من می خواستم یه چیزه تازه ای بگم اما با ترس و لرز زیاد چون میگم شاید کفر باشه شاید من متوهم شدم اما فقط به عنوان یه سوال می پرسم:
آیا جهنمیان تا ابد در جهنم خواهند بود؟
آیا یک انسان هر چقدر هم گناه کار باشد بعد از دیدن مجازات به اندازه کافی ارزش بخشیدن ندارد؟
آیا ما که بنده خداهستیم بعد از گرفتن انتقام، دلمان به حال کسی که از او انتقام گرفته ایم نمی سوزد؟
آیا ما از یزید انسانی پست فطرت تر در ذهن خود داریم ،حالا به نظر شما امام حسین یزید رو بعد از دیدن کیفر گناهنش به مدت طولانی (نه ابدی) نمی بخشد یعنی در گذشت امام حسین شک داریم؟
آیا خداوند رحمان و رحیم بعد از مجازات بنده اش و پی بردن بنده به گناهانش او را نمی بخشد؟
آیا به نظر شما عاقبت بشریت زیباتر نیست که همه (حتی گناه کاران بعد از دیدن مجازات خود به اندازه کافی) در کنار هم بدون اینکه فردی (حتی یک نفر) در غذاب باشد در کنار هم در بهشت با خوبی و خوشی زندگی کنند؟

حالا باز سوال اولم رو تکرار میکنم آیا به نظر شما جهنمیان تا ابد در جهنم خواهند بود؟
بله من میدانم پاسخ امیدوار کننده به این سوال فقط یک تاثیر بد دارد و اون اینکه باعث میشه گناه کاران به خاطر ببخشش نهایی که ممکن است در کار باشداز کناه دست نکشند.

در جمع بندی منابع دینی می توان گفت تقریبا اکثریت انسان هایی که در جهنم به سر می برند، پس از تحمل عذابی موقت به بهشت می روند ،مثلا شخصی را در نظر بگیرید که ایمان آورده، ولی به خاطر ضعف ایمان‌، گناهان کبیره انجام داده،این فرد اگر توبه نکرده باشد ، با سختی جان دادن یا عذاب برزخ یا شفاعت یا تحمّل عذاب موقت جهنم پاک گردیده‌، به بهشت می‌رود ؛ درواقع عذاب برای او حکم تطهیر و درمان از پلیدی گناه را دارد .
اکثر انسان ها که آمیخته ای از خوبی ها وبدی ها را دارا هستند ،همین وضعیت را دارند ؛ زیرا مبنای برخورد خداوند با گنهکاران ، رحمت وبخشایش و گذشت است .آیات متعدد قرآن که از «غفور» و « رحیم» بودن خداوند نام برده ،می تواند اشاره به همین مطلب داشته باشد .
در قرآن کریم ، تصریح شده است‌: «إِن‌َّ اللَّه‌َ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَک بِه‌ِ وَیغْفِرُ مَا دُون‌َ ذَ َلِک لِمَن یشَآءُ؛ (1) خداوند [هرگز] شرک را نمی‌بخشد! و کم‌‌تر از آن را برای هر کس بخواهد [و شایسته بداند] می‌بخشد!».
معلوم است که اهل شرک عده کم ومعدودی هستند ،پس در اکثر گنهکاران زمینه عفو و یخشایش الهی وجود دارد .
اما در موردخروج برخى از اهل جهنم از آن مکان و ورودشان در بهشت روایاتى وارد شده است از جمله:
- اَنس گوید: رسول خدا فرمود: مردمى از آتش خارج مى‏شوند، (2)
- ابى بصیر گوید: از امام باقر شنیدیم فرمود: مردمى از آتش خارج مى‏شوند ... و به بهشت وارد مى‏گردند، (3).
البته عده ای از جهنمیان هم هستند که به عذاب ابدی گرفتار بوده ،امکان نجات از دوزخ را ندارند .
بنا بر آیات و روایات، بعضى از گناهان مانند شرک و کفر و نفاق موجب عذاب ابدى است و این در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بمیرد.
اما در مورد ابدی بودن عذاب برخی از افراد باید گفت ؛ مجازات ها اصولا از سه قسم خارج نیست :
1- مجازات قراردادی، همان کیفرها و مقرّرات جزیی است که در جوامع بشری قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع می‏کنند، مثل حدّ شرابخوار، دزد، قاتل و ... .
در این گونه مجازات همه گفته‏اند باید بین جرم و کیفر تناسب وجود داشته باشد.
چنان که در اسلام چنین چیزی ملاحظه شده است. بین مجازات زناکاری که زن دارد و کسی که زن ندارد، تفاوت وجود دارد. بین کسی که بار اول دزدی کرده یا چیزی را خارج از صندوق و انبار در بسته دزدیده و کسی که دزد حرفه‏ای است، یا با شکستن صندوق و انبار چیزی را دزدیده است، تفاوت وجود دارد و... .
2- مجازاتی که با عمل رابطه تکوینی یا علت و معلولی دارد، مثلاً بین خوردن سمّ و مسموم شدن رابطه تکوینی وجود دارد، چه شخص بداند و چه نداند، بچه باشد یا بزرگ، گناهکار باشد یا بی گناه،... فرقی نمی‏کند هر کسی بخورد، مسموم می‏شود. در این جا تناسب وجود ندارد و احدی هم اعتراض نمی‏کند که این چه ظلمی است در حق بچه یا بی گناه و....
3- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن جرم و گناه است، در قرآن آمده است: آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی می‏خورند ، آتش در شکم خود وارد می‏کنند. (4)
یعنی مال یتیم به صورت آتش در می‏آید. سایر گناهان نيز چنین است.(5)
در این نوع از مجازات هم تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند وضع نشده است، بلکه عمل شخص تجسم پیدا می‏کند و به این شکل در می‏آید.
مولوی در مثنوی می‏گوید:
ای دریــده پوستیــن یوسـفــان ‏گرگ بر خیزی از این خواب گران‏
گشتـه گرگان یک به یک خوهای تو مـی‏درانند از غضب اعضــای تـو
ز انچـه می‏بافی، همـــه روزه بپـوش ‏زانچه می‏کاری، همه سالـه بپــوش‏
گـرز خاری خستـه‏ای ،خود کشته ای ‏ور حـریر و قز دری ،خود رشته ای‏
چـون ز دستت زخم بر مظلوم رست آن درختی گشت و زآن زقوم رست
این سخن های چــو مار و کژدمت مـار و کـژدم می‏شود ،گیـرد دمت

بنا به شهادت بسیارى از آیات و روایات, پاداش ها و کیفرهاى روز رستاخیز نـتـیـجـه اجتناب ناپذیر اعمال و کردارهاى دنیوى ماست ، یعنی نتیجه و پیامد تکوینی عمل گناه و کیفر آن عذاب دردناک است . در قرآن کریم فرمود: «لاتجزون الّا ما کنتم تعملون؛ جز اعمال خود شما جزایی برای شما نیست». (6) پس نتایج - خواه و ناخواه - دامنگیر ما مى گردد . هـمـان طـور کـه اعـمـال بـشـر در جـهان لوازم اجتناب ناپذیر دارد و از آن جدا نـمـى گـردد .
فرد مبتلا به مواد مخدر , باید با رنج و درد و بیمارى دست به گریبان باشد. فرد میگسار که مدت ها با شراب و الکل سر و کارداشته , باید باقی مانده عمر را با بـدن رنـجـور و کـبـد و قـلب بیمار به سر برد . کارهاى نیک و بد ما داراى آثار و لوازمى هـسـتند که در روز واپسین آشکار مى گردند و خود را نشان مى دهند ; بنابر این قسمت مهمى از پـاداش ها و کیفرها زاییده اعمال ما و اثر مستقیم کردارهاى ماست . هیچ نوع حق گله و اعتراض نـداریم. اگر زندگى خود را با برنامه صحیح و عالى شرع تنظیم مى نمودیم , هرگز دچار عـواقب بد و ناگوار نمى شدیم و خلود در آتش نتیجه طبیعی و مستقیم رفتارهایی مانند شرک است .
به علاوه وعده و وعید پاداش ها و کیفرهاى روز واپسین , ضامن اجراى دستورهاى آسمانى است و صد در صد جنبه تربیتى دارند . خداوند با وعده هاى قطعى و تخلف ناپذیر خود بندگانش را به کارهاى نیک دعوت نموده و آنان را از اعمال زشت باز مى دارد. این وعده در صورتى مى تواند نقش تشویقى و تهدیدى را ایفا کند که صد در صد قطعى و تخلف ناپذیر و در عين حال جدي و غير قابل اغماض و مهم باشد. اگر در آن احتمال تخلف باشد يا تا حد زيادي قابل تحمل و چشم پوشي و... , اثر تربیتى خـود را از دست خواهد داد .
در نتيجه با عذاب هاي سطحي و كوتاه و مقطعی ، دیگر دلیل ندارد که یک نفر زیر بار سنگین وظایف و واجبات و اعمال نیک برود و یا از بسیارى هوس هاى سرکش چشم بپوشد. پاداش ها و کیفرهاى الهى در صورتى مى توانند ضامن اجراى احکام و دستورهاى آسمانى گردند که بـه صـورت وعـده قـطـعى و جدي و غير قابل اغماض و در مواردی دائمی و بی نهایت درآیند. بنابراین وجود عذاب های اخروی از جهتی رحمت است برای انسان ها تا برای در امان ماندن از آن ها به کارهای نیک رو آورده و بهشت جاودان را نصیب خود کنند.
پس جهنمی شدن ابدی کسانی که آن قدر خود را از حقیقت انسانی فاصله داده اند که زیمنه هر نوع حیات سعادتمندانه را از خود سلب کرده اند بلکه مانع سعادت بسیاری از همنوعان خود شده اند ، عین عدالت خداوند ، و عین شکوه و زیبایی ساختار عالم است که هر چیزی در جای خود و در موقعیت صحیح خود واقع می گردد .
در نهایت باید گفت در مورد عمل افرادی همچون قاتلان امامان معصوم قضاوت نهایی با خداوند است که چگونه با آن ها برخورد نماید ، اما باید توجه داشت که نوع و ماهیت جرم ها بسیار با هم متفاوت است و خطای برخی از اشتباهات قابل مقایسه با برخی گناهان فردی و شخصی و محدود نیست .
مثلا در برخی مواقع خسارت وارد شده از ناحیه فرد گناه کار اثری سرنوشت ساز در حیات ابدی یک نفر یا یک جامعه به جای می گذارد مانند کشتن یک امام معصوم که درفرض حیات می توانست جامعه بشری را به سعادت رهنمون گردد ؛ در این صورت عدالت الهی اقتضا می کند متناسب با انحراف جاودانه ای که چنین فردی ایجاد نموده و اثر جاودانه ای که با عمل خود در سرنوشت دیگران بر جای گذاشته در آخرت نیز عذابی جاودانه در انتظار او باشد .

پی‌نوشت‌ها:
1. نساء (4) آیه 48.
2. علامه طبا طبایی المیزان نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1375 ش ج 11، ص 39.
3. همان.
4. نساء (4) آیه 10.
5. شهيد مطهري، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، تهران 1374ش، ج 1، ص 225.
6. یس (36) آیه 54.