پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
با تفسیر صحیح از آیه تگرگ مشخص خواهد شد که این آیه نمونه‌ای از آیات اعجازین قرآن است و نه‌فقط با علوم تجربی در تعارض نیست.

پرسش:

عجیب است هنوز گروهی از مردم، مسلمان‌اند و کتابی را معجزه می‌دانند که تگرگ را نازل‌شده از کوه‌های آسمان می‌داند!(سوره نور، آیه 43) در روزگاری که علم از حقایق خبر می‌دهد، جایی برای خرافات دینی باقی نمی‌گذارد؛ چه رسد به این‌که آن‌ها را معجزه بنامیم!

پاسخ:

مقدمه:

قرآن، کلام خدا برای هدایت بشر است که توسط پیامبر (ص) دریافت و به مردم ابلاغ‌شده است. رسالت قرآن، توضیح حقایق فیزیکی و زیستی و غیره نیست اما بااین‌حال، به مناسبت، به برخی از این حقایق اشاره داشته و از این طریق، اعجاز خود را نمایان ساخته است. بااین‌حال، برخی از منتقدان قرآن، به آیاتی استناد می‌کنند که به باور آن‌ها در تقابل با حقایقی است که در علوم تجربی کشف‌شده است؛ ازاین‌رو، قرآن را نادرست می‌دانند و بر این باور اصرار می‌کنند که علم ما را از قرآن بی‌نیاز می‌سازد. یکی از آیاتی که موردنقد منتقدان قرارگرفته، آیه 43 سوره مبارکه نور درباره منشأ نزول تگرگ است. در ادامه، در قالب چند نکته به‌نقد و بررسی این ادعا خواهیم پرداخت.

نکته اول:

ابتدا باید تصویر درستی از قرآن داشته باشیم تا اعجازین بودنش را درک کنیم. قرآن کتاب هدایت است نه کتاب زیست‌شناسی یا کتاب نجوم یا کتاب روانشناسی و غیره. قرآن به دنبال ارائه اصول فکری و رفتاری است تا انسان‌ها با پذیرش این اصول، از گمراهی در زندگی نجات یابند و به مسیر درست رهنمون گردند. شبیه به نقشه راه یا قانون اساسی که باید در چارچوب آن قدم برداشت وزندگی کرد تا به هدف نهایی دست‌یافت. قرآن به دنبال توضیح روابط پیچیده اشیای میکروسکوپی و ماکروسکوپی نیست؛ قرآن کتاب زندگی است و به انسان نگرش و بینش می‌دهد. قرآن، هم به دنبال تعلیم است و هم به دنبال پرورش. قرآن هم یکسری نادانسته‌ها را به ما می‌آموزاند و هم یکسری دانسته‌ها را تأیید می‌کند و هم عقل و خرد انسان را پرورش می‌دهد و هم انجام اخلاقیات را تضمین می‌کند و هم بر یکسری نکات تأکید می‌کند و اهمیت آن‌ها را متذکر می‌شود و غیره؛ بنابراین، نه قرآن، جای علم را می‌گیرد و نه علم جای قرآن را؛ چنانکه نه هنر جای علم را می‌گیرد و نه علم جای هنر را. هر یک از آن‌ها رسالتی دارند که دیگری قادر به انجامش نیست. (1)

نکته دوم:

بعدازآن که تصویر درستی از قرآن به دست آوردیم، به وجوه اعجازین قرآن می‌پردازیم:

قرآن دارای وجوه اعجازین متنوعی است که وقتی به مجموعه آن‌ها می‌نگریم، متوجه می‌شویم که محال است از جانب بشر باشد و حتماً در ارتباط با عوالم غیبی و خواست خداوند، محقق شده است؛ یعنی وقتی به این ویژگی‌ها می‌نگریم، متوجه می‌شویم که یک انسان درس نخوانده و معمولی (حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله) نمی‌تواند گوینده آن باشد و حتماً نیروی برتر آن را به وجود آورده است.

یکی از جنبه‌های اعجازین قرآن، اشاره به حقایقی است که سال‌ها بعد توسط علم کشف می‌شود. برای درک این مطلب، باید به این نکته دقت بفرمایید که قرآن کتاب علمی درزمینه نجوم و زیست و غیره نیست، اما برای آنکه ارتباطش با غیب را مشخص کند، گاهی به مناسبت از حقایق علمی سخن می‌گوید تا قرن‌های بعد، با اکتشافات جدید، انسان‌ها حقانیت قرآن و انتساب آن به علم الهی را دریابند. در روزگار قدیم، هیچ‌یک از این حقایق، کشف نشده بود تا شخصی درس نخوانده (حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله) آن را از مردم زمانه خودش شنیده باشد. برای نمونه به این آیات بنگرید:

کیهان‌شناسی: دودی‌شکل بودن جهان در ابتدای خلقت (2)؛ انفجار بزرگ در ابتدای پیدایش جهان (3)؛ انبساط جهان پس از انفجار (4)؛ جاذبه عمومی (5)؛ تاریکی مطلق در فضا (6) و ...

زمین‌شناسی: کروی بودن زمین (7)؛ حرکت‌های مختلف زمین (8) و ...

زیست‌شناسی: نقش حیاتی آب در همه‌چیز (9)؛ زوجیت (10)؛ تاریکی اعماق دریا (11)؛ لقاح در ابرها (12) و ...(13)

نکته سوم:

بعد از توضیح رسالت قرآن و جنبه‌های اعجازین قرآن، به چگونگی نزول تگرگ در قرآن می‌پردازیم تا مشخص شود که این آیه در تقابل با حقایق علمی و واقعیات تجربه‌شده نیست.

در آیه 43 سوره مبارکه نور آمده «وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فيها مِنْ بَرَدٍ». این آیه عمدتاً به این شکل تفسیر شده که «از کوه‌های در آسمان که از جنس تگرگ هستند، تگرگ را فرو فرستادیم»؛ درحالی‌که در علم جدید آمده تگرگ یکی از شکل‌های بارندگی است که از ابر نازل می‌شود نه از کوه‌های تگرگی در آسمان. در این صورت، میان گفته خداوند و علم جدید، به‌ظاهر، تعارض است. برای رفع این تعارض ظاهری و ارائه تفسیر صحیح از این آیه، سه دیدگاه مطرح‌شده است:

دیدگاه اول: کوه‌های در آسمان، همان ابرهای متراکم‌اند که چون حجیم و بزرگ هستند، خداوند از آن‌ها با عنوان کوه یادکرده است. به‌بیان‌دیگر، چون ابرها همانند کوه‌ها، بزرگ و حجیم هستند، به آن‌ها نیز مَجازاً کوه گفته می‌شود. در این صورت، معنای آیه این می‌شود که خداوند از ابرهای متراکم و حجیم، تگرگ را نازل می‌کند. (14)

پس تعارضی میان علم و دین نیست چون خداوند نیز با زبان مجاز و کنایه، همان مطلبی را گفته که علم جدید کشف کرده است. از آن جایی که زبان قرآن، زبان عرفی و عامیانه است و از اسلوب ادبیات عرب استفاده می‌کند و از کنایه و مجاز بی‌بهره نیست، به‌ظاهر با آموزه‌های علمی که زبانشان عمدتاً خالی از کنایه و مجاز است، تعارض یافته است؛ اما اگر به این تفاوت ظاهری و زبانی ملتفت باشیم، متوجه می‌شویم که حقیقتاً میانشان تعارضی نیست.

دیدگاه دوم: کوه‌های در آسمان، به معنای قطعات تگرگ متراکم است که همچون کوه هستند. کوه بودن قطعات تگرگ، کنایه از تراکم و کثرت تگرگ‌ها است. در این دیدگاه، به‌جای آن‌که کوه‌های تگرگی را کنایه از ابرهای حجیم بدانیم، آن‌ها را کنایه از کثرت و تراکم تگرگ (چیزی که از ابر نازل‌شده) می‌دانیم.(15)

در این صورت نیز تعارض میان علم و دین، تعارض ظاهری می‌شود؛ یعنی وقتی ادبیات قرآنی را موردتوجه قرار می‌دهیم و کنایی بودنش را در نظر می‌گیریم، متوجه می‌شویم که حقیقتاً میان علم و دین تعارض نیست؛ چون دین همان چیزی را می‌گوید که علم می‌گوید اما چون زبانش کنایی و مَجازی است، قطعات تگرگ متراکم و حجیم را همچون کوه دانسته است و به همین جهت، آن را با عنوان «جبال»(کوه‌ها) ذکر کرده است.

دیدگاه سوم: در این دیدگاه، به‌جای آن‌که جبال را مَجاز از ابرهای حجیم (دیدگاه اول) یا تگرگ‌های متراکم (دیدگاه دوم) بدانیم، جبال را بر معنای خودش حفظ کرده و در عوض، معنای «بَرَد» را مورد دقت قرار می‌دهیم. توضیح مطلب این‌که در لغت، «بَرَد» به دو معنا آمده: یکی تگرگ و دیگری ابرهای شدیداً سرد.(16) در دو دیدگاه اول و دوم، «بَرَد» را به معنای تگرگ در نظر گرفتیم و سعی کردیم «جبال» را به شکل کنایی و مجازی توضیح دهیم؛ اما در دیدگاه سوم، «بَرَد» را به معنای ابرهای شدیداً سرد در نظر می‌گیریم. در این صورت، معنای آیه این می‌شود که خداوند از کوه‌هایی که از جنس ابرهای شدیداً سرد است، باریدنی‌ها (که گاهی به شکل قطرات باران است و گاهی به شکل تگرگ) را نازل می‌کند. در این صورت، معنای جبال را تغییر نداده‌ایم، بلکه معنای جدیدی برای «بَرَد» را در نظر گرفتیم و از این طریق بر مشکل غلبه یافتیم. مشکل زمانی پیش آمد که «بَرَد» را به معنای تگرگ گرفتیم؛ اما حالا که آن را به معنای ابرهای شدیداً سرد گرفتیم، معنای آیه این می‌شود که خداوند از کوهی از ابرهای شدیداً سرد، باریدنی فرو می‌فرستند.

کوهی از ابرهای سرد، استعمالی عرفی است و محدود به زبان دین نیست و حتی خودمان نیز از همین ادبیات استفاده می‌کنیم؛ مثلاً وقتی گفته می‌شود من با کوهی از مشکلات زندگی می‌کنم، منظورمان این نیست که مشکلات من کوه هستند یا از کوه ناشی شده‌اند، بلکه منظورمان این است که آن‌قدر زیاد و عظیم هستند، همچون کوه می‌باشند. (17)

با این توضیحات مشخص می‌شود که آیه تگرگ، نه‌فقط با حقایق علمی در تعارض نیست، بلکه به شکل اعجازین درصدد اشاره به حقیقتی بود که در روزگار قدیم هنوز کشف نشده بود؛ اما اینک به‌واسطه اکتشافات جدید، متوجه تفسیر صحیح از این آیه می‌شویم؛ بنابراین، نه‌فقط این آیه در تعارض با علم نیست بلکه حکایت از جنبه اعجازین قرآن دارد.

نتیجه:

کوتاه‌سخن این‌که قرآن کتاب الهی برای هدایت مردم است و رسالتی ممتاز از علوم تجربی دارد و در عصر پیشرفت علوم تجربی، از قرآن بی‌نیاز نمی‌شویم؛ چنانکه از هنر و اخلاق و غیره بی‌نیاز نشده‌ایم.

قرآن برای اثبات اعجازش برای نسل‌های بعد، گاهی به حقایقی اشاره‌کرده که در آن دوره هنوز کشف نشده بود. با تفسیر صحیح از آیه تگرگ مشخص خواهد شد که این آیه –در کنار بسیاری از آیات دیگر که شرحش در پاسخ گذشت- نمونه‌ای از آیات اعجازین قرآن است و نه‌فقط با علوم تجربی در تعارض نیست، بلکه در آگاهی دادن از این حقیقت، بر علوم تجربی تقدم یافته است.

با این توضیحات، مشخص می‌شود چرا دین‌داران و مسلمانان در عصر حاضر نیز همچنان از قرآن دفاع کرده و آن را نه خرافات، بلکه کتاب هدایتگر و الهی قلمداد می‌کنند.

کلمات کلیدی:

علم و دین، قرآن، معجزه، تگرگ.

پی‌نوشت‌ها:

1. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، رک: مجموعه نویسندگان، نقد و بررسي ديدگاه مفسران در تفسير آيه 89 سوره مبارکه نحل، مجله دانشگاه قم، بهار و تابستان 1395 ش.
2. سوره فصلت، آیه 11.
3. سوره انبیاء، آیه 30.
4. سوره ذاریات، آیه 47.
5. سوره رعد، آیه 2.
6. سوره حجر، آیات 14-15.
7. سوره معارج، آیه 40.
8. سوره نازعات، آیات 27-33.
9. سوره انبیاء، آیه 30.
10. سوره رعد، آیه 30.
11. سوره نور، آیات 39-40.
12. سوره روم، آیه 48.
13. جواهری، محمدحسن، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1397 ش، ص 104-105.
14. آلوسی، شهاب‌الدین محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار الفکر، 1417 ق، ج 18، ص 278؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الوفاء، 1397 ق، ج 18، ص 192.
15. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1392 ق، ج 15، ص 137؛ شبّر، عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، دار الهجره، 1425 ق، ص 356.
16. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، [بی‌تا]، ج 3، ص 84.
17. برای مطالعه بیشتر، رک: نجفی، روح‌الله، بررسی سه نمونه از دعاوی ناسازگاری قرآن و علم، مجله پژوهش‌های علم و دین، 1392 ش.