۱۴۰۴/۱۰/۰۱ ۱۶:۳۴ شناسه مطلب: 101012
پرسش:
گفته شده است پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پایان دنیا بهصورت ذرّات ریز و پراکنده، همچون مورچگان از پشت او بیرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبیّت خدا اعتراف کردند. سپس همه به صلب و گِل آدم برگشتند تا بهتدریج و بهطور طبیعى به این جهان بیایند. آن عالم با نام «عالَم ذرّ» و آن پیمان به نام «پیمان ألَست» شناخته میشود. آیا این سخن مستند قرآنی دارد؟ کدام آیه یا آیات قرآن بر این ادعا دلالت دارد؟ آیا تفسیرها و برداشتهای متعددی از آن وجود دارد؟ ماهیت عالم ذر چیست؟ در دنیا بوده است؟ آیا مراد از ذرات، همان اسپرمها یا ژن یا روح و یا ... است؟ فلسفه وجودی آن و ثمره آن پیمان چیست؟ چرا ما انسانها چیزی به یاد نداریم؟
آیه ۱۷۲ سوره اعراف، معروف به آیه «ذَرّ»، «میثاق» و «اَلَسْت»، یکی از پربحثترین آیات قرآن است. این آیه از پیمانی الهی سخن میگوید که خداوند از نسل حضرت آدم علیهالسلام در عالمی خاص گرفته است: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ إِنّٰا کُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِینَ﴾؛ (1) «و [به یاد آر] هنگامی را که پروردگارت از صلب بنی آدم نسلشان را پدید آورد و آنان را [در ارتباط با پروردگاریاش] بر خودشان گواه گرفت [و فرمود:] آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی دادیم. تا روز قیامت نگویید: ما از این بیخبر بودیم.»
مطابق این آیه گفتوگویی میان خداوند و انسانها صورت گرفته و در آن، ما به پروردگاری خدا اقرار کردهایم. درباره واقعی یا نمادین بودن این گفتوگو و اقرار اختلافنظر وجود دارد. گروهی معتقدند این آیه بر وجود «عالَم ذَرّ» دلالت دارد و این مکالمه و اقرار را واقعی میدانند که در عالمی پیش از خلقت انسان رخ داده است. در مقابل، گروهی دیگر وجود «عالَم ذَرّ» را انکار کرده و محتوای آیه را تمثیلی و نمادین میدانند.
دیدگاههای مختلف درباره آیه 172 سوره اعراف:
در این بخش با دو دیدگاه اصلی که درباره این آیه مطرح شده و مهمترین ادله معتقدان به هر دیدگاه، آشنا خواهیم شد:
1. حقیقی و غیرنمادین:
آیه به واقعهای حقیقی و خارجی در عالمی پیش از دنیا اشاره دارد. خداوند تمام نسل بشر را بهصورت ذرات ریز از پشت آدم علیهالسلام خارج کرد، آنها را مورد خطاب قرارداد و همگی به ربوبیت او اقرار کردند. سپس این ذرات به صلب حضرت بازگشتند تا در زمان خود به دنیا بیایند. این عالم را «عالَم ذَرّ» و این پیمان را «پیمان اَلَسْت» مینامند. هرچند انسانها این واقعه را فراموش کردهاند، اما معرفت شهودی و حضوری حاصل از آن در آنان باقی مانده و همین برای اتمامحجت کافی است. ظاهر آیه و روایات متعددی (2) که این واقعه را بهصورت حقیقی و با جزئیات توصیف میکنند و اغلب به خروج ذراتی ریز از صلب آدم اشاره دارند، دال بر حقیقی و خارجی بودن این رخداد است. تا زمانی که دلیل عقلی یا نقلی معتبری علیه این ظهور اقامه نشود، نمیتوانیم دست از این ظهور برداریم. (3)
2. نمادین و غیرحقیقی:
آیه به واقعهای خارجی و مادی اشاره ندارد، بلکه تمثیلی از «پیمان» مراد است. معتقدان به این قول درباره اینکه آن پیمان از چه طریق انجام شده با هم اختلاف دارند:
1. نظریه فطرت: خداوند در سرشت هر انسانی، گرایش به توحید و معرفت خود را قرار داد؛
2. نظریه عقل: خداوند با قرار دادن عقل در انسان و نشانههای توحید در آفاقوانفس، راه شناخت خود را برای انسان باز کرد؛
3. نظریه وحی: خداوند با فرستادن پیامبران از نسل آدم پیمان گرفت.
تعبیر «گرفتن ذریه» کنایه از آفرینش انسانها با این فطرت الهی و اعطای ابزار شناخت (عقل) یا فرستادن پیامبران است. «گفتوگو و اقرار» نیز همان اذعان عقلی، زبان حال درونی هر انسان یا آموزههای پیامبران است که پس از تذکر وحی با تأمل و تفکر در وجود خود و جهان هستی، به وجود و یگانگی خداوند پی میبرد. مطابق این قول، خداوند از طریق فطرت، عقل یا وحی بر انسانها اتمامحجت میکند و در قیامت کسی نمیتواند ادعا کند که راه شناخت پروردگار برایش بسته بوده است.
نقد دیدگاه واقعی بودن عالم ذر:
افزون بر ضعف سندی و اضطراب و ناسازگاری متنی روایات حاکی از واقعی بودن عالم ذرّ (4) و سازگاری این دیدگاه با آیاتی همچون آیه فطرت ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا﴾؛ (5) اگر این واقعه بهصورت حقیقی و خارجی رخ داده بود، چرا هیچ انسانی آن را به یاد نمیآورد؟ این عدم یادآوری، وقوع حقیقی آن را زیر سؤال میبرد. (6)
فلسفه وجودی «پیمان اَلَست»:
مطابق روایات، هدف اصلی پیمان اَلَست، ثبت معرفت توحیدی در نهاد انسانها و اتمامحجت خداوند با آنان است. خداوند نخست شناخت خود، انبیاء و اوصیاء را در سرشت بشر قرار داد و سپس از آنان درباره آنها سؤال کرد. (7) اگر این پیمان و شناخت قبلی نبود، هیچکس قادر به شناخت خداوند نبود: «لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّه.» (8) چنانکه برابر آیههای ۱۷۲ و ۱۷۳ سوره اعراف خداوند این پیمان را گرفت تا در روز قیامت، انسانها نتوانند بهانههایی مانند «ما از این حقیقت توحید غافل بودیم» یا «پدران ما مشرک بودند و ما از آنها تبعیت کردیم» را برای شرکورزی و انکار خود بیاورند. این آیه، چه بیانش حقیقی باشد و چه سمبلیک و رمزی، به انسانها یادآوری میکند که معرفت به خداوند در عمق وجود آنان نهفته و راه شناخت حق باز است.
چرا ما عالم ذرّ و پیمان الست را به یاد نمیآوریم؟
اگر اخذ پیمان و اتمامحجت از طریق فطرت، عقل یا وحی انجام بشود که این پرسش اصلاً قابلطرح نیست؛ چون اصلاً رخداد خارجی و مشخصی در کار نبوده تا ما آن را به یاد بیاوریم؛ اما مطابق قول واقعی بودن عالم ذَرّ و اینکه خداوند حقیقتاً از ما پیمان گرفته است، باید گفت: هرچند ما علت فراموشی را نمیدانیم، اما مهم این است که فراموشی آن واقعه لزوماً به معنای رُخ ندادن آن نیست؛ چنانکه ما دوران جنینی و حتی شیرخوارگی خود را به یاد نمیآوریم، اما قابلانکار نیستند. از سوی دیگر، این فراموشی به معنای بیهودگی آن پیمان هم نیست؛ چراکه فراموشی جزئیات چیزی به معنای بیحاصل بودن آن نیست؛ برای نمونه ما الآن جزئیات دروس مدرسه یا کتابهایی که خواندهایم را معمولاً به یاد نمیآوریم، اما سواد حاصل از آنها باقی مانده است. (9)
نتیجه:
1. آیه ۱۷۲ سوره اعراف از پیمانی الهی سخن میگوید که خداوند از نسل حضرت آدم علیهالسلام گرفته و حجت را بر آنان تمام کرده است.
2. به باور برخی، مطابق ظاهر آیه 172 اعراف و روایات، خداوند در گذشته نسل حضرت آدم را درحالیکه همچون «ذره» بودند، از صُلب او خارج و با گرفتن پیمان، حجت را بر آنان تمام کرد؛ اما برخی معتقدند ظاهر آیه اراده نشده و معنای آن نمادین است؛ خداوند از طریق فطرت، عقل یا وحی بر بشر اتمامحجت کرده است.
3. در جمع میان دو دیدگاه یاد شده میتوان گفت: خداوند پس از نهادینهسازی معارف الهی در سرشت انسانها، از آنان از اموری که به آنان یاد داده بود، سؤال کرد و پساز اینکه آنان به سؤالات بهدرستی جواب دادند، حجت بر آنان تمام شد.
4. ما امروزه هرچند این واقعه حقیقی را به یاد نمیآوریم، اما شناخت قرارگرفته در سرشت ما همچنان باقی مانده و همین شناخت به کمک عقل و وحی سبب تمایل آدمی به خداپرستی و گرایش به آموزههای انبیاء و اوصیاء میشود؛ البته اگر با هوا و هوس پوشیده نشود.
برای مطالعه بیشتر:
شریفی، محمد و اکرم حسینزاده، «تفسیر عرفانی ـ انفسی آیه ذر با تأکید بر روایات تفسیری»، مطالعات تفسیری، 1399 ش، ش 42، صص 47 - 64.
پینوشتها:
1. سوره اعراف، آیه 172.
2. ازجمله این روایت صحیح امام صادق علیهالسلام در کافی: «... قَالَ أَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ ...»، کلینی، یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج2، ص 13
3. ابراهیمی راد، محمد، «ارزیابی اشکالات علامه طباطبایی بر استفاده عالم ذر از آیه میثاق»، پژوهشهای قرآن و حدیث، دوره 53، ش 1، 1399 ش، صص 9 -27
4. رادان، صغری و محمدتقی دیاری بیدگلی، «بررسی روایات تفسیری عالم ذر»، حدیث پژوهی، 1398 ش، ش 22، صص 155-176
5. سوره روم، آیه 30
6. نقی زاده، حسن و سیّد ابوالقاسم حسینی زیدی، «واکاوی نظریه تمثیل در آیه میثاق»، نقد آراء تفسیری، 1399 ش، ش 1، صص 47-66؛ ابراهیمی راد، محمد، «ارزیابی نگره «تمثیل» و «نمادین» دانستن مفاد آیه «میثاق»»، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره 13، ش 49، 1401 ش، صص 179-203.
7. عیاشى، محمد، تفسیر العیاشی، تهران، المطبعه العلمیه، 1380 ق، ج2، ص 37: «جعل فیهم ما إذا سألهم أجابوه یعنی فی المیثاق»
8. کلینی، یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج2، ص 13؛ برقى، احمد، المحاسن، محقق: جلالالدین محدث، قم، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1371 ش، ج1، ص 281: «لَوْ لَا ذَلِکَ مَا عَرَفَ أَحَدٌ خَالِقَهُ وَ لَا رَازِقَه»
9. به باور برخی «آیه ذر ناظر به قوم بنیاسرائیل در ایام یوشع نبی است. یوشع تمام قبایل بنیاسرائیل زمان خودش را فرامیخواند و از آنان پیمان میگیرد که برخلاف اجدادشان بتها را نپرستند و فقط خدا را بپرستند و آنان را بر خودشان شاهد میگیرد و آنان اقرار میکنند که ما شاهد هستیم»، (ر.ک: نکونام، جعفر، «تفسیر بینامتنی آیه ذر»، پژوهشهای تفسیر تطبیقی، 1403 ش، ش 20، صص 137-152)






