با سلام
حکم شنیدن صدای زن ها به صورت آواز یا ترانه در اسلام به روایاتی که نقل می کنند برای مردان نامحرم حرام است.
خواهش میکنم اولا سندی در این مورد ارائه بفرمایید و دلیل این موضوع را روشن کنید
با توجه به اینکه گفته میشود این حرمت به دلیل احتمال ایجاد تحریک شهوانی در مردان است در حالی که کدام مرد است که با شنیدن صدای یک زن تحریک شود و اگر هم باشد مگر تعداد انها چقدر خواهد بود که به ان دلیل این امر را حرام کردند.مگر قوانین اسلام با تکیه ی بر شرایط اکثریت وضع نمی شود.
حال انکه من در تلویزیون (برنام ای برای تلاوت زنده قران)(تلفنی) شاهد این موضوع بودم که مطرح کردند خانم ها مجاز به تلاوت قران در تلویزیون نیستند حال انکه در این موضوع هیچ گونه تحریکی وجود نخواهد داشت.. دلیل این موضوع را توضیح دهید
با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا لازم است اين پاسخ به سوال شما داده شود كه مدعي شده ايد كه مگر چه مقدار مرد وجود دارد كه به دليل شنيدن صداي زن تحريك شود؟ اتفاقا نوع مردها با شنيدن صداي آواز زن تحريك مي شوند و به همين جهت بايد گفت وجود بعضي از احكام اسلامي داير مدار نوع افراد جامعه است نه فرد خاص مثلا اگر اسلام مي گويد شنيدن آواز زن بر مرد نامحرم حرام است به اين معنا است كه چون نوع مردها با شنيدن آواز زنان از خود واكنش نشان مي دهند، به همين دليل حكم حرمت را وضع كرده است و البته ممكن است مردهايي هم باشند كه با شنيدن آواز زنان حتي اندك تحريكي هم نشوند، اما اين دليل نمي شود شخصي كه از صداي آواز زن تحريك نمي شود حكم حرمت بر او جاري نشود، چون حكمي كه شامل نوع مي شود، فرد را نيز در بر مي گيرد.
اصولا نوع خلقت زنان به گونه اي است گاهي حتي صداي عادي آنان، موجب جلب توجه مرد ها خصوصا آن هايي كه دل هاي بيمار دارند مي شود، به همين جهت قوانين سخت گيرنده اسلام در مورد حجاب زنان، رفتار و گفتار و حتي توصيه به پرهيز از سخن گفتن با ناز و ادا، يكي از اصول تضمين كننده سلامت جامعه از گزند نا امني ها و حوادث مربوطه است.
در قرآن اگر چه به اين موضوع(آواز زن) به صراحت پرداخته نشده است، اما آياتي از قرآن وجود دارد كه خداي متعال به همسران پيامبر توصيه مي كند كه(هنگام سخن با نامحرم، صداي خود را تغيير ندهند) با ناز و ادا سخن نگويند، نكند دل هاي مريض به طمع افتد.
" يَانِسَاءَ النَّبىِِّ لَسْتنَُّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتنَُّ فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا"(1) يعني:
اى همسران پيامبر، شما مانند هيچ يك از زنان (ديگر) نيستيد، اگر قصد داريد تقوا پيشه كنيد، پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.
اين آيه شريفه اگر چه هيچ اشاره اي به موضوع حرمت آواز خواني زنان نزد مردان نا محرم ندارد، اما وقتي خداي متعال همسران پيامبر را حتي از سخن گفتن به ناز و ادا منع مي كند، خواهيم فهميد كه به طريق اولي، آواز زنان به صورت خاص و تحريك كننده بي شك مورد منع قرار مي گيرد، زيرا زنان هنگام آواز مي توانند به راحتي دل هاي مردها را به خود جلب كنند و وقتي بر خواندن آواز بر زنان منع شده است، گوش كردن به آن بر مردان نيز ممنوع است.
حكم شنيدن آواز زنان در روايات:
رسول گرامي (ع)فرمود:"ثمن المغنيه حرام" پولي كه به كنيزكان آواز خوان داده مي شود، حرام است. (2)
از امام رضا(ع) در مورد خريد و فروش جاريه مغنّيه(كنيز آوازخوان) سوال شد حضرت در پاسخ فرمود:" قَدْ تَكُونُ لِلرَّجُلِ الْجَارِيَةُ تُلْهِيهِ وَ مَا ثَمَنُهَا إِلَّا ثَمَنُ كَلْبٍ وَ ثَمَنُ الْكَلْبِ سُحْتٌ وَ السُّحْتُ فِي النَّارِ" (3)
يعني: مردي كنيزي دارد كه او را با آواز خود مشغول مي كند. پولي كه از محل فروش او به دست مي آيد، مانند پولي است كه از فروش سگ به دست مي آيد و حرام است.
مطابقت آيات با روايات ديني:
آيات ديگري نيز بر طبق روايات ديني بر پرهيز از غنا و آواز تفسير شده است ، از جمله آيه:
1. "والذين لايشهدون الزور واذا مروا با للغو مروا كراماً"(4) مومنان واقعي آنان اند كه به دروغ شهادت نمى دهند و چون برنا پسندى بگذرند، به شتاب از آن دورى مى جويند.
در روايت معتبر(الزّور)، به غنا و موسيقي تفسير شده است.(5)
2."والذين هم عن اللغو معرضون"(6)آنان كه از عمل (يا سخن) بيهوده اعراض مى كنند.
در ذيل اين آيه شريفه، روايتى از امام معصوم نقل شده كه آن حضرت مى فرمايد: "انه الغناء والملاهى" (7)آن لغو عبارت است از لهو ولعب.
3. "اذا مروا بالغوا مروا كراماً"(8) نيز بسان اين تعبير وارد شده است.
در نتيجه دليل اصلي حرمت شنيدن صداي آواز زن، در صورتي كه به صورت غنا و يا تحريك كننده باشد، قرآن و روايات است.
آيات قرآن با اشاره رمز حرمت غنا را بيان نموده است؛ ولي رواياتي كه از اهل بيت عليهم السلام در تفسير آيات وارد شده است، با صراحت حرمت غنا و آواز زن را اثبات مي كنند.
از جمله، آيه شريفه: "و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه بغير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مُهين"(9). يعني: گروهى از مردم، خريدار سخنان بيهوده اند، تا به نادانى، مردم را از راه گمراه كنند و قرآن را به مسخره مىگيرند. بهره اينان، عذابى است خوار كننده؛ دلالت برحرمت موسيقي دارد.
در روايات صحيح، اين آيه بر غنا و موسيقي تطبيق شده و وعده آتش،بر آن ها داده است. امام باقر (ع) فرمود "الغناء، مما وعداللّه عليه النار"(10) غناء چيزي است كه خداي متعال وعده آتش به آن داده است و اگر چه در اين حديث غناء به صورت عام بيان شده است و دايره شمول آن حتي آواز مردان را نيز در بر مي گيرد، ولي به طور حتم يكي از مصاديق غناء؛ آواز و ترانه زن خصوصا به صورت تحريك كننده است كه در دايره اين شمول قرار مي گيرد و شنيدن آن حرام است.
از جمع آيات و روايات مي توان به دست آورد كه اصل شنيدن صداي زن به خودي خود حتي اگر به صورت صوت هم باشد حرام نيست، بلكه كيفيت صدا و نيز همراهي آن در وضع خاص و مجالس مخصوص حرمت آور است.
فقهاء در استدلال خود نسبت به اين موضوع نوشته اند:
"اتفق الجميع علي ان صوت الأجنبية ليس بعورة إلاإذا كان بتلذذ،أومع خوف الفتنة. واستدل صاحب الجواهرعلي ذلك في أول باب الزواج بالسيرة المستمرة في الأعصاروالأمصار،وبخطبة الزهراء وبناتها،ومخاطبة النساء للنبي والأئمة والعلماء علي وجه لايمكن إحصاؤه ولاحمله علي الاضطرار، وبإقامة النساءالمأتم والأعراس بين الرجال منذ القديم،وبمخاطبة الجنسين في المعاملات والمخاطبات،وبقوله تعالى "فَلٰاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ"حيث لم ينه عن أصل القول،بل عن كيفيته والخضوع به."(11)
يعني اين كه تمام علماء اتفاق دارند بر اين كه صداي زن نا محرم مثل عورت او نيست مگر آن كه قصد لذت و شهوت بر شنيدنش باشد يا اين كه مرد بترسد كه مفتون صداي زن شود و بر اين موضوع صاحب جواهر در اول باب ازدواج به سيره مستمره(مبني بر وجود و شنيدن صداي زن) در همه زمان ها و عصرها استدلال كرده و اين سنت در خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها و دخترانش و نيز در مخاطبات زنان پيامبر مقابل مردان و امامان معصوم و علماء وجود داشته به گونه اي كه از حد شمارش خارج است و حتي توجيه بر اين كه مكالمات زنان هنگام اضطرار بوده وجود ندارد، و اين سنت وجود داشته كه زنان در عروسي و عزا ميان مردان مي خواندند و نيز مرد و زن در معاملات و مخاطبات طرفيني شركت مي كردند و اين دليل به آيه قرآن تاييد مي شود كه سخن خود را با ناز و ادا بيان نكنند.
نتيجه نهايي اين كه: اصل شنيدن صداي زن مورد نهي قرار نگرفته است، بلكه از كيفيت صداي زن كه به ادا و ناز مخلوط شود نهي شده است.(كه دراين صورت حتي اگر زن آواز هم نخواند، ولي سخن عادي خود را به گونه اي بيان كند كه تحريك آور باشد، شنيدنش حرام خواهد بود. خصوصا اگر مخلوط به مجالس لهو و لعب شود.)
فلسفه و دليل حرمت غنا:
در حكمت حرمت غنا مي توان اين توضيح را از جنبه روان شناسي اضافه كرد:
غنا و صداي آواز تحريك كننده زن يكي از موضوعات غفلت آور است كه غريزه شهواني را در انسان تقويت مي كند.
بنا بر اين، هر عاملي كه موجب تحريك انگيزههاي شهواني در انسان و موجب اختلال در نظم اجتماعي و بنيان خانواده شود و به آرامش روحي، رواني و عفت عمومي، صدمه وارد كند، مورد تأييد اسلام نيست.
اگر انسان در وادي شهوت و چيزهايي كه مهيّج و تحريك كننده است، وارد شود، كمكم از خوبيها فاصله ميگيرد و به جايي ميرسد كه اصلاً از خوبيها بدش ميآيد و بديها برايش الگو و همواره با آنها همراه ميشود. در نهايت، از خدا فاصله مي گيرد و با دوري از خداوند، از رسيدن به سعادت و كمالي كه فلسفه آفرينش انسان است، باز مي ماند.
در آخر تكرار مي كنيم برخي افراد بر اثر شنيدن زياد ترانه و آواز زنان متوجه تحريك شدن و يا ضرر آن نمي شوند. به عنوان مثال افراد معتاد بعد از مدتي ، كشيدن مواد مخدر خواسته آنها را تامين نمي كند از اين رو به خوردن آن روي مي اورند و با كشيدن آن هيچ احساسي ندارند. اين عادي شدن دليل نمي شود براي آنها مضر نباشد.
پي نوشت ها:
1. سوره احزاب، آيه 32.
2. مجلسي محمد باقر، بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج53، ص181.
3. شيخ كليني، كافي، تهران، انتشارات اسلاميه، سال 1367ه ش، ج5، ص 120.
4. سوره فرقان، آيه 72.
5. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، لبنان، بيروت، انتشارات دار احياءالتراث العربي،ج 12، ص 226.
6. سوره مؤمنون، آيه 3.
7. عبد على بن جمعه العروسى الحويزى، تفسيرنورالثقلين، قم، انتشارات اسماعيليان، ج3، ص 529.
8. سوره فرقان، آيه 72.
9. سوره لقمان، آيه 5.
10. ر ك، وسايل الشيعه پيشين، ج 12، ص 226.
11. مغنيه محمد جواد، الفقه علي المذاهب الخمسة، لبنان، بيروت، انتشارات دار الجواد، سال 1421 ه ق، چاپ دهم، ج1، ص 90.
موفق و موید باشید