۱۴۰۴/۰۷/۱۵ ۱۱:۱۵ شناسه مطلب: 100791
پرسش:
در قرآن برای آسمان از تعبیر «طبقات» و برای شبوروز از تعبیر «جمع و پیچیده شدن» استفاده شده است. برخی مدعیاند این امور ریشه در باورهای گذشته داشته و امروزه نادرستی آنها ثابت شده است. منظور از تعابیری همچون طبقات و تکویر زمین چیست و آیا علم روز نیز چنین اموری را تائید میکند؟
قرآن برای هفتآسمان از تعبیر «طباق» و برای شبوروز از اصطلاح «تکویر» استفاده کرده است. برخی مدعی شدهاند طبقهطبقهبودن آسمانها و همچنین درهمپیچیدن شبوروز در یکدیگر بر اساس باورهای گذشته و هیئت بطلمیوسی است.
در این نوشتار این مدعا بررسی و نقد میشود.
مخالفت قرآن با هیئت بطلمیوسی
مطابق هیئت بطلمیوسی، زمین در مرکز عالم در جای خود ثابت و ساکن بود؛ اما مطابق قرآن زمین متحرک است. (1) در نظریه زمینمرکزی، جهان نُهفلک داشت که همانند لایههای پیاز بررویهم تکیه داشتند؛ اما قرآن از هفتآسمان خبر داده است. به باور بطلمیوس هرکدام از اجرام آسمانی خورشید، ماه، عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل که تا آن زمان کشف شده بودند، به دلیل اتصال به فلک خود، بر روی زمین سقوط نمیکردند؛ اما قرآن علت نیفتادن آنها بر روی زمین را ستونهای ناپیدا دانسته است. (2) در هیئت بطلمیوسی چون افلاک حرکت میکردند، اجرام آسمانی متصل به آنها نیز حرکت میکردند، اما مطابق قرآن این اجرام آسمانی هستند که در مدارهای خود حرکت میکنند. (3) بطلمیوس گمان میکرد که حرکت از فلکی به فلک دیگر غیرممکن است؛ اما قرآن حرکت از آسمانی به آسمان دیگر را ممکن میداند. (4)، (5)
طبقات آسمان
مطابق قرآن، خداوند آسمانهای هفتگانه را به شکل طبقهطبقه آفریده است:
﴿أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اَللّٰهُ سَبْعَ سَمٰاوٰاتٍ طِبٰاقاً؛﴾ (6)
«آیا ندانستهاید که خدا هفتآسمان را چگونه بر فراز یکدیگر آفرید؟»
«طِباق» بودن آسمان به یکی از این دو معناست:
1. هر آسمان بر فراز آسمان دیگری قرار گرفته؛
2. هر آسمان همانند آسمانهای دیگر و با آنها هماهنگ است. (7) هرکدام از این دو معنا که مراد باشد ادعای ناسازگاری این آیه با علم نادرست است؛ زیرا تاکنون فقط آسمان دنیا برای علم ثابت شده و علم دلیلی برای اثبات یا ردّ سایر آسمانها ندارد و بههمیندلیل، درباره بودونبود سایر آسمانها ساکت است و اظهارنظر نمیکند.
تکویر روز و شب
آیه پنجم سوره زمر از «تکویر» روزوشب خبر داده است:
﴿خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اَللَّیْلَ عَلَى اَلنَّهٰارِ وَ یُکَوِّرُ اَلنَّهٰارَ عَلَى اَللَّیْلِ ...؛﴾ «آسمانها و زمین را بهحق آفرید. شب را به روز در میپیچید و روز را به شب در میپیچید، ... .»
«تکویر» در عربی از ریشه «کور» به معنای گرداندن است. پیچیدن عمامه و دستار به دور سر، نمونهای از «تکویر» بهشمار میرود. پیچیدن شبوروز بر یکدیگر درباره زمین و هر کُره گِردی که نورش ذاتاً از خودش نیست، صادق است. اگر کُرهای گِرد و دارای حرکت وضعی باشد، در هر حرکت، نور یا تاریکی تجدید میشود؛ این دو همواره جایگزین هم شده و بر آن کُره گردش دارند. (8) تکویر بدینمعنا نهتنها با علم ناسازگار نیست، بلکه کاملاً مطابق است؛ پس اگر کسی از خارج کرهزمین به آن بنگرد، گویی پیوسته نواری سیاهرنگ از شب بر روشنایی روز و در ادامه، نواری سفیدرنگ از روز بر تاریکی شب میپیچد. (9)
نتیجه:
اولاً قرآن در موارد مختلفی با هیئت بطلمیوسی مخالفت کرده است؛ ازاینرو، ادعای تأثیرپذیری قرآن از این مدل زمینمرکزی درست نیست؛ ثانیاً خواه «طباق» بودن آسمانها به معنای برفرازهمبودن آنها باشد و خواه هماهنگی آنها باهم منظور باشد، قرآن با علم تعارضی ندارد؛ چون علم نسبت به غیر آسمان دنیا ساکت است و در تأیید یا رد آن چیزی نمیگوید. همچنین، توصیف شبوروز به «تکویر»، در کرویبودن زمین و حرکت وضعی آنکه علت پدید آمدن شبوروز است، ریشه دارد. این مسئله نیز با علم روز سازگار است.
پینوشتها:
1. سوره نمل، آیه 88؛ سوره زخرف، آیه 10؛ سوره ملک، آیه 15
2. سوره رعد، آیه 2
3. سوره یس، آیه 40؛ سوره انبیاء، آیه 33
4. سوره الرحمن، آیه 33
5. مسترحمی، سید عیسی، نجومشناسی در قرآن، قم، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، 1395 ش، ص 46 - 53
6. سوره نوح، آیه 15
7. نجفی، روحالله، در جستجوی «هفتآسمان» قرآن، کتاب قیم، 1397 ش، ش 7، صص 29-52، ص 46 و 47
8. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، ج10، ص 135
9. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، 1371 ش، ج2، ص 493 و ج19، ص 376.