خواهان اطلاعات کاملی از فرقه ی الحق میباشم. برای تحقیق دانشگاهی پس اطلاعات معتبر باشند.

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مرکز.
اَهْل‌ِ حَق‌ّ، گروه ‌مذهبى ‌ايرانى ‌با گرايش هاي ‌عرفانى‌، با آداب ‌و متون ‌مذهبى ‌خاص ‌خود و داراي ‌بعضى‌ اعتقادات‌ كه ‌در مواردي‌ با برداشت هاي ‌رسمى‌ و متشرعانه اسلامى‌ مطابقت ‌ندارند. اين‌ آيين‌ كه‌ در ميان ‌طوايف‌ كرد، لر و ترك‌ زبان ‌پيرواني دارد، در بستري‌ اسلامى‌ رشد كرده‌ است ‌و در عين ‌حال‌، به ‌سبب ‌غلو در حق‌ حضرت‌ على‌(ع‌) با ساير فرقه هاي ‌غالى‌ شيعه نزديكي ‌دارد، اما با اين همه‌، بعضى‌ از مبادي ‌آن ‌را مى‌توان‌ در اعتقادات ‌و سنت هاي‌ فكري‌ و فرهنگ ‌عامة مردمان ‌ساكن‌ غرب ‌ايران‌ جست ‌و جو كرد و رگه‌هايى ‌از معتقدات ‌ايرانى‌ پيش ‌از اسلام‌ را نيز در آن‌ يافت‌.
اين‌ آيين ‌به‌«آيين‌ حق‌» يا «آيين‌ حقيقت‌» يا «دين ‌حقيقت‌» نام‌ دارد.‌ از اين‌ رو، پيروان‌ آن‌«اهل‌ حق‌» خوانده‌ شده‌اند؛ ليكن ‌نام‌ ديگر رهرو اين‌ طريق‌««يار» است‌. از اين‌روي‌، اهل‌حق‌ را «يارستان‌» يا با تخفيف‌«يارسان‌» نيز گفته‌اند .
در جايى‌، از اين ‌آيين ‌به ‌صورت‌«آيين‌كُردان‌» ياد شده‌؛ از آن‌ روي‌ كه‌ از زمان‌ سلطان ‌اسحاق‌ عنصر كُردي‌ سهم‌ اصلى ‌و مهمى ‌در چگونگى‌ و تحولات‌ اين ‌مكتب‌ و فرقه‌ داشته ‌است‌. نيز مهم‌ترين‌ كتب ‌مذهبى ‌اين‌فرقه ‌به‌زبان‌ كردي‌(گويش‌ گورانى‌) است‌. اگر چه ‌بعداً به ‌تركى‌ نيز كلام هاي‌ بسياري‌ پديد آمد و آثار مهمى ‌به‌ زبان ‌لكى‌ هم ‌به ‌اهل‌ حق ‌مربوط است‌. پيروان‌يارسان‌در استان‌ كرمانشاهان‌، همدان‌، تهران‌و حدود رودهن‌و جاجرود و شهريار و همچنين ‌در خراسان ‌و نيز در ميان‌كردهاي ‌عراق‌ و تركيه‌ پراكنده‌اند.
اهل‌حق‌12 امام‌مذهب‌شيعة اثناعشري ‌را مى‌پذيرند . اصولاً شرايع‌گذشته ‌و خصوصاً اسلام ‌را برحق‌ مى‌دانند، اما حاصل‌و حقيقت ‌همه آن ها را در مذهب‌ خود جمع ‌مى‌بينند و به‌ قول‌قوشچى‌اوغلى‌«از خداوند 4 كتاب‌ نازل ‌شده ‌و هر 4 نزد ماست‌» در همان جا آمده‌است‌كه‌«فرقان‌حق‌است‌و دروغ‌نيست‌»، اما مراد اهل‌حق ‌از «فرقان‌» غير از آن‌است‌كه‌معمولاً فهميده‌مى‌شود. به‌زعم‌ايشان‌قرآن‌در اصل‌32 جزء بوده‌كه‌30 جزء موجود فرع‌ دين‌است‌. دو جزء ديگر اصل‌آن‌، و آن ‌اصل‌ حاوي‌«سرّ مگو»يى‌ بوده‌است‌ محفوظ در سينه حضرت‌محمد(ص‌)، ليكن ‌امامان ‌در پى‌ هم‌، آن ‌دو جزء را حفظ كردند و با نام‌«فرقان‌» به‌حضرت‌مهدي‌(ع‌) رساندند و آن ‌حضرت‌«فرقان‌» مزبور را به ‌زبان‌ كردي‌ بيان‌ كرد.
پس ‌اگر اسلام ‌چون‌ دانه بادام‌ باشد، آيين ‌اهل‌حق‌ مغز است‌ و شريعت‌پوست ‌آن‌، و يا اسلام ‌صدف ‌است ‌و آن‌ آيين ‌دُرّ است‌ در درونش‌ درباره تأثيرهاي ‌اديان ‌و مذاهب ‌ديگر بر مكتب‌اهل‌حق‌سخن هايى‌گفته ‌شده‌است‌؛ مثلاً كسانى ‌تأثير پذيري ‌آيين‌ ياري ‌را از مسيحيت‌(براي‌ نمونه‌، نك: ايوانف‌، و يا از اسماعيليه‌(همو، مطرح‌كرده‌اند. البته‌بعضى‌ مشابهت ها با معتقدات‌اسماعيليه ‌در اين‌آيين‌ مشاهده‌مى‌شود، اما ريشه اين‌ مشابهت ها در گرايش‌ عرفانى‌ اهل‌حق‌به‌ باطني گري‌ و تأويل‌نهفته‌است‌ كه ‌در هر دو مذهب‌مشترك‌است‌.
بزرگان‌ يارسان‌، اصول‌ و حقايق ‌اعتقادي‌ خود را در آثاري‌ منظوم‌ گردآورده‌اند كه‌ غالباً در حكم‌ كتب‌ مقدس ‌و محل‌ رجوع‌ قوم‌است‌. از بين‌ اين ‌آثار پرشمار، «دفاتر»ها و «دوره‌»هاي‌كردي‌(گورانى‌) مورد استناد همه پيروان ‌اين‌ مذهب ‌است‌، ولى‌آثار تركى‌(«كلام‌»ها يا «كلامات‌») و آثار لري ‌مخصوص‌به ‌پيروان ‌از اهل‌ همان ‌زبان هاست‌. از مهم‌ترين‌ متون‌ مقدس ‌اهل‌حق‌ كلام‌خزانه‌يا سر انجام ‌است‌.
آيين‌حقيقت‌، قديم ‌و ازلى‌ انگاشته ‌مى‌شود ، و پيوستگى‌آن‌به‌ذات‌حق‌متلازم‌است‌با پيوستگى‌ پيشوايان ‌اين‌ قوم‌ به ‌ذات‌باري‌. اهل‌حق‌با ساير غُلات‌شيعه‌ در اين ‌انديشه اساسى‌شريكند كه‌ خداوند در صورت ‌انسان ‌ظهور مى‌يابد، ولى‌ نزد اهل‌ حق‌ اين‌ رأي ‌بسط و گسترش‌ بيش تر يافته ‌است‌، و ايشان‌ مظهريت ‌را تنها در وجود حضرت‌ على‌(ع‌) منحصر نمى‌دانند.
عالى‌ترين ‌مقامات ‌روحانى ‌يارسان‌: در بعضى از متون ‌اهل ‌حق ‌از جمله‌ در «بارگه‌بارگه‌» آثار و شواهد صريحى‌ درباره اعتقاد به ‌وحدت ‌وجود يافت‌ مى‌شود ،
سازمان ‌دهى‌اهل‌ حق ‌و تعيين‌ سلسله ‌مراتب‌ پيروان ‌آن ‌از سلطان‌ اسحاق‌بر جاي ‌مانده ‌است‌. ظاهراً سلطان ‌اسحاق‌به‌ عموم‌ اعلام ‌كرد كه‌ حق ‌در جامه بشر ظهور كرده‌، و خود اوست‌؛ هر كس ‌قابليت ‌پذيرش‌ و ديدار حق ‌را دارد، به ‌زيارتش ‌بشتابد و كسب‌ فيض‌ كند
برخى‌ سلطان ‌اسحاق‌را مظهر حضرت‌على‌(ع‌) و ذات‌ حق‌انگاشته‌اند .
سلسله ‌مراتب‌ و مقامات‌علوي ‌و روحانى‌ عبارت‌است ‌از: 1. هفتنان‌، 2. هفتوانه‌، 3. هفت‌سردار، 4. قولطاسيان‌، كه‌كلاً 28 تن ‌مى‌شوند. آن ها ذات هايى‌ازلى‌هستند كه ‌نخستين‌ صادرات‌ ذات‌ حق‌ به ‌شمار مى‌روند و در هيأت‌ بشري ‌ظهور كرده‌اند.
پيشوايان ‌اهل‌حق‌: جز سلطان ‌اسحاق‌، مهم‌ترين‌مظهر خداوند بر روي ‌زمين‌حضرت‌ على‌(ع‌) است ‌و در آثار اهل‌حق‌ بر الوهيت ‌آن‌حضرت ‌تأكيد بسيار شده‌است‌.
مظهر بعدي‌الوهيت‌بهلول‌است ‌و گفته‌ شده‌ ‌كه‌بهلول‌- كه‌ خود را به‌ ديوانگى ‌زده ‌بود - تجسم‌ دوباره حضرت ‌على‌ بوده‌است‌
تناسخ ‌نزد اهل‌حق‌: چنان كه ‌معروف‌است‌، اهل‌ حق‌، همچون‌ ديگر معتقدان‌ به ‌تناسخ‌، مرگ ‌را پايان ‌قطعى ‌زندگى و متضمن‌ انقطاع‌ حضور روح ‌در اين‌ جهان‌ و عبور آن‌ به‌ عالمى ‌ديگر نمى‌دانند. آغاز هر زندگى‌به‌پيشباز مرگ ‌رفتن ‌و هر مرگ ‌آغاز زندگى ‌مجددي‌است‌
از شعائر اهل‌حق ‌روزه مخصوص ‌آنان ‌است ‌كه ‌با روزه ديگر مسلمانان‌تفاوت‌دارد . اصولاً روزه ماه‌ صيام ‌بر آنان ‌ممنوع ‌است‌. شاه‌ ويس‌قلى ‌روزه يك‌ماهه ‌را بر اهل‌حق‌حرام ‌و اعلام ‌كرده‌‌ كه‌ هر كس ‌از اهل‌ حق‌ كه ‌روزه يك ‌ماهه ‌بگيرد، از اين ‌طايفه‌بيرون‌ است
براي اهل‌حق‌مقدس‌ترين‌جايگاه‌ و كعبه مقصود «پرديور» است‌: در باغ هاي‌ روستاي ‌شيخان‌، كنار رودخانه سيروان‌ در اورامان‌كردستان‌، قطعه‌سنگ‌بزرگى‌است‌ كه‌جايگاه‌سلطان ‌و يارانش‌ را مشخص ‌مى‌كند. اين‌ محل‌را پرديور مى‌نامند و زيارتگاه ‌و محل‌دعا و نياز يارسان‌است‌. (1)
براي توضيحات بيش تر و كامل تر رجوع شود به دايره المعارف بزرگ اسلامی و يا به اين لينك مراجعه نماييد http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=123&avaid=4150
پي نوشت :
1. دايره المعارف بزرگ اسلامي، ج 10 ،ص 467تا 474.