۱۴۰۴/۰۷/۱۵ ۱۶:۱۷ شناسه مطلب: 100800
پرسش: اگر بهشت و جهنم اکنون وجود دارد، دقیقاً در چه مکانی قرار دارند؟ آیا بهشت در آسمانهای دور است و جهنم در قعر زمین؟
پاسخ:
از جمله مسائل درخور نگرش در معادشناسی، مسئلۀ وجود فعلی یا آیندۀ بهشت و جهنم است. گروهی از محققان باورمندند بهشت و دوزخ هنوز خلق نشدهاند و در آینده یعنی همزمان با قیامت آفریده خواهند شد؛ اما گروهی دیگر از محققان که اکثریت را شکل میدهند، معتقدند امروزه هم بهشت و دوزخ وجود فعلی دارند. دستۀ دوم به دلایلی چون افعال ماضی در قرآن، روایات معراج و شهود اهل یقین استدلال میکنند. خداوند متعال در قرآن بهشت و جهنم را به شکلی توضیح میدهد که از پیش آماده است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در معراج آن را مشاهده کرد و اهل یقین نیز امکان مشاهده آن را دارند (1).
بنابراین واقعاً امروزه بهشت و جهنم وجود دارند. اما این پرسش طرح میشود که اگر بهشت و جهنم واقعاً هستند و اکنون وجود دارند، مکان واقعی آنها کجاست؟ در ادامه در قالب نکاتی به این پرسش میپردازیم.
نکتۀ اول: بهشت و جهنم، باطن همین جهان مادی
بر اساس این دیدگاه، بهشت و جهنم اکنون در همین جهان حاضرند، اما در باطن جهان هستند و بُعدی غیرمادی دارند که برای بیشتر انسانها نامحسوس است (2). برای درک این مفهوم، مثالهای زیر راهگشاست:
مثال امواج نامرئی: همانگونه که امواج رادیویی و اشعههای مختلف همواره در اطراف ما وجود دارند و بدون دستگاههای گیرنده نمیتوان آنها را دید، بهشت و جهنم نیز در همین جهان حاضرند؛ ولی نیازمند «ابزار ادراکی» خاص مثل «چشم قلب» یا «بصیرت معنوی» هستند که فقط اهل یقین از آن برخوردارند (3).
مثال دنیای میکروسکوپی: همانطور که جهان میکروبها و ذرات زیراتمی همواره در محیط زندگی ما وجود داشتهاند، اما تا قبل از اختراع میکروسکوپ برای بشر ناشناخته بودند، عوالم بهشت و جهنم نیز در همین جهان حاضرند؛ اما تنها با «میکروسکوپ معنوی» که همان تقوا و پاکدلی است، مشاهدهشدنی هستند.
بر این اساس، بهشت و جهنم، باطن همین جهان مادی، نامحسوس و از سنخ دیگر است و اهل معرفت و اولیای الهی به این حقیقت واقفاند و گاهی در حالات خاص معنوی، جلوههایی از این حقایق را مشاهده میکنند. این دیدگاه نشان میدهد مرز بین دنیا و آخرت، چنانکه عامه میپندارند، جدایی مطلق نیست، بلکه تفاوتی در سطح ادراک و مراتب وجودی است.
نکتۀ دوم: بهشت و جهنم محیط بر جهان مادی
بر اساس این دیدگاه، عالم آخرت بهمثابۀ جهانی بزرگتر و فراگیرنده و محیط بر این جهان مادی تصور میشود (4). برای تبیین این نگاه، مثالهای زیر درخور توجه است:
مثال جنین در رحم: جنین در رحم مادر، دنیای محدود خود را تمام عالم میپندارد. اگر کسی به او از دنیای بیرون بگوید، قادر به تصور آن نیست. تولد برای او مانند مرگ از عالم رحم و ورود به دنیایی گستردهتر است؛ به همین ترتیب مرگ برای انسان مانند تولدی است به جهانی بس عظیمتر که این جهان مادی در مقایسه با آن همچون رحم مادر در برابر دنیای بیرون است.
مثال شهر درون شهر: شهری بزرگ شهری کوچک در دل خود دارد؛ ساکنان شهر کوچک فقط محدوده خود را میبینند، اما شهر بزرگتر احاطه بر آن دارد. عالم آخرت نیز اینگونه است؛ محیطی کاملتر و گستردهتر بر این جهان مادی.
این دیدگاه نشان میدهد دنیا بخش کوچکی از حقیقت بزرگتر است و مرگ گذر از محدودیتهای مادی به وسعت وجودی بالاتر است. توصیفهای قرآنی از بهشت، تنها اشارههایی برای نزدیککردن این مفهوم به ذهن بشر است. همانگونه که جنین نمیتواند زندگی پس از تولد را به طور دقیق بفهمد، ما نیز توانایی درک کامل آخرت در این دنیا را نداریم.
نکتۀ سوم: مکاننمایی استعاری بهشت و جهنم
گاهی در متون دینی تعابیری یافت میشود که ظاهراً به مکانهای فیزیکی خاصی برای بهشت و جهنم اشاره دارند؛ برای مثال بهشت را فراتر از آسمانها و جهنم را در اعماق زمین دانستهاند (5). بسیاری از محققان معتقدند این تعابیر را باید با نگاهی عمیقتر تحلیل کرد و آنها را تصویرپردازی خدا از بهشت و جهنم واقعی متناسب با ذهنیت مردم دانست. درواقع چون عموم مردم به بهشت و جهنم آنطور که هست، دسترسی ندارند و نیز تجربهای از آن برای آنان به وجود نیامده است، خداوند بهشت و جهنم را برای آنها ساده کرده است تا دورنمایی از آن به دست آورند. بنابراین از یکسو به علوّ و بالابودن و آسمانیبودنِ بهشت اشاره دارد؛ از سوی دیگر به این حقیقت اشاره میکند که وسعت بهشت برابر با وسعت زمین و آسمانهاست (6). درنتیجه نمیتوان آن را جایی در آسمان به شمار آورد.
بر اساس این دیدگاه، توصیف بهشت به شکل مکانمند در آسمانها یا توصیف جهنم در اعماق زمین، اشاره به مکانت و جایگاه والا و پست آنهاست نه مکان خاص آنها (7). این تصویرپردازی به هدف سادهکردن حقایق غیبی برای ماست؛ چنانکه وقتی پدری به کودک سهساله میگوید «خورشید مثل توپ زرد است»، منظورش این نیست که خورشید واقعاً توپی پلاستیکی است، بلکه میخواهد فهم سادهای به کودک بدهد. یا وقتی در کتابهای مصور کودکان، مفاهیم انتزاعی مانند شادی با تصویر خورشید و غم با ابر بارانی نشان داده میشود، بدان معنا نیست که شادی واقعاً خورشید است، بلکه شیوهای است برای تقریب به ذهن.
نتیجه:
با بررسی دقیق سه دیدگاه مطرحشده دربارۀ مکان بهشت و جهنم این نتایج به دست آمد:
بهشت و جهنم واقعاً وجود دارند، اما توصیف دقیق مکان آنها کمی دشوار است.
بر اساس یک دیدگاه، آنها باطن دنیا مثل امواج نامرئی هستند که حضور دارند، اما با چشم عادی دیده نمیشوند.
طبق دیدگاه دوم، آنها بر دنیا احاطه دارند، چنانکه دنیا محیط و دربرگیرندۀ رحم مادر است.
شاید منافاتی میان دو دیدگاه اول و دوم نباشد و بتوان هر دو را با هم سازگار دانست؛ چنانکه نور همزمان هم درون شیشه و هم محیط بر آن است، بهشت و جهنم نیز میتوانند هم در باطن این جهان و هم در عوالمی فراتر حضور داشته باشند.
بنا بر دیدگاه سوم، مکان آنها جایی در همین دنیا در بالای آسمانها یا اعماق زمین است.
محققانی که دیدگاه اول یا دوم را ترجیح میدهند، آیات و روایاتی که مکان خاص دنیوی برای بهشت و جهنم درنظر گرفتهاند را به شکل تمثیلی توضیح میدهند.
پینوشتها:
1. برای مطالعه بیشتر، ر.ک: شجاعی، احمد؛ «وجود فعلی و مکان بهشت و دوزخ»؛ مجله کلام اسلامی، 1398 ش، ش 109، ص 101 – 105.
2. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، ج 3، ص 94.
3. ﴿کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ﴾ (تکاثر: 5 ـ 6).
4. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش، ج 3، ص 95.
5. برای نمونه، در آیات 14 و 15 سورۀ "نجم" آمده است: ﴿عِندَ سِدْرَهِ الْمُنتَهَی * عِندَهَا جَنَّهُ الْمَأْوَی﴾. این آیات به این مطلب اشاره دارند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در معراج به آسمانها درختی به نام «سِدْرَهِ الْمُنتَهَی» را دید که بهشت نیز همان جا بود. همچنین در آیۀ 22 سورۀ "حاقه" بهشت در جایگاهی عالی توصیف شده است: ﴿فِی جَنَّهٍ عَالِیَهٍ﴾. همچنین در روایات آمده است: «أَمَّا الْجَنَّهُ فَفِی السَّمَاءِ وَ أَمَّا النَّارُ فَفِی الْأَرْضِ» (شیخ صدوق، محمد بن علی؛ الخصال؛ قم: جامعه مدرسین، 1362 ش، ج 2، ص 596 – 597. دیلمی، حسن؛ ارشاد القلوب الی الصواب؛ قم: الشریف الرضی، 1412 ق، ج 2، ص 317).
6. ﴿جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ﴾ (آلعمران: 133).
7. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم؛ قم: اسراء، 1387 ش، ج 5، ص 433.