چند سال پیش خواب دیدم که در خرداد ماه 1390 می میرم و حالا با این که اصلا به این قضیه فکر نمی کردم و یادم نبود دوباره هرشب تو خواب همون صحنه رو می بینم و نگرانم که اگه واقعا اتفاق بیته چی و دیگه انگیزه ای برای زندگی ندارم حتی چند بار تصمیم به خود کشی گرفتمولی از خدا ترسیدم البته قبلا از این که شاید سوالم خیلی بی ربط بوده از شما معذرت می خوام.

پرسشگر گرامی، با سلام و تشکر از ارتباط تان با این مرکز
رسول خدا (ص) فرمود: «الرؤيا ثلاثة: رؤيا بشرى من الله، ورؤيا تحزين من الشيطان، ورؤيا يحدث بها الانسان نفسه، فيراها في النوم»؛ (1)
«خواب، بر سه دسته است: خوابي كه بشارتي است از ناحيه خدا، و خوابي كه اندوهناكي اي است از جانب شيطان، و خوابي كه انعكاس روحيات خود انسان است كه در خواب آن ها را مي بيند».
با توجه به حديث فوق، دو نكته شایان توجه است:
1. اگرچه بعضی خواب ها صادق و راست و بشارت از جانب خدا هستند و واقعا اتفاق می افتند، ولی این خواب ها بسیار کم می باشند و غالب افراد با توجه به روحیات و اعمالشان، خواب های پریشان می بینند و غالباً خواب ها پریشان و مخلوطی از راست و غیر راست بوده و صادق نیستند.
2. خواب های صادق هم دارای تعبیر و معنای واقعی خارجی هستند که درک آن تعبیر و معنا، کار هر کس نیست و فقط افراد عالم و توانمند از درک آن بهرمند می باشند. در کتاب های تعبیر خواب که از امامان یا افراد توانمند نقل شده، می بینیم که هر اتفاق یا حادثه ای در عالم رؤیا به یک معنای خاصی است که فقط آن ها این معنا را درک کرده اند و ارتباط خواب با آن معنا را فهمیده اند؛ مثلا در خواب دیده می شود که هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را خوردند. این فردی مانند حضرت یوسف است که می فهمد که منظور از هفت گاو چاق، هفت سال پر محصول است و منظور از هفت گاو لاغر، هفت سال خشک و قحطی است که در این مدت همه محصول های انبار شده مصرف می گردد. (2)
و اوست که می فهمد منظور از طبقی نان که بر سر گرفته و پرنده ها از آن می خورند، گوشت و مغز او است که بر دار خوراک لاشخور ها می شود و منظور از آب انگور گرفتن، این است که او ساقی شاه می گردد. (3)
بنابراین، وقتی شما در خواب دیده اید که می میرید، در صورتی که خواب شما از خواب های صادق و تعبیردار باشد، فقط افراد خبره با توجه به قراین دیگر خواب شما، تشخیص می دهند معنایش چیست که قطعا با این معنایی که به ذهن شما آمده، یکی نیست. پس بی خود نگران نباشید.
3. به هر حال، زود یا دیر مرگ می رسد و ترس و فرار از آن و اقدام به خودکشی، راه غلبه بر آن نیست؛ بلکه باید مرگ را بشناسی و با آن مأنوس شوی تا ترس تان بریزد و از آمدن آن نه تنها وحشت نداشته، بلکه منتظرش باشید. مرگ که حتمی است و قطعا روزی از راه می رسد، انتقال ما از این دنیای گذرا به جهانی است که در آن جاوید خواهیم بود و با آنچه با اعتقاد و اخلاق و عمل خود ساخته ایم، برای همیشه زندگی خواهیم کرد. اگر خدا و جهان دنیا و آخرت را بشناسیم و به خدا ایمان بیاوریم و آخرت را باور کنیم و برای ساختن آخرتی آباد اقدام کنیم و با اعتقاد به خدا و دین خدا و عمل به احکام خدا زندگی کنیم، مرگ ما را از این جهانی که پر از درد و رنج و ناکامی است به جهانی خواهد برد که از درد و رنج و ناکامی در آن خبری نیست. اگر این چنین شویم، دیگر نه تنها از مرگ نمی ترسیم، بلکه انتظارش را می کشیم و محبوب ما خواهد شد؛ اما اگر خدا و حقایق جهان را نشناسیم و فقط به این دنیا و کامیابی در آن فکر کنیم و برای آن تلاش نماییم، مرگ هیولایی خواهد شد که ما را از این دنیا که همه آمال و آرزوهایمان است، می برد و به جهان دیگری می برد که برای آن نه تنها آمادگی نداریم، بلکه با کفر و ظلم و گناه در حق خود و بندگان خدا، آن جا را برای خود آتشین ساخته ایم و طبیعی است که از این هیولا بترسیم و از شدت ترس با خودکشی به دامان خود این هیولا پناه ببریم.
پس شما هم ترس تان از خوابی که دیده اید، بی معنا است؛ زیرا خواب شما به احتمال قوی خواب پریشان و نتیجه همین هول و هراس شما است و تعبیر ندارد و اگر هم تعبیر داشته باشد، قطعا این که شما گمان می کنید، نیست. ثانیا، شما از مرگ که حقیقی ترین و قطعی ترین و یقینی ترین اتفاقی است که روزی واقع خواهد افتاد، بی جهت می ترسید و باید این ترس غلط و بیجا را با شناخت مرگ و ایمان به خدا و معاد و عمل صالح، از خود دور کنید.

پي نوشت ها:
1. ابن أبي جمهور الأحسائي، عوالي اللئالي، ج 1، ص 79، اول، قم، سيد الشهداء، 1403 ق.
2. يوسف (12)، آيات 43، 47 و 48.
3. یوسف (12)، آيه 31 و 46.