جواد محدثى
عباس فرزند امیر المؤمنین،برادر سید الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین«ع»در روزعاشورا.عباس در لغت،به معناى شیر بیشه،شیرى كه شیران از او بگریزند است.[44] مادرش«فاطمه كلابیه»بود كه بعدها با كنیه«ام البنین»شهرت یافت.على«ع»پس ازشهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج كرد.عباس،ثمره این ازدواج بود.ولادتش را در[45]شعبان سال 26 هجرى در مدینه نوشتهاند و بزرگترین فرزند ام البنین بود و این چهارفرزند رشید،همه در كربلا در ركاب امام حسین«ع»به شهادت رسیدند.وقتىامیر المؤمنین شهید شد،عباس چهارده ساله بود و در كربلا 34 سال داشت.كنیهاش«ابو الفضل»و«ابو فاضل»بود و از معروفترین لقبهایش،قمر بنى هاشم،سقاء،صاحب لواءالحسین،علمدار،ابو القربه،عبد صالح، باب الحوایج و...است.
عباس با لبابه،دختر عبید الله بن عباس(پسر عموى پدرش)ازدواج كرد و از اینازدواج،دو پسر به نامهاى عبید الله و فضل یافت.بعضى دو پسر دیگر براى او به نامهاىمحمد و قاسم ذكر كردهاند.
آن حضرت،قامتى رشید،چهرهاى زیبا و شجاعتى كم نظیر داشت و به خاطر سیماىجذابش او را«قمر بنى هاشم»مىگفتند.در حادثه كربلا،سمت پرچمدارى سپاهحسین«ع»و سقایى خیمههاى اطفال و اهل بیت امام را داشت و در ركاب برادر،غیر ازتهیه آب،نگهبانى خیمهها و امور مربوط به آسایش و امنیتخاندان حسین«ع»نیر برعهده او بود و تا زنده بود،دودمان امامت،آسایش و امنیت داشتند [46] .
روز عاشورا،سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند.وقتى علمدار كربلااز امام حسین«ع»اذن میدان طلبید حضرت از او خواست كه براى كودكان تشنه وخیمههاى بىآب، آب تهیه كند.ابو الفضل«ع»به فرات رفت و مشك آب را پر كرد و دربازگشت به خیمهها با سپاه دشمن كه فرات را در محاصره داشتند درگیر شد و دستهایشقطع گردید و به شهادت رسید. البته پیش از آن نیز چندین نوبت.همركاب با سید الشهدا بهمیدان رفته و با سپاه یزید جنگیده بود.عباس،مظهر ایثار و وفادارى و گذشت بود.وقتىوارد فرات شد،با آنكه تشنه بود، اما بخاطر تشنگى برادرش حسین«ع»آب نخورد وخطاب به خویش چنین گفت:
یا نفس من بعد الحسین هونى
و بعده لا كنت ان تكونى
هذا الحسین وارد المنون
و تشربین بارد المعین تالله ما هذا فعال دینى
و سوگند یاد كرد كه آب ننوشد. [47] وقتى دست راستش قطع شد،این رجز را مىخواند:
و الله ان قطعتموا یمینى
انى احامى ابدا عن دینى
و عن امام صادق الیقین
نجل النبى الطاهر الامین
و چون دست چپش قطع شد،چنین گفت:
یا نفس لا تخشى من الكفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یسارى
فاصلهم یا رب حر النار
شهادت عباس،براى امام حسین بسیار ناگوار و شكننده بود.جمله پر سوز امام،وقتىكه به بالین عباس رسید،این بود:«الآن انكسر ظهرى و قلتحیلتى و شمت بى عدوى». [48] وپیكرش، كنار«نهر علقمه»ماند و سید الشهدا به سوى خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیتخبر داد. هنگام دفن شهداى كربلا نیز،در همان محل دفن شد.از این رو امروز حرمابا الفضل«ع»با حرم سید الشهدا فاصله دارد.
مقام والاى عباس بن على«ع»بسیار است.تعابیر بلندى كه در زیارتنامه اوست،گویاىآن است. این زیارت كه از قول حضرت صادق«ع»روایتشده،از جمله چنین دارد:
«السلام علیك ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیر المؤمنین و الحسن و الحسین...
اشهد الله انك مضیت على ما مضى به البدریون و المجاهدون فى سبیل الله المناصحون فىجهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اولیائه الذابون عن احبائه...» [49] كه تایید و تاكیدى بر مقامعبودیت و صلاح و طاعت او و نیز تداوم خط مجاهدان بدر و مبارزان با دشمن و یاوراناولیاء خدا و مدافعان از دوستان خداست.امام سجاد«ع»نیز سیماى درخشان عباس بنعلى را اینگونه ترسیم فرموده است:«رحم الله عمى العباس فلقد آثر و ابلى و فدا اخاهبنفسه حتى قطعتیداه فابدله الله عز و جل بهما جناحین یطیر بهما مع الملائكة فى الجنة كماجعل جعفر بن ابى طالب.و ان للعباس عند الله تبارك و تعالى منزلة یغبطه بها جمیع الشهداءیوم القیامة» [50] .كه در آن نیز مقام ایثار،گذشت،فداكارى،جانبازى،قطع شدن دستانش ویافتن بال پرواز در بهشت،همبال با جعفر طیار و فرشتگان مطرح است و اینكه:عمویمعباس،نزد خداى متعال،مقامى دارد كه روز قیامت،همه شهیدان به آن غبطه مىخورند ورشك مىبرند.
عباس یعنى تا شهادت یكه تازى
عباس یعنى عشق،یعنى پاكبازى
عباس یعنى با شهیدان همنوازى
عباس یعنى یك نیستان تكنوازى
عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق
یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا،معناى عباس
لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس [51]
در زیارت ناحیه مقدسه نیز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اینگونه سلام داده شدهاست: «السلام على ابى الفضل العباس بن امیر المؤمنین،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده منامسه، الفادى له،الواقى الساعى الیه بمائه،المقطوعة یداه...» [52] .
كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق،دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبى كه نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانى
تا كه تكمیل شود حج من و تقدیرم [53]
--------------------------------------------------------------------------------
پىنوشتها
44- مروج الذهب،ج 3،ص 6.
45- حیاة الامام الحسین،ج 3،ص 28 به نقل از تهذیب التهذیب.
46- مقتل الحسین،مقرم،ص 177.برخى هم«عمرو بن عبد الله»نوشتهاند.مثل تنقیح المقال، مامقانى،ج 2،ص 333.
47- سفینة البحار،ج 1،ص 136،بحار الانوار،ج 45،ص 21.
48- عنصر شجاعت،ج 2،ص 151.
49- انصار الحسین،ص 98.
50- بحار الانوار،ج 44،ص 288.
51- الحسین فى طریقه الى الشهاده،ص 61.
52- لغت نامه،دهخدا.
53- در این زمینه نیز ر.ك:«شعراء كربلا،او الحائریات»على الخاقانى،محتوى معرفى 84 شاعر این شهر(الذریعه،ج 14،ص 194)نیز:«عاشورا فى الادب العاملى المعاصر»،سید حسن نور الدین پیرامون شاعران جبل عامل و محتوا وسبكهاى شعرى آنان پیرامون حادثه كربلا با نمونههایى از اشعارشان.
منبع : فرهنگ عاشورا