بندگي

با سلام.در خواندن نماز کاهلی می کنم.خیلی هم ناراحتم.کارهای بدی نمی کنم.ولی در هم نشینی با دوستانم این طور شدم.فکر می کنم اگر نماز بخونم بدبختی سراغم می آید.تورو خدا راهنماییم کنید دانشجوی کارشناسی ارشد هستم

پاسخ تان را در قالب چند نکته بیان می کنیم :
اول : آگاهی و معرفت، درمان هر دردی است.
یکی از علل ترک نماز یا سستی در انجام آن، عدم آشنایى با فلسفه نماز است. همان طور که شما نیز به این بی اطلاعی تان اقرار کردید و گفتید (فکر می کنم اگر نماز بخونم، بدبختی سراغم می آید)، اگر انسان بداند نماز یعنی چه و چرا نماز می خواند، پایبندی و تقید به نماز اول وقت چه آثاری و برکاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و سبک شمردن نماز و عدم پایبندی به نماز اول وقت یا ترک آن چه عواقب و نتایجی خواهد داشت، قطعاً با میل تمام، بلکه عاشقانه به سوی نماز خواهد رفت؛ زیرا کسی که نسبت به نماز و به فلسفه و علت اقامه آن معرفت پیدا می کند، از درون وجود خویش معنای با خدا حرف زدن و راز دل با او گفتن را درک می کند. حالش پیش از فرا رسیدن موقع نماز و بلند شدن صدای روح نواز اذان ، همانند آن عاشق شیدایی و فدایی می شود که نه همچون مجنون منتظر لیلی و نه همچون زلیخا اسیر زلف یوسف و یک تبسم او، بلکه هزاران بار جنونش از مجنون فزون تر و چشم به انتظار نماز ماندنش از زلیخا جانسوزتر می گردد.
از این رو، هنگام نماز برای او، هنگامه به پایان رسیدن هجران و چشم انتظاری است. هنگام فرا رسیدن لحظات وصال و عشقبازی عاشق و معشوق حقیقی است. قطعاً هیچ لذتی برای او لذت بخش تر از نماز خواندن و مناجات و راز و نیاز کردن با معشوق حقیقی اش، یعنی خدا نیست. مرحوم آیة الله بهجت شبی بعد از نماز فرمود: اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان در حال عبادت چه لذت هایی می برد، هیچ گاه دنبال مسائل مادی نبودند. (1)
دوم: آگاهی از عواقب ترک نماز یا سستی و کاهلی در آن.
اگر انسان از بی خبری و حال و هوای بچگی در آید و به عواقب زیان بار گناهان از جمله سستی و کاهلی در اقامه نماز یا ترک نماز آگاهی پیدا کند، گناه نمی کند . هرگز جرأت نمی کند در نماز یا هر عبادت دیگری سستی کند؛ زیرا آن را با هلاکت و نیستی خویش برابر می بیند.
می گویند حضرت موسی (ع) در ایام کودکی که در دربار فرعون بود، روزی چنگ انداخت و ریش بلند فرعون را محکم کشید؛ به گونه ای که فرعون عصبانی شد و گفت: این بچه همان فردی است که تاج و تخت مرا بر باد خواهد داد، باید او را بکشم. به او گفتند: او بچه است، خوب و بد را تشخیص نمی دهد. الآن ظرفی از آتش و ظرفی از طلا را جلوی او می گذاریم. اگر دستش را به سوی آتش دراز کرد، حرف ما درست است و کشیدن ریش تو از روی عمد نبوده و اگر به سوی طلا دستش دراز شد، حق با تو است .
ما انسان ها و به اصطلاح آدم های بزرگ گاهی همانند بچه ها هستیم . دست به سوی آتش دراز می کنیم تا آن را بر داریم و بخوریم؛ چون از عواقب و اثر سوزندگی آتش بی خبریم . اگر آثار و عواقب ترک نماز و روزه و ارتباط با خدا، خوردن مال حرام و مال یتیم، غیبت و تهمت و سایر گناهان را می دانستیم و آن را در وجود خود حس می کردیم، هرگز گناه نمی کردیم؛ زیرا بچه به دلیل نادانی دست به سوی آتش یا لجن دراز می کند؛ ولی ما بزرگ ترها با ترک نماز یا سستی و کاهلی در آن و یا انجام هر گناه دیگر، همه هستی خود را به آتش می کشیم؛ بلکه خود را هیزم جهنم می کنیم:
"پس از آتشی که هیزم آن مردم بد کردار و سنگ خارا است، بپرهیزید". (2) "آن ها جز آتش جهنم در شکم های خود فرو نمی برند". (3) نه تنها دست به سوی لجن دراز می کنیم، بلکه آن را سر می کشیم؛ چنان که قرآن باطن کارهای ما را این گونه گزارش می دهد:
«لا طَعامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُن؛ (4) غذایی جز چرک و خون نصیب شان نمی شود. این طعامی است که آن را جز خطاکاران و گنهکاران نمی خورند».
در این جا فقط به دو روایت معروف در مورد عواقب سبک شمردن نماز که جامعیّت دارد، اشاره مى کنیم:
الف) حضرت رسول (ص) مى فرماید: «هر کس نماز را سبک بشمارد، دچار پانزده بلا مى شود: شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا هنگامى که از قبر بیرون مى آید. آنچه در دنیا به آن دچار مى شود:
1. خداوند برکت را از عمر او بر مى دارد.
2. خداوند برکت را از روزى اش بر مى دارد.
3. چهره خوبان از او گرفته مى شود.
4. کار نیک وى پاداش نخواهد داشت.
5. دعایش به اجابت نمى رسد.
6. از دعاى خوبان بهره‏اى نخواهد برد.
امّا آنچه هنگام مرگ به آن دچار مى شود:
1. با ذلت و خوارى مى میرد.
2. گرسنه از دنیا مى رود.
3. تشنه مى میرد.
امّا آنچه در قبر گریبانش را مى گیرد:
1. خداوند ملکى را در قبر وى مى گمارد تا او را شکنجه دهد.
2. قبر بر وى تنگ خواهد گرفت.
3. درون قبر وى تاریک خواهد بود.
آنچه در قیامت هنگام برخاستن از قبر به آن دچار مى شود:
1. خداوند فرشته‏اى بر او مى گمارد تا وى را با صورت بر زمین بکشد.
2. با وى محاسبه سختى خواهد داشت.
3. هرگز خداوند به وى نظر رحمت نمى افکند». (5)
ب) امام صادق (ع ) فرمود: رسول الله (ص ) فرمود: «لیس منی من استخف بالصلوه لایرد علی الحوض لا والله ؛ (6) به خدا قسم! از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد و کنار حوض کوثر بر من وارد نمی شود».
نماز زمینه ساز توفیق های مختلف و یاری کننده انسان در عرصه های متفاوت زندگی مادی و معنوی است . خداوند در قرآن می‌فرماید: «از شکیبایی و نماز یاری جویید. به راستی این (کار) گران است؛ مگر بر افراد فروتن و متواضع ». (7)
ارتباط با خداوند و چنگ زدن به ریسمان الهی و پیوند دائمی با خداوند، انسان را بسیار یاری می کند تا بتواند ناهمواری ها را هموار و سختی ها را پشت سر بگذارد.
نکته مهم: دوست بد در انحراف انسان بسیار مؤثر است که خودتان هم گفتید در همنشینی با دوستانم این طور شده ام. توصیه می کنیم برای خدا از دوستانی که شما را نسبت به نماز بی اهمیت می کنند، فاصله بگیرید و با افراد با خدا و با نماز و با مکان های مذهبی مانند مساجد بیش تر ارتباط برقرار نمایید.
تذکر:
هیچ کس با خواندن یک یا چند کتاب و رساله یا پای منبر نشستن و موعظه شنیدن، به معرفت لازم و محرک و شوق آور در مورد خدا و نماز نخواهد رسید. این ها تماماً ابزارهایی هستند که می توانند سبب بیداری و آگاهی انسان گردند؛ درست مثل همین نامه که برای شما نوشته ایم. آنچه آگاهی ها را به «نور» و «هدایت» تبدیل می کند و به معرفت محرّک و مشوّق مبدّل می سازد، «اراده و تصمیم جدی، عمل آگاهانه و خالصانه» شما است.

پی نوشت ها:
1. مؤسسه البهجه، بهجه القلوب ( زندگی نامه آیة الله بهجت )، مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت بهجت ، ص 16.
2. بقره (2)، آیه 24.
3. بقره (2)، آیه 174.
4. الحاقه (69)، آیه 35 و 36.
5. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت، قم، 1408 ه.ق . ج 1، ص 172 و 171.
6. حاج شيخ عباس قمي، سفينه البحار، دار الاسوة الطباعة و النشر، 1422 ه.ق، واژه "صلاه".
7. بقره (2)، آیه 45.

سلام، انشاالله عازم کربلای معلی هستم، توصیه شما برای بامعرفت رفتن و درک کردن و برگشتن چیست؟

پاسخ:
در آیینه روایات برای زیارت پیامبر اکرم (ص) و زیارت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و ائمه (ع) فضایل و ثواب اخروی و پاداش و کرامت های دنیوی زیادی ذکر شده که محاسبه آن از توان هر کسی جز خدا خارج است . امّاپاداش های هر کسی به اندازه میزان خود شناسی و معرفتی است که نسبت به معصومی که مزورش است ، دارد. از این رو دربسیاری از روایات ، عبارت «عَارِفاً بِحَقِّهِ » یا « بِحَقِّهِا» را مشاهده می کنیم . مثلا در روایتی آمده است: مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ (1) هر کسی نزد قبر ابی عبدالله علیه السلام حاضر شود و قبر آن حضرت را با معرفت زیارت کند ، خداوند نام و مقام و منزلت این زایر را در اعلی علیین ثبت می کند .بنا براین اولین توصیه و ضرورت در زیارت ائمه این است که هر زایری باید نسبت به مزور - یعنی کسی که زیارت می شود، معرفت و شناخت پیدا کند.
پس زایرباید توجه داشته باشد کجا می رود ، در چه مکان هایی قدم می گذارد ، مزور او چه کسانی هستند ؟ از چه مقام و منزلتی در نظام آفرینش و در پیشگاه خداوند برخوردارند؟ خود کیست؟ برای چی می رود ؟ قصد و نیتش چیست ؟ زیارتش از چه میزان خلوص برخوردار است؟ چه نیازی به زیارت این ارواح طیبه دارد؟ زیرا پاداش زیارت هر کسی به میزان شناخت و معرفت و اخلاص او بستگی دارد.
توضیح : ائمة معصومين ( كه مظاهر تجلي اسماء حسني الهي هستند و امناء او در بين خلائق، وقتي ما انسانهاي خاكي از نعمت پر فيض وجود آنها بهره خواهيم برد كه نسبت به آن ها معرفت داشته باشيم و به مقتضای آن در مقابل آن ها تسليم كامل بوده و سرسپردگي نسبت به آن ها داشته باشيم ،
چه آن که حقیقت زیارت، سفرآگاهانه و عاشقانه است که از سرای دل آغاز می‏شود و سرانجام در منزل دل به مقصد می‏رسد.
زیارت، اِعلام وفاداری صادقانه مرید است به مراد؛ ابراز علاقه مطیع است به مطاع و اعلام "خودفراموشی" جان بر کفِ مخلص است نسبت به (جان) جانان. (2) و واژه زیارت از ریشه "زَوْر" است، به معنای برگشت از چیزی و تمایل و توجه کردن به چیزی و جانبی دیگر.
رفتن به ملاقات بزرگان دین، و مشرّف شدن به حضور امامان (ع) را از آن جهت زیارت گویند که روح و فکر زایر - هنگامی که در محضر آنان است - از جریان مادیات و عالم طبیعت بازگشت می‏کند . به معنویت و روح و روحانیت توجه و تمایل می‏نماید . زایر عا رف به مقام "مزور" (زیارت شده)جلوه خداوند را در فضای ملکوتی آن معصوم (ع) مشاهده می‏نماید. میزان معنویت و عِشق زایر، به میزان معرفت و شناختش از مقام و منزلت "مزور" نزد خدا بستگی دارد.چه بسا افرادی، فقط جسم شان در محضر امام (ع) باشد.تماشا و توجه نمودن به ضریح و طلا و نقره، هنرنمایی هنرمندان، وضع رواق‏ها و صحن‏ها و انبوه جمعیت آنان را از حقیقت زیارت محروم ساخته و نتوانند با امام ارتباط روحی و قلبی پیدا کنند.
کسی که سیاحت و شهرت را در متن سفر قرار داده‏ و زیارت را درحاشیه قرار داده و آنان که در محضر امام "ادب" نگه نداشته‏اند، آنان که توبه نکرده، شرفیاب محضر امام می‏شوند. اگر چه ازکرامت امامان دست خالی بر نمی‏گرد ند، لیکن نمی‏توانند "محضر قدسی و واقعی" امام را درک کنند و حظ و بهره روحی و قلبی پیدا کنند.
پس برای افزایش میزان معنویت و درک "محضر قدسیِ" مقام امام و به دست آوردن رقت قلب که از نشانه‏های خلوص و پاک شدن است، باید اموری را رعایت کرد. در ذیل به برخی اشاره می‏شود:
1- زائرباید بداند که امامان (ع) آیینه داران صفات جمال و جلال خدایند. ازاین رو حیات و مرگ آنان یکسان است. پس زائر در طریق زیارت امامان (ع) مستحب است فروتن وبا تواضع ودر کمال خشوع در راه رفتن از منزل به طرف حرم حرکت کند .
2-مردم معمولاً در محضر امام (ع) گوینده هستند تا شنونده. سعی می‏کنند نیازها، مشکلات مادی یا معنوی خویش، و بستگان را بیان کنند،گرچه خوب است، ولی بهترآن است که زایر پیش از آن که به قصد زیارت حرکت کند، ساعاتی ذهن و دلش را از دنیا و آن چه از نمودهای آن است، فارغ گرداند . با نشستن در مجالس علمای اهل دل یا مطالعه نمودن درآداب زیارت مثل کتاب مفاتیح و تفکردرباره مقام امام، نیز توجه نمودن به برخی کرامات و معجزات شان و دل سپردن به سخنان سراسر نورانی و نصایح دلسوزان شان، بر معرفت خویش بیفزاید .روح و ذهن خویش را از غبار گناه و زنگار مادیّت صیقل دهد .طوری خالصانه به امام (ع) سلام دهد که احساس کند امام جواب اورا می دهد.
3-وقتی با ذوق و شوق زیارت امام (ع) و به محضر مقدسش حرکت کردی ،چنان باش و زیارت کن که اگر آنان زنده بودند، در محضرشان چنان سلام می‏گفتی و زیارت می‏کردی . طرز معاشرت و رفتار و گفتارت با دوستان، و سایر زوار نزد امام (ع) آن گونه بود.
اگر حضرت امام زمان (عج) افتخار زیارتش را نصیب کند و اذن حضورش را به شما دهد، با چه حال درونی، به شوق زیارتش حرکت می‏کنی و برای جلب رضایت قلب مبارکش نزد حضرت چه می کردی؟ برای زیارت حرم امامان (ع) نیز آن گونه باش که "عین اللَّه الناظرة؛ چشمان نظاره گر" ظاهر و باطن زوار خویش هستند.
4- وقتی به شهری که شهادتگاه امام (ع) است رسیدی، به کاری مشغول نشو، جز این که مجدداً غسل زیارت کنی، لباس نظیف بپوش، آن گاه با ذکر خدا وگفتن صد مرتبه ( الله اکبر وصد مرتبه لااله الا الله و صد بارصلوات) توجه قلبی به مقام و منزلت امام،مشغول ساز.
حضرت امام صادق (ع ) فرمودند:هنگامى كه اراده زيارت حضرت حسين (ع ) را نمودى پس آن حضرت را با حالى غمگين و اندوه ناك و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه زيارت نما.زيرا حضرتش كشته شدند در حالى كه غمگين و ناراحت و ژوليده و گرفته و گرسنه و تشنه بودند و از آن جناب حوائج و خواسته هاى خود را بخواه و سپس از آنجا برگرد و آن مكان شريف را وطن براى خود قرار مده .(3)
من از كودكى نو كرت بودام سگ رو سياه درت بوده ام
من آن مرغ عشقم ايا شمع جمع چو پروانه خاكسترت بوده ام
به امّن يجيب خداى بزرگ كه من عاشق مضطرت بوده ام
اگر خوب اگر بد مران از درت كه من كمترين ذاكرت بوده ام
5- زیارت هر چه به مزار مطهّر امام نزدیک‏ ترباشد، مطلوب ‏تر است امام صادق (ع) می‏فرمایند: "اگر چه سلام از راه دور نیز به پیامبر اکرم (ص) (و امامان (ع) می‏رسد، ولی به مدینه بروید (و به حرم امامان نزدیک شوید) و آنان را از نزدیک زیارت کنید". (4)
حرم‏های شریف محل تردّد فرشتگان الهی و ارواح انبیا و اولیا می‏باشد؛ مهم تر محل آمد و شد و تعلق ویژه روح قدسی و الهی امام (ع) است. نیز جا و مکان استجابت دعا است.
نزدیکی بدنی و جسمی به امامان (ع) و قبور و ضریح مطهّرشان اگر چه مطلوب و مورد توصیه امامان (ع) است،امّا نباید با ایجاد مزاحمت و آزار و اذیت برای زوّار، یا اقدام به کاری و حرکاتی که با شأن محضرامام مناسبت ندارد، باعث آزار و اذیّت روح امامان گردد و خاطر مبارک آنان را ناراحت نماید، در نتیجه نزدیکی جسمانی و ظاهری باعث دوری قلبی و باطنی گردد.
6-نکته دیگری که زایر باید به آن توجه کند این است كه معرفت ائمه داراي مراتب است و هر انساني به فراخور ظرفيت و استعداد معرفتی و خلوص نيتش از آن بهره می برد، بايد توجه داشت که منظور از شناخت و معرفت چيست؟ معرفت مراتبی دارد. حداقل مراتب معرفت را می توان در دوبخش بازگو کرد .
بخش اول، علم و اعتقاد به فضايل و اوصاف امام. در اين بخش بايد دانست كه امام همتاي پيامبر ـ مگر در نبوت ـ است و وارث آن حضرت بوده و اطاعت او در حقيقت اطاعت از رسول اكرم ( و اطاعت از خدا است و در نهايت هم در هر موردي بدون استثناء بايد تسليم نظر امام بود، ولايت آنها ولايت خدا است، زائر كسي است كه اين ولايت را بپذيرد و نسبت به اين ولايت خاضع و تسليم باشد و از خود در مقابل ايشان هيچ حق اختيار و تصميمي را قائل نباشد كه "النبي اولي با المؤمنين من انفسهم" درك اينكه وجود آنان بزرگترين نعمت حق و ظهور حقايق نوري آنان در هياكل بشري از منت ها و نعمت های بزرگ است، خود گامي در جهت شناخت مقام و منزلت آنان است.
بخش دوم، شناخت خصوصيات و ويژگيهاي شخصي آنها بويژه سلوك و راه و روش زندگي آنها كه خود مقدمه‌اي براي الگو قرار دادن آنها در زندگي خواهد بود و اين وادي معرفت اگر كامل بخواهد طي شود بايد تأملي در زيارت جامعة كبيره نمود .رعايت آداب زيارت و آنچه در اين رابطه خود مددكار ما در اين زمينه خواهد بود، و به تعبير حضرت آية الله بهجت كه در بياني مي‌‌فرمايند: " اهم آداب زيارت اين است كه بدانيم بين حيات و ممات معصومين (ع) هيچ فرقي وجود ندارد"
7-اخلاص‌در زيارت:يكي‌از فضايل‌اخلاقي‌كه‌در هر عمل‌روي‌آن‌تأكيد زياد شده‌است‌، اخلاص‌است‌. زيارت‌امام‌حسين ‌(ع) هم ‌به ‌عنوان ‌اين ‌كه ‌يكي ‌از بهترين‌ اعمال ‌است‌، در روايات ‌زيادي ‌آمده‌كه‌اين‌ عمل ‌با اخلاص ‌صورت ‌بگيرد.‌اين ‌همه ‌ثواب‌ در زيارت ‌آن‌ حضرت ‌نيست‌، مگر براي‌ كسي‌ كه ‌زيارت‌ آن‌ حضرت ‌بيايد و هيچ‌ غرض‌و هدف ‌ديگري‌ نداشته‌باشد و براي ‌خودنمايي‌و...نباشد. فقط‌خالصاً لوجه‌الله باشد. با حالت ‌خشوع‌ و خضوع ‌باشد، با حالتي ‌باشد كه ‌در آن‌ حال ‌كه ‌انسان‌ مشغول‌ زيارت‌ است‌، يك ‌سجده ‌خاشعانه ‌بزند و بعد برود در وادي‌ درد دل ‌كردن‌ با امام‌.با يك‌حالت‌مخصوص‌،آن‌گونه‌كه ‌مرحوم ‌علامه‌ اميني ‌زيارت‌ مي‌كرد كه‌مي‌گويد زماني‌كه ‌ايشان ‌در حرم ‌اميرالمؤمنين‌ (ع) مشغول ‌زيارت‌ بود، هيچ‌ چيز را احساس‌ نمي‌كرد و هيچ ‌سخني‌ را نمي‌شنيد. امام‌صادق‌ (ع) مي‌فرمايد: وقتي ‌روز قيامت‌ مي‌شود، منادي‌ ندا مي‌كند كه ‌زوار حسين‌بن‌علي‌ كجا هستند؟ عده‌اي ‌از مردم‌ به‌پا مي‌خيزند كه‌از شمارش‌آنها ديگران‌ غير از خدا عاجزند، به‌آنها گفته‌مي‌شود هدف‌شما از زيارت ‌امام‌حسين ‌(ع) چه ‌بود؟ مي‌گويند: به‌ خاطر محبت ‌پيامبر و علي‌و فاطمه‌ و رحمت‌خدا. به‌آنها گفته‌مي‌شود اين‌ها پيامبر و علي‌ و فاطمه ‌و حسن ‌و حسين ‌هستند، پس‌ به ‌آنها ملحق ‌شويد.شما در درجه ‌آنها با آنها هستيد. به ‌آنها گفته ‌مي‌شود برويد زير پرچم ‌رسول ‌خدا قرار بگيريد. آنها مي‌آيند در سايه ‌آن‌ پرچم‌ قرار مي‌گيرند در حالي ‌كه ‌در دست‌ علي‌است‌. اين ‌در حالي ‌است ‌كه ‌خدا به ‌وجود اين‌ زائرين ‌به ‌حاملين‌ عرش‌ خود و ملائكه ‌مقربين‌ خود مباهات ‌مي‌كند و به‌آنها مي‌گويد: آيا نمي‌بيند زوار قبر حسين ‌(ع) را در حالي‌كه‌با اشتياق‌ به ‌زيارتش ‌آمده ‌بودند. (5)

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ الصدوق ، من لا یحضره الفقیه ، الناشر ، مؤسسه النشر الاسلامی ، -قم ، سنه النشر 1413 ه ق ، ج2 ، ص581.
2. جهت آگاهی بیشتر به کتاب ارزشمند« ادب فنای مقرّبان» از آیت اللَّه جوادی آملی که شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره است رجوع شود .
3.ترجمه كامل الزيارات ص 429.
4. محمد بن الحسن الحر العاملی ، وسائل الشیعه، الناشر ، مؤسسه آل البیت ، - قم ، سنه النشر ، 1409 ه ق ، ج 14، ص 338، کتاب الحج، ابواب المزار، باب 4، حدیث 3.
5.بحار الانوار ج 98 ص 21.

ایا دعای جوشن کبیر را باید در شب نوزدهم خواند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در کتابهاي دعا از جمله محدث بزرگ مرحوم شيخ عباس قمي در کتاب مفاتيح الجنان طبق برخي روايات خواندن دعاي جوشن را در شب نوزدهم ذکر کرده است. بنا براين چون دراين دعا نام هزار صفت خداوند درآن ذکرشده است. بهتر است که انسان آن را دراين شب بخواند .(1)
پي نوشتها :
1. مفاتيح الجنان اعمال مخصوص شبهاي قدر ص 463.

من مدتي كه برخي از دعاهاي بزرگ مانند دعاي معراج - دعاي صحيفه - وآيت الكرسي و چند تا از سورههاي قرآن كريم رو بعد ازنمازهاي واجب ميخونم و تمامي پاداش و اجر معنوي اونو به روح پاك پيامبر بزگ اسلام حضرت محمد (ص) و اهل بيت پاك و بزرگوار ايشان هديه ميكنم و براي سلامتي و تعجيل در ظهور امام زمان هم دعا ميكنم حالا سوالم اينكه اجر و پاداش من در برابر اين كار از خداوند بزرگ چقدره يا اينكه اصلا براي اين كارم پاداشي هم از طرف خداوند بزرگ برام تعلق ميگيره يا نه اگه بمن كمك كنين ازتون ممنون ميشم اجرتون با خدا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بسيار کار شايسته و بايسته اي انجام مي دهي. روش بزرگان از علما را که اهل شناخت ومعرفتند پيروي مي کنيد، چون منبع وسرچشمه خوبي ها پيامبر بزرگ و امامان معصوم مي باشند . طبق وعده خدا در قرآن عمل صالح گر چه کم باشد، پاداش خواهد داشت (1) و به انسان بر گشت مي کند وخودش را در زندگي او نشان مي دهد ،منتهي مقدار پاداش بستگي به کيفيت عمل دارد. هر چه عمل خالص ترباشد، پاداش آن بيش تر وسنگين تر خواهد بود. (2)
پي نوشت ها :
1. توبه(9) آيه 120 .
2. حجرات(49) آيه 13.

علت سستی و کم رغبتی به نماز چیست؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
بعضي از عوامل که به طور كلي موجب سستي و ترک نماز مي‌شود، عبارتند از:
1ـ عدم آشنايي به فلسفه و حقيقت نماز که مهم ترين عامل سستي در نماز و ارتباط با خدا است. آنچه که موجب مي‏گردد برخي از نماز، رويگردان باشند و يا نسبت به آن تساهل کنند، ندانستن فلسفه نماز و يا درکي غلط از آن است. يا علم و معرفت آن ها از ذهن و فكر به درون و جان نيامده است.
2ـ تنبلي و سستي و تن پروري: عادت به سستي و از زير بار مسئوليت‌ها در رفتن باعث مي‌شود که جوان براي خواندن نماز بي اهميت باشد.
3ـ مسامحه و سهل انگاري و عدم مسئوليت پذيري که در بعضي از کارها دامنگير جوانان است، در مسئله اي مانند نماز و عبادت خدا نيز وجود دارد. پدران و مادراني که به نماز اهميتي نمي‌دهند يا آن را با سستي و تنبلي، خارج از وقت فضيلت انجام مي‌دهند، نمي‌توانند از فرزندان خود انتظار داشته باشند که براي نماز اهميتي خاص قائل شوند.
4ـ عدم شناخت درست از آثار سبک شمردن يا ترك نماز: اگر افراد به اهميت نماز آگاه شوند و بدانند نماز ستون دين و بازدارنده از فحشا و منکرات است و سستي در انجام نماز چه پيامدهايي دارد، قطعاً سستي نخواهند کرد.
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي از آن ها اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه از آن به عنوان ستون دين(1) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (2)
از سوي ديگر ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است.(3)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ".(4)
نماز است سرخط آزادگي * دواي غم و درد دل مردگي(5)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است و اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌كند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌كند، باعث مي‌شود انسان با شوق بيش تري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت مي‌باشد امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند عزوجل نمازاست، و آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(6) حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارك الصلاه بهره‌اي از اسلام نبرده است"(7) اگر انسان به درستي فكر‌كند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند هيچ‌گاه نماز را ترك نمي‌كند و چنانچه به هر علتي‌نمازش ترك شود، فوراً جبران نموده و قضا مي‌كند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم شما همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(8) وقتي خداي متعال از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده است‌،معلوم مي‌شود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه‌ نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد ،با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم چرا كه ‌نماز محور قبولي ساير اعمال است و در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد، بقيه اعمال هم مقبول مي‌افتد"(9).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري،‌راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌كند. حضرت فرمود: "‌هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(10). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد، نتيجه‌اش به‌خودش باز مي‌گردد ،عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(11).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (12)
رسول خدا (ص) مي‌فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌كند؛ شش بلا در دنيا و سه تا در موقع مردنش و سه در قبر و سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي‌كند.
2ـ بركت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد".(13)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان بالفطره گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترك نمي‌كند.
5ـ توبه.
بي تردي ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن مي‌شود".(14)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(15)
6ـ استعانت از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده است : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(16) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
از ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا كه انسان، اصل نماز وافعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري كه به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثرعادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مي‌نمايد و تبديل به يك عمل غير آگاهانه مي‌كند، به طوري كه روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار مي‌گيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست كه استمرار، مداومت و كثرت اعمال اشتباه است، بلكه ملاك ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است . مردان الهي در عين كثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي‌افزايند و از عبادت لذت بيش تري مي‌برند.

پي‌نوشت‌ها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
2. مكارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
3. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
4. فروع كافي، ج 3، ص269.
5. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
6. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحكمهْْ، ماده صلاهْْ، شماره 10534.
7. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
8. فاطر (35) آيه 15.
9. ميزان الحكمهْْ ماده صلاهْْ، شماره 10570.
10. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
11. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
12. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
13. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
14. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
15. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
16. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج) .

با سلام و خسته نباشيد من مرد هستم 26 سالمه و 2 ساله كه ازدواج كردم راستش از دوران نوجواني علاقه خاصي به نزديك شدن به خدا داشتم حتي يه مدتي حدود 2 سال رابطه خوبي با خداي خودم پيدا كردم كه حتي يه با هم بين خواب و بيداري امام حسين (ع)رو ديدم كه منو در آغوش گرفت و من اقامه نماز رو خوندم و با آقا به نماز جماعت ايستاديم الان حدود 5 سال از اون قضايا ميگذره و من فاصله ام از خدا زياد شده. تازگي به فكر رفتم و قصد توبه كردم دوست دارم با خدا دوست بشم يه دوست واقعي كه وقتي خدا رو صدا ميزنم جوابشو بشنوم وقتي سلام ائمه (ع)ميكنم جواب منو بشنوم كه ميدن در واقع دوست دارم يه عارف بشم علاقه خاصي به غيب دارم نميخوام بين من و خدا حجابي باشه دوست دارم مثل حاج ملا آقاجان بشم ولي شنيدم كه ميگن بدون استاد نميشه توي جاهاي ديگه خوندم كه اين استاد بازي ها مال انجمن حجتيه است و خدا خودش بايد كمك كنه و توسلات به اهل بيت (ع) راه رو هموار ميكنه در كل نميدونم بايد چي كار كنم و از كجا شروع كنم خواهش ميكنم يه برنامه عملي به من بديد كه مورد تاييد اهل بيت باشه و آيا بايد ذكر خاصي رو تكرار كرد به تعداد مشخصي ؟ اگه هست بگيد تا منم شروع كنم نميخوام خودم رو گول بزنم چون ميدونم وقتي ميتونم بگم خدا منو دوست داره و ميتونم بگم با خدا دوستم و از گناه پاكم كه حجابي بين من و خدا نباشه چون مبدونم گناه ها خستن كه حجاب ايجاد ميكنند تو رو خدا كمكم كنيد يا علي مدد

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اي عزيز گرامي! بدانيد که اولين گام براي نزديک شدن به خدا ، غبار رويي دل ودرون وپاک کردن قلب از زنگارهاي گناها ن يعني «توبه »است.زيرا توبه انقلابي است دروني که در نتيجه حصول معرفت و بيداري در قلب آدمي پديدار مي شود . روي دل را به سوي درگاه الهي مي گرداند .در نتيجه اين تحول دروني ،قلب از تيرگي گناها ن تصفيه مي شود . از مرگ معنوي نجات مي يابد.
اما در مورد نقش استاد در رسيدن به اين مقصد عالي گر چه بسياري از ارباب سير و سلوك و علما و دانشمنداني كه در اين راه گام برداشته ، تعليمات قرآن و سنت را راهنماي خويش قرار داده اند (نه كساني كه راه و روش از خود اختراع كرده و بدعت گذار شده اند) عقيده دارند كه رهروان كمال و فضيلت و تقوا و اخلاق و قرب الي الله بايد زير نظر استادي كار كنند، ولي اين بدان معنا نيست كه با نبود استاد خصوصي اخلاق، قرب الي الله كه هدف اصلي و نهايي سير و سلوك است، امكان حصول نداشته باشد. از آيت الله العظمي بهجت سؤال مي‌‌شود: آيا در سير به سوي خداوند، بايد استاد داشت و با فرض نبودن استاد چاره چيست؟
ايشان مي‌‌فرمايند "استاد تو علم تو است، به آنچه مي‌‌داني عمل كن، آنچه را نمي‌داني، كفايت مي‌‌شود." (1)
آيت الله بهجت هم چنين مي‌‌فرمايند :"چنانچه طالب، صادق باشد، ترك معصيت كافي و وافي است براي تمام عمر، اگرچه هزار سال باشد."
بنا بر اين تلاش کند هرگز معصيتي در زندگي رخ ندهد . واجبات انجام شود كه نياز به مراقبه و محاسبه است. پس از آنكه هر روز صبح تصميم بر چنين نكاتي گرفته شود ، در طول روز مراقبت نمايد و شب ها محاسبه كند. به مقداري كه موفق بوده‌ خدا را شكر کند. اگر مرتكب گناهي شده‌ استغفار کن. در ابتدا سخت است، ولي پس از مدتي شيرين خواهد شد.
وجود استاد اخلاق در روند تهذيب نفس بسيار مؤثر و مفيد است، ولي نبود آن مانع تهذيب نيست.
اگر انسان با خلوص نيت، عزم راسخ داشته باشد كه خود را به گونه‏اي تربيت كند كه خدا خواسته و پيامبر به آن دعوت كرده است، يعني بخواهد انسان الهي شود، و در اين راه تلاش و كوشش نمايد و به وظيفه اسلامي خود عمل كند، يعني واجبات را انجام دهد ، گناهان و محرمات را ترک کند و در شبهات به احتياط عمل کند ، به نتيجه اصلي كه قرب الي الله است، مي‏رسد. چنانچه در اين راه نياز به استاد باشد، خدا انسان را به او مي‏رساند، چون وعده قطعي الهي اين است : كساني كه در راه رسيدن به اهداف الهي تلاش و جهاد مي‏كنند، خداوند آن ها هدايت كرده و به هدف مي رساند: "والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا؛ كساني كه در راه ما جهاد كنند، آن‏ها را به راه‏هاي خويش هدايت‏ مي ‏كنيم". (2)
به نكات زير توجه كنيد:
1. مقيد به نماز اول وقت باشيد تا فيوض رحماني شامل حا ل‌تان گردد.
2. سحرخيزي و پايبندي به نماز شب راه قرب الهي را بسيار نزديک مي‌سازد. اما مواظب باشيد که طولاني نباشد.
3. شب‌هاي جمعه دعاي کميل و هر روز بعد از نماز صبح دعاي عهد با امام زمان عليه‌السلام را بخوانيد و به حضرت متوسل شويد.
4. بعد از نماز مغرب هفت مرتبه بگوييد: بسم الله الرحمن الرحيم و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم اين ذکر را بعد از نماز صبح نيز هفت مرتبه بگوييد، ولي به جاي «و لا حول و لا ... بگوييد لا حول و لا ... »يعني بدون واو.
5. بعد از نماز صبح دست راست خود را بر سينه بگذاريد . دست چپ خود را جلوي صورت نگه داريد و هفتاد مرتبه بگوييد «يا فتاح» تا گره‌هاي مادي و معنوي تا ن را گشوده گردد.
6. نظم و انضباط: براي همه کارهاي مهم و غير مهم خود برنامه و تقويم اجرايي با تعيين وقت معين داشته باشيد . آن را حتي‌المقدور اجرا کنيد. زيرا نظم داشتن يکي از علايم تقوا پيشگان است.
7. در هر کاري از افراط و تفريط اجتناب نماييد.
پي‌نوشت‌ها:
1. به کتاب بهجة القلوب ، ويژه اربعين رحلت عارف واصل رجوع شود .
2. عنکبوت(29)آيه 69.

چگونه می توانیم به انجام وظایف دینی بپردازیم به طوری که فقط برای خدا باشد یعنی وقتی نماز می خوانیم یا هر عبادت دیگر فقط برای خدا باشد نه برای مثلا ترس از گناه با برآورده شدن حاجات خود، که البته آنها هم می تواند باشد، اما توجهمان فقط به او باشد.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
کار و عبادت فقط براي خدا مراتب و درجات دارد. ترس از گناه و نافرماني خدا ، يا ترس از جهنم و کيفرهاي دنيايي يا در قيامت يکي از مراتب آن است . منافات با اخلاص و کار فقط براي خدا ندارد . چنان که در دعا هايي که از ائمه عليم السلام رسيده مثل دعاي کميل ، دعاي سحر ابو حمزه ثمالي اين مطلب مشاهده مي شود. رسيدن به آن مقصد عالي نيازمند زمان ، معرفت و آگاهي ويژه ، ترک گناه ( قلبي و بدني ، صغيره و کبيره) ، انجام واجبات و احتياط در مشتبهات ، انجام نوافل و توسل به اولياي الهي به ويژه توسل به روح خدا و جانشين او در عالَم هستي يعني توسل به وجود مقدس امام زمان عليه السلام است.
پس اي عزيز بدان که کار براي فقط خدا امري شدني و ممکن است ، اما سهل الوصول و فوري نيست . کساني که به آن مقام رسيدند ، سال ها خون دل خوردند و رياضت کشيدند . و با تمسك به حقيقت «إنّي مهاجر إلي ربّي»،(1)از « خود» و هر آن چه متعلق به خود و منتسب به دنيا است ،به سوي مولا و «ربّ»خويش مهاجرت کردند، در همه امور تسليم محض «خدا» شدند . خواست و رضاي او را ملاک گفتار و رفتار و قصد ونيت خويش قرار دادند. بدون چون و چرا و خالصانه طاعت و فرمان او بردند .از حوزه هر کاري که او خوش ندارد و ازحرام و گناهي که او معرفي کرده ،دور شدند ، در اين صورت است که ديد ملکوتي و چشم بصيرت به آنان افاضه مي شود . مي توانند ماوراي حجاب عالم را شهود نمايند .بُُعد باطني و ملكوتي افراد و اشيا را مشاهده نمايند،صاحب چشم ،گوش ،زبان،ذهن وانديشه و بالاخره وجودي «خدايي»گردند.آن موقع است که انسان به يکي از مراتب عالي کار فقط براي خدا نايل شده است .
از پيامبر(ص) روايت شد كه خداوند فرمود: بنده من به چيزي محبوب تر نزدم اظهار دوستي نكرد ازا نجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، او با نمازهاي نافله در مسير « محبت» من گام مي نهد . در آن صورت من نيز او را دوست مي دارم و«محبوب »خود مي گردانم. پس هنگامي كه او را دوست خود برگزيدم ،گوش شنوايي او مي شوم ، آن گاه كه مي شنود ؛ چشم بينايي او مي گردم آن گاه كه مي بيند ؛ زبان گوياي او مي شوم آن گاه كه سخن مي گويد ؛ دست او مي گردم آن گاه كه ضربه و شمشير مي زند . پاي او مي شوم آن گاه كه راه مي رود. چنين کسي هنگامي كه به درگاه من دعا كند ،اجابتش مي كنم . اگر از من چيزي درخواست كند ، به او مي دهم. (2)
پي نوشت ها:
1. عنكبوت (29) آي. 26.
2. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقي، ج 1، ص 291 ؛ اصول كافي، كليني، ج 2، ص 352.

من می خواهم برای فرزند پسرم عقیقه کنم ولی به آداب آن آشنایی کافی ندارم می خواهم بدانم آیا جایی هست که این کار را برای ما انجام دهد و مورد قبول و اطمینان علما و حوزه علمیه قم باشد . با تشکر از شما

پرسش 1:

آداب عقيقه کردن چيست ؟ در صورتي که امکان انجام آن وجود نداشته باشد آيا مراکزي وجود دارد که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام دهند؟شرح :
پاسخ:
1) @@با سلام و تشكر از ارتباط تان با اين مركز :
مستحب است كه پدر و مادر براي اولادي كه متولد مي شود، چه دختر باشد يا پسر عقيقه كنند، اما آداب و نکاتي که راجع به عقيقه وجود دارد :
1 - عقيقه بايد گوسفند ، بز يا شتر باشد و حيوان ديگري مثل مرغ و امثال آن كفايت نمى كند. اگر شتر عقيقه کند، بايد پنج يا شش ساله باشد . بهتر است شش سال يا بيش تر داشته باشد . اگر بز باشد ، يک ساله يا بيش تر باشد . اگر گوسفند باشد ، شش يا هفت ماهه باشد .بهتر است گوسفند لاغر نباشد و فربه باشد. هم چنين بهتر است گوسفند کور، و بسيار لنگ نباشد که راه رفتن براي او دشوار باشد. نيز مغز و شاخ گوسفند هم نشکسته باشد و اخته هم نشده باشد.
2- مشهور ميان علما آن است که : مستحب است براى پسر حيوان نر و براى دختر حيوان ماده عقيقه كنند. چنانچه حيوان غيرهم جنس هم باشد ،صحيح است.
3- در استحباب عقيقه فرقى بين نوزاد اول و دوم و غيره نيست . بهتر است در روز هفتم نوزاد عقيقه نمايد و تا زماني که به سن بلوغ نرسيده، بر پدر مستحب است براي فرزند عقيقه کند . اگر پدر و مادر عقيقه نكردند ، بعد از بالغ شدن بر خود شخص مستحب است كه عقيقه كند . در روايات آمده است كه در سلامت شخص تأثير فراوان دارد.
4 - كسانى كه قدرت مالى ندارند ،مستحب است هر زمانى كه قدرت پيدا كردند براى نوزاد خود عقيقه كنند.
5- مستحب است که گوشت عقيقه را بپزند و به مؤمنان اطعام نمايند و گوشت آن را خام تصدق نکنند. اگر چه خام هم بدهد ،خوب است ،ولي بهتر است که حد اقل آن را با آب و نمک بپزند و به مؤمنان بدهند و در حق نوزاد دعا نمايند. نيز مستحب است استخوان هاي حيوان عقيقه شده را نشکند ،بلکه از بند ها جدا کند .
6- مكروه است كه مادر و پدر و خواهر و برادر نوزاد (عائله پدر نوزاد) از عقيقه بخورند . كراهت، نسبت به مادر بيش تر است. بهتر است که عيال پدر و مادر هم که در خانه ايشان مي باشند، از آن گوشت و طعام نخورند.
7- از ماليدن خون عقيقه بر سر طفل خود داري شود.
8- مستحب است در هنگام کشتن گوسفند عقيقه دعا بخواند. از امام صادق عليه السلام روايت شده: وقت ذبح عقيقه اين دعا را بخواند:
« بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِيقَةٌ عَنْ فُلَانٍ(به جاي فلان اسم نوزاد را بگويد) لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍ ».
در روايت ديگري وارد شده که اين دعا را بخواند :ْ «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ إِيمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ الْعِصْمَةَ لِأَمْرِهِ وَ الشُّكْرَ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةَ بِفَضْلِهِ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ »پس اگر نوزاد پسر باشد بگويد: اللَّهُمَّ إِنَّكَ وَهَبْتَ لَنَا ذَكَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْكَ مَا أَعْطَيْتَ وَ كُلُّ مَا صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَى سُنَّتِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ لَكَ سُفِكَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِيكَ لَكَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين‏ اللَّهُمَّ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ و شعرها بشعره و جلدها بجلده اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لفلان بن فلان( اسم نوزادو پدر ش را بگويد)» (1)
پس از تماس با دفتر برخي از مراجع عظام مراکزي که با پرداخت هزينه آن اين کار را با اطمينان خاطر انجام بدهند ،سراغ ندارند. مي توانيد با توجه به احكام آن خودتان انجام دهيد يا به دفتر امام جمعه يا کميته امداد شهرتان يا عالم مورد وثوق محل تان مراجعه کنيد .
پي نوشت :
1- مرحوم علامه محمد باقر مجلسي، حليه المتقين ، باب چهارم ، فصل نهم و حاشيه مفاتيح الجنان .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها