پرسش:
چرا نسخ با الهی بودن قرآن منافاتی ندارد؟ آیا نسخ به معنای تغییر در نظر خداوند و درنتیجه خود او نیست؟ آیا امکان نداشت خداوند از آغاز احکام را چنان تشریع کند که بعداً نیازی به نسخ و تغییر نباشد؟
مقدمه
برخی مدعی شدهاند: «مسئله ناسخ و منسوخ در قرآن دلیل خوبی مبنی بر بشری بودن آن است. نسخ به ما نشان میدهد که قرآن ارتباطی با خداوند ندارد، بلکه پیامبر به فراخور حالِ خود حکمهای مختلفی صادر کرده و به خدا نسبت داده است؛ چون خدا اگر «خدا» باشد از همان اول آیاتی نمیآورد که مجبور باشد بعداً آنها را نسخ کند. بهعبارتدیگر، یا باید قبول کنیم که نقصان و جهل در وجود خداوند راه دارد یا باید بگوییم قرآنی که به دست ما رسیده، نه متنی نازلشده از آسمان، بلکه کتابی معمولی و نوشته بشری عادی است». در این نوشتار این ادعا بررسی و نقد خواهد شد.
متن پاسخ
آیا نسخ احکام به معنای تغییر نظر خداوند است؟
پزشکی را در نظر بگیرید که بیماری را معاینه و بر اساس شرایط کنونی او داروهایی را تجویز میکند. دو هفته بعد دوباره همان بیمار را معاینه میکند و با توجه به اینکه شرایط بیمار عوض شده است، داروهای قبلی را نَسْخ و داروهای جدیدی را تجویز میکند. در این مثال چه چیزی باعث تغییر داروها شد؟ آیا پزشک در تجویز اول اشتباه کرده بود؟ آیا علم پزشک در این مدت کموزیاد شده است؟ چرا پزشک از همان اول داروهای نسخه دوم را تجویز نکرد تا بعداً مجبور نشود آنها را عوض کند؟ آیا تغییر داروها باعث تردید در اصل پزشک بودن او یا مهارتش میشود؟
پاسخ این پرسشها مشخص است. پزشک دارو را بر اساس شرایط بیمار تجویز میکند و با تغییر شرایط بیمار، داروهای او نیز باید تغییر کنند. این تغییر دارو نهتنها با پزشک بودن یا حاذق بودن او منافاتی ندارد و به معنای تغییر میزان علم یا اشتباه تشخیص قبلی او نیست، بلکه نشانگر تخصص و تجربه او در امر پزشکی است. چنانکه اگر او همان بار اول داروهای نسخه دوم را تجویز میکرد، به دلیل عدم انطباق این داروها با شرایط اولیه بیمار، حال او بدتر میشد؛ بنابراین، پزشک با علم بهاینکه بیمارش احتمالاً پس از دو هفته مصرف داروهای قبلی، شرایطش عوض میشود و به داروهای دیگری نیاز پیدا میکند، داروهای مناسب با شرایط همان زمان را تجویز کرد.
نَسْخ احکام شرعی توسط خداوند نیز مشابه همین مثال پزشک است. احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی هستند. اگر چیزی واجب یا مستحب شده، بهخاطر مصلحتی که در آن است یا اگر چیزی حرام یا مکروه شده، بهخاطر مفسدهای که در آن وجود دارد، است؛ بههمیندلیل، هر حکمی تنها تازمانیکه مصلحت یا مفسده پدیدآورنده زمینه آن حکم باقی باشد، باقی میماند و با تغییر آن مصلحت و مفسده، حکم ناشی از آن نیز تغییر میکند.
با این توضیحات مشخص شد که چرا تغییر احکام در نسخ، ناشی از تغییر نظر خداوند یا اشتباه بودن حکم قبلی او نیست تا صدور نسخ از خداوند محال و غیرممکن باشد. به عبارت دقیقتر، چیزی که تغییر کرده است، حکم خداوند یا نظر او نیست، بلکه شرایط موضوع حکم عوض شده است و شرایط جدید، حکم دیگری غیر از حکم شرایط قبلی را دارد. چنانکه در مثال پزشک آنچه تغییر میکند، تجویز پزشک یا نظر او نیست؛ بلکه شرایط بیمار تغییر کرده است و شرایط جدید، تجویز دیگری غیر از شرایط قبلی دارد.
افزون بر تغییر مصلحت و مفسده، گاه علت وضع برخی از احکام، آزمایش مردم بوده است. چنین احکامی پس از اتمام زمان آزمایش، نسخ و برداشته میشوند. برخی برای این نوع از نسخ آیه نجوا(1) را مثال زدهاند.(2)
چنانکه گاه برخی از احکام، نه بر اساس مصالح و مفاسد موضوع آنها، بلکه در راستای مجازات عدهای نازل شدهاند. برای نمونه، خداوند خوردن برخی از طیّبات را بهخاطر ظلم و ستم یهودیان بر آنان حرام کرد:
﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ اَلَّذِینَ هٰادُوا حَرَّمْنٰا عَلَیْهِمْ طَیِّبٰاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ کَثِیراً﴾؛(3) پس به کیفر ستمی که یهودیان روا داشتند و بهسزای آنکه بسیاری از مردم را از راه خدا بازداشتند، چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال شده بود، حرام کردیم.
این حکم بعداً با ظهور حضرت عیسی علیهالسلام نسخ شد:
﴿وَ مُصَدِّقاً لِمٰا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ اَلتَّوْرٰاهِ وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ اَلَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ ...﴾؛(4) و آنچه را از تورات پیش از من بوده، تصدیق دارم و [آمدهام] تا برخی از چیزهایی را که [درگذشته بهسزای ستمکاری و گناهانتان] بر شما حرام شده، حلال کنم ... .
نتیجهگیری:
بررسی موارد نسخ احکام: - 1. تغییر مصلحت و مفسده موضوع حکم، 2. به پایان رسیدن زمان حکم آزمایشی (حکمی که در مقام آزمایش مردم نازل شده بود) و 3. تمام شدن زمان حکم تنبیهی (حکمی که در راستای تنبیه صادر شده بود) - نشان میدهد که هیچکدام از آنها حاکی از تغییر نظر خداوند یا جهل او نیستند و درنتیجه، صدور نسخ از خداوند نهتنها محال نیست، بلکه واجب است؛ چراکه با تغییر مصلحت و مفسده یا اتمام زمان حکم، ادامه آن لغو و باطل خواهد بود و ساحت خداوند از کار بیهوده مبرّا است.
برای مطالعه بیشتر:
خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بخش مسئله نسخ در قرآن.
نقد نقد قرآن ویکیپدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/نقد_قرآن
پینوشتها:
1. سوره مجادله، آیههای 12 و 13.
2. شاکر، محمدکاظم، علوم قرآنی، قم، انتشارات دانشگاه قم، چاپ چهارم، 1398 ش، ص 324.
3. سوره نساء، آیه 160.
4. سوره آلعمران، آیه 50.