ازدواج و آمادگي براي آن

آيا مردها به ما فقط حس ترحم دارند؟
براي زندگي زناشويي دو چيز لازم است: 1. عشق و محبت 2. رفع نياز

آيا مرد ها به خانم ها احساس عاطفي هم پيدا مي كنند؟ براي من پيش آمده است كه از آقايان شنيده ام كه به خانم ها احساس عاطفي ندارند و اگر احساسي هم هست فقط جنسي است و يا اين كه فقط دلشان براي جنس ضعيف تر از خودشان مي سوزد و يك نوع احساس ترحم دارند. آيا مرد ها واقعا چنين اند يا كساني كه من با آنها صحبت كرده ام مشكلي دارند؟ آن ها به من گفته اند كه حتي نسبت به همسر و دخترشان هم فقط حس ترحم دارند و به هيچ احساسي كه بتوان نامش را عشق گذاشت باور ندارند. مي گويند عشق فقط يك جور احساس شديد جنسي است. و عاطفه و احساس فقط بين مادر و فرزند واقعيت دارد.آيا مردها به ما فقط حس ترحم دارند؟

براي زندگي زناشويي دو چيز لازم است: 1. عشق و محبت 2. رفع نياز

بي ترديد دومي اهميت بيشتري دارد. زيرا اگر عشق باشد، اما نيازهايي مانند نياز جنسي برآورده نشود، زندگي به سامان نمي رسد. عاشقان سينه چاكي را ديده ايم كه به همين دليل، زندگي شان به بن بست رسيده است. بر عكس، مواردي هم مي شناسيم كه در ابتدا بينشان عشقي نبوده، اما چون نيازهاي يكديگر (از جمله نياز جنسي) را برآورده اند عشق هم ايجاد شده است.

اما راجع به سخن افرادي كه چنين نظري را به شما القا كرده اند بايد گفت، بررسي زمينه هاي زندگي اين افراد لازم و ضروري است. زيرا چنين ديدگاه افراطي از بعضي افراد داراي اختلالات رواني بيشتر انتظار مي رود. هيچ انسان سالمي نمي تواند ادعا كند عشق فقط و فقط يك جور احساس شديد جنسي است. از اين روي لازم است به مهمترين نظريه مطرح شده در زمينه مفهوم عشق توجه كنيد.

استرنبرگ (مهمترين نظريه پرداز در زمينه عشق) معتقد است براي تجربه عشق كامل يعني عشقي كه تمام اوصاف عشق را در بر داشته باشد عشق فرد بايد داراي سه مولفه باشد اين سه مولفه عبارت است از صميميت، تعهد و شور و هيجان. صميميت: جزء عاطفي است و شامل احساس نزديكي و اشتراك احساسات است. شور و هيجان: جزئي انگيزشي و شامل جاذبه جنسي است. تعهد: جزء شناختي و بازتابي است و از نيت شخص كه حكايت از رابطه پايدار باشد خبر مي دهد.  اين سخن را استرنبرگ (1988) در قالب تئوري سه ضلعي عشق بيان كرد. او معتقد بود كه اگر اين تعادل به هم بخورد مفهوم جديدي از عشق شكل مي گيرد كه با مفهوم عشق كامل تفاوت دارد. مثلا اگر فردي نسبت به فرد ديگر فقط احساس صميميت داشته باشد اينجا بين دو نفر تنها يك رابطه دوستي به وجود خواهد آمد و اگر تنها شور و هيجان باشد، يك عشق شيدايي (خياباني) شكل مي گيرد. اگر شور و هيجان و صميميت باشد و تعهد نباشد در آن صورت شاهد عشق رمانتيك هستيم و اگر رابطه صميميت و تعهد بالا باشد و شور و هيجان ضعيف باشد در آن صورت يك عشق مشفقانه شكل گرفته است.

با اين اوصاف مي توان حدس زد فرد يا افراد مورد نظر شما، توجهي به معناي عشق كامل يا عشق متشكل از صميميت و تعهد و شور و هيجان نداشته اند. و يا عشق را فقط منحصر در هيجان جنسي فرض كرده اند. چنين افرادي تا زماني كه ديدگاه خود را تغيير ندهند و تا زماني كه مولفه تعهد و صميميت را با شور و هيجان همراه نكنند هرگز طعم عشق واقعي و كامل ميان خود و همسر و فرزندشان را نخواهند چشيد.

با توجه به اينكه نمي خواهم در كار خلاف و گناهي گرفتار شوم بايد چه كنم؟
عدم موفقيت در ادامه خواستگاري براي دختر، مي تواند به چند علت باشد. با بررسي علل احتمالي كه در ذيل بيان مي گردد، مي توان به حذف يا تعديل آنها پرداخته و ...

1-دختري 22 ساله هستم كه با توجه به تعداد زياد خاستگاران، ولي همه آنها فقط يك بار آمدند و با توجه به اينكه اكثرا خواهان ازدواج بودند ولي براي دوم اقدامي نكرده اند.با توجه به به اين موضوع در حال حاضر فرد مورد نظر براي ازدواج را پيدا نكرده ام، ولي بسيار فكرم درگير مسائل ازدواج مي شود. با توجه به اينكه نمي خواهم در كار خلاف و گناهي گرفتار شوم بايد چه كنم؟

 

خواهر گرامي؛ در پاسخ به سوال شما نكاتي را به صورت كلي ارائه مي كنيم. بنابراين ممكن است هيچ يك از اين موارد در مورد شما صدق نكند.

عدم موفقيت در ادامه خواستگاري براي دختر، مي تواند به چند علت باشد. با بررسي علل احتمالي كه در ذيل بيان مي گردد، مي توان به حذف يا تعديل آنها پرداخته و به ياري خداوند و با انتخابي مناسب همسري شايسته برگزيد.

1. قصور يا تقصير خود دختر: ممكن است خداي نخواسته اشتباه يا خطايي در مراسم خواستگاري از دختر سر زده باشد كه موجب عدم بازگشت خواستگار شده. در اين صورت، با تامل بيشتر راجع نوع برخوردها در چنين مراسمي به اصلاح يا تعديل برخورد خود اقدام كنيد. همچنين مشاوره حضوري و دادن تست هاي شخصيت در كلينيك هاي روانشناسي و مشاوره كمك بزرگي به شناخت ويژگي هاي مثبت و منفي شماست.

2. قصور يا تقصير اعضاي خانواده: اگر يكي از اعضاي خانواده اشتباه كرده، بايد خود را براي تغيير سرنوشت دختر خانواده اصلاح كند. همچنين اگر يكي از اعضا خانواده داراي مشكلات اجتماعي يا تخلف هايي است بايد هرچه سريعتر خود را اصلاح كند.

3. نقص عضو يا مشكل جسمي دختر: براي جبران اين گونه نقص ها و حتي نقص جدي در زيبايي، دختر بايد استعدادها را شناسايي و شكوفا سازد. بروز توانمندي هاي دختر، اين نقص ها را جبران مي كند.

4. محله نامناسب براي زندگي: اگر خانواده دختر محترم است و در محله اي نامناسب (محله بدنام و جرم خيز) زندگي مي كنند، بايد هجرت كنند. هجرت، حركتي مقدس است كه شايد يكي از مصاديقش همين جا باشد.

5. انزوا جويي دختر: دختر به سبب كمرويي يا هر علت ديگر، انزواجويي مي كند كه درست نيست. او مي تواند با حفظ عفت و رعايت ضوبط اخلاقي و شرعي، در مجامع و محافل مناسب حضور يابد. تا زماني كه مادران نيازمند عروس يا واسطه ها دختر را نبينند و نشناسند، چگونه به خواستگاري او بروند؟ مجالس عمومي زنانه و مساجد محل مكان خوبي است كه زناني كه به عنوان واسطه در ازدواج شناخته مي شوند، در اين مكان ها دخترهاي دم بخت را به ديگران معرفي مي كنند.

6. نبودن همتا براي دختر: گاهي به عنوان مثال دختر تحصيل كرده، در محيطي كوچك زندگي مي كند كه خواستگار مناسب كه همشأن او باشد پيدا نمي شود. در اين حالت دو پيشنهاد وجود دارد. 1. خانواده دختر مهاجرت كند.

 2. سطح توقع خود را پايين آورده و سطح تحصيلات خواستگاران را از شروط خود بردارد. البته به دلايل فرهنگي و اينكه بهتر است طرفين از لحاظ فرهنگي همتا باشند، توصيه ما به عدم مهاجرت است.

لطفا در ادامه به نكات ذيل توجه فرماييد:

1. افسردگي موجب مي شود افراد تنها نكات منفي را ببينند و موقتا قادر به ديدن جنبه هاي مثبت زندگي شان نيستند. در صورتي كه احساس غمي بزرگ همواره شما را در خودتان نگه داشته است، در اسرع وقت با مراجعه به يك روانشناس معتبر در شهر محل زندگي خود، مشكل خودرا با او در ميان بگذاريد. متاسفانه بعضي در موقعيت هاي بحراني مشكل خود را به مسائلي مانند ستاره بخت يا سرد بودن ستاره فرد نسبت مي دهند. اصولا چنين تعبيرهايي ناشي از كمبود اعتماد به نفس و رجوع به خرافات است. توصيه مي كنيم به هيچ وجه فكر خود را درگير چنين مسائلي نكنيد.

1. از دوستان و خانواده كمك بگيريد. حمايت اجتماعي يكي از مهم ترين فاكتورها در كنار آمدن با فقدان است. از دوستان و افرادي كه به حرف هايتان گوش مي دهند و به شما براي رسيدن ب كمالات انساني انگيزه مي دهند كمك بگيريد. گذراندن وقت با ديگران ممكن است كه در ابتداي كار برايتان دشوار باشد. اما كمكتان مي كند بفهميد كه كسان ديگري هم در زندگيتان هستند كه نگران شما هستند و حمايت تان مي كنند. در موقعيت فعلي، دوستان باايمان و همجنس بهترين گزينه است.

2. افراد زيادي در موقعيت شما، با پناه بردن به پناه گاههاي پوشالي ارمغاني جز تيره بختي و بي آبرويي براي خود نياوردند(مراقب باشيد كه در موقعيت كنوني با بيان بعضي توجيهات احتمالي دست به دوستي هاي خارج از چارچوب نزنيد). هر دختر مؤمني مثل شما داراي تقديري بس مثبت است. تقدير مثبت دير يا زود فرا خواهد رسيد. با تقويت روحيه مذهبي و توكل به خداوند، مانع بروز روحيه ياس و نااميدي شويد. ايجاد ياس از حربه هاي اصلي شيطان است كه البته با ايجاد توجيهات و تزيين زشتيها در سدد به انحراف كشيدن انسانهاست همچنين بايد توجه داشت كه، كم بودن خواستگار مناسب براي بسياري از دختران (كه به امري رايج، در ميان عموم دختران زيبا و نازيبا مبدل شده است) دليل بر غير خواستني بودن نيست.

3. از تمركز بر اموري كه به نحوي از حيطه اختيار شما (آمدن خواستگار)تا حدي خارج است، به شدت پرهيز كنيد. با دورانديشي بيش تر، تمركز خود را به ساير امور اختياري مثبت منتقل نماييد. دعا و پناه بردن به خداوند زمينه ساز شادابي و طراوت روحيست. از دعاي افسرده ساز كه از وساوس شيطان است بشدت پرهيز كنيد. بنابراين سعي كنيد اعمال ديني خود را با طراوت بجا آوريد.

4. از قرار گرفتن در تنهايي بشدت بپرهيزيد.

5. برنامه‏ريزي اوقات شبانه‏روزي و انجام به موقع كارها

6. همنشيني با افراد خوش اخلاق، با نشاط

7. سفرهاي تفريحي و زيارتي

8. از بيكاري بايد دوري كرد و همواره خود را به كاري مشغول نمود.

9. بيشتر در جمع شركت كنيد و به هيچ وجه خود را از ديگران جدا نكنيد و در انزوا قرار نگيريد.

10. ورزش به ويژه ورزش هاي دسته جمعي بسيار مفيد است.

11. به سر و وضع و آراستگي ظاهري خود بيشتر برسيد واز شلختگي اجتناب كنيد. البته با رعايت حلال و حرام و اجتناب از خودآرايي در مقابل نامحرم.

عوامل ظاهري كه زمينه ي ازدواج را فراهم مي كنند چه چيز هايي مي باشند ؟
به طور كلي بايد گفت يكي از عوامل ظاهري همانا سنت حسنه «معرفي» مي باشد يعني همه زنان و مردان فاميل و آشنا، دختران دم بخت را به پسران خواهان ازدواج معرفي ...

عوامل ظاهري كه زمينه ي ازدواج را فراهم مي كنند چه چيز هايي مي باشند ؟

به طور كلي بايد گفت يكي از عوامل ظاهري همانا سنت حسنه «معرفي» مي باشد يعني همه زنان و مردان فاميل و آشنا، دختران دم بخت را به پسران خواهان ازدواج معرفي مي نمايند. پاكدامني و پرهيز از هر گونه رابطه با جنس مخالف نيز يكي از عوامل ظاهري براي ازدواج موفق مي باشد. حسن معاشرت دختران با زنان فاميل و حضور متين و با صلابت در جلسات زنانه مي تواند انگيزاننده براي انتخاب باشد. حضور در فعاليت هاي عبادي فرهنگي اجتماعي با رعايت كامل حدود شرع نيز مي تواند بستري براي انتخاب فراهم آورد. حسن شهرت خانوادگي (پدر، مادر، خواهران و برادران) نيز از عوامل مهم در اين زمينه مي باشد. تحصيلات و بعضاً اشتغال و درآمدزايي (خيلي از پسران به تنهايي از عهده مخارج زندگي بر نمي آيند) نيز يكي از اين عوامل مي باشد. درآمدزايي را مي توان حتي در خانه (مثلاً صنايع دستي) محقق ساخت.

مي ترسم كسي منو دعا يا جادو كرده باشه؟
مهم ترين و كارآمدترين راه كار براي ازدواج شما، چيزي جز خسته نشدن شما از خواستگاري نيست.

 جواني هستم 28 ساله كه در حد خود اعتقاد دارم چند وقتي هست مي خوام ازدواج كنم. ولي كسي را پيدا نمي كنم يا اگر هم پيدا مي شه بنا به شرايطي كه يا خود دختر نمي خواد يا من خوشم نمي آید. البته خانواده در فكرش هستند و هميشه پدر و مادرم برام دعا مي كنند حالا مي ترسم كسي منو دعا يا جادو كرده باشه؟ لطفا مرا راهنمايي كنيد با تشكر

1. با توجه به جنسيت شما و وفور دختران دم بخت، مشكل شما زياد هم جدي نيست و دير يا زود به اين مهم دست خواهيد يافت. بسياري از مردان متأهل امروز شرايط مشابه شما را تجربه كرده اند؛ ولي چه بسا آن ها به جاي بزرگ نمايي مشكل، صرفاً به خواستگاري خود ادامه داده اند. شايد تعجب كنيد، ولي به نظر من مهم ترين و كارآمدترين راه كار براي ازدواج شما، چيزي جز خسته نشدن شما از خواستگاري نيست.

2. توصيه مي شود با نيم نگاهي به پرونده خواستگاري هاي خود، به شناسايي عوامل ظاهري و بعضاً باطني جواب رد دختران بپردازيد؛ به عنوان مثال، شايد عوامل ظاهري مانند نوع پوشش آرايش يا حتي اموري مانند كمی درآمد، نداشتن مسكن مناسب و... یا عیوبی مانند دندان هاي نامرتب، چاقي و لاغری بیش از حد...، به جواب رد ايشان انجاميده است. بهتر است در صورت وجود اين عيوب ظاهري، در حد امكان به رفع آن ها بپردازيد.

عوامل باطني نيز مانند سابقه برخي گناهان، عدم رضايت والدين و... مي تواند در امر ازدواج فرد اخلال نمايد. بي شك، اين گونه عوامل باطني بايد از طريق توبه و يا اموري مانند رد مظالم جبران گردد.

3. متأسفانه، در جامعه نسبتاً مذهبي ما ديواري كوتاه تر از سحر و جادو پيدا نمي شود و هر كسي در امري به ويژه در امر ازدواج ناكام مي گردد، سريع به گمانه زني در زمينه وجود طلسم و جادو مي پردازد. بي شك، كليت اين مسائل مورد قبول اسلام است، ولي اين گونه نيست كه هر گونه ناكامي در امر همسر گزيني، ريشه در امور ماورايي داشته باشد. قطعاً با يك نيم نگاه سطحي و گذرا به جامعه می توان حدس زد كه چه عوامل عادي و... باعث افزايش سطح توقعات دختران و پسران و پيچيدگي امر ازدواج شده است.

در هر صورت، توصيه مي شود به يك باز نگري همه جانبه در پيشينه خود بپردازيد و عوامل ظاهري و باطني احتمالي اين به اصلاح ناكامي را جويا شويد به احتمال قريب به يقين، تنها عامل ناكامي شما در ازدواج نيز همان شرايط عادي و غير ماورايي جامعه ما ست.

صبر پيشه سازيد و به جاي منحرف ساختن ذهن خود به امور بسيار بعيد، صرفاً به بهينه سازي شرايط خود بپردازيد.

توكل و توسل و نذر شما قطعاً هر مانع احتمالي از جمله سحر و جادو را از سر راه ازدواج شما بر خواهد شد؛ چرا كه هيچ سحر و جادويي را ياراي ايستادگي در برابر قدرت دعا و توكل و توسل شما برادر ارجمند نيست.

زنی كه اجازه طلاق ندارد ، چطور باید به زندگی ادامه دهد
غم‏ها و شادي‏ها در زندگي مشترك تقسيم مي‏شوند. گذشت و چشم پوشي لااقل در يك طرف بايد باشد، تا زندگي ...

زنی كه اجازه طلاق ندارد ، چطور باید به زندگی ادامه دهد كه هیچ تعهدی به همسرش جز یك تعهد مكتوب محضری ندارد؟ 8ساله ازدواج كردم

.  نمی دانیم كه علت ازدواج تحمیلی و اجباری شما چی بوده  و به چه خاطر پدرتان  ازدواج را بر شما تحمیل كرده است و چرا مقاومت نشان نداده اید و  تسلیم گشته و با این وصلت موافقت نموده اید.

جا داشت برای روشن شدن بیش تر موضوع به آن ها اشاره می كردید.

2.  اينك به زندگي مشتركي روي آورده‏ايد كه هم فراز دارد و هم نشيب، غم‏ها و شادي‏ها در زندگي مشترك تقسيم مي‏شوند. گذشت و چشم پوشي لااقل در يك طرف بايد باشد، تا زندگي از ثبات و قرار لازم برخوردار شود. اگر انسان بخواهد به چشم بدبيني، طعنه، حساسيت، اضطراب به دنياي اطراف خود بنگرد، همه چيز را معيوب مي‏بيند . اين درست بر عكس شيوه و رفتار معصومين گرامي است.

 انسان وقتی ازدواج می كند ،باید تمام عشق و علاقه اش را خرج همسرش كند . دروازه دل را به روی نامحرمان ببندد تا زندگی آرام و بی حاشیه ای را در پیش گیرد . به آرامش كه هدف ازدواج است برسد.  چنانچه فرد از مسیر مشخصی كه دین و جامعه برای او تعریف كرده اند ،خارج و منحرف گردد ، آرامش زندگی خود را متلاطم كرده ؛ بر خلاف جهت درست زندگی گام برداشته است. اگر این اشتباه فاحش اصلاح نگردد ، موجب به وجود آمدن گرفتاری و مشكلات بیشمار و بسیاری می گردد . عمر انسان را ضایع و زندگی را تباه می كند.

3.  ریزبینانه به زندگی خود بنگرید . به وضعیتی كه در آن قرار دارید توجه كنید. ببینید مشكل شما چی بوده كه منجر به این شده كه نسبت به شوهرتان سرد و بی علاقه شده و مهر و محبت را در ارتباط با دیگری می جویید؟ چرا هنوز نتوانسته اید آن را در همسر خود ایجاد كنید؟ به عواقب زندگی  بیندیشید. آیا سزاوار است كه زندگی خود را بعد از گذشت 8 سال تباه كنید؟

 اصرار بر تكرار گناه، مساوی است با سقوط در پرتگاه بدبختی و ذلت و خواری كه نه تنها آتش آن گریبانگیر زندگی فعلی شما خواهد شد، بلكه زندگی آینده شما را هم خواهد سوزاند؛ پس بنابراین بترسید از اینكه، با دیگران ارتباط برقرار كنید . در این صورت خود را اسیر بند شیطان نموده اید . خود را همچون مركبی راهوار در خدمتگذاری شیطان آماده ساخته اید.

 با منطق و عقل سلیم دست به انتخاب مسیر درست زندگی بزنید . تا جایی كه امكان دارد در پی اصلاح آن باشید. مسلماً اگر طلاق چاره كار شما نباشد و تبعات بدی را در پی داشته باشد ، می توانید زندگی فعلی خود را حیات ببخشید و آن را از نو بنا سازید. هنر این نیست  با كسی ازدواج كنید كه مورد پسند شما باشد، بلكه هنر این است كه اگر با كسی ازدواج كرده اید كه با شما در برخی موارد تناسب ندارد، با درایت و هنرمندی، زندگی روشنی را طرح ریزی كنید . كاستی های آن را جبران كرده به نقاط قوت تبدیل كنید.

4.  علت وضعیت زندگی شما هر چه باشد، مجوز برقراری ارتباط خارج از چارچوب خانواده  نمی گردد. عاقلانه و منطقی این است كه اگر مشكلاتی در زندگی شما وجود دارد، آن ها را با در میان گذاشتن با مشاوران و متخصصان اهل فن حل كنید.

وقتی مسائل و مشكلات خود را با اهل فن در میان می گذارید، دو حالت به وجود می آید:

ا) در فرایند مشاوره و درمان شما به مشكلات زندگی خود پی می برید . با اتخاذ راهكارهای درمانی آن ها را حل می كنید . با فراگیری مهارت های زندگی رابطه خود با شوهرتان را بهبود می بخشید . نیز به آسیب های ارتباط با نامحرم و ابراز عشق و علاقه خارج از چارچوب خانواده آشنا می گردید . رابطه خود را با نامحرم قطع می كنید . با سرمایه گذاری روانی گسترده، به تقویت زندگی زناشویی خود با شوهرتان می پردازید.

ب) به این نتیجه می رسید كه زندگی شما با شوهرتان از ابتدا اشتباه بوده و مشكلات زندگی به وجود آمده به هیچ وجه قابل حل نیست ، اسلام اجازه نمی دهد حالا كه ازدواج كرده اید، باید زندگی نكبت بار را تحمل كنید و به قول معروف بسوزید و بسازید و در آخر خود را نابود سازید، بلكه اسلام در این صورت راهكار ارائه داده ؛ طلاق و جدایی را به عنوان مبغوض ترین حلال معرفی كرده است. می توانید تقاضای طلاق دهد . در صورتی كه دلیل محكمه پسندی داشته باشید ، به طور معمول حكم به نفع شما صادر خواهد شد.

 مرگ پدرتان گردید،  اولاً این در حد احتمال است. ممكن است  اتفاق نیفتد.

 ثانیاً این حق را خداوند به انسان داده  در مواردی كه امید به اصلاح روابط بین زن و شوهر نمی رود،

 از هم جدا شوند. حال هر اتفاقی برای دیگران بیفتد، زن و شوهر مسئول نیستند .

 اگر در صورت طلاق، اتفاقی هم برای پدرتان بیفتد ، روح او در آن دنیا معذّب نمی گردد. چون متوجه می شود كه دخترش برای حفظ پاكی و عفت خود از آلودگی بیش تر و پایان بخشیدن به زندگی سرد و بی روح، تن به جدایی و طلاق داده است .

 اگر  به خاطر حفظ جان پدرتان، مدتی هم دست روی دست بگذارید و به  زندگی به همین منوال ادامه دهید، به طور حتم روابط پنهانی شما روزی بر همگان و پدرتان آشكار خواهد شد. در آن صورت حیات پدرتان به خطر می افتد .

5.  علت اینكه زن حق طلاق ندارد : به همان ميزان كه اسلام به انعقاد پيمان زناشويي اهميت مي دهد، از شكسته شدن آن نيز بيزار و متنفر است . به همين جهت، فقط اختيار طلاق را به دست مردان داده است . چنين نيست كه از اين راه، ظلمي به زنان شده باشد، زيرا آن ها نيز مي توانند به طور منطقي و قانوني در صورت لزوم، از طريق محاكم شرعي، خود را مطلقه سازند؛ البته اين دليل نمي شود كه مردها در استفاده از حق طلاق، عقل و منطق را زير پا بگذارند.

6. ارتباط با نامحرم از هر نوعی باشد ،در شرع مقدس اسلام جایز نیست. باید از این رابطه در درگاه خداوند توبه كرد؛ بدون تردید خداوند مهربان توبه حقیقی و راستین را می پذیرد.

موفق باشید

در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.
اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود ...

ازدواج شرح : لطفا قدری در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی!

اگر منظورتان از ازدواج دانشجویی به این معناست كه دختر و پسر دانشجویی كه در یك دانشگاه یا دانشكده مشغول به تحصیل هستند، یكدیگر را برای ازدواج بپسندند و با هم ازدواج كنند؛ مطالبی در این خصوص بیان خواهیم كرد. اما این را در نظر داشته باشید كه ازدواج دانشجویی به این معنا با ازدواج در دوران دانشجویی تفاوت دارد بنابراین، نباید مزایا و معایب ازدواج در دوران دانشجویی را با مزایا و معایب ازدواج دانشجویی خَلط كرد. این را بدان جهت گفتیم كه برخی از دست اندركاران و مسئولینی كه در عرصه ازدواج دانشجویی فعالیت می كنند وقتی سخن از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی می شود به گونه ای سخن می گویند و مزایا و معایب آن را می شمارند كه انسان احساس می كند كه آن مزایا و معایب بیشتر مخصوص ازدواج در دوران دانشجویی است نه صرف ازدواج دانشجویی به آن معنایی كه عرض شد.

به طور كلی، اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند و سعی كنند در انتخاب همسر و همسر گزینی خصوصاً در ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج بیشترین تناسب و همخوانی را با یكدیگر داشته باشد، میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود چرا كه موفقیت و شادكامی ازدواج در میزان تناسب و مطابقت دختر و پسر در معیارها و ملاك های ازدواج است كه هر چه این تناسب و كفویت بیشتر باشد، سلامت ازدواج از تضمین بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توان به آینده ازدواج و موفقیت و پایداری آن امیدوار گشت. حالا دیگر فرقی نمی كند كه دو دانشجو و یا سایر اقشار جامعه با هم ازدواج كنند؛ مهم آن است كه دختر و پسر بر اساس بیشترین سنخیت و تناسبی كه باهم دارند با یكدیگرازدواج كنند.

 اگر چه براساس آمار ستاد ازدواج دانشجويي، ميزان طلاق در ازدواجهاي دانشجويي 1/5 درصد است كه این  تفاوت بسيار بالايي  با آمار طلاق در كل كشور و نسبت به سایر ارگان ها و سازمانهاي ديگر دارد، اما به نظر می رسد كه علت این تفاوت چشمگیر در این است كه چون دانشجویان از اقشار با فرهنگ، فرهیخته و تحصیل كرده جامعه هستند در همسر گزینی، بیشتر از سایر اقشار ملاك ها و معیارهای ازدواج را در نظر می گیرند. از طرف دیگر، چون امروزه در طول دوران تحصیل مهارت های مختلف انتخاب همسر و شیوه ارتباط با همسر را آموزش می بینند طبیعتاً هم در انتخاب همسر دقت می كنند و هم در طول زندگی مشترك، بیش از دیگران اصول همسرداری را رعایت می نمایند به همین جهت، آمار طلاق در ازدواج دانشجویی بسیار كمتر از سایر اقشار است.

در ادامه به برخی از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی اشاره می كنیم:

مزایای ازدواج دانشجویی عبارتنداز:

1. از آنجا كه دانشجویان در ‏یك اجتماع كوچك به نام دانشگاه بیشتر و بهتر با یكدیگر آشنا میشوند، از شخصیت و منش و رفتار یكدیگر بهتر شناخت پیدا می كنند.

2. هم رشته بودن، تحصیلات همسان، همانندی های شخصیتی، تفاوت سنی پائین و شناخت ناشی از دوران تحصیل در ازدواج های دانشجویی بیشتر است و این در تفاهم آتی آنها می تواند مؤثر باشد.

3. به نظر می رسد با توجه به اشتراكات مختلف و تمایلات دختر و پسر دانشجو، امكان كاستن از بسیاری از توقعات مادی و شروع زندگی با حداقل ها میسر و امكان پذیرتر خواهد بود.

4. از آنجا كه دانشجویان از اقشار تحصیل كرده جامعه هستند، در حل تعارضات زندگی، تربیت فرزند و سایر موارد مسائل زندگی، می توانند موفق تر عمل كنند.

5. با توجه به این كه همسرگزینی به انتخاب پدر و مادر و یا دیگران و تحمیل آنها نیست بلكه انتخاب خود دختر و پسر در ازدواج های دانشجویی نقش ویژه ای دارد از این روی، چون دختر و پسر، خود رأساً اقدام به انتخاب كرده و سختی هایی را برای رسیدن به آن متحمل می شوند در نتیجه، تلاش بیش تری را برای حفظ، دوام، تداوم و استحكام هر چه بیش تر زندگی مشترك به كار خواهند بست.

معایب ازدواج دانشجویی عبارتند از:

1. از آنجا كه دانشجويان در یك محيط رسمي با هم برخورد ميكنند و در اين برخوردهاي رسمي، ممكن است آنها نتوانند به درك صحيحي از شخصيت طرف مقابل برسند و ممكن است در این زمینه دچار اشتباه گردند و همسر مناسب خود را انتخاب نكنند.

2. با توجه به این كه در محیط دانشگاه معمولاً دختر و پسر به صورت مختلط حضور پیدا می كنند، حال برای آن دسته از افرادی كه به یك باره با این وضعیت روبرو می شوند و عادت به تفكیك جنسیتی داشته اند، امكان تحت تأثير روابط عاطفي قرار گرفتن در اين مكان ها بسيار بالاست.

3. در صورت ازدواج دانشجویان با دانشجویانی از شهر یا استان های مختلف و بروز برخی تفاوت های فرهنگی، اختلافات غیر قابل پیش بینی در این نوع ازدواج ها به وجود می آورد. از مزیت های همشهری بودن این است كه می تواند تفاوت فرهنگی و تفاوت در نوع گویش و آداب و رسوم را به حداقل برساند و برخی اصطكاك ها و سوء برداشت های از این جهت را كاهش دهد و گاهی شناخت پیدا كردن از دو طرف و خانواده ها را تسهیل گرداند و همین طور در هزینه های زندگی مثل هزینه های رفت و آمد صرفه جویی به عمل آورد

بايد به گونه ای همسر انتخاب كرد كه با يكديگر همشأن و متناسب و به اصطلاح كُفْو باشند و به زبان ساده تر با يكديگر جور درآيند اگر اين شرط تأمين شود و اين هماهنگی و
ازدواج

جواني كه نمي‌تواند ازدواج كند، چگونه خود را از خطرات دور سازد؟ آيا دير ازدواج كردن گناه نيست؟

مطمئناً غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است كه خداوند آن را در وجود وي قرار داده و اهداف و مصالح خاصي نيز بر آن مترتب است. به خاطر وجود همين غريزه نيرومند است كه انسان گرايش به جنس مخالف مي يابد و با همه مشكلاتي كه وجود دارد يا تصور مي شود، به ازدواج روي مي آورند و حاضرند بسياري از سختي ها و مشكلات را به خاطر آن تحمّل كنند يا برخود هموار نمايند و از بسياري از خواسته هاي خود يا خودخواهي ها بكاهند. در توضيح المسائل آمده: اگر كسي به جهت زن نداشتن به گناه مي افتد، بر او واجب است ازدواج كند.

در بسياري مواقع عدم امكان ازدواج، مشكل بودن آن از طرف خودمان است، يعني دختران يا پسراني كه مي خواهند ازدواج كنند، سخت گيري هاي بي موردي دارند كه با توجه به اهميت اين مسئله بايد تعديل شده و آرزوها و خواسته ها را كمتر نمايند. بعضي از مشكلات مربوط به فرهنگ جامعه است يا از طرف پدر و مادر و خواسته هاي غير منطقي كه دارند، تحميل مي شود و يا به نوعي در ذهن اشخاص القا مي شود كه رفع اين مسائل نيز نياز به تلاش جوانان دارد تا زمينه هاي مناسب و مساعد را آماده سازند.

در هر حال جوانان هستند كه بايد براي خود چاره اي بينديشند كه آيا خويش را تسليم گناه با همه عواقب و دور شدن از رحمت الهي كنند، يا اين كه زمينه و شرايط ازدواج را فراهم آورندو يا اگر در مدتي كه اين زمينه فراهم نيست، عفت و پاكدامني را پيشه سازند، در عين حال كه به فكر ايجاد زمينه و آمادگي هستند. پيامبر اسلام فرمود: "از گروه جوانان، هر يك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زيرا بهترين وسيله است كه چشم را از نگاه هاي آلوده و عورت را از بي عفتي محافظت مي كند".(۱)

در عين حال قرآن مجيد راه مقابله با طغيان غريزه جنسي را در صورت فراهم نبودن زمينه ازدواج، عفت پيشگي و يا خويشتن داري در امور جنسي مي داند و مي فرمايد: "آن ها كه وسيله ازدواج ندارند، بايد عفت پيشه كنند تا خداوند آنان را به فضلش بي نياز كند".(۲) البته اين امر، نياز به مقاومت دارد كه در روايات به عنوان جهاد اكبر مطرح شده است.

تسهيل كنترل غريزه جنسي در گرو اموري است:

۱ـ طرد افكار شيطاني: مشكل ترين مرحله رويارويي با انحراف جنسي، سالم سازي انديشه و پرهيز از افكار شهوي است. امام علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه در اطراف گناه بسيار بينديشد، سرانجام به آن كشيده خواهد شد".(۳)

۲ـ پر كردن اوقات فراغت با مطالعه، تفريح، مسافرت و غيره.

۳ـ كنترل چشم: نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزه جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك مي كند خودداري كرد. امام علي(ع) مي فرمايد: "بهترين عامل رو گرداني از شهوات، فروبستن چشم ها است".(۴)

۴ـ عدم آميختگي زن و مرد: همنشيني زن و مرد و همسخن شدن و خلوت كردن با يكديگر زمينه لغزش را فراهم مي كند.

۵ـ كم خوري: يكي ديگر از راه هاي كنترل غريزه جنسي، دوري از پرخوري است. از اين رو در روايات اسلامي از روزه داري به عنوان عامل تعديل غريزة جنسي ياد شده است.

پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: "اي جوانان، هر يك از شما قدرت ازدواج دارد، ازدواج كند و اگر قدرت ندارد روزه بگيرد، زيرا روزه گرفتن براي كنترل شهوت مفيد است".(۵)

۶ـ يكي از راه هاي آرام كردن طوفان غريزه جنسي در انسان، ورزش و فعاليت بدني است، زيرا ورزش مقدار فراواني از انرژي هاي بدني و فكري انسان را به خود اختصاص مي دهد و از مسايل ديگر كم مي كند.

۷ـ آخرت گرايي: توجه به پاداش اخروي دربارة كساني كه دامن خود را از گناه پاك داشته اند. امام علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه به بهشت علاقه دارد، خواهش هاي نفس و شهوات را فراموش كند".(۶)

۸ـ ياد مرگ: رسول خدا(ص) اصحاب خود را درباره مرگ بسيار سفارش مي كرد و مي فرمود: "زياد مرگ را ياد كنيد، زيرا ياد مرگ شكننده لذات نفساني و مانع ميان تو و شهوات است".(۷)

علاوه برآنچه گفته شد بايد اين امور را رعايت كند:

۱- خود را از محيطها و موقعيتهاي تحريك آميز دور نگه دارد و از خلوت گزيني اجتناب ورزد؛

۲- از پوشيدن لباسهاي تنگ و چسبنده خودداري ورزيده و از تماس و لمس نمودن اعضاي بدن خود ياديگران شديداً دوري گزيند؛

۳- از نگاه به نامحرم و چشم چراني خودداري ورزد؛

۴- تخيلات و تفكرات خود را كنترل كند و بداند هر آن چه به ذهن و انديشه اش مي گذرد، خداوند به آن آگاه است و در اين زمينه مسئوليت دارد و بايد تنها به عقل و قوانين شرعي كه تأييد مي كنند بينديشد تا رستگار شودزيرا تخيّلات و تصوّر درباره مسايل جنسي و شهوت آلود منجر به تحريك هاي مداوم گرديده و نيروي حيات رااز بين برده و انسان را از مسائل حقيقي و واقعي زندگي باز مي دارد؛

۵- با توجه به اينكه دوران جواني، دوران پر شور و حساس عمر به حساب مي آيد، شايسته است كه جوان با برنامه ريزي دقيق براي اوقات شبانه روزي به ياري كار و تلاش مداوم در زمينه هاي تحصيلي و علمي و مطالعاتي و كارهاي ذوقي و تفريحي حداقل زمان لازم را به خوابيدن اختصاص دهد و زماني به بستر رود كه خواب بر او مستولي شده و زود به خواب رود؛

۶ -با اشتغال به مطالعه كتب سودمند و مراجعه به كتابخانه ها در اوقات فراغت، زمينه موفقيت تحصيلي آينده خود را فراهم سازد؛

۷- در تيم ها و گروه هاي ورزشي شركت فعال داشته باشد و نيز در فعاليت هاي تربيتي، فرهنگي و مذهبي شركت كنيد؛ زيرا اين اشتغالات در افزايش ايمان و توفيق در ترك معاصي به وي كمك مي كند.

فعاليتهاي سالم و جهت دار سودمند، مقدار فراواني از انرژي هاي جوان را به خود اختصاص مي دهد و از تحريكهاي جنسي و شهوت انگيز جلوگيري مي نمايد، چرا كه مبتلايان به اين عادت زشت، بيشتر ميل به گوشه گيري دارند. شركت در فعاليت هاي تربيتي و اجتماعي و گروه هاي قرآن در مساجد و كتاب خانه ها وتماس با افراد مؤمن و پاك در تقويت روحيه و ايمان اين گونه جوانان بسيار مؤثر است؛

۸- رفت و آمد با دوستان خوب و مؤمن، نماز اول وقت، نماز با جماعت، پرهيز از دوستان و رفقاي بي بند وبار و منحرف؛

۹ -قبل از خوابيدن وضو بگيرد و سوره هاي قل اعوذ و آية الكرسي را بخواند؛

۱۰- اگر مي تواند هفته اي يك يا دو روز را روزه بگيرد؛

۱۱- در برنامه غذايي خود دقت كند و از مداومت در مصرف بعضي از خوردني هاي محرك و مقوّي وشهوت برانگيز خودداري كند؛

۱۲- تمايل ها و افكار خود را از توجه به خويشتن به سوي ازدواج و زندگي آينده معطوف سازد و بداند كه دير يا زود ازدواج مي كند و بايد آمادگي كامل داشته باشد؛

۱۳- همواره با ذكر و ياد خدا اُنس و الفت داشته باشد. خداوند در آيه ۲۸سوره رعد مي فرمايد: آگاه باشيدكه تنها با ياد خدا قلب ها آرامش مي يابد و هر كس از ياد خدا فاصله بگيرد زندگاني بر او سخت و دشوار خواهدشد. (۸)

پي‌نوشت‌ها:

۱. مكارم الاخلاق، ص ۱۰۰.

۲. نور (۲۴) آيه ۳۳.

۳. غررالحكم، ج ۵، ص ۳۲۱.

۴. همان، ج ۶، ص ۱۶۴.

۵. بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۰.

با سلام خسته نباشید سوال بنده اینست که چه تفاوتی بین رابطه ازدواج موقت دو نفر و رابطه ی دوستی بین دو نفر هست؟ ایا هر دو برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام نمی شود؟ ازدواج موقت چه مزیتی دارد که آنرا حلال می سازد؟ آیا در رابطه ی بین دو نفر وجود توافق و رضایت دو طرف برای تامین جسمی و روانی یکدیگر کافی نیست؟ ایا این نوع رابطه که با احساس بیشتری همراه است بر ازدواج موقتی که غالبا با بنای معاملاتی و قراردادی انجام می گیرد ترجیح ندارد؟ ایا اگر فرضا بنده با شخصی ارتباطی داشته باشم بدون اینکه قصد ادامه زندگی با ایشان را داشته باشم می توانم این رابطه را یک ازدواج موقت بدانم؟

پرسشگر گرامي! از اين با اين مركز تماس گرفتيد و مشكل را با ما در ميان گذاشتيد سپاسگزاريم. يقين داريم كه شما جوان فهميده ، كنجكاو و پايبند به اعتقادات ديني هستي . چه اگر غير اين بود راه ديگري در پيش مي گرفتي و خود را نيازمند به پرسش و تحقيق نمي ديديد.
خواهر گرامي ! شايد ندانيد كه طرح شما دهها سال پيش توسط يكى از قضات محاكم جوانان انگليس بنام" بن بى ليندسى" تحت عنوان" زناشويى دوستانه" يا زناشويى آزمايشى مطرح شد. و برتراند راسل آن را با شرايطي قابل بررسي و پذيرش قرار داد.(1) اين طرح به مدت چند دهه در سر زمين هاي غربي به اجرا درآمد اما نتايج حاصله از آن موجب اعتراض بسياري از جامعه شناسان غربي -حتي شخص راسل شد. اگر مايليد از آثار ونتايج اجراي اين طرح در آمريكا و جوامع غربي اطلاعي داشته باشيد آماده ايم در صورت درخواست اطلاعاتي در اختيارتان قرار دهيم. اما در آغازپاسخ تان مي گوييم: شكي نيست كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است، تا آنجا كه پاره‏اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى‏دانند و تمام غرائز ديگر را به آن باز مى‏گردانند.
اكنون اين سؤال پيش مى‏آيد كه در بسيارى از شرائط و محيط ها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرت‏هاى طولانى و يا ماموريت‏ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مى‏شوند.
اين موضوع مخصوصا در عصر ما كه سن ازدواج بر اثر طولانى شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعى بالا رفته، و كمتر جوانى مى‏تواند در سنين پائين يعنى در داغ‏ترين دوران غريزه جنسى اقدام به ازدواج كند، شكل حادترى به خود گرفته است.
با اين وضع چه بايد كرد؟
آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان‏ها و راهبه‏هاي مسيحي) تشويق نمود؟
يا اينكه آنها را آزاد گذاشت تا به سمت بي بند و باري و فحشا بروند چنان كه در جوامع غربي اين گونه است؟ و يا به عبارت ديگر طرح آزمايش شده " بن بى ليندسى" يعني رابطه دوستي يا زناشويى دوستانه" را يكبار هم در جامعه ايران آزمايش كنيم؟
و يا اينكه راه سومى را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورد و نه آن بى‏بندوبارى جنسى غرب را داشته باشد؟ يعني طرح ازدواج موقت و فرهنگ آن را جايگزين ساير طرح ها كنيم؟
البته ايرادهايى بر ازدواج موقت مى‏شود.
مثلا گاهى مى‏گويند چه تفاوتی بین رابطه ازدواج موقت دو نفر و رابطه ی دوستی بین دو نفر هست؟ ایا هر دو برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام نمی شود؟ گاهي نيزهمين انتقاد از زاويه ديگري به ازدواج موقت مي شود.اين گروه هم ازدواج موقت را رد مي كنند و هم رابطه دوستي يا ازدواج دوستانه را. از نظر اين گروه هر دو كار نوعي ترويج فحشا و خود فروشي تلقي شده است. اين گروه مي گويند: چه تفاوتى ميان" ازدواج موقت" و" فحشاء" وجود دارد؟ هر دو" خودفروشى" است. و در حقيقت اين نوع ازدواج نقابى است بر چهره فحشاء و آلودگى‏هاى جنسى! تنها تفاوت آن دو در ذكر دو جمله ساده يعنى اجراى صيغه است.(2)
در پاسخ هر دو گروه مي گوييم: از نظر اسلام پايه و ركن اصلي ازدواج دايم باشد يا موقت رضايت دختر و پسر است. اما اين رضايت بايد قانونمند وداراي اعتبار و ضابطه اي متقن و محكم باشد تا هم از سوء استفاده ها جلو گيري شود و هم در صورت بروز هر گونه اختلال در دوستي و عشق هاي طرفين موضوع از طرف مجريان قانون قابل بر رسي باشد. پرسشگر گرامي! درست است «هر دو( ازدواج موقت و ازدواج يا رابطه دوستانه) برای مدت کوتاه و صرفا برای تامین نیازهای جنسی و عاطفی دو طرف انجام مي گيرد ، اما ازدواج موقتي كه اسلام مطرح مي كند هم با خود فروشي و فحشاء فرق دارد و هم با ازدواج دوستانه.
ازدواج موقتي كه اسلام مطرح كرده تنها با گفتن دو جمله تمام نمى‏شود بلكه مقرراتى همانند ازدواج دائم دارد، يعنى چنان زنى در تمام مدت ازدواج موقت، منحصرا در اختيار اين مرد بايد باشد، و به هنگامى كه مدت مقررومعين در عقد پايان يافت زن بايد عده نگاه دارد، يعنى حد اقل چهل و پنج روز بايد از اقدام به هر گونه ازدواج با شخص ديگرى خوددارى كند، تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن گردد، حتى اگر با وسائل جلوگيرى اقدام به جلوگيرى از انعقاد نطفه كرده باز هم رعايت اين مدت لازم است، و اگر از او صاحب فرزندى شد بايد همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمايت پدر و مادر قرار گيرد و تمام احكام فرزند بر او جارى خواهد شد، در حالى كه در ازدواج دوستانه و درفحشاء هيچ يك از اين شرائط و قيود وجود ندارد. آيا اين دو را با يكديگر هرگز مى‏توان مقايسه نمود؟
البته ازدواج موقت از نظر مسئله ارث (در ميان زن و شوهر) و نفقه و پاره‏اى از احكام ديگر تفاوتهايى با ازدواج دائم دارد ولى اين تفاوتها هرگز نه آن را در رديف فحشاء قرار مي دهد و نه همانند رابطه دوستي بلا تكليف مي گذارد. در واقع ازدواج موقت شكلى از ازدواج است با مقررات ازدواج.
توضيح:کلمات که حکایت از نیّات دارند، نقشی اساسی در همه روابط فردی و اجتماعی ایفا می‌کنند. پذیرش زوجیت به واسطه عقد در حقیقت الزام طرفین به رعایت احکام و ضوابط شرعی و اعلام وفاداری به آن است و این کم چیزی نیست.
اصولاً شرع و قانون در صدد ضابطه­مند کردن رفتارهای فردی و اجتماعی هستند. در تمامی نظام ها، حقوق بر اساس یک یا چند کلمه و یا یک مهر و امضا بر قرار می‌گردد؛ بنابراین خواندن چند كلمه اختصاص به صیغه عقد ازدواج موقت يا دايم ندارد. اصلاً آیا فاصله بین کفر و مسلمانی در ظاهر جز چند کلمه شهادتین است؟ بنابراین نقش کلمات را اندک نشمارید. صیغه ازدواج یک نوع عقد است، با همه مشخصات عقدهای دیگر که حتی در ضمن آن می‌توان شروطی را قرار داد. قانون نیز از آن حمایت می‌کند. آيا لذت جويي ضابطه مند و قانون مدار باشد تا در مواقع به هم خوردن دوستي ها قانون از آنان حمايت كند بهتر از بي قانوني عمل كردن نيست؟
بنابر این آنچه اساس زندگی مشترک است، توافق طرفین است که از هماهنگی خواست‏های دو طرف حاصل می‏شود. الفاظ بیان کننده این خواست‌ها هستند که به طور مشخص و معیّن آن را تأمین می‌کنند.
هرگاه دو نفر همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کنند تا با عشق و علاقه در کنار هم زندگی نمایند، پیمان استوار و هماهنگی آمیخته با الزام و پایبندی رخ می‏دهد که از آن به تعهد یاد می‏کنند. منظور از عقد این است که این پیمان و توافق استوار بماند و یک سری آثاری حقوقی ایجاد بنماید، نه صرفا یک وعده دوستانه باشد. بلکه برای آغاز زندگی مشترک باید عهدی استوار بست؛ عهدی که به مقتضای آن بتوان حتی حمایت قانون و دادگاه را جلب کرد. این اراده باطنی و خواست واقعی آنان امری درونی و نفسانی است و به تنهایی اثر در جهان حقوق ندارد. برای این که توافق دو اراده ظاهر شود، به ناچار باید اعلان شود تا نیت درونی آنان روشن گردد و هنگام بروز اختلاف، بر اساس آن حکم شود و صیغه عقد همان اعلان است. از شما مي پرسيم . آیا همه کسانی که مدعی عشق و وفاداری هستند، به راستی عاشقند؟ اگر کسی در مقطعی از زمان عاشق باشد چه دلیلی وجود دارد که تا پایان عمر و یا در ادامه زندگی نیز بدان پایبند بماند. مهم‏تر از همه، آیا در زندگی زن و شوهر فقط دوست داشتن آنها نسبت به یکدیگر کافی است یا یک سلسله تعهدات و حقوق و وظایفی برای این نهاد برخاسته از عشق، ضروری است؟ اگر مردي پس ازابراز دوستي و عشق و وفاداري فريبكارانه و پس از ارضاي جنسي خود، دختر را در حالي كه حامله است رها كند و به سراغ فرد ديگري برود چه كسي بايد از اين دختر بخت برگشته و مظلوم حمايت كند ؟با كدام مدرك قانوني از او حمايت كند؟مدركي كه گويايي اين حقيقت باشد كه فلان مرد سرمايه عفت و بكارت اين دختر را از بين برده و اين بچه را در دامن او گذاشته است؟
خواهر محترم ! در ازدواج هاي دائم با اين همه قيود و شروطي که افراد هنگام خواستگاري و قبل از ازدواج مي گذارند و کاملا توافق دارند، باز هم در بسياري از موارد، كار به دادگاه و نزاع براي احقاق حقوق و تعهدات كشيده مي شود ، و راهي جز مراجعه به مفاد توافقات رسمي قبل از ازدواج و هنگام عقد نمي ماند. پس در رابطه هاي دوستي و توافقات و تعهدات مورد نظر شما که صرفا خودتان از آن آگاهي داريد، چطور مي توان جلوي اين مشكلات و سوء استفاده ها را گرفت؟
آيا بهتر نيست كه ازدواج موقت همانند دايم با مدرك و سند قانوني ازدواج و ثبت شده باشد تا در ضمن« تامین نیازهای جنسی و عاطفی» هر دو را موظف به رعايت قانون و حقوق يكديگر كند؟
برای بیان این تعهدات و نیز امکان حمایت قانونی از آن در صورتی که یکی از طرفین عمدا یا ناخواسته قصور ورزد یا تخلف کند باید این عشق و وفاداری و انتخاب آگاهانه در قالب واژه‏ها يعني با خواندن صيغه عقد اعلان شوند.
پي نوشت ها:
1. تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي، ج 3 ، ص 345 ، ناشر دارالكتب الاسلاميه ، تهران 1371.
2. همان ، ص 343.

من مجرد هستم و 24 ساله هدفم تو زندگی تنها رابطه صمیمانهو قلبی با معبودم هست. با اصرار خانواده قصد ازدواج دارم ولی ازداوج رو مانع هدفم میبینم مگر یک زن وشوهر که قصد برقراری رابطه جنسی دارند غرق شهوت نیستند؟؟؟ شهوت و هوا و هوس مانع رسین به خداست بهم کمک کنید تا جواب سوالم رو پیدا کنم

حلاوت و نشاط انساني، زماني است که پا از طبيعت بيرون گذاشته و به مافوق طبيعت حرکت کند. در اين صورت، لذت‌ها و حلاوت‌هايي براي انسان بوجود مي‌آيد.
کسي که درباره ازدواج درست فکر کند، مي‌بيند هدف انسان چيست و به چرايي آفرينش پي مي‌برد. بنابراين، به صورت مجرد زندگي کردن موجب خسران دنيا و آخرت است. از این رو، در دنيا به گناه، چشم چراني، بي‌تقوايي آلوده شده و در آخرت کيفر آن را مي‌بيند. مجرد بودن و مسئوليت نداشتن، آزادي نيست.
تأخیر در ازدواج، مورد رضایت خدا و پیامبر نیست و اگر رسوم باطل و دست و پاگیر را از جامعه برداریم، این مشکلات برطرف می شود.
اسلام به طور اصولى با سركوب نيازهاى طبيعى و مشروع انسان و از جمله غريزه جنسى، به شدّت مخالف است.
شهید مطهری (ره) در مورد غریزه جنسی و اهمیت رسیدگی به آن، این گونه می گوید: «به هر حال، از نظر اسلام علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلكه جزء خوى و خلق انبیا است. رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، طبق آثار و روایات فراوان كه رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در كمال صراحت اظهار مى‏كرده‏اند و برعكس، روش كسانى را كه میل به رهبانیت پیدا مى‏كردند، سخت تقبیح مى‏نمودند». (1)
اسلام، به عنوان ديني که تمام ابعاد حيات انساني را مورد نظر قرار مي دهد، تعاليم پرباري را در ابعاد مختلف، از جمله تربيت و سلامت جنسي بر پايه وحي و سخنان ائمه معصومين (ع) براي بشريت به ارمغان آورده است و مطالعه و عمل به اين منابع غني از نکات آموزشي و تربيتي، انسان را به سعادت دنيوي و اخروي رهنمون مي سازد. بر اساس آموزه هاي ديني ما، هيچ نهادي نزد خداوند محبوب تر از نهاد خانواده نيست. در عرفان اسلامي، محبت زن و شوهر به يکديگر، مظهر عشق الهي دانسته مي شود و هر کدام از آن ها علاقه شان به ديگري بيش تر باشد، نزد خدا گرامي تر است.
خداوند حكيم، براى حركت بخشى به انسان و ايجاد انگيزه در او، به طور تكوينى و نظام طبيعى، احساس تشنگى و سختى تحمل تشنگى را در او قرار داده تا به حركت آيد و به سراغ آب برود. تحمل برخى كارها نيز بسيار سخت است. اما خداوند لذتى در آن قرار داده تا انسان به جهت دستيابى به آن لذت، زحمت‏ها را تحمل كند. از بهترين نمونه‏ها، تحمل سختى‏هاى اداره زندگى و تربيت فرزند است كه اگر لذت جنسى و شهوت نبود، چه بسا بسيارى از انسان‏ها براى ازدواج و پذيرش مسئوليت خانواده، اقدام نمى‏كردند. اما فشار غريزه جنسى و لذت شهوت، آنان را حركت مى‏دهد. و اين نشانه حكمت خدا و نظام‏مندى واقعى جهان هستى است.
براى توضيح بيش تر در اين باره به چند نكته اشاره مى‏شود:
1. اين كه «خداوند انسان را از ناحيه غريزه جنسى و ديگر غرايز آسيب‏پذير آفريده» تعبير دقيقى نيست. خداوند انسان را با دو دسته كنش و واكنش نيرومند (معنوى و مادى) آفريده است و اين خود انسان است كه مى‏تواند با تكيه بر اراده نيرومندى كه خداوند به او داده است، هر يك از آن ها را بر ديگرى غلبه دهد و به پيروى يا سرپيچى از هر كدام اقدام كند. بنابراين، آسيب‏پذيرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقيم به خدا انتساب دارد، قرار دادن چنين غريزه نيرومندى در انسان است؛ اما آسيب‏پذيرى مربوط به خود انسان است. معناى قدرت و توانمندى نيز همين است كه انسان در دو جهت مخالف امكان فعاليت داشته باشد؛ در غير اين صورت، قدرت و توانمندى معنا نداشت. از اين رو، در انتساب كار زيبا به هر كس و اثبات قابليت و لياقت براى هر چيز آن گاه معنا دارد كه او توانايى بر انجام زشتى و يا قدرت رهايى از انجام كارى را داشته باشيد.
2. شكل‏گيرى خوبان و بدان انجام نمى‏پذيرد؛ مگر با وجود غرايزى هم‏چون شهوت و غضب كه داراى دو چهره خوبى و بدى مى‏باشند و مى‏توان گفت: چهره زيبايى‏ها آن گاه آشكارتر مى‏شود كه در كنار زشتى‏ها قرار گيرد و هنر مردان خدا آن گاه بيش تر جلوه‏گر مى‏شود كه با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقايسه شوند و در برابر حق‏ستيزان قرار گيرند. از اين رو، با نگاهى كلان به زندگى انسان‏ها وجود شهوت و غضب در تجلى زيبايى‏ها و حتى به فعليت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
3. اگر چه زمينه‏هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسيارى از جوانان را آزرده مى‏كند. اما بايد دانست كه خروش شهوت در برابر عزم و اراده جوانان و جوان‏دلان، نه تنها قابل فروكشى است؛ بلكه حتى با يك بار ايستادگى در برابر شهوت مى‏توان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود؛ به طورى كه در صحنه‏هاى بعدى بسيار آسان‏تر مى‏توان بحران‏ها را پشت سر گذاشت و شايد اين تجربه براى خود شما نيز اتفاق افتاده باشد.
اسلام، برخلاف مسيحيت به غرايز - به ويژه شهوت جنسى - هرگز ديد منفى و پليد انگارانه ندارد. اسلام همه اين امور را بر اساس نظام حكيمانه خلقت، پرفايده و سودمند مى‏انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهايى قرار گرفتن و لجام گسيختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برين وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحيح از غرايز و سمت و سو دادن آن در مسير رشد و تعالى مورد تأكيد اسلام است.
4. شهوات و غرايز انسان، از جمله غريزه جنسى، به خوبى كنترل‏پذير است. مقصود از كنترل در اين جا نه سركوب آن، بلكه استفاده صحيح از آن است.
5. امداد الهى: خداوند همواره دستگير و مددكار كسانى است كه با جديت، خواستار پاك زيستن و دورى از گناه هستند: "وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ؛ (2) و كسانى كه در راه ما كوشيده‏اند، به يقين راه‏هاى خود را بر آنان مى‏نمايانيم و در حقيقت خدا با نيكوكاران است".
پی نوشت ها:
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید آیت الله مرتضی مطهری (ره)، ج ۱۹، ص ۶۲۷، قم، انتشارات صدرا.
2. عنكبوت (29)، آيه 96.

عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟ با عرض سلام و خسته نباشید من دختری 24ساله لیسانس کشاورزی هستم احساس میکنم که مدتی است که زمان ازدواج من رسیده است ولی مانعی از ازدواج من جلوگیری میکند مثلا گناهانم چون هرچه از خداوند می خواهم که همسر خوبی برای من بفرستد دعایم بی اثر است. گاهی هم فکر میکنم شاید علت شرایط اجتماعی مثلا کمتر بودن تعداد پسرها از دختران باشد. لطفا به من بگویید چکار کنم که خداوند به من نظر کند و همسر مناسبی برایم بفرستد؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
با تمام اراده و اختياري كه داريم، تا اندازه اي محدوديت نيز داريم. هر گاه ما با محدوديتي روبرو باشيم ، دقيقاً و الزاماً به معناي آن نيست كه ما گناهكاريم. امروزه به دلايل مختلفي و از جمله گريز جوانان از ازدواج شاهد روندي نامطلوب در امر ازدواج و بالا رفتن سن دختران مي باشيم.
به هر حال ما بايد تلاش خودمان را انجام دهيم . با استفاده از برخي واسطه‌ها اقدام کنيم و علاقمندي خودمان را به ازدواج نشان دهيم. اگر ما در يک حالت انزوا و افسردگي قرار گيريم، شانس ازدواج ما نيز به مراتب کاهش خواهد يافت و نمي‌توانيم نظر ديگران را جلب کنيم. تأخير در ازدواج جوانان يکي از مشکلات رايج در کشور ما مي باشد . متأسفانه راه حل ساده و آساني براي آن متصور نيست.
در اين گونه شرايط سخت هر دختر مثل شما نبايد تسليم شرايط محيط گردد .به جاي انتظار کشنده که چيزي جز فرسودگي رواني و غوطه‌وري در افکار نااميدانه و افسرده‌وار ندارد، دست به يک تغيير راهبردي در انديشه و رفتار خودتان بزنيد. به اين معنا که به جاي تمرکز صرف و بي‌ثمر بر ازدواج ( بدون هيچ فعاليت مثبت)، تمرکز خودتان را بر امور خداپسندانة ديگر که متعدد هستند قرار دهيد.
روان‌شناسان معتقدند اين تفکر رايج که «ازدواج کردن يعني به خانه بخت رفتن» اساساً باطل است. نبايد انسان عاقل همه ارزش وجودي‌اش را در ازدواج قرار دهد، چرا که خانه بخت همان خانه‌اي است که الان در آن زندگي مي‌کنيد . براي خوشبخت شدن ( دنيوي و اخروي) هيچ الزام صد در صدي بر ازدواج نيست. همه ما پيرامون خود زنان و مردان با ايماني را مي شناسيم که به هر دليلي موفق به ازدواج نشدند، ولي خوشبخت‌تر از برخي افراد متأهل هستند.
در بين مراجعان ما افرادي را مي‌شناسيم که در سنين بالاي 40 سال موفق به ازدواج شده‌اند . براي شما نيز هيچ جاي نااميدي و نگراني وجود ندارد، هرچند شرايط سخت و شکننده شما را تا حد زيادي درک مي‌کنيم، ولي بايد بدانيد که خيلي از امور به ظاهر مثبت و خير، باطني معکوس دارند. بر عکس خيلي از امور جانکاه، باطني دل‌انگيز دارند. پس چه بهتر به جاي افسردگي و خودخوري و ناراحتي و دلتنگي با يک بازسازي جانانه روحي و رواني به فعاليت‌هايي مثل ادامه تحصيل، ورزش منظم، کارهاي فرهنگي، هنري، کارهاي عام‌المنفعه و... بپردازيم . مطمئن باشيم خداوند در همه حال ناظر بر احوال بنده مؤمنش مي‌باشد .دعاهاي بي‌شمار او را در زمان مقتضي‌اش (هرچند دور باشد) اجابت به خير خواهد کرد. هيچ طلسم و جادويي و بخت‌بستني ( بر فرض وجود) بر مؤمن کارگر نخواهد افتاد، پس در مجموع توصيه مي‌شود:
1. حتماً در صورت تشديد اين حالات به يک روانپزشک متخصص مراجعه کنيد و دارودرماني را جدي بگيريد.
2. ورزش منظم و روزانه را سرلوحه کار خود قرار دهيد.
3. هر روز افکار خود را روي کاغذ بنويسيد و سپس آن را محو کنيد و از خواندن مجدد جدا بپرهيزيد.
4. از تنهايي به شدت بپرهيزيد.
5. در صورت امکان به کاري مشغول شويد.
6. موفقيت هاي کوچک و بزرگ خود را دست کم نگيريد . با نسبت دادن اين امور مثبت به خود اعتماد به نفس و عزت نفس خود را افزايش دهيد.
7 . تغذيه و رژيم غذايي مناسب انتخاب کنيد.
8. داروهاي گياهي مثل زعفران، سنبل الطيب، گل گاو زبان، علف چاي و موز. .. براي افسردگي شما بسيار مفيد است.
9. کتاب از حال بد به حال خوب نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچهداغي را بخريد و بخوانيد.
10. روزي 25 با تا 30 بار تنفس عميق بکشيد.
11. خود را از ديگران کمتر ندانيد؛همه مي دانند که ازدواج کردن يا نکردن ملاک مناسبي براي خوب يا بد بودن افراد محسوب نمي شود.
12. به نظافت و آرايش سر و موي خود اهميت بدهيد
13. به فرائض ديني خود اهميت دهيد .با توسل و توکل هيچ گاه از رحمت بيکران الهي نااميد نگرديد. خواندن نماز صبح يکي از مهم ترين عوامل بهبود افسردگي است.
14. با افراد افسرده و ناباب معاشرت نکنيد و تفريحات و معاشرت هاي سالم خود را افزايش دهيد.

صفحه‌ها