۱۴۰۴/۰۹/۰۲ ۱۵:۵۵ شناسه مطلب: 100933
پرسش:
من با دیگران مدارا میکنم، ولی نتیجهای ندارد که هیچ، حمل بر ضعف و ترس من میشود! به نظرتان چه کنم؟ (رابطه مدارا و نتیجه)
پاسخ:
برخی بعد از اینکه چند صباحی با دیگران مدارا میکنند و مشکلات و کدورتها برطرف نمیشود و رابطهها اصلاح نمیشود، دچار یأس میشوند و کمکم به این نتیجه میرسند که مدارا کردن فایده ندارد و باید تغییر روش دهند. توجه به چند نکته مهم و اساسی به این عزیزان سفارش میشود.
نکته اول: زمانبر بودن نتیجهبخشی
برطرف کردن ناراحتیها و کدورتها و تغییر ذهنیتها و عادتها، معمولاً نیاز به زمان طولانی دارد. نباید انتظار داشت با چند بار رفتار نرم و ملایم نشان دادن، طرف مقابل هم بلافاصله تغییر سبک و رفتار دهد. هرچه ناراحتیها و کدورتها شدیدتر و طولانیتر باشد، زمان لازم برای اصلاح آنها هم طولانیتر خواهد بود؛ حتی گاهی چندین ماه صبوری لازم است. به هر حال، آنچنان که اهلبیت علیهمالسلام بشارت دادهاند، در نهایت رفق و مدارا انسان را به نتیجه دلخواه خواهد رساند. چنانچه امام صادق علیهالسلام فرمودند: «هر که در کارهاى خود ملایمت داشته باشد، به آنچه از مردم میخواهد دست یابد.»(1)
نکته دوم: لزوم تصحیح نگاه نسبت به نتیجه
گاهی رفتارهای خوب و مدارا کردنها نتایج خوبی داشته، اما دیده نمیشوند؛ چرا که نوع نگاه به نتایج، ناقص و اشتباه است؛ مثلاً نتیجه مطلوب را فقط در جلب محبت اطرافیان و رفع کدورتها و ناراحتیها و تبدیل شدن آنها به دوستی و صمیمیت میداند. اگر انواع نتایج فردی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی مدارا را به خوبی بشناسیم، آنگاه خواهیم دید که مداراها نتایج متعددی داده است؛ اما نه آن نتیجهای که ما در نظر داشتهایم، بلکه نتایج بالاتر و مهمتری که در ادامه توضیح داده میشود.
نکته سوم: بیشتر نشدن تنشها
همین که مدارا کردن باعث شود تنشها و برخوردها تشدید نشود، نتیجه کمی نیست. همین که خود و خانواده از دشمنیها، آسیبها و انواع فشارها و تنشها حفظ شدهاند، نتیجه خیلی مهمی است؛ چرا که معمولاً ترک مدارا، بالاگرفتن تنشها و ناراحتیها را به دنبال دارد. چنانچه امام صادق علیهالسلام درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گویید» فرمود: «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است؛ اما با مؤمنان، باید گشادهرو بود و اما با مخالفان باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون میدارد.»(2)
نکته چهارم: تقویت روحیه رفق و مدارا و صبر
اگر مدارا کردن باعث شود صبر، حلم و نرمخویی در انسان تقویت شود و شاکله و شخصیت انسان یک گام به سمت کمال و تهذیب حرکت کرده باشد، ثمره بسیار بزرگی به دنبال داشته است؛ چرا که انسان تا «ابد» مهمان این خصلت خوب خود خواهد بود و همین بالارفتن ظرفیت و تحمل انسان، در بسیاری از زمینهها و تعاملات دیگر نتایج مثبت خود را نشان خواهد داد.
نکته پنجم: امکان ادامه دادن ارتباطها
همین که مدارا و نرمش نشان دادن، باعث شود ارتباطات ادامه پیدا نماید، خود نوعی نتیجه است؛ هر چند این ارتباطات خیلی صمیمانه نباشد. فراموش نکنیم که همین ارتباطات هم تأثیرات مثبتی در رفع خستگیها و فشارهای روحی و درآمدن انسان از تنهایی و... به خصوص برای دیگر اعضای خانواده، به دنبال دارد. چنانچه از حضرت علی علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «در ارتباط با دیگران باقی بمان تا دیگران هم در ارتباط با تو باقی بمانند.»(3)
نکته ششم: ضرورت توجه به نتایج پنهان
در منابع دینی رفق و مدارا نتایج متعدد و متنوعی دارد که بسیاری از آنها از دید ما پنهان است؛ مثلاً رفق و مدارا نوعی صدقه معرفی شده که باعث دور شدن بلاها میشود؛ اما معمولاً به آن توجه نمیشود. چه بلاهایی از سر انسان به دلیل نرمخویی و مدارای او دور شده که متوجه نشده است. همچنین در منابع دینی، مدارا به عنوان عاملی برای حفظ و حراست و زیاد شدن ایمان، افزایش و برکت رزق، محبوب شدن در نظر دیگران، افزایش عزت و کرامت او و... معرفی شده است.(4) پس با این وجود چه بسا رفق و مدارا کردن انسان، در گوشهگوشه زندگی او اثرات متعددی گذاشته و میگذارد؛ اما او متوجه نبوده و نیست. چه بسا باید در زوایای دیگر زندگی و در ارتباطات با دیگران، دنبال آثار مدارا گشت.
نکته هفتم: لزوم توجه به ثوابها و پاداشهای الهی
مهمتر از آنچه گذشت، ثواب و درجاتی است که خداوند متعال به افراد نرمخو و اهل مدارا عنایت میکند که تا خدا خدایی میکند، این پاداشها هستند و اهل مدارا از آنها بهره و لذت میبرند. پس دنیا برای قضاوت کردن در مورد اینکه خوبیها و مداراهای انسان چه نتیجهای دارد، مناسب نیست. قضاوت در مورد موفقیت و خوشبختی و نتیجهبخش بودن خصلتها و رفتارها در دنیا، ناقص و عجولانه است؛ بلکه باید دید در زندگی ابدی انسان چه نتیجهای به دنبال داشته است. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «هر که بهرهاى از نرمخویى برده باشد، بهره او از خیر دنیا و آخرت به او عطا شده است.»(5)
در این روایت بشارت بزرگی نهفته است؛ از این روایت شریف به دست میآید که روحیه نرمخویی و مدارا، کلید رسیدن به بهره انسان از دنیا و آخرت میباشد؛ هرچند نتایج ملموس و مورد نظر ما را در پی نداشته باشد.
نکته هشتم: مأموریت
ما در زندگی دنیا معمولاً مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه رسیدن به نتیجه. رسیدن به نتیجه در بسیاری از موارد در محدوده وظیفه ما نیست؛ یعنی بعد از اینکه با تفکر و مشورت در مورد مسئلهای، انجام آن را وظیفه تشخیص دادیم، دیگر نباید به نتیجهبخش بودن آن فکر کنیم. آنچه مهم است این است که ما به وظیفه خود عمل کردهایم و بندگی خود را نسبت به خداوند متعال نشان دادهایم و همین بزرگترین نتیجه و تحصیل این خصلت، به نوعی رسیدن به هدف نهایی زندگی است.
نکته نهم: لزوم مدارا ولو بینتیجه
گاهی حتی اگر نتیجه هم نداشته باشد، برای رسیدن به اهدافی مهمتر یا حفظ امور مهمتر، چارهای غیر از مدارا نیست؛ بهخصوص در تعامل با افرادی که به گردن انسان حق دارند یا کسانی که انسان مجبور است با آنها زندگی کند و ارتباط داشته باشد، مانند پدر و مادر، همسر، استاد و معلم و... . وقتی انسان وظیفه دارد حق اینگونه افراد را رعایت کنید و اسباب اذیت و ناراحتی و دلخوری آنها را فراهم نکند؛ پس باید با کجخلقیها و بدرفتاریهای آنها مدارا نماید، حتی اگر تأثیری در تغییر رویه آنها نداشته باشد. چنانچه از حضرت علی علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «حکیم و فرزانه نیست آن که مدارا نکند با کسى که چارهاى جز مدارا کردن با او نیست.»(6)
نکته دهم: لزوم تغییر روشها
مدارا با اقدام منافات ندارد؛ مدارا به معنی بیعملی و ترک هرگونه تدبیر و ترفند اصلاحی نیست. میتوان در عین مدارا، روشهایی را برای اصلاح طرف مقابل استفاده کرد یا تغییراتی در ترفندها و اقدامها داشت تا به نتیجه بهتر و بیشتری رسید؛ ولی در انجام روشهای جدید نباید از دایره رفق و مدارا خارج شد.
نکته یازدهم: توجه نکردن به قضاوت دیگران
انسان باید با توسعه دادن شخصیت و قوی کردن روحیه خود و با رسیدن به مرحله غنای نفس، به مرحلهای برسد که قضاوت و تعریف و تمجید دیگران یا تحقیر و سرزنش آنها در او اثرگذار نباشد. وقتی کاری را درست و وظیفه دانست، با وجود برخوردهای نامناسب دیگران، آن را ادامه دهد. وقتی تشخیص داد که وظیفه او مدارا و نرمی نشان دادن در تعاملات است، باید به وظیفه خود عمل کند؛ هرچند آنها حمل بر ترس یا ضعف نفس کنند. در نهایت و در درازمدت خیلی از حقایق نمایان خواهد شد. عزت و ذلت در دستان خداست، نه نوع نگاه و قضاوت دیگران.
نکته دوازدهم: لزوم رعایت حد و حدود مدارا
در آخر ذکر این نکته لازم است که با وجود همه آنچه گفته شد، در فرهنگ دین هر چیزی حد و حدود دارد و کمتر موردی را میتوان یافت که بیحد و حصر مطلوب باشد؛ مدارا هم حد و اندازه دارد. به این معنی که بنا نیست در برخی موارد تا ابد مدارا کرد؛ بلکه در برابر برخی یا در برخی مواقع باید مدارا را کنار گذاشت و برخورد محکم و سخت از خود نشان داد. البته تشخیص این موارد نادر بسیار سخت است و نیاز به مطالعه و مشورت دارد. چنانچه حضرت على علیهالسلام میفرمایند: «کسى که حُسن مدارا اصلاحش نکند، مکافات بد او را درست گرداند.»(7)
نتیجهگیری
برای قضاوت و تصمیمگیری در مورد نتیجهبخش بودن مدارا، توجه به نکات زیر بسیار ضروری است:
- زمانبر بودن رسیدن به نتایج مدارا: تغییر رفتار دیگران نیاز به صبر و زمان دارد.
- لزوم تصحیح نگاه به نتیجه: نتایج مدارا گاهی غیرمستقیم و پنهان است.
- جلوگیری از تشدید تنشها، تقویت روحیه صبر و نرمخویی و یا امکان تداوم ارتباطات، هریک به نوعی نتیجه به حساب میآیند.
- لزوم توجه به نتایج پنهان مدارا، مانند دفع بلاها و افزایش برکت.
- پاداشهای الهی برای مدارا، بزرگترین و مهمترین نتایج مدارا میتواند باشد.
- ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه: بندگی و انجام وظیفه مهمتر از نتیجهگیری فوری است.
- گاهی مدارا حتی با وجود نداشتن نتیجه ضروری است، بهخصوص در روابط ضروری؛ مثل والدین و همسر.
- گاهی بدون ترک مدارا، نیاز به تغییر روشها است.
- ضرورت بیتوجهی به قضاوت دیگران و پایبندی به اصول، نه نظرات مردم.
- لزوم رعایت حدومرز مدارا و امکان رها کردن مدارا در موارد نادر.
پینوشتها
1 . «مَن کانَ رفیقا فی أمرِهِ نالَ ما یُریدُ مِنَ الناسِ»: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج2، ص120.
2. فی قولِهِ تَعالى :«وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»: «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم ، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إلى الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»: التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیهالسلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجلاللهتعالیفرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجلاللهتعالیفرجه، اول، 1409ق، ص354.
3. «أَبْقِ یُبْقَ عَلَیْکَ»: تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص132.
4. به سوال «نتایج و فواید مدارا» در همین مجموعه مراجعه شود.
5. «مَن اُعطِیَ حَظَّهُ مِن الرِّفقِ، اُعطِیَ حَظَّهُ مِن خَیرِ الدُّنیا و الآخِرَةِ»: ابن أبیالحدید، عبدالحمید بن هبهالله، شرح نهجالبلاغه لابن أبیالحدید، قم، چاپ: اول، 1404ق، ج6، ص339.
6. «لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّاً مِن مُداراتِهِ»: حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، تحقیق: علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1404ق، ص218.
7. «مَن لَم یُصلِحْهُ حُسنُ المُداراةِ أصلَحَهُ سُوءُ المُکافاةِ»: لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص444.







