۱۴۰۴/۰۵/۳۱ ۲۱:۰۶ شناسه مطلب: 100619
پرسش:
آیا پیامبر آیات را به سود خود میساخت و به خدا نسبت میداد بهگونهای که گویا وظیفه قرآن این است که لغزشهای پیامبر را با آیاتی به سود او مشروع جلوه دهد؟ مثل ازدواج با زینب (همسر فرزندخواندهاش). چرا خداوند بهجای اینکه پیامبر را مجبور به ازدواج با همسر پسرخواندهاش بکند، شخص دیگری را به این کار وادار نکرد تا امروزه این ماجرا بهانهای برای حمله به اسلام نشود؟ آیا این موارد، دلیل بر الهی نبودن قرآن و اینکه قرآن ساخته خود پیامبر است نیست؟
زیدبنحارثه پسرخوانده پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بود. او و زینب بنت جحش، دخترعمه پیامبر، با وساطت حضرت باهم ازدواج کردند. آندو علیرغم تلاش پیامبر برای حفظ زندگیشان، از یکدیگر جدا شدند. در آن زمان، اعراب جاهلی، پسرخوانده را مانند پسر حقیقی خود میدانستند و ازدواج با همسر مطلقه پسرخوانده را حرام میشمردند. پیامبر به فرمان خداوند، برای شکستن این سنت غلط جاهلی و لغو عملی آن، پس از طلاق زینب از زید، با او ازدواج کردند.
چرا پیامبر نمیتواند سازنده قرآن باشد؟
ادله مختلفی همچون همانندناپذیری قرآن، نبود اختلاف در آن، اخبار غیبی، اعجاز علمی و... همگی حاکی از الهی بودن این کتاب هستند. اگر قرآن ساخته پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود پس چرا شخصی تاکنون نتوانسته حتی سوره کوچکی مانند سوره کوثر بسازد و به «تحدّی» قرآن پاسخ دهد؟ چگونه پیامبری أمّی و درسناخوانده توانسته از اموری سخن بگوید که حتی دانشمندان در پیشرفتهترین مراکز علمی زمان ایشان، روحشان نیز از این امور خبر نداشت و پس از اینکه بشر صدها سال زحمت کشید و از جهت علمی و فنّاوری پیشرفت کرد، تازه توانست از آن امور آگاه شود. در قرآن بهصورت بسیار دقیق از اتفاقاتی در آینده خبر داده شده که حتی احتمال آنها نیز به ذهن کسی خطور نمیکرد، اما بعداً عیناً محقق شدند. پیامبر چگونه توانست از این امور با چنین دقت بالایی خبر بدهد؟ بنابراین، انتساب آیات قرآن به پیامبر کاملاً غیرمعقول است؛ بهویژهکه سبک و سیاق آیات قرآن با سبک و سیاق گفتار آن حضرت کاملاً متفاوت است. با اثبات الهیبودن قرآن ثابت میشود که علت حمایت همیشگی قرآن از پیامبر به این دلیل نیست که قرآن ساختهوپرداخته ایشان است و علت این امر را باید در جای دیگری جست.
چرایی حمایت همیشگی قرآن از پیامبر
قرآن نهتنها از حضرت محمد، بلکه از همه پیامبران الهی علیهمالسلام حمایت و همواره کارهایشان را تأیید کرده است. راز این حمایت همیشگی، عصمت آن بزرگواران است. به همین دلیل، خداوند آنان را بهعنوان اسوه و الگوی بشریت معرفی کرد و اطاعت از آنان را اطاعت از خود دانست و این نمیشود مگر اینکه همه کارهای آنان درست و همه سخنان ایشان راست باشد. دلیل پشتیبانی دائمی قرآن از پیامبر نیز همین همراهی همیشگی ایشان با حق است؛ نه اینکه چون پیامبر قرآن را ساخته قرآن همیشه با ایشان هماهنگ است! بهعبارتدیگر، چون قرآن بر پایه حق نازل شده و پیامبر نیز همیشه مطابق حق رفتار کرده، این دو همیشه باهم موافق بودهاند و هیچگاه بین این دو جدایی نبوده است. مَثَل قرآن و پیامبر مَثَل گرما و نور خورشید است که چون هردو از منبع واحد (خورشید) ناشی شدهاند، همیشه باهم هستند و هرگز از هم جدا نمیشوند.
اشکال گرفتن همیشه دلیل بر اشکال داشتن نیست
نباید گمان کنیم اگر به فردی اشکال گرفتند، لزوماً آن فرد خودش مقصر بوده و واقعاً اشکال داشته است. در بسیاری از موارد، انتقادها ناشی از فقدان اطلاعات کافی یا درک ناقص از موقعیت، رفتار یا پدیدهای است. فرد منتقد از تمام جوانب مسئله آگاه نیست و بر اساس برداشتهای اولیه یا اطلاعات سطحی، به قضاوت و ایرادگیری میپردازد. بهویژهکه اگر فردی از پیش، نگرش و پیشداوری منفی نسبت به شخصی داشته باشد، ناخودآگاه بهدنبال شواهدی برای تأیید این نگرش میگردد، حتی اگر آن شواهد منطقی نباشند. چنانکه اگر فردی با شخصی دشمن باشد و بخواهد از او عیب و ایراد بگیرد، حتی اگر آن شخص واقعاً عیب و ایرادی نداشته باشد، بالاخره برای تخریب او بهانهای پیدا خواهد کرد؛ بنابراین، اینکه گفته شود چرا پیامبر خدا فلان کار را کرد یا نکرد تا به ایشان ایراد نگیرند، درست نیست و پیامبر هرکاری که میکرد باز دشمنان اسلام به حضرت ایراد میگرفتند و اشکال میکردند.
چرا خدا بهجای پیامبر از شخصی دیگری نخواست که به این کار اقدام کند؟
اولاً مگر در آن زمان چند نفر فرزندخواندهای داشتند که از همسرش طلاق گرفته باشد تا بگوئیم چرا خدا برای مقابله با آن سنت جاهلی بهجای پیامبرش، از شخص دیگری نخواست این کار را انجام دهد؟ ثانیاً برفرض اشخاص دیگری هم بودند که چنین شرایطی را داشتند، اما آیا آنان نمیگفتند: چرا پیامبر که خودش در همین شرایط است این کار را نمیکند؟! ثالثاً مطابق قرآن پیامبر با توجه به قُبح این عمل در آن زمان و مکان و اطلاع از حرفوحدیثهایی که دشمنان برای ایشان درست خواهند کرد، اصلاً تمایلی به انجام این کار نداشت؛ لذا همه تلاش خود را کرد تا زید و زینب از هم طلاق نگیرند؛ اما اراده الهی به این تعلق گرفته بود که پیامبرش را با این کار بسیار سخت آزمایش کند و پیامبر نیز مِثل همیشه از این آزمون سخت نیز سربلند پیروز آمد؛ رابعاً حتی اگر شخص دیگری به دستور خداوند اقدام به این کار میکرد، بدینمعنا نبود که دشمنان دیگر اشکال نگیرند و ساکت شوند؛ بلکه این بار احتمالاً میگفتند پیامبر مطابق میل و هوس مثلاً دوستان، اقوام یا همشهریانش آیات را میساخت!
نتیجهگیری:
اشکالگرفتن دیگران، لزوماً بهمعنای اشکالداشتن نیست. پیامبر هر کاری که میکرد باز دشمنان به ایشان اشکال میگرفتند؛ پس باید با قطعنظر از حرف مردم کار درست را انجام داد. سنت جاهلی حرمت ازدواج با همسر سابق فرزندخوانده باید شکسته میشد و خدا از پیامبرش خواست این کار را انجام دهد. درباره اینکه چرا خدا از شخص دیگری نخواست باید گفت: اولاً معلوم نیست در آن زمان، شخص دیگری نیز بوده که فرزندخواندهاش از همسرش طلاق گرفته باشد؛ ثانیاً برفرض چنین شخصی بود، او به پیامبر نمیگفت: چرا خودت که در چنین شرایط هستی، این کار را نمیکنی؟ ثالثاً حتی شخص دیگری با این شرایط بود و حاضر به انجام این کار میشد، باز فرقی نمیکرد و اینبار دشمن اشکال میگرفت و میگفت: پیامبر مطابق میل پیروانش آیات را نازل میکرد!