با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
معني شكر اين است كه انسان، در مقابل فردي كه از او خيري ديده، قدرداني كند و بگويد: متشكرم.(1)
اما آيا شكر خداي متعال به همين جا ختم مي شود؟ شكر يك حقيقت دارد و يك ظاهر، حقيقت شكر، قدر و اندازه شناسي نعمت است. و ظاهر شكر، گفتن (الحمدلله) در حال سجده يا غير آن است. در قرآن، همانطور كه شكر را به بندگان نسبت داده، خداوند را نيز شكور معرفي كرده است. از اين مي فهميم كه شكر بايد معنايي وسيعتر از آنچه در ذهن ما است، داشته باشد، تا شامل خداوند متعال هم بشود.
تشكر خداوند از بندگان، فضل او و ضايع ننمودن اجر عمل بندگان است. اما شكرگذاري بندگان نسبت به خداوند سه قسم است:
1. شكر قلبي و آن تصور نعمت و شناخت منعم است.
2. شكر زباني و آن ثناي بر منعم است.
3. شكر به سائر اعضاء و آن مكافات نعمت است به قدر استحقاق آن.(2)
شكر در مرحله قلب كه مربوط به ادراك است چيزي جز تصور كردن نعمتها نخواهد بود.(3)
وقتي انسان به خود و پيرامون خود با نگاه دقيق نظر كند، نعمتهاي زيادي را ميبيند كه خداوند به او عنايت فرموده است، مثل: بدن سالم، عقل و هوش سالم، چيزهاي لازم براي رفع احتياجات زندگي، داشتن محبت و ولايت پيامبر و امامان عليهم السّلام لذا ناخودآگاه زبان به تشكر از صاحب اين نعمت ها باز مي كند و مي گويد: (الحمد لله). همانطور كه در نحوه شكر زباني از خداوند، در حديثي از امام صادق (ع) آمده كه فرمود: شكر هر نعمت، اگر چه بزرگ باشد، حمد خداوند كردن بر آن نعمت است.
در اينجا بيان دو نكته لازم است:
1. نبايد فراموش كرد كه فقط به دست آوردن آنچه مطلوب ما است، نعمت نيست. بلكه گاهي به دست نياوردن بعضي چيزها نيز نعمت است.
2. علاوه بر تشكر از خداوند، بايد از كساني كه وسيلة آن موهبت بودهاند نيز تشكر نمود، در حديثي آمده كه شكرگذارترين شما براي خدا، آنهايي هستند كه از همه بيشتر شكر مردم را بجا مي آورند.(4)
در تعريف شكر عملي آمده: به كار بردن شيء، در راهي كه به خاطر آن آفريده شده است. هر نعمتي كه داريم، اگر از مسير خودش منحرف نشود و در مسير ديگري استفاده نگردد، شكر عملي آن به جا آورده شده است. مسير انحرافي استفادة از آنها، به كارگيري اين نعمتها در راه گناه و غير رضايت خداوند است.
درست است كه براي شكرگذاري خداوند مأمور شده ايم، اما تشكر از او به سه مقدمه نياز دارد:
1. شناخت نعمت دهنده (خدا).
2. شناخت آنچه او در اختيار ما گذاشته (نعمت).
3. نعمت دانستن آنچه از او به ما رسيده است.
اما با اين وجود، ما از به جا آوردن شكر واقعي او عاجز هستيم. در مناجات شاكرين آمده كه چگونه مي توانيم حق شكر خدا را به جا آوريم، در حالي كه همين شكر ما، نياز به شكر ديگري دارد و هر زمان كه مي گوييم «لك الحمد» بر ما لازم است، به خاطر همين توفيق شكرگزاري، شكري ديگر بكنيم و بگوييم لك الحمد، اما نبايد نااميد شد. بلكه در حدّ توان خود، بايد به تشكر زباني و عملي پرداخته و از خداوند، رسيدن به مرحلة شكر قلبي را درخواست كرد.
بنده همان به كه زتقصير خويش
عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداونديش
كس نتواند كه بجا آورد
پي نوشت ها:
1. مطهري، مرتضي، آشنايي با قرآن، ج 3، ص 9.
2. موسوي خميني، سيد روح الله، چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1376، ج 12، ص 343 و 344.
3. همان.
4. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1377، ج 10، ص 282.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۲/۰۱ ۲۲:۴۴
شناسه مطلب: 86556