۱۳۹۷/۰۹/۲۶ ۰۰:۵۸ شناسه مطلب: 97345
آيا مرد ها به خانم ها احساس عاطفي هم پيدا مي كنند؟ براي من پيش آمده است كه از آقايان شنيده ام كه به خانم ها احساس عاطفي ندارند و اگر احساسي هم هست فقط جنسي است و يا اين كه فقط دلشان براي جنس ضعيف تر از خودشان مي سوزد و يك نوع احساس ترحم دارند. آيا مرد ها واقعا چنين اند يا كساني كه من با آنها صحبت كرده ام مشكلي دارند؟ آن ها به من گفته اند كه حتي نسبت به همسر و دخترشان هم فقط حس ترحم دارند و به هيچ احساسي كه بتوان نامش را عشق گذاشت باور ندارند. مي گويند عشق فقط يك جور احساس شديد جنسي است. و عاطفه و احساس فقط بين مادر و فرزند واقعيت دارد.آيا مردها به ما فقط حس ترحم دارند؟
براي زندگي زناشويي دو چيز لازم است: 1. عشق و محبت 2. رفع نياز
بي ترديد دومي اهميت بيشتري دارد. زيرا اگر عشق باشد، اما نيازهايي مانند نياز جنسي برآورده نشود، زندگي به سامان نمي رسد. عاشقان سينه چاكي را ديده ايم كه به همين دليل، زندگي شان به بن بست رسيده است. بر عكس، مواردي هم مي شناسيم كه در ابتدا بينشان عشقي نبوده، اما چون نيازهاي يكديگر (از جمله نياز جنسي) را برآورده اند عشق هم ايجاد شده است.
اما راجع به سخن افرادي كه چنين نظري را به شما القا كرده اند بايد گفت، بررسي زمينه هاي زندگي اين افراد لازم و ضروري است. زيرا چنين ديدگاه افراطي از بعضي افراد داراي اختلالات رواني بيشتر انتظار مي رود. هيچ انسان سالمي نمي تواند ادعا كند عشق فقط و فقط يك جور احساس شديد جنسي است. از اين روي لازم است به مهمترين نظريه مطرح شده در زمينه مفهوم عشق توجه كنيد.
استرنبرگ (مهمترين نظريه پرداز در زمينه عشق) معتقد است براي تجربه عشق كامل يعني عشقي كه تمام اوصاف عشق را در بر داشته باشد عشق فرد بايد داراي سه مولفه باشد اين سه مولفه عبارت است از صميميت، تعهد و شور و هيجان. صميميت: جزء عاطفي است و شامل احساس نزديكي و اشتراك احساسات است. شور و هيجان: جزئي انگيزشي و شامل جاذبه جنسي است. تعهد: جزء شناختي و بازتابي است و از نيت شخص كه حكايت از رابطه پايدار باشد خبر مي دهد. اين سخن را استرنبرگ (1988) در قالب تئوري سه ضلعي عشق بيان كرد. او معتقد بود كه اگر اين تعادل به هم بخورد مفهوم جديدي از عشق شكل مي گيرد كه با مفهوم عشق كامل تفاوت دارد. مثلا اگر فردي نسبت به فرد ديگر فقط احساس صميميت داشته باشد اينجا بين دو نفر تنها يك رابطه دوستي به وجود خواهد آمد و اگر تنها شور و هيجان باشد، يك عشق شيدايي (خياباني) شكل مي گيرد. اگر شور و هيجان و صميميت باشد و تعهد نباشد در آن صورت شاهد عشق رمانتيك هستيم و اگر رابطه صميميت و تعهد بالا باشد و شور و هيجان ضعيف باشد در آن صورت يك عشق مشفقانه شكل گرفته است.
با اين اوصاف مي توان حدس زد فرد يا افراد مورد نظر شما، توجهي به معناي عشق كامل يا عشق متشكل از صميميت و تعهد و شور و هيجان نداشته اند. و يا عشق را فقط منحصر در هيجان جنسي فرض كرده اند. چنين افرادي تا زماني كه ديدگاه خود را تغيير ندهند و تا زماني كه مولفه تعهد و صميميت را با شور و هيجان همراه نكنند هرگز طعم عشق واقعي و كامل ميان خود و همسر و فرزندشان را نخواهند چشيد.