه كردند ، اما از آن جا كه حضرت زهرا  به دلیل اینكه دختر حضرت بود-، طبیعی است كه بیش تر از همه در سوگ پدر گریه نماید

 

پی نوشت :

1. عاشورا ، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، ص47 ، مدرسه الامام علی بن ابی طالب (ع) ، قم ، 1384.

آیا فردوسی قصد مقابله با اسلام را داشته؟
هم در شاهنامه و هم در زندگی فردوسی، شواهدی وجود دارد كه او را از اين اتهام مبرا مي سازد.

آیا نوشتن شاهنامه توسط فردوسی در تضاد با دین اسلام می باشد و فردوسی قصد مقابله با اسلام را داشته؟

پرسشكر گرامی، با سلام و سپاس از ارتباط شما با این مركز.

نه تنها اين سخن - كه او در برابر اسلام و قرآن شاهنامه نوشته - را نمي پذيريم؛ بلكه او را يك مسلمان و شيعه مي دانيم؛ زيرا  هم در شاهنامه و هم در زندگی فردوسی، شواهدی وجود دارد كه او را از اين اتهام مبرا مي سازد.

اخذ و اقتباس شاهنامه از متون عربی، به اشعار و امثال سازی محدود نمی شود؛ بلكه در بسیاری از ابیات یا تعبیرات این كتاب، ردّ پای آیات و روایات اسلامی نیز به وضوح قابل تشخیص است.

به عنوان نمونه، در ابتدای بخش مربوط به جنگ بزرگ كی خسرو با افراسیاب، در مدح محمود غزنوی گوید:

پسِ لشگرش هفتصد ژنده پیل   

خدای جهان یارش و جبرئیل

كه برگرفته از آیه ی شریفه: «فَانَّ اللّه َ هُوَ مولاهُ و جبْریلَ» (1) است.

یا در بیت زیر كه در مقدمه داستان بیژن و منیژه آمده:

گهی میْ گسارید و گه چنگ ساخت   

تو گفتی كه هاروت نیرنگ ساخت

پیدا است كه اشارت به آیه شریفه: «... ولكن الشیاطینَ كَفَروا یعلّمون النّاس السحر و ما انزل علی الملكین ببابل هاروت و ماروت...» (2) دارد.

یا این بیت كه در وصف رخش رستم آورده:

به شب، مورچه بر پلاس سیاه   

بدیدی به چشم از دو فرسنگ راه

ظاهراً مقتبس از فرمایش نبوی در آن حدیث مشهور است كه هشدار می دهد، جریان شرك در میان افراد امّتم پنهان تر از راه رفتن مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریك است؛ «إنّ الشّرك أخفی من دَبیب النَّمْل عَلی صفَاةٍ سَوْداء فی لَیْلَةٍ ظَلْماء». (3)

یا در ابیات زیر:

چو داری به دست اندرون خواسته   

زر و سیم و اسبان آراسته

هزینه چنان كن كه بایدت كرد   

نباید فشاند و نباید فشرد

الهام گیری شاعر از آیه 29 اسرا: «وَلاتَجْعَلْ یَدَك مَغلولةً الی عُنُقك و لاتَبْسُطْها كُلَّ البَسط فَتَقْعُدَ مَلوما محسورا»، كاملاً قابل تشخیص است.

یا ابیات زیر كه در «هجو نامه» آمده است:

به عنبر فروشان اگر بگذری   

شود جامه ات سر به سر عنبری

و گر تو شوی نزد انگشت گر (4)   

از او جز سیاهی نیابی دگر

تلمیحی است به احادثی چون «مثل الجلیس الصالح و السوء كحامل المسك و نافخ الكیْر» (5) و یا «مثل الجلیس الصالح كمثل الدّادی إن لایجدك من عطره یعلقك من ریحه و مثل الجلیس السوء كمثل التبن ان لم یُحرقك بشرره یؤذك بدخانه». (6)

نیز در وصف زیبارویان كشور مازندران (در واقع در یمن یا هند) كه شوق دیدار آنان، كیكاووس مستبد و خودخواه را آن همه به رنج و تعب افكند، می گوید:

بتان بهشت اند گویی درست   

به گلنار (7) شان روی، رضوان بشست

و یا در جای دیگر:

ز خوبان همه بزمگه چون بهشت   

تو گفتی كه رضوان بر اون لاله كشت

و نیز:

به گلشهر گفت آن كه خرّم بهشت   

ندید و نداند كه رضوان چه كشت

رضوان، خازن و كلیددار معروف بهشت است كه بر اساس روایات گوناگون، مأمور تزیین بهشت در روز بازپسین و بستن درب و تحویل كلید آن به پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله وسلم - است. (8) در برخی روایات آمده است كه حضرت ابوطالب - علیه السلام - در مراسم ازدواج پیامبر - صلی الله علیه و آله وسلم - با خدیجه - علیها السلام - فرمود: در این مراسم، عرش و كرسی به اهتزاز در آمده و فرشتگان به سجده افتاده اند و خدای متعال به رضوان وحی نموده است كه بهشت را تزیین نماید، حور و غلمان را به صف كشد، جام های شراب طهور را آماده سازد و دوشیزگان بهشتی را آرایش كند. (9) انعكاس این مضمون اسلامی، در شعر فوق كاملاً محسوس است؛ چنان كه در بیت زیر نیز طنین كلام مولا در خطبه (82) نهج البلاغه در وصف دنیا: «و من ساعاها فاتَتْهُ و مَن قَعَدَ عَنْها واتَتْهُ»، به وضوح شنیده می شود:

چو دشمنش گیری نمایدت مهر          

و گر دوست خوانی نبینیش چهر

مهم تر از همه، می توان وصف خرد در دیباچه شاهنامه را شاهد آورد كه ابیات گوناگون آن، عصاره آیات و روایات اسلامی در باب عقل، و بعضاً ترجمه مستقیم آن ها است.

برخي از محققان فردوسی را از شیعیان پاك می دانند كه در دوران تاریخ ظلم و خفقان به حمایت از آن حضرت و اهل بیت می پردازد.

در دیباچه شاهنامه چنین آمده است:

حكیم این جهان را چو دریا نهاد / بر انگیخته موج از او تند باد

چو هفتاد كشتی بر او ساخته / همه بادبان ها برافراخته

یكی پهن كشتی بسان عروس / بیاراسته همچو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی / همان اهل بیت نبی و ولی

خردمند كز دور دریا بدید / كرانه نه پیدا و بن ناپدید

به دل گفت اگر با نبی و وصی / شوم غرقه دارم دو یار وفی

اگر چشم داری به دیگر سرای / به نزد نبی و علی گیر جای

برین زادم و هم برین بگذرم / چنان دان كه خاك پی حیدرم

فردوسی با این مقدمه در اشعار وارد شاهنامه نویسی می شود. او در ابتدای شاهنامه به طور روشن و واضح، عقیده دینی خود و عشق به علی (ع) را اظهار می دارد و خود را همچون خاك پای حیدر می داند.

با وجود این گونه اشعار، آن ادعای مذكور را چیزی جز سخني از روي بي اطلاعي نمی توان یاد كرد.

 

پی نوشت ها:

1. تحریم (66)، آیه 4.

2. بقره (2)، آیه 102.

3. مجلسی، بحار الانوار، ج 72، ص 93.

4. انگشت گر: زغال فروش.

5. یادداشت های قزوینی، به كوشش ایرج افشار، انتشارات دانشگاه تهران، ج 6، ص 103.

6. محاضره الادباء، راغب اصفهانی، المكتبة الحیدریة، قم، 416 ق، ج 3، ص 6.

7. گلنار، شكوفه و گل سرخ انار برّی است كه مشّاطگان قدیم در آرایش چهره نوعروسان از آن بهره می جستند.

8.  بحارالانوار، ج 7، ص 331 و 337 و ج 39، ص 204 و 209.

9. همان، ج 16، ص 66.

آيا امام سجاد (ع) با عمويش محمدحنفيه اختلافاتي داشتند؟
داستان محاكمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و شهادت حجر الاسود به امامت زین العابدين (ع) در منابع امده است. در مدح محمد بن حنفيه نيز رواياتي...

آيا ايشان (امام سجاد)با عمويش محمدحنفيه اختلافاتي داشتند؟

داستان محاكمه محمد بن حنفیه با امام سجاد (ع) در باب امامت و شهادت حجر الاسود به امامت علي بن الحسين (ع)  در  منابع  امده است. در مدح محمد بن حنفيه نيز رواياتي نقل شده،از جمله دانشمندان رجالي  در كتاب هاي خود از حضرت رضا (ع) روايت كرده‏اند   :

«ان المحامدة تأبي أن يعصي الله عز و جل؛

محمدها خودداري مي‏كنند از اينكه خدا نافرماني شود».

راوي گويد:از حضرت پرسيدم:محمدها چه كساني هستند؟

فرمود: محمد بن جعفر،محمد بن ابي بكر،محمد بن ابي حذيفه و محمد بن حنفيه... (1)

بيان ماجراي اختلاف بين محمد حنفيه و امام سجاد:

ابو خالد كابلي(2) روايت كرده كه پس از شهادت امام‏ حسين (ع) و بازگشت امام سجاد (ع) به مدينه ما در مكه بوديم.محمد بن حنفيه مرا خواست و به من گفت:نزد علي بن الحسين برو و بدو بگو:من پس از دو برادرم حسن و حسين بزرگ ترين فرزندان امير مؤمنان هستم . به جانشيني ايشان از شما سزاوارترم . شايسته آن است كه امامت را به من واگذار نمايي . اگر مي‏خواهي داوري را انتخاب كن تا ما محاكمه خود را به نزد او بريم!

ابو خالد گويد: نزد علي بن الحسين (ع) رفتم . پيغام محمد را رساندم . حضرت فرمود : نزد وي بازگرد و بگو:اي عمو! از خدا بترس . آنچه را خداوند براي تو مقرر نفرموده،ادعا نكن! اگر حاضر به پذيرش حق نيستي ،حاكم ميان من و تو حجر الاسود باشد. اگر حجر الاسود به او پاسخ داد،  امام است!

ابو خالد گويد: پاسخ را براي محمد بردم . او نيز حاضر به محاكمه  نزد حجر الاسود گرديد.هر دوي آنان نزد حجر الاسود رفتند .با آن ها بودم.در اين وقت علي بن الحسين (ع) رو به محمد كرده ،فرمود:عمو جان !سالمندتر از من هستي. اينك گام پيش نه و از حجر الاسود بخواه براي تو گواهي دهد!

محمد پيش رفت و دو ركعت نماز به جاي آورد و دعاهايي خواند. سپس از حجر الاسود خواست تا اگر امامت حق اوست، براي وي شهادت و گواهي دهد، ولي حجر الاسود گواهي نداد.آن گاه علي بن الحسين (ع) برخاست و دو ركعت نماز خوانده ،گفت:

اي سنگي كه خداوند تو را گواه زائراني از بندگان خود قرار داده كه به زيارت خانه‏اش مي‏آيند، اگر مي‏داني كه صاحب امر امامت من هستم و امام كه اطاعتش بر همه بندگان خدا واجب است منم،گواهي ده تا عمويم بداند كه در اين باره حقي در امامت ندارد!

 خداوند آن سنگ را به زبان آورد و به زبان عربي آشكاري گفت:«يا محمد بن علي سلم الامر الي علي بن الحسين فانه الامام المفترض الطاعة عليك و علي جميع عباد الله دونك و دون الخلق اجمعين؛

اي محمد بن علي،امامت را به علي بن الحسين واگذار ، زيرا آن امامي كه اطاعتش بر تو و بر همه بندگان خدا واجب است، اوست، نه تو و نه هيچ شخص ديگري از مردم.

در اين وقت محمد بن حنفيه پاي علي بن الحسين (ع) را بوسه زد و گفت:امامت از آن توست ! (3)

برخي به دنبال اين روايت گفته اند : محمد بن حنفيه اين كار را براي رفع شبهه مردم انجام داد و گرنه خود به امامت

 حضرت معتقد بود. (4)

  از امام صادق (ع) روايت شده :محمد بن حنفيه از دنيا نرفت تا آن گاه كه به امامت علي بن الحسين (ع) اقرار نمود. (5)

پي‏نوشت‏ها:

1. الغارات،إبراهيم بن محمد الثقفي،ج2،ص752،،تحقيق : السيد جلال الدين الحسيني الأرموي المحدث؛

 اختيار معرفة الرجال،الشيخ الطوسي،ج1،ص286،تحقيق : تصحيح وتعليق : مير داماد الأسترابادي / تحقيق : السيد مهدي الرجائي،سال چاپ : 1404،چاپخانه : بعثت - قم،ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث؛

شرح أصول الكافي،مولي محمد صالح المازندراني،ج6،ص290،چاپ : الأولي،سال چاپ : 1421 - 2000 م،ناشر : دار إحياء التراث العربي للطباعة و النشر و التوزيع - بيروت - لبنان؛

معجم رجال الحديث،السيد الخوئي،ج16،ص167،چاپ : پنجم،سال چاپ : 1413 - 1992 م؛

قاموس الرجال،الشيخ محمد تقي التستري،ج9،ص20،چاپ : اول،سال چاپ : 1419 ه/ قم،ناشر : مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة.

2. آوردهاند كه ابو خالد در مدت ملازمت با محمد بن حنيفه از اشارات وي درباره مقام والاي امام سجاد(ع) و احترام فوق العادهاي كه محمد براي آن امام قائل بود و نيز با راهنمايي و اصرار يحيي بن ام طويل،به ديدار امام نائل شد . چون امام او را با نام دوران كودكيش (كنكر)خطاب كرد،بر امامت  حضرت يقين آورد.آن گاه به ملازمت ايشان درآمد . چنان پايگاهي يافت كه وي را يكي از ثقات و حواريون امام دانستهاند. دايره  المعارف بزرگ اسلامي ،ج5،ص424

 3. الخرائج والجرائح،قطب الدين الراوندي،ج1،ص258،تحقيق : مؤسسة الإمام المهدي (ع) / بإشراف السيد محمد باقر الموحد الأبطحي،چاپ : اول،سال چاپ : ذي الحجة 1409،چاپخانه : العلمية - قم،ناشر : مؤسسة الإمام المهدي - قم المقدسة؛

بحار الأنوار، علامة المجلسي ،ج46،ص30، سال چاپ : 1403 - 1983 م ، ناشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان؛

مناقب آل أبي طالب،ابن شهر آشوب،تحقيق : لجنة من أساتذة النجف الأشرف،سال چاپ : 1376 - 1956 م،ناشر : مطبعة الحيدرية - النجف الأشرف؛

 إعلام الوري بأعلام الهدي،ج1 ،ص486،الشيخ الطبرسي،تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث،چاپ : اول، سال چاپ : ربيع الأول 1417،چاپخانه : ستارة - قم،ناشر : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث - قم المشرفة.

4.مدينة المعاجز،السيد هاشم البحراني،ج4،ص287تحقيق : مؤسسة المعارف الإسلامية بإشراف الشيخ عزة الله المولائي،چاپ : اول،سال چاپ : 1414،چاپخانه : حافظ،ناشر : مؤسسة المعارف الإسلامية - قم - ايران.

5. كمال الدين- ترجمه كمره‏اي ،ج1 ،ص116،ناشر: اسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1377،نوبت چاپ: اول‏.

آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟
اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه حضرت علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه (س) ...

 آزار و اذيت حضرت فاطمه(س) توسط حكومت به چه دليل بود؟ گوشه اي از اين رنجها را بيان كنيد؟

 

اذيت و آزاري كه پس از رحلت پيامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) روا داشته شد، بيشتر جنبة سياسي داشت، چرا كه شوهر حضرت زهرا (س) علي (ع) رقيب سياسي حكومت بود، و حضرت فاطمه بزرگترين حامي ايشان بود و بيشترين حمايت را از شوهرش داشت.

مهم ترين رفتاري كه از سوي دستگاه حاكمه رنجش آن بانو را در پي داشت، غصب مقام خلافت و جانشيني امام علي و رفتارهاي ظالمانه پس از آن بود. در آن زمان كه حضرت علي (ع) حاضر به بيعت نبود، و در قالب هاي مختلف عدم رضايت خود از حكومت ابابكر اعلام نمود كه يكي از اين راه ها اين بود كه در خانه خود ماند و در برابر حكومت مقاومت نمود. اما دشمنان امام به وضع دلخراش به سوي خانه حضرت زهرا هجوم برده تا علي را براي بيعت به مسجد ببرند و در اثر رفتارهاي ظالمانه خلفا افزون بر آزردن روح آن بانو جسمشان نيز آزرده گشت. (1)

رفتار ديگري كه رنجش خاطر حضرت زهرا را در پي داشت، غصب فدك بود.

با وجود آن كه رسول الله (ص) فدك را در زمان حياتشان به فاطمه (ع) بخشيدند، اما پس از رحلت آن حضرت و تسلط ابوبكر بر خلافت، او فدك را از حضرت فاطمه گرفت و به عنوان رئيس حكومت در اختيار خود قرار داد. فاطمه (ع) مطالبهء ملك خود را كرد و گفت: اين نحله، عطيه و بخشش پيامبر است. ابوبكر در پاسخ از او مطالبه بينه و شاهد نمود تا بدين وسيله فاطمه ثابت كند فدك ملك او است. گرچه از نظر اسلام، هرگاه ملكي در تصرف كسي باشد، از او درخواست بينه و شاهد نمي شود و خود تصرف دليل بر مالكيت است، با اين حال زهرا (ع) براي اثبات حقانيت خود، به ناچار اقامه بينه كرد. علي (ع) و ام ايمن هر دو شهادت دادند كه فدك ملك زهرا است، اما پاسخ ابوبكر اين بود كه شهادت يك مرد و يك زن كافي نيست، بلكه بايد دو مرد و يا يك مرد و دو زن باشد.

زهرا (ع) براي بار دوم علي (ع) ام ايمن، اسماء بنت عميس، حسن و حسين را به عنوان شاهد همراه آورد، اما باز مورد قبول خليفه واقع نشد، به اين دليل كه علي (ع) همسر فاطمه است و حسن و حسين فرزندان او هستند و طرف فاطمه را خواهند گرفت و به نفع او شهادت خواهند داد.

اسماء بنت عميس بدان جهت گواهي اش مورد قبول واقع نگرديد كه همسر جعفر بن ابي طالب بود و به نفع بني هاشم شهادت مي دهد و ام ايمن گواهي اش پذيرفته نشد به اين جهت كه زني است غير عرب و نمي تواند مطالب را روشن بيان كند.

طبق بعضي از تواريخ، پس از آن كه فاطمه (ع) اقامه بينه نمود، ابوبكر نامه فدك را به او داد. فاطمه نامه را گرفت و از نزد ابوبكر خارج شد.

در بين راه با عمر برخورد نمود. عمر پرسيد: فاطمه! از كجا مي آيي؟ در پاسخش فرمود:

از پيش ابوبكر. او را خبر دادم كه "فدك" را پيامبر به من بخشيده و براي او بينه اقامه كردم و او طي نامه اي فدك را به من بازگرداند. عمر نامه را گرفت و به سوي ابوبكر بازگشت و به وي گفت:

فدك را تو به فاطمه داده اي و نامه آن را نوشته اي؟ ابوبكر جواب داد: بلي ! عمر گفت:

علي (ع) آن را به سوي خود مي كشد، و ام ايمن زن است و حرفش مورد قبول نيست. سپس آب دهان را روي آن ريخت و آن را پاره كرد. (2)

حضرت زهرا در مدت كمي كه پس از پيامبر زنده بود، مدام با حكومت، مبارزه سياسي داشت. با آنان قهر سياسي كرد، حتي وصيت كرد كه در جريان به خاكسپاري اش، خلفا حضور نداشته باشند، نيز وصيت كرد كه قبرش به عنوان يك حركت نمادي مخفي بماند.

آن بانو بارها با حكوتمداران بحث كرد و براي اثبات حقانيت شوهر گرامي اش به خانههاي انصار رفت. همه اين حركتها ميفهماند كه درگيري بين فاطمه و متصديان حكومتي، سياسي بود، حتي بنا بر نقل برخي تواريخ تا زماني كه حضرت فاطمه (س) زنده بود، علي(ع) با خليفه بيعت نكرد.

ضمن آن كه چند ريشه دشمني ديگر نيز وجود داشت: يكي درگيري بين عايشه (دختر ابوبكر) و حفصه (دختر عمر) با حضرت فاطمه بود كه ريشة در حسادت داشت. اين دو در برابر عظمت حضرت خديجه و يادگارش حضرت فاطمه (س) احساس حقارت ميكردند. نيز برتريهايي كه امام علي (ع) (شوهر گرامي حضرت فاطمه) داشت كه ديگران به حسادت با حضرت برخاستند. مجموعهاي از اين امور به درگيري سياسي كمك ميكند و نزاع را پررنگتر مينمايد.

براي آگاهي بيشتر به كتاب: رنج هاي حضرت زهرا، تاليف علامه سيد جعفر مرتضي عاملي مراجعه نماييد!

پي نوشتها:

1. عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علي (ع)، تهران: شركت سهامي انتشار، 1351 ش، ترجمه سيد محمد مهدي جعفري، ج 4 ص 274ـ 277؛ مسعودي، علي بن حسين، اثبات الوصيه، قم: بصيرتي ص 110؛ جويني، ابراهيم بن محمد، فرايد السمطين، بيروت: موسسه المحمودي، ج 2، ص 34.

2. صدر، محمد باقر، فدك في التاريخ، ناشر مركز الغدير للدراسات الاسلاميه‏، ص 36-35؛ حسيني دشتي، مصطفي، معارف و معاريف، نشر دانش، قم: 1376 ش، ج 7، ص 748.

فضیلت قرائت سوره كهف و سوره اعراف چیست؟
پيامبر(ص) فرمود: آيا سوره‏اي را به شما معرفي كنم كه هفتاد هزار فرشته به هنگام نزولش آن را بدرقه كردند و عظمتش آسمان و زمين را پر كرد ياران عرض كردند: آري ...

فضیلت قرائت سوره كهف و سوره اعراف چیست؟

1- فضيلت سوره كهف: (1)

در فضيلت اين سوره روايات بسياري از پيامبر (ص) و اهل بيت نقل شده كه اهميت فوق العاده محتواي آن را بيان مي‏كند كه به چند مورد اشاره می كنیم:

- پيامبر(ص) فرمود: آيا سوره‏اي را به شما معرفي كنم كه هفتاد هزار فرشته به هنگام نزولش آن را بدرقه كردند و عظمتش آسمان و زمين را پر كرد ياران عرض كردند آري؟ فرمود: آن سوره كهف است هر كس آن را روز جمعه بخواند خداوند تا جمعه ديگر او را مي‏آمرزد (و طبق روايتي او را از گناه حفظ مي‏كند) ... و به او نوري مي‏بخشد كه به آسمان مي‏تابد و از فتنه دجال محفوظ خواهد ماند.

- در حديث ديگري از پيامبر مي خوانيم: هر كس 10 آيه از اول سوره كهف را حفظ كند" دجال" به او زياني نمي رساند و كسي كه آيات آخر سوره را حفظ كند نور و روشنايي براي او در قيامت خواهد بود.

- از امام صادق (ع )مي‏خوانيم: كسي كه در هر شب جمعه سوره كهف را بخواند شهيد از دنيا مي‏رود، و با شهداء مبعوث مي‏شود و در روز قيامت در صف شهداء قرار مي‏گيرد.

2- فضیلت سوره اعراف:(2)

- در تفسير" عياشي" از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:" هر كس سوره اعراف را در هر ماه بخواند در روز قيامت، از كساني خواهد بود كه نه ترسي بر آنها است و نه غمي دارند و اگر در هر جمعه بخواند، در روز قيامت از كساني مي‏باشد كه بدون حساب به بهشت مي‏رود" و نيز فرمود:" در اين سوره آيات محكمه‏اي است،" قرائت" و" تلاوت" و" قيام به آنها" را فراموش نكنيد، زيرا اينها روز رستاخيز در پيشگاه خدا براي كساني كه آنها را خوانده‏اند گواهي مي‏دهند"!

نكته‏اي كه از این روايات به خوبي استفاده مي‏شود، اين است كه رواياتي كه درباره فضيلت سوره‏ها آمده است به اين معني نيست كه تنها قرائت اين سوره‏ها داراي آن همه نتائج و ثمرات بزرگ است، بلكه آنچه به اين خواندن ارزش نهايي مي‏بخشد همان ايمان به مفاد آنها و سپس عمل كردن بر طبق آن است.

لذا عظمت سوره‏هاي قرآن و آثار معنوي و بركات اخلاقيش بخاطر محتواي آن يعني ايمان و عمل به آن است.

پی نوشت:

1.مكارم شيرازي ناصر تفسير نمونه،ناشر دار الكتب الإسلامية،تهران،سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏12، 33،ص336.

؛علامه طبرسی ،ترجمه مجمع البیان، ناشر انتشارات فراهانی،تهران،سال 1360 ش،نوبت اول، ج15‏،ص 4

2.مكارم شيرازي ناصر تفسير نمونه،ناشر دار الكتب الإسلامية،تهران،سال 1374 ش،نوبت اول،ج‏6،ص75

؛ بحراني سيد هاشم،البرهان في تفسير القرآن،ناشر بنياد بعثت،تهران،سال 1416 ق،نوبت اول،ج 2،ص515

خواندن قرآن بر جنين چه آثار و فوایدی دارد؟
بدون شك رفتار مادر در دوران بارداري، روي جنين اثر مي گذارد و توصيه هايي كه در فقه و روايات و پزشكي و روان شناسي به مادران باردار شده، حاكي از تاثير هيجانات ...

خواندن قرآن بر جنين چه آثار و فوایدی دارد؟

بدون شك رفتار مادر در دوران بارداري، روي جنين اثر مي گذارد و توصيه هايي كه در فقه و روايات و پزشكي و روان شناسي به مادران باردار شده، حاكي از تاثير هيجانات شديد، فكر و خيال زياد، اندوه و افكار تيره بر روي جان و روان كودك است. زيرا جنين تحت تاثير محيط اطرافش مي باشد و نزديك ترين محيط به او مادر است. از اين رو مسلما ياد خدا بودن و تلاوت قرآن و نماز و دعا روي رفتار و اخلاق جنين تاثيرات مثبت مي گذارد همچنانكه گناه، عصبانيت و نداشتن آرامش روحي و رواني اثرات منفي روي جنين مي گذارد. از آيات و رواياتي كه به طور كلي دستور به تلاوت قرآن و مانوس بودن با قرآن مي دهند، استفاده مي شود كه تلاوت قرآن هميشه خوب است و مايه آرامش روحي انسان است از اين رو مادري كه باردار است هر چه بيشتر قرآن تلاوت كند، سبب آرامش خود و فرزندش مي شود. مخصوصا خواندن بعضي سوره ها مثل حمد و توحيد و يس و...يا بعضي آيات مثل آيه الكرسي و... كه داراي اثرات و بركات زيادي است.

در روايات درباره خواندن سوره مخصوصي در دوران بارداري مطلبي نيامده و تنها خواندن بعضي آيات براي آسان شدن وضع حمل يا خوردن بعضي چيزها براي نيكو شدن اخلاق و زيبايي فرزند توصيه شده است. البته در كتاب ريحانه بهشتي يا فرزند صالح در بخش توصيه هاي عبادي و خوراكي در ايام بارداري، خواندن بعضي سوره هاي قرآن يا بعضي دعاها در ماههاي مختلف بارداري توصيه شده است و در آنجا آمده كه خواندن سوره انبياء باعث صالح شدن فرزند، خواندن سوره عصر باعث صبور شدن فرزند مي شود ولي ارجاع به منبعي داده نشده است. براي آشنايي بيشتر با مراقبت هاي دوران بارداري مي توانيد به اين كتاب مراجعه نماييد.(1) در ادامه چند نمونه از رواياتي كه درباره نوشتن بعضي آيات يا خوردن بعضي چيزها براي زنان حامله توصيه شده را مي آوريم: 

1- «عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ: تُكْتَبُ هَذِهِ الْآيَاتُ فِي قِرْطَاسٍ لِلْحَامِلِ إِذَا دَخَلَتْ فِي شَهْرِهَا الَّتِي تَلِدُ فِيهِ فَإِنَّهُ لَا يُصِيبُهَا طَلْقٌ وَ لَا عُسْرُ وِلَادَةٍ...»(2)؛ امام صادق(ع) فرمودند نوشته شود اين آيات در كاغذ براي زن حامله زماني كه وارد ماهي شد كه فرزندش به دنيا مي آيد پس همانا آن زن در وضع حمل سختي و مشكلي را متحمل نمي شود...پس اين آيات را بنويسد: أَ وَ لَمْ يَرَ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ....(3) و وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ .......وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (4)

2- «قَالَ النَّبِيُّ (ص) أَطْعِمُوا نِسَاءَكُمُ الْحَوَامِلَ اللُّبَانَ فَإِنَّهُ يَزِيدُ فِي عَقْلِ الصَّبِي»(5)؛ پيغمبر(ص) فرمود: به زنان آبستن كندر بدهيد كه عقل كودك را زياد مي‏كند.‏

3- «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) خَيْرُ تُمُورِكُمُ الْبَرْنِيُّ فَأَطْعِمُوهُ نِسَاءَكُمْ فِي نِفَاسِهِنَّ تَخْرُجْ أَوْلَادُكُمْ حُلَمَاء»(6)؛ حضرت علي(ع) فرمودند بهترين خرماي شما خرماي برني است پس آن را به زنانتان بخورانيد تا فرزندانتان حليم و بردبار شوند.

4- «وَ قَالَ النبي (ص) أَطْعِمُوا حَبَالاكُمُ السَّفَرْجَلَ فَإِنَّهُ يُحَسِّنُ أَخْلَاقَ أَوْلَادِكُمْ»(7)؛ به زنان باردارتان گلابي بخورانيد. زيرا آن باعث مي شود اخلاق فرزندتان نيكو شود.

پس به طور كلي خواندن تمام سوره هاي قرآن  و دعاها در ايام بارداري مفيد است شما مي توانيد از اول قرآن شروع كنيد و روزي چند صفحه را با تدبر قرائت بفرماييد و در اوقاتي كه مشغول كارهاي خانه هستيد سوره هاي كوتاه مانند  توحيد، قدر، حمد ،ناس و...كه حفظ هستيد بخوانيد

پي نوشت ها:

1. مخبر، سيما، ريحانه بهشتي، قم، انتشارات نور الزهرا .

2. نوري، حسين، مستدرك الوسائل، انتشارات آل البيت، ج15، ص206.

3. انبياء(21)آيه30.

4. يس(36) آيات 37 تا 51.

5. طبرسي، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، انتشارات شريف رضي، ص194.

6. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، انتشارات آل البيت، ج21، ص403.

7. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج63، ص177.

بدون معنی ثواب آن كمتر است؟
خواندن قرآن به زبان فارسی به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در مواردی ترجیح دارد. این كه انسان معنای آیات قرآن را ...

 زمانی كه قرآن می خوانیم باید علاوه بر زبان عربی خواندن آن معنی فارسی آن هم خوانده شود یعنی قرآن خواندن بدون خواندن معنی آن ثوابی ندارد یا هر كدام ثواب خود را دارند. ولی بدون معنی ثواب آن كمتر است؟

خواندن قرآن به زبان فارسی به این معنا كه انسان ترجمه آن را بخواند، نه تنها اشكال ندارد، بلكه چه بسا در مواردی  ترجیح دارد. این كه انسان معنای آیات قرآن را بخوبی درك كند تا بتواند هر چه بهتر و بیش تر از آن برای بهتر زیستن بهره گیرد، بسیار شایسته و ارزشمند است.

 اصولا هدف اساسی نزول آیات برای همین است. اگر به قرائت قرآن نیز تاكید شده ، برای رسیدن به فهم آیات قرآن و به كار گیری آن در زندگی است. قرآن برای آن نازل نشده كه در كنج خانه ها گذاشته شده یا صرفا از رو خوانده شود. بلكه قرآن كتاب هدایت و برنامه زندگی سالم و خوشبخت است. این هدف زمانی محقق می شود كه انسان معنا و حتی تفسیر آیات را درك نماید.

بنا بر این خواندن آن به  لفظ عربی كه نازل شده ،مانع از خواندن ترجمه آن و فهم و تدبر در آیات آن نیست.

حتی برخی گفته­اند كه برای فهم بهتر آیات بهتر است كه انسان زبان عربی و یا قواعد آن را یاد گیرد. در هر حال این آیات به زبان عربی نازل شده و خداوند فرموده است برای تدبر در آیات آن را به زبان عربی نازل كردیم. (1)

اما این كه توصیه به قرائت الفاظ قرآن به صورت عربی شده، دلائل مختلفی دارد.

اولا: به این خاطر كه قرآن بر مردمی نازل شد كه عرب زبان بودند . قرآن را به لفظ خود می­فهمیدند. به همین جهت در روایات توصیه به قرائت آن شده است.

دوم: جهت ایجاد زبانی مشترك میان همه پیروان اسلام و  فراهم سازی وحدت و پیوند بین المللی دینی است.

سوم: روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاصی كه در آن ریخته شده، عمیق­تر و درك می‏شود تا زمانی كه به زبان‏های دیگر برگردانده شود. قرآن كه دارای مضامین بسیار بلند و عالی است، هرگز قابل ترجمه دقیق و كامل به زبان دیگر نیست. شاید بتوان گفت كه اكثر ترجمه‏های قرآن نارسا و در موارد متعددی دارای غلط می‏باشد. به عنوان مثال از سوره حمد نام می‏بریم كه هیچ ترجمه‏ای كه بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان كند، نیست. حتی تنها كلمه الله، هیچ معادلی در زبان دیگر ندارد و مثلا كلمه خدا در زبان فارسی معادل معنای الله نمی‏باشد.

چهار: كلمات و الفاظ قرآن كلمات خدا و  وحی است.  یعنی همان كلماتی است كه به وسیله فرشته وحی بر پیامبر نازل شده، از این جهت این الفاظ و كلمات برای مسلمانان از تقدس ویژه ای برخوردار است. به همین خاطر سعی مسلمانان بر حفظ و خواندن این كتاب به همان زبان اصلی خود می باشد. در برخی روایات آمده قرآن را به گونه ای بخوان كه گویا خدا با تو دارد سخن می گوید و بر تو نازل كرده است.

 هم چنین شاید یكی از علت های تاكید بر قرائت قرآن به  زبان خود حفظ آن از تحریف و دستبرد انسان ها است. یعنی  كاری كه در ادیان دیگر واقع شد. اما یكی از علت های محفوظ ماندن قرآن تأكیداتی است كه به خواندن و حفظ قرآن به زبان اصلی خود شده است.

اگر انسان بتواند در حین خواندن آیات قرآن، یا پس از خواندن آن، معنا و ترجمه آن را نیز بخواند، بسیار ارزشمندتر است و  جمع بین دو هر دو كرده است. هم ثواب قرائت قرآن و هم فهمیدن معنای آن و ان شاء الله بهره گیری از آیات آن در زندگی.

پی نوشت :

1. یوسف (12) آیه2.

یاد دادن قرآن به دیگران چه ثوابی دارد؟
از پيامبر (ص) نقل شده است: هر گاه معلّم به كودك گفت: بگو بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، و كودك گفت: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، خداوند براى كودك و پدر و مادر او...

یاد دادن قرآن به دیگران چه ثوابی دارد ؟

در پاسخ به سوال شما به دو حدیث اشاره می کنیم:

1- قال رسول اللَّه(ص): من علّم ولده القرآن فكأنّما حجّ البيت عشرة آلاف حجّة و اعتمر عشرة آلاف عمرة و أعتق عشرة آلاف رقبة من ولد إسماعيل(ع)؛ (1) رسول خدا (ص) فرمود: هر كس به فرزندش قرآن بياموزد گويا ده هزار حج و ده هزار عمره انجام داده و ده هزار بنده از نسل اسماعيل آزاد كرده است.‏

2- عن النبيّ(ص ): أنّه إذا قال المعلّم للصّبيّ:قل بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم فقال الصّبيّ: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم كتب اللَّه براءة للصّبيّ و براءة لأبويه و براءة للمعلّم ؛ (2) از پيامبر (ص) نقل شده است: هر گاه معلّم به كودك گفت: بگو بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، و كودك گفت: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، خداوند براى كودك و پدر و مادر او و براى معلّم برائتى (از آتش) خواهد نوشت.

پی نوشت:

1. مستدرك‏الوسائل ،ميرزا حسين نوري، ج4، ص 248، ح 4614،موسسه آل البيت قم 1404.

2. وسائل‏الشيعة، شيخ حر عاملي، ج6، ص 169، باب وجوب تعلم القرآن، موسسه آل البيت قم 1409 .

اگر در قرائت اشتباهی داشت گناه محسوب نمی شود؟
امام صادق (ع) فرمودند: قرآن را بخوان و نگاه در مصحف و قرآن بیانداز مگر نمی دانی كه نگاه به قرآن نیز عبادت است.

كسی كه نمی تواند قرآن را صحیح بخواند اجازه قرائت قرآن دارد و اگر در قرائت اشتباهی داشت گناه محسوب نمی شود؟

نه تنها خواندن قرآن بلكه نگاه به آیات قرآن نیز دارای ثواب و اجر است: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَحْفَظُ الْقُرْآنَ عَلَي ظَهْرِ قَلْبِي فَأَقْرَؤُهُ عَلَي ظَهْرِ قَلْبِي أَفْضَلُ أَوْ أَنْظُرُ فِي الْمُصْحَفِ قَالَ فَقَالَ لِي بَلِ اقْرَأْهُ وَ انْظُرْ فِي الْمُصْحَفِ فَهُوَ أَفْضَلُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِي الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ (1)

راوی می گوید به امام صادق (ع) عرض كردم فدای تان بشوم من قرآن را حفظ هستم. آیا اینكه قرآن را از حفظ  و در درون قلبم قرائت كنم. بافضیلت تر است یا این كه نگاه به قران كنم و بخوانم؟ فرمودند: قرآن را بخوان و نگاه در مصحف و قرآن بیانداز مگر نمی دانی كه نگاه به قرآن نیز عبادت است.

شما نیز اگر قرآن را می خوانید و تمام سعی خود را برای درست خواندن قرآن به كار می برید و نمی دانید كه بعضی جاها را درست می خوانید یا نه ،قطعا گناه نكرده اید، بلكه دارای ثواب هم هستید.

البته باید سعی كنید كه قرآن را بدون غلط بخوانید و اگر نمی توانید به كلاس های قران بروید، برای این كه قرائت تان خوب بشود، می توانید از نوار ها  یا سی دی های ترتیل قرآن استفاده كنید به این ترتیب كه صدای قرائت قرآن را بشنوید و همراه آن قرائت كنید، تا به این ترتیب كم كم قرائت تان نیز بی غلط و صحیح بشود.

پی نوشت:

1. ثقة الاسلام كليني، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه.ش ، ج 2، ص 613

چه لزومی دارد كه زحمت خواندن دو سوم از قرآن را به خود بدهیم؟
خداوند نازل كننده قرآن كه بر همه چیز عالم است، نسبت به تلاوت آیات و سوره ها كه معنای كلی و مهم دارد، عنایت بیش تر دارد. برای سوق مردم به سوره ها و آیات ...

اگر قرار است كه با خواندن یك سوره(سوره حمد) از ثواب تلاوت دو سوم قرآن بهره مند شویم و یا با سه بار خواندنِ سوره ای دیگر(سوره توحید)، ثواب ختم قرآن برای ما منظور گردد، چه لزومی دارد كه زحمت خواندن دو سوم از قرآن و یا تمام قرآن را به خود بدهیم؟

قرآن برای هدایت انسان به باور های حق ، اخلاق متعالی و اعمال صالح نازل شده  است . این كتاب كه در عالم ملكوت حقیقت واحد و بسیط است ، نازل شده ؛ صورت عربیت و جزء و سوره و آیه به خود گرفته تا هدف بالا محقق شود .

هر آیه و سوره ای حاوی پیامی است. تلاوتش ثواب خاصی دارد ،ولی بعض آیات و سوره ها از بار معنایی فوق العاده ای نسبت به سایر آیات و سوره ها برخوردار است. خداوند نازل كننده قرآن كه بر همه چیز عالم است، نسبت به تلاوت آیات و سوره ها كه معنای كلی و مهم و جامع دارد، عنایت بیش تر دارد. برای سوق مردم به سوره ها و آیات جامع و خاص، ثواب های ویژه وعده داده است.

كسی كه وارد وادی ایمان شود و قرآن را به عنوان كتاب خدا و برای درك پیام های خدا بخواند، به دستور  پیامبر و امامان سعی در درك و فهم و تلاوت همه قرآن دارد.برای آیات و سور خاص مثل سوره حمد و توحید و آیت الكرسی و ... حساب ویژه باز می كند.

او به حكم ایمان خود را موظف به تلاوت همه آیات و سوره ها و درك و فهم پیام آن ها می داند. هر كدام پیام خاص و حلاوت ویژه دارد . تلاوت یكی از تلاوت دیگری بی نیاز نمی كند، بلكه عطش و شوق او را بیش تر می گرداند.

تلاوت هر سوره ای از قرآن اگر با ایمان و اخلاص باشد، فرد را به درجات بالای بهشت می رساند.

امام صادق فرمود:

من نسي سورة من القرآن مثلت له في صورة حسنة، و درجة رفيعة ، فإذا رآها قال : من أنت ما أحسنك ؟ ليتك لي ، فتقول: أما تعرفني ؟ أنا سورة كذا وكذا ، لو لم تنسني لرفعتك إلي هذا المكان؛ (1 )

هر كس سوره ای از قرآن را از حفظ داشته باشد و فراموش كند ، آن سوره در قیامت به صورتی زیبا و درجه ای بالا ممثل می شود . وقتی او وی را می بیند، می پرسد:  چقدر زیبایی؟ كاش از من بودی!

سوره گوید: مگر مرا نمی شناسی؟ من فلان سوره قرآن هستم كه اگر مرا فراموش نكرده بودی، امروز تو را به این درجه بالا می آوردم.

 در روایت دیگر فرمود:

ما يمنع التاجر منكم المشغول في سوقه إذا رجع إلي منزله أن لا ينام حتي يقرأ سورة من القرآن فتكتب له مكان كل آية يقرؤها عشر حسنات ويمحي عنه عشر سيئات؛(2)

چرا اهل تجارت در بازار كه هستند ، وقتی به منزل می آیند، قبل از خواب سوره ای از قرآن نمی خواند تا به ازای هر آیه كه تلاوت می كند، ده حسنه برایش بنویسند و ده گناه از وی پاك كنند؟

در روایاتی هم كه در فضل تلاوت سوره ها وارد شده، مضامینی هست كه نشان می دهد هر سوره ای را كه تلاوت كند، اگر شرط ایمان و تقوا و عمل را داشته باشد، به خاطر تلاوت آن بهشتی می شود. تلاوت اجزای كتاب خدا در مجموع یكسان است و به قرب خدا می رساند.

روایاتی كه به نمونه آن اشاره كرده اید، همه برای ایجاد شوق در بندگان است تا با كتاب خدا آشنا شوند و به بندگی رو آورررند. در دریای معارف و نورانیت قرآن غوطه ور شوند. علاوه به ویژگی خاص آن آیه و سوره هم توجه داده شده است.

 ثواب داشتن يك بحث است و معرفت پيدا كردن به تمام آيات بحث ديگري. آيا  خواندن سوره حمد باعث مي شود كه انسان با تمام احكام و معارف قرآن آشنا شود؟

پی نوشت ها:

1. مجلسی، بحار الانوار، بیروت، وفا، 1403 ق، ج 89، ص 188.

2. كلینی، كافی، تهران، اسلامیه، 1367 ش، ج2، ص 611.

صفحه‌ها