پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
مقایسه توانمندی ارتش ایران قبل و بعد از انقلاب
ارتش ایران در دوران شاهنشاهی نه‌تنها پنجمین ارتش قدرتمند جهان نبود بلکه حتی یک ارتش مقتدر وملی هم محسوب نمی‌شد وقابل قیاس با قدرت نیروهای مسلح در حال حاضر نیست.

پرسش:

گفته می‌شود در دوران پهلوی ایران ارتش پنجم جهان بود، اما اکنون ایران ازنظر نظامی ضعیف است و توانایی مقابله در جنگ علیه آمریکا و اسرائیل را ندارد؛ پس چرا خود را وارد مهلکه می‌کند؟

پاسخ:

برخی معتقدند ازآنجاکه امکانات و تسلیحات نظامی آمریکا و اسرائیل بسیار بیشتر از ایران است، درگیر شدن با آن‌ها خلاف عقل است. اسرائیل ارتش چهارم دنیا را داراست و بودجه نظامی آن در سال 2022 حدوداً بیش از سه برابر بودجه نظامی ایران بوده است. اسرائیل بعلاوه سلاح‌های هسته‌ای دارای یک ناوگان هوایی روزآمد و مجهز به جنگنده‌های نسل پنجم رادارگریز است، درحالی‌که ایران هنوز با جنگنده‌های پیش از انقلاب 57 دست‌وپنجه نرم می‌کند. از طرف دیگر اسرائیل دارای پشتیبانی ناتو و برخی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و پایگاه‌های نظامی مستقر در آن‌ها است و پیوسته ازلحاظ تسلیحات، اطلاعات و سایر منابع موردنیاز، حمایت می‌شود. همچنین پدافند اسرائیل مجهز به پنج لایه قدرتمند است که پیش از آن توسط کشورهای عضو ناتو سامانه‌های پدافندی از این پنج لایه حفاظت می‌کند. آمریکا نیز قدرت نظامی اول جهان است و نمی‌توان توان نظامی ایران را با آمریکا مقایسه کرد، این عدم توازن، به معنای ماجراجویی در درگیری با این قدرت‌ها نیست؟ ایران هیچ برتری نظامی خاصی ندارد. ایران پیش از انقلاب 57 دارای ارتش پنجم دنیا بود و با پسرفتی که امروز داشت به وضعیت مأیوس‌کننده فعلی دچار شده‌ایم. اگر اقتدار شاهنشاهی ادامه داشت، از ابتدا کسی جرئت تعدی به خاک ایران را نداشت.

 

1. وابستگی مطلق ارتش پهلوی به بیگانگان؛

برخلاف تبلیغات گسترده، پیش از انقلاب 57، ارتش ایران نه‌تنها پنجمین ارتش قدرتمند جهان نبود، بلکه حتی یک ارتش مقتدر و ملی هم محسوب نمی‌شد و با هر معیاری قابل قیاس با قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر نیست. باید دقت داشت که کلیت ارتش پهلوی، وابسته و در خدمت سیاست‌های اربابان غربی بود. همچنین تجهیزات و اداره ارتش، وابسته به بیگانگان و با مفهوم توسعه مستقل بیگانه بود. هرگز چنین ارتشی، ارتش قدرتمند محسوب نمی‌شود، چه رسد به اینکه پنجمین قدرت جهان باشد. میشل فوکو فیلسوف و مورخ فرانسوی که از نزدیک در ایام انقلاب، دو بار به ایران سفر کرده بود پس از این‌که بیان می‌دارد در ایران، نفت، فقر و ارتش جایگاه بسیار مهمی دارد و سی تا چهل‌هزار مستشار آمریکایی در ارتش ایران هستند می‌گوید: «ارتش ایران هیچ‌گاه نقش آزادی‌بخش نداشته است، بلکه به‌ترتیب رنگ روسی و انگلیسی و سپس آمریکایی گرفته است.» (1) در خدمت دکترین‌های آمریکایی (2) بودن و حضور ده‌ها هزار مستشار آمریکایی در ارتش که مستقیماً حقوق هنگفت خود را از بیت‌المال ملت ایران تأمین می‌کردند، نشانه قدرت یک ارتش نیست. سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، گفته ‌است: «تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیئت‌های نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که کارکنان نظامی آمریکا در ایران، جزء نیروهای مسلح ایران به‌شمار می‌آمدند. مستشاران و کارکنانِ آمریکاییِ نیروهای مسلحِ ایران حقوق‌بگیر دولت ایران بودند؛ حقوق و مزایا، هزینه ایاب‌وذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آن‌ها از طرف دولت ایران تأمین می‌شد و علائمی که روی یونیفرم آن‌ها دوخته می‌شد، آن‌ها را عضو خانواده نیروهای مسلح ایران به‌شمار می‌آورد.» (3) رابرت گراهام در کتاب خود می‌نویسد: «تا اواسط سال 1354، حدود 35٫000 خارجی فقط در تهران زندگی می‌کردند که بیشترِ آن‌ها فن‌ورز، مدیر، مشاور یا نمایندگان شرکت‌های خارجی بودند و از این جمع، عده زیادی زیرمجموعه ارتش بودند. فن‌ورزهای آمریکایی تا 12٫500 دلار در ماه [حقوق] می‌گرفتند. در سال 1354، حدود 20٫000 مستشارِ نظامیِ آمریکایی در ایران بودند.» (4)

 

2. واکاوی انگاره پنجمین ارتش جهان در دوران پهلوی؛

ماجرای ادعای پنجمین ارتش جهان چه بود؟ شاه بودجه سالانه ارتش را از 293 میلیون دلار در سال 42، به 1.8 میلیارد دلار در سال 52 و پس از چهار برابر شدن قیمت نفت در سال 55، این بودجه را به 7.3 میلیارد دلار رساند. این هزینه سرسام‌آور و آمار نجومی، دقیقاً محل خطای محاسباتی برخی در فهم رتبه و برتری ارتش شاهنشاهی است. وی در عین فقر و عقب‌ماندگی کشور، ولع سیری‌ناپذیری برای خرید سلاح از آمریکا، برخی از کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی داشت.

 چرا شاه به دنبال ارتش نیرومند بود؟ برای اقتدار ایران در مقابل تهدیدات بیگانگان؟

 شاه در کتاب پاسخ به تاریخ خود که در تبعید آن را نوشته است به این پرسش پاسخ داده است: «زمانی که انگلیسی‌ها در سال 1968 واحدهای نظامی خود را از کانال سوئز خارج کردند (5) شخصاً آمادگی خود را برای حفظ امنیت در خلیج‌فارس اعلام کردم. برای انجام این مسئولیت و وظیفه خطیر می‌بایست ارتش ایران به یک ارتش درجه‌یک تبدیل می‌شد. با پایگاه‌های ویژه، همراه با قابلیت‌های نظامی. من مطمئن بودم هم‌پیمانان ما، آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها، به ما کمک لازم را خواهند نمود. چه نادرست بود این اطمینان!» (6)

 

3. جنون شاه در خرید سرسام‌آور تسلیحات از آمریکا، در عین فقر گسترده در کشور؛

در همان زمان وقتی بین نمایندگان مخالف و موافق کنگره در مورد رشد روزافزون صادرات سلاح به ایران بحث شد سناتورفولبرایت، رئیس کمیته روابط خارجی سنا گفت: «من به ایران سفر کرده‌ام. ایران کشور محروم و بدبختی است. تعداد افراد ثروتمند بسیار کم است و اکثریت مردم می‌توانند به‌سادگی به انقلاب متوسل شوند. به نظر من شما با انبار کردن اسلحه در این‌ کشور به این مردم زیان وارد می‌کنید.» (7) این سلاح‌ها در بسیاری از اوقات حتی در خدمت واقعیات و نیازمندی‌های ارتش ایران نبود، بلکه در خدمت منافع کمپانی‌های آمریکایی و اروپایی خریداری می‌گردید. «جرج بال، معاون اسبق وزارت امور خارجه آمریکا می‌گوید: «از سال 1953 م/1332 ش، که شاه مجدداً به‌ قدرت بازگشت تا سال 1972 او را به‌طور کامل تحت نظارت داشتیم. این ما بودیم که می‌گفتیم شما به فلان سلاح احتیاج ندارید یا دارید.» (8) وی در مصاحبه‌ای با رادیو BBC در سال 1367 درباره دکترین نیکسون می‌گوید: «بعدازآن که در سال 1972 نیکسون و کیسینجر به او اختیار تام و آزادی تام دادند، میزان خرید اسلحه شاه از آمریکا در طی هفت سال بیست برابر بود. درواقع کاری که ما کردیم به این شباهت داشت که کلید بزرگ‌ترین انبار مشروب دنیا را به دست یک آدم معتاد به الکل داده باشند.» (9)

 

4. عدم اجازه تعمیر تسلیحات آمریکایی در ارتش پهلوی؛

حتی تعمیر سلاح‌های وارداتی در ایران صورت نمی‌گرفت، چه رسد به مونتاژ و ارتقا. برای تعمیرات سلاح‌ها و تجهیزات، 5 رده وجود داشت که در ارتباط با تمامی خریدهای تسلیحاتی، نظامیان ایران فقط حق انجام رده‌های یک و دو، یعنی در حد تعویض آب و روغن و اقدامات معمول در همین حد را داشتند. انجام بازدید و تعمیرات در رده سوم الزاماً می‌بایست تحت نظارت مستقیم مستشاران انجام پذیرد و سرانجام، برای انجام آخرین مراحل تعمیراتی هم، قطعات معیوب به کشور سازنده ارسال می‌شد تا اقدام لازم صورت پذیرد. به عبارتی، هیچ تعمیری در ایران انجام نمی‌گردید و صرفاً حق دخالت نیروهای ایرانی در حد تعویض قطعات بود. در معدود مواردی که نظامیان ایرانی، خودسرانه وارد امور مرتبط با رده سوم می‌گردیدند، مستشاران و ضداطلاعات به‌شدت با آنان به‌عنوان افراد خاطی برخورد می‌کرد. (10) یکی از دلایل قدرت نظامی، توان ساخت سلاح و تجهیزات نظامی است، نه‌اینکه تا آخر حتی قمقمه نظامی از خارج تأمین شود. ارتشبد طوفانیان معاون وزیر جنگ و رئیس خریدهای تسلیحاتی وزارت جنگ ارتش شاهنشاهی در سال 1364 ش در مصاحبه خود در آمریکا بیان کرده که سلاح‌هایی که توسط ایران و به‌عنوان محصولات کارخانه‌های سازمان صنایع نظامی ساخته می‌شد تفنگ ژ 3، مسلسل M J، گلوله توپ 155 میلی‌متری و خمپاره‌اندازهای 81 و 120 میلی‌متری بود (11) که بیشتر آن‌ها تحت نظر مستشاران آمریکایی و آلمانی بعضاً با کیفیت پایین مونتاژ می‌گردید. برخی از این سلاح‌ها نیز طبق اسناد به کشورهای مصر، چاد و گابن فروخته می‌شد. (12)

 

5. نیروهای مسلح جمهوری ایران، کابوس رژیم صهیونی؛

اما اکنون ایران رعب‌آورترین سلاح‌ها و انواع موشک‌ها را در صنایع نظامی خود تولید می‌کند و سیستم نظامی آن با مفهوم «توسعه مستقل» عجین است. هیچ سیاست نظامی‌ای در ایران دیکته نمی‌گردد و ایران تنها کشور در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) است که هیچ پایگاه آمریکایی و خارجی‌ای در آن مستقر نیست. (13) ایران امروز نه‌تنها دارای توان هم‌آوردی است، بلکه یک قدرت نظامی مرعوب‌کننده در منطقه شناخته می‌شود. یک کشور ضعیف که قدرت تقابل ندارد، هرگز تبدیل به کابوس رژیم صهیونیستی نمی‌شود. درحالی‌که ایران بزرگ‌ترین کابوس رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه است. وقتی از نتانیاهو می‌پرسند در حال حاضر چه کابوسی دارید؟ می‌گوید ایران! و سپس خود به مجری می‌گوید «بگویم سه کابوسی که همیشه دارم چیست؟ ایران! ایران! ایران! چراکه ایران در حال تبدیل به یک امپراتوری قدرتمند است».(14) ایران اگر ضعیف بود خیلی زودتر از این‌ها مبتلا به جنگی با ابعاد بسیار وسیع‌تر می‌شد و البته جنگی که به‌سرعت نتیجه می‌داد و کارش مانند عراق و افغانستان و لیبی جمع و منجر به سقوطش می‌شد. چراکه از سال 2002 که جرج دبلیو بوش ایران را در کنار عراق و کره شمالی محور شرارت خواند، (15) مهم‌ترین هدف جنگ ایران بود و به عراق و افغانستان حمله نظامی و کشور آنان اشغال شد؛ اما علی‌رغم تهدید‌های مکرر، هرگز جرئت حمله به ایران در آمریکا و متحدانش ایجاد نشد. اگر در آن زمان ایران ضعیف محسوب نمی‌شد و توان رویارویی موفق با ایران نبود، اکنون به‌طریق‌اولی ایران ضعیف محسوب نمی‌شود.

 

6. عقب‌نشینی آمریکا و اسرائیل در برابر قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران؛

اگر ایران ضعیف بود توان هم‌آوردی نداشت، اسرائیل و آمریکا در جنگ 12 روزه، به‌سادگی زیرساخت‌های ایران را متلاشی و اقتصاد و اداره کشور را فلج می‌کردند، اما مهم‌ترین دلیلی که از این اقدام، عقب‌نشینی کردند، ترس جدی از عواقب ورود به چنین بازی خطرناکی با ایران و قدرت پاسخ دادن بود. توانمندی همیشه به ضربه نخوردن نیست، بلکه توان ضربه زدن، موجب بازدارندگی و ضربه نخوردن می‌شود. علت عدم گسترش بانک اهداف، توان ضربه زدن از سوی ایران است. هیچ تحلیل‌گری با این ایده موافق نیست که ایران یک کشور ضعیف بوده و نمی‌تواند ضربات مهلکی به هر دشمنی بزند. موشک‌های نقطه‌زن ایران که از فواصل بسیار دور، پیچیده‌ترین سامانه‌های پدافندی روزآمد دنیا را از کار انداخته و با قدرت تخریب گسترده در نقاط از پیش‌تعیین شده در سراسر سرزمین‌های اشغالی به هدف اصابت کرده‌اند که جای هیچ اما و اگری را در توانمندی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشته‌اند. اسرائیل با تجهیزات و پشتیبانی آمریکایی و اروپایی می‌جنگید، اما ایران با سلاح‌های پیشرفته بومی خود و با اتکای کامل به توانمندی داخلی در میدان مقاومت کرد. ضمن اینکه ایران فعلاً فقط از نیروی هوافضای خود برای این جنگ استفاده کرده و هنوز هیچ نیروی دیگری در این جنگ درگیر و وارد عملیات نشده است. هرگز آمریکا تحمل نمی‌کند که دولتی پایگاه نظامی‌اش را بمباران کند و سپس به‌سرعت به آن دولت پیشنهاد صلح و توقف آتش بدهد. اگر ایران توان هم‌آوردی نداشت با بمباران پایگاه نظامی آمریکا (العدید قطر) که نقش غیرقابل‌انکاری در شکستن هیمنه قلدری و آسیب‌ناپذیری آمریکا دارد، درس سختی از آمریکا می‌گرفت و آمریکا نیز از خطر تلافی ایران آسوده بود. نه اینکه حتی از قبل از عملیات تهاجمی خود به سایت‌های هسته‌ای ایران، نیروهای خود را به‌صورت گسترده‌ای از منطقه خارج سازد.

 

7. ملت مقاوم، پشتوانه قدرتمند نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران؛

البته مؤلفه‌های قدرت ایران در هم‌آوردی در مقابل نظام سلطه، صرفاً ارتش و بودجه نظامی نیست. مهم‌ترین مؤلفه قدرت ایران، داشتن ملتی سلحشور و مقاوم است که علی‌رغم اختلافات داخلی، در مقابل دشمن متجاوز خارجی، یک‌صدا و دلیرانه، همبستگی خود را حفظ کردند. وگرنه ابعاد و گستردگی ارتش و تسلیحات و ثروت شوروی با ایران قابل قیاس نبود، اما با شکست گفتمانی، بدون شلیک یک گلوله، دچار فروپاشی شد. از همه این نکات که بگذریم، دلیل مبارزه صرفاً قدرت و عدد و آمار نیست، بلکه شرافت است. اگر مظلومان عالم در مقابل مستکبران و متجاوزان با این دلیل که آن‌ها قدرت بیشتری دارند، تسلیم شده و ذلت را بپذیرند، مفاهیم مقاومت، ایثار، غیرت و شرافت، از بین می‌رود و مرگ انسانیت رقم می‌خورد. چنانچه قرآن کریم دستور می‌دهد:

 «وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن کُنتُم مُؤمِنینَ.» (16)

 دلیل اصلی ترس و سستی، محاسبات مادی و ترس از مقایسه عدد و آمار و ارقام خود با دشمن است. اگر این‌گونه باشد، انسان‌ها همواره باید از ترس دشمن قوی‌تر، شرافت خود را بفروشند.

نتیجه‌گیری:

ارتش شاهنشاهی هرگز ارتشی مقتدر، مستقل و ملی نبود. ایران امروز به حدی از قدرت نظامی رسیده است که طرف‌های مقابل، نمی‌توانند در جنگ با ایران، از حدی فراتر عمل کنند و مجبور به رویکرد محتاطانه هستند و به همین دلیل، آن‌ها بودند که به ایران پیشنهاد آتش‌بس دادند.

پی‌نوشت‌ها:

1. میشل فوکو، ایرانی‌ها چه رؤیایی در سر دارند؟ ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران، انتشارات هرمس، چاپ سوم، 1377 ش، ص 12 و 13.

2. یکی از این دکترین‌ها، سیاست دوستونی نیکسون-کیسینجر بود، دکترین نیکسون که به دکترین گوآم نیز شهرت دارد، بر عدم درگیر کردن بیشتر آمریکا در منازعات بین‌المللی استوار بود و سعی بر آن داشت تا در هر منطقه‌ای متحدی برای خود به دست آورد و از طریق حمایت و تقویت این متحد، بخشی از وظیفه‌ی حفظ امنیت آن منطقه را به این متحد واگذار کند که برخی از اندیشه‌مندان برای توصیف این متحد از اصطلاح «پلیس منطقه» یا «ژاندارم منطقه» یاد می‌کنند. دکترین نیکسون نوعی تشویق رژیم‌های وابسته به آمریکا از قبیل کره‌ی جنوبی، ویتنام جنوبی، فیلیپین و ایران برای مسلح ‌شدن بیشتر به‌شمار می‌رفت. دکترین نیکسون در منطقه‌ی خلیج‌فارس تحت‌عنوان «سیاست دو‌ستونی» شناخته می‌شود؛ بنابراین آمریکا در این مقطع خواهان شکل‌گیری دیپلماسی جدیدی در منطقه بود؛ سیاستی که بر اساس آن ایران و عربستان سعودی از صلح در خلیج‌فارس پاسداری می‌کردند، به‌ویژه ایران ژاندارم منطقه محسوب می‌شد. محمدرضا پهلوی برای اجرای چنین نقشی در ماورای مرزهای کشور، اشتیاقی وافر داشت. عربستان سعودی در درجه‌ی دوم و بیشتر در نقش تأمین‌کننده‌ی مالی و تبلیغاتی برنامه‌های امنیتی در نظر گرفته شد.

3. ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص 74

4. رابرت گراهام، ایران؛ سراب قدرت، ترجمه فیروز ص 107 و 108.

5. در سال ۱۹۶۸، زمانی که انگلیسی‌ها واحدهای نظامی خود را از کانال سوئز خارج کردند، مصادف با دوران جمال عبدالناصر در مصر بود. این خروج بخشی از روند کاهش حضور نظامی بریتانیا در منطقه بود که پس از بحران کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ آغاز شده بود. در آن سال، مصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد و در پی آن، انگلستان، فرانسه و اسرائیل به مصر حمله کردند؛ اما این حمله با مخالفت شدید شوروی و ایالات‌متحده و همچنین سازمان ملل روبرو شد و درنهایت نیروهای مهاجم مجبور به عقب‌نشینی شدند. خروج نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۶۸، پایان رسمی حضور نظامی بریتانیا در منطقه کانال سوئز بود.

6. پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، چاپ آمریکا، بی‌نا، بی‌تا، ص 280. https://archive.org/details/pasokh_be_tarikh_uncensored/mode/2up

7. کدیور، جمیله، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، تهران، انتشارات اطلاعات، 1374 ش، ص 74.

8. سمسون، آنتونی، بازار اسلحه، ترجمه فضل‌اللّه نیک‌آئین، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1362 ش، ص 200.

9. جهش درآمد نفتی، صرف خرید تسلیحات برای منافع آمریکا شد، خبرگزاری تسنیم، مصاحبه با مسعود رضایی، 12 بهمن 1393، https://tn.ai/639213.

10. شاداب عسگری، صنایع نظامی ایران در دوران محمدرضا پهلوی، پایگاه موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 5 بهمن 1400، https://psri.ir/?id=4zez6lz2.

11. دکتر ضیاء صدقی، مصاحبه با ارتشبد حسن طوفانیان پیرامون خاطراتش، آمریکا، واشنگتن دی سی، جلسه دهم: 19/2/1364.

12. شاداب عسگری، دروغی به نام صادرات نظامی حکومت پهلوی، پایگاه موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 11 بهمن 1400، https://psri.ir/?id=22wi7hdu#_ftnref1.

13. همه‌چیز درباره پایگاه‌های نظامی ایالات‌متحده در خلیج‌فارس، وب‌سایت دیپلماسی ایرانی، 15 آذر 1403، https://B2n.ir/gg8072.

14. سه کابوس بزرگ نتانیاهو به روایت خودش (فیلم)، پایگاه خبری-تحلیلی عصر ایران، 15 مهر 1403، asriran.com/004Cx9.

15. محور شرارت (به انگلیسی: Axis of Evil) اصطلاحی است که جرج دابلیو. بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات‌متحده آمریکا، در اشاره به سه کشور جمهوری اسلامی ایران، کره شمالی و عراق بعثی به کار گرفت. عبارت «آن‌سوی محور شرارت» دربرگیرنده کوبا، لیبی و سوریه (نارنجی) است.

16. سوره آل‌عمران، آیه 139؛ «و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید