مناسبت ها

در آموزه‌های اسلام، از بین بردن درختان مذموم است و آثار منفی به دنبال دارد. این آثار هم مادی و هم معنوی است. عذاب الهی و کوتاهی عمر ازجمله این موارد می باشد.
قطع درخت در روایات

 پرسش:
با توجه به توصیه‌های متعدد بر درخت‌کاری، آیا نسبت به مذمت قطع درختان نیز مطلبی در روایات وجود دارد؟ و آیا از این کار نهی شده است؟
 

پاسخ:
در فرهنگ اسلامی درخت‌کاری و نگه‌داری از درخت از مسائل مهم بوده و اهل‌بیت علیهم‌السلام با سخنان و عمل خود سعی در گسترش این فرهنگ داشته‌اند. در این راستا معصومان علیهم‌السلام سخنانی در ناپسند بودن قطع و از بین بردن بی‌رویه درختان نیز بیان نموده‌اند. در ادامه برخی از این روایات ارائه خواهند شد.

1. مذمت قطع درخت در کلام اهل‌بیت علیهم‌السلام
در احادیث معصومان علیهم‌السلام، بحث حفاظت از درختان و از بین نبردن آن‌ها مورد توجه بوده و ایشان در سخنانی به ناپسند بودن قطع درخت پرداخته‌اند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله در حدیثی می‌فرمایند: «لَا تُحْرِقُوا النَّخْلَ وَ لَا تُغْرِقُوهُ بِالْمَاءِ وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَرَهً مُثْمِرَهً وَ لَا تُحْرِقُوا زَرْعاً لِأَنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّکُمْ تَحْتَاجُونَ إِلَیْه؛ (1)  نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع نکنید؛ و زراعت را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی‌دانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید.»
 ایشان تا جایی به این موضوع توجه داشتند که در هنگام جنگ که زمانی ویژه و پراسترس است نیز به محیط پیرامون خود توجه داشته و از قطع بی‌مورد درختان نهی کرده‌اند. (2) 
 در حدیثی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره این عمل پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله نَهَى عَنْ قَطْعِ الشَّجَرِ الْمُثْمِرِ أَوْ حَرْقِه؛ (3)  رسول خدا صلی‌الله علیه و آله همگان را از قطع و یا سوزاندن درخت مثمر نهی می‌کرد.

2. عذاب الهی در قطع درخت
برخی احادیث بیانگر این مطلب هستند که خداوند متعال برای کسانی که سبب قطع و از بین بردن درختان می‌شوند عذاب قرار داده است. 
امام صادق علیه‌السلام در این رابطه فرمودند: «لَا تَقْطَعُوا الثِّمَارَ فَیَبْعَثَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ الْعَذَابَ صَبّا؛ (4)  درختان میوه را قطع نکنید که خداوند بر سر شما عذاب فرومی‌ریزد.»

3. کمی عمر با قطع درخت
در احادیث بیان‌شده که از بین نبردن درخت‌ها موجب زیادشدن عمر است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این زمینه فرموده‌اند: «مِمَّا یَزِیدُ فِی الْعُمُرِ تَرْکُ ... قَطْعِ الْأَشْجَارِ الرَّطْبَهِ إِلَّا عِنْدَ الضَّرُورَهِ؛ (5)   از چیزهایی که به عمر می‌افزاید، پرهیز از قطع درختان سرسبز است، مگر اینکه ضرورتی داشته باشد.»
در این حدیث قطع نکردن درخت موجب افزایش عمر دانسته شده است. می‌توان از این حدیث چنین برداشت کرد که قطع کردن درخت می‌تواند موجب کم شدن عمر افراد گردد.

4. کراهت و حرمت قطع درخت بارده
همان‌گونه که بیان شد، قطع درختان در فرهنگ اسلامی کاری ناشایست است. در روایاتی این کار مکروه شمرده‌شده است. امام پنجم علیه‌السلام در حدیثی فرمودند: «مَکْرُوهٌ قَطْعُ النَّخْل‏؛ (6)  قطع درخت خرما، مکروه است.»
به نظر می‌رسد منظور از این روایت فقط درخت خرما نیست، بلکه هر درخت بارده است چراکه درخت متداول منطقه مدینه درخت نخل بوده و لذا ایشان به این درخت مثال زده‌اند.
در احکام اسلامی نیز قطع درخت‌کاری مکروه است و برخی فقها نیز به همین موضوع حکم نموده اند. (7)  حتی برخی آن را حرام می‌دانند. (8)   بنابراین از جهت شرعی نیز چنین کاری مورد تائید نبوده و مذموم است.
نکته‌ی پایانی اینکه باید توجه داشت منظور از قطع درخت در روایات بیان شده، به‌صورت مطلق نیست، بلکه در مواردی این کار جایز است. به‌عنوان مثال درجایی که درخت را برای چوب آن پرورش می‌دهند، چنین نهی وجود نخواهد داشت؛ و یا حرس شاخه‌های اضافی درخت مشمول چنین مذمت‌هایی نخواهد بود. همچنین درجایی که درختی نایاب و کم یاب نیست و در محدوده‌ی ساخت‌وساز منزل و جاده و ... است می‌تواند قطع شود. (9)  بنابراین روایات بیان‌شده درجایی مصداق دارند که درختی بدون دلیل و فایده قطع شود.

نتیجه:
از مطالب بیان‌شده چنین نتیجه گرفته می‌شود که بر اساس آموزه‌های اسلام، قطع و از بین بردن درختان مذموم است و آثار منفی به دنبال دارد. این آثار هم مادی و هم معنوی می‌تواند باشد. عذاب الهی و کوتاهی عمر ازجمله این موارد می‌تواند باشد. البته در برخی موارد استثنا هم وجود دارد به‌عنوان مثال اگر قطع درخت برای استفاده از چوب آن باشد، شامل این روایت نیست.

پی نوشت:
1. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 29، ح 8.
2. همان، ج‏5، ص 27، ح 1.
3. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام، ج‏1، ص 371
4. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 264، ح 9. 
5. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج‏73، ص 319.
6. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 264، ح 8.
7. علامه حلی، قواعد الأحکام، ج 3، ص 118.
8. نجفی جواهری، شیخ محمدحسن، جواهر الکلام، ج 31، ص 398.
9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 264، ح 8.
 

ویژگی ثواب درختکاری، دوام آثار معنوی آن تا زمان باقی بودن آن درخت است. همچنین در احادیث، درختکاری شغلی حلال و پاکیزه، و از شغل‌های انبیاء دانسته شده است.
فضیلت کاشتن درخت  در روایات

پرسش:
با توجه به تأکید زیاد دین اسلام بر کاشت درخت، آیا در روایات آثار و فضیلتی نیز برای این کار بیان‌شده است؟
 

پاسخ:
درخت‌کاری از موضوعاتی است که مورد توجه اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده و حتی خود بر آن اقدام می‌نموده‌اند. با توجه به احادیث، این کار دارای آثار و فضائلی نیز است. افراد می‌توانند علاوه بر آثار مادی درختکاری مانند استفاده از هوای پاک و بهره‌برداری از چوب و میوه درختان، از این ثواب‌های معنوی نیز بهره‌مند شوند. در ادامه برخی از آثار و ثواب‌هایی که در روایات برای درخت‌کاری بیان‌شده، ارائه خواهد شد.

1. صدقه جاری
یکی از فواید درخت‌کاری، ثبت ثواب برای کشاورز و غرس کننده است. در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است: هیچ مردى نیست که درختى بنشاند، مگر اینکه خداوند به‌اندازه میوه‌اى که آن درخت مى‌دهد برایش اجر بنویسد. (1) 
در برخی احادیث نیز بیان‌شده کسی که درختی بکارد یا چاهی حفر کند یا زمین مرده‌ای را زنده کند، از جانب خدا و پیامبر صلی‌الله علیه و آله پاداش نصیب او می‌شود. (2)   
ویژگی دیگر درختکاری این است که این عمل از صدقات جاری محسوب می‌شود. به تعبیر دیگر نه‌تنها کاشت درخت دارای ثواب و فضیلت است، بلکه تا وقتی‌که آن درخت دارای منافعی مانند میوه و چوب و سایه و ... برای دیگران باشد، این منافع برای او ثواب محسوب می‌شود، حتی اگر فرد از دنیا رفته باشد. 
در این رابطه حدیثی از امام صادق علیه‌السلام نقل‌شده است: «خِصَالٌ یَنْتَفِعُ بِهَا الْمُؤْمِنُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ وَلَدٌ صَالِحٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ مُصْحَفٌ یُقْرَأُ مِنْهُ وَ قَلِیبٌ یَحْفِرُهُ وَ غَرْسٌ یَغْرِسُهُ وَ صَدَقَهُ مَاءٍ یُجْرِیهِ وَ سُنَّهٌ حَسَنَهٌ یُؤْخَذُ بِهَا بَعْدَهُ؛ (3)   شش چیز است که مؤمن بعد از مرگ خود از آن‌ها بهره‌مند مى‌شود: فرزند صالحى که براى او آمرزش بطلبد، قرآنى که از روى آن تلاوت مى‌کند، چاهى که حفر مى‌نماید و درختى که مى‌نشاند و نهر آبى که درراه خدا جارى و وقف مى‌کند و سنّت (روش) پسندیده‌اى که از خود بر جاى مى‌گذارد و بعد از او به آن عمل مى‌شود.»
در روایتی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز بیان‌شده که: «هرکه نهالی را بکارد و درختی را غرس نماید تا هرکجا که بنده‌ای از بندگان خداوند مهربان بهره‌مندی شود خداوند اجر و ثواب به او مرحمت می‌کند.» (4)  

2. شغلی حلال و پاکیزه
درخت‌کاری از کارهایی است که افراد با تلاش و کوشش و زحمت به نتایج آن دست می یابند و همچنین در آن منتظر برکت الهی هستند. از این منظر بهره‌گیری از درخت می‌تواند شغلی حلال و پاکیزه برای افراد محسوب شود. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْه؛ (5)   زراعت کنید و درخت بکارید؛ به خدا سوگند که مردم شغلى حلال‌تر و پاکیزه‌تر از آن پیشه نکرده‌اند.»

3. شغل انبیاء
از دیگر فضیلت‌های درخت‌کاری این است که بسیاری از انبیاء مفتخر به این شغل هستند. در روایات آمده که بیشتر انبیاء به کشاورزی و درخت‌کاری مشغول بوده‌اند. (6)  امام صادق علیه‌السلام در این موضوع چنین فرموده‌اند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اخْتَارَ لِأَنْبِیَائِهِ الْحَرْثَ وَ الزَّرْعَ؛ (7)   خداوند عزوجل برای پیامبرانش درختکاری و زراعت را انتخاب کرده است.»
در حدیثی دیگر نیز بیان شده که وقتی حضرت آدم علیه‌السلام از بهشت هبوط کرد، به خداوند از گرسنگی شکایت کرد و خداوند او را امر به کاشتن درخت نمود. (8) 
با توجه به این روایات مشخص می‌شود که درختکاری شغل انبیاء است و به همین جهت دارای فضیلت است.

4. فضیلت آبیاری
واضح است که درختکاری فقط به (کاشت) درخت محدود نمی‌شود بلکه آبیاری و حفاظت از آن (داشت) نیز از دیگر مراحل درختکاری است. در حدیثی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله آبیاری به درختان نیز دارای فضیلت دانسته شده است: «مَنْ سَقَى طَلْحَهً أَوْ سِدْرَهً فَکَأَنَّمَا سَقَى مُؤْمِناً مِنْ ظَمَإٍ؛ (9)   هرکس درخت خرما یا سدری را آب بدهد گویا تشنه‌ای را سیراب کرده است.»

نتیجه:
با توجه به روایات بیان شده، درختکاری عملی دارای آثار مادی و معنوی است. کاشت درخت ثواب فراوانی برای افراد در پی خواهد داشت. ویژگی ثواب درختکاری، دوام آثار معنوی آن تا زمان باقی بودن آن درخت است. همچنین در احادیث، درختکاری شغلی حلال و پاکیزه شمرده‌شده و از شغل‌های انبیاء دانسته شده است. همه این موارد فضیلت بخش این عمل هستند. نکته‌ی دیگر اینکه فضیلت درختکاری فقط به کاشت آن نیست و نگهداری و آبیاری از آن نیز دارای اجر و ثواب است.

پی نوشت:
1. نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص 460، ح 15893.
2. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص 240، ح 3877.
3. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، ص 169، ح 2.
4. نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏13، ص 460، ح 15895.
5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 260، ح 3.
6. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، ‏، ج‏6، ص 384، ح 1138.
7. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 260، ح 1.
8. همان، ح 4.
9. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 86، ح 44
 

معصومان علیهم‌السلام نه‌تنها در سخنان خویش، بلکه در عمل نیز به درختکاری اهمیت داده و ایشان با دست مبارکشان باغ‌ها و بستان‌هایی را آباد و درختان زیادی کاشته‌اند.
کاشت درخت در سیره اهل بیت علیهم السلام

پرسش:
با توجه با تأکید دین اسلام به کاشت درخت، آیا خود اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز با دست مبارک چنین کاری انجام می‌دادند؟
 

پاسخ:
توجه به کشاورزی و به‌خصوص درختکاری از موضوعاتی است که در اسلام به آن اهمیت داده شده است. اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر توصیه به درختکاری، خود بر این کار اقدام نیز نموده‌اند. در ادامه شواهدی که نشان می‌دهد معصومان علیهم‌السلام خود بر درختکاری اقدام کرده‌اند ارائه‌شده و ثمرات این زحمات و فعالیت‌ها نیز بر اساس روایات بیان خواهد شد.

الف. درختکاری توسط معصومان علیهم‌السلام
در احادیثی بیان‌شده که اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر توصیه به درختکاری خود نیز بر این کار پرفضیلت اقدام می‌کردند. در روایتی ذکرشده که امیرالمؤمنین علیه‌السلام زمین را بیل مى‌زد و آن را گود مى‌کرد؛ رسول خدا صلی‌الله علیه و اله نیز هسته‌ها را با آب در دهان مبارکش خیس مى‌کرد و در زمین مى‌کاشت. (1)  
در حدیثی دیگر نقل‌شده که امام علی علیه‌السلام گاهی اقدام به درختکاری انبوه نیز می‌نمودند، همچنان که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «لَقِیَ رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام وَ تَحْتَهُ وَسْقٌ مِنْ نَوًى فَقَالَ لَهُ مَا هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ تَحْتَکَ فَقَالَ مِائَهُ أَلْفِ عَذْقٍ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَغَرَسَهُ فَلَمْ یُغَادِرْ مِنْهُ نَوَاهً وَاحِدَهً؛ (2)  مردى امیر مؤمنان على علیه‌السلام را ملاقات کرد، درحالی‌که آن حضرت روى شصت صاع (به‌اندازه یک‌بار شتر) هسته خرما، نشسته بود. آن مرد گفت: اى ابا الحسن! این چیست که بر روى آن نشسته‌اى‌؟ فرمود: ان‌شاءالله یک‌صد هزار درخت خرما است. آن حضرت هسته‌ها را کاشت و حتّى یک هسته از آن‌ها را رها نکرد.»
بنابراین اهل‌بیت علیهم‌السلام خود اولین عامل به توصیه‌های خویش در موضوع درختکاری بوده‌اند؛ اما این‌که ایشان برای چه به چنین کاری روی آورده بودند در ادامه بیان خواند شد:

ب. کاشت درخت در راستای کار خیر
بسیاری از فعالیت‌های درختکاری معصومان علیهم‌السلام برای کمک به فقیران و مستمندان بوده است. 
ایشان با حفر چاه و کاشت درختان، بستان‌هایی را به وجود می‌آوردند و آن را یا به افراد نیازمند می‌دادند و یا وقف برای فقیران می‌کردند و یا با هزینه آن به آزادسازی بردگان می‌پرداختند. به‌عنوان نمونه امام صادق علیه‌السلام در حدیثی با اشاره به تلاش امیرالمؤمنین علیه‌السلام در درختکاری، دستاورد این فعالیت‌ها را آزادسازی هزار برده می‌داند. (3) 
روایت دیگری در مورد این سیره امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز چنین نقل‌شده است: شخصی به نام أَبُو نَیْزَر مى‌گوید: من اداره دو باغ، یکى «عین ابى‌نیزر» و دیگرى «بُغَیْبِغَه» را به عهده داشتم. على بن ابی‌طالب علیه‌السلام امیرالمؤمنین نزد من آمد و... سپس کلنگ را برداشت و داخل چاه رفت و شروع به کندن زمین کرد، اما مدتى گذشت و به آب نرسید. حضرت درحالی‌که از پیشانی‌اش عرق مى‌چکید بیرون آمد و عرق پیشانى خود را پاک کرد و دوباره کلنگ را برداشت و به درون چاه رفت و شروع به کندن کرد و زمزمه مى‌کرد. ناگهان آب مانند گردن شتر بیرون زد و على به‌سرعت بالا آمد و فرمود: خدا را گواه مى‌گیرم که این صدقه است. دوات و کاغذى برایم بیاور. 
ابونیزر مى‌گوید: من به‌سرعت دوات و کاغذ حاضر کردم و على علیه‌السلام نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بدین‌وسیله بنده خدا على امیر مؤمنان دو باغ معروف به چشمه ابى‌نیزر و بغیبغه را براى تهیدستان مدینه و درراه ماندگان صدقه قرار داد تا به‌واسطه این دو [صدقه] خداوند در روز قیامت چهره او را از گرماى آتش نگه دارد؛ نه فروختنى هستند و نه بخشیدنى تا اینکه خداوند آن‌ها را به ارث بَرَد و او بهترین وارثان است. مگر اینکه حسن و حسین به آن‌ها احتیاج پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان است و جز این دو، براى کس دیگرى نیست». 
محمد بن هشام مى‌گوید: حسین علیه‌السلام قرضى داشت و معاویه دویست هزار دینار براى او فرستاد تا چشمه ابى‌نیزر را به او بفروشد، اما حسین علیه‌السلام از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: آن را پدرم صدقه قرار داده است تا بدان وسیله خداوند چهره او را از گرماى آتش نگه دارد و من آن را به هیچ قیمتى نمى‌فروشم. (4) 
در روایت دیگری نیز امام سجاد علیه‌السلام فعالیت‌های خود بر روی زمین را فقط برای بهره‌مندی فقراء و نیازمندان می‌داند. (5) 
بنابراین یکی از علت‌هایی که اهل‌بیت علیهم‌السلام دست به کاشت درخت زده و ایجاد بستان و باغ می‌کردند، رسیدن فواید این درخت‌ها به مستمندان و بیچارگان و همچنین آزادسازی بردگان بوده است.

ج. کاشت درخت برای امرارمعاش
علاوه بر کمک به مستمندان، دلیل دیگری که ائمه علیهم‌السلام به درختکاری روی آورده بودند، در جهت تأمین هزینه‌های زندگی و امرار معاش بوده است. ایشان با تلاش و کوشش، هزینه‌های زندگی خود را از این راه تأمین می‌کردند. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل شده است: «إِنِّی لَأَعْمَلُ فِی بَعْضِ ضِیَاعِی حَتَّى أَعْرَقَ وَ إِنَّ لِی مَنْ یَکْفِینِی لِیَعْلَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنِّی أَطْلُبُ الرِّزْقَ الْحَلَالَ؛ (6)   من در برخی از باغ‌هایم چنان تلاش می‌کنم که از شدت تلاش عرق می‌ریزم درحالی‌که کسانی هستند که به‌جای من این کار را انجام دهند، اما می‌خواهم خدا بداند من روزی حلال را با تلاش خود می‌طلبم.»
در روایتی دیگر چنین نقل‌شده است. ابى عمرو شیبانى گوید: امام صادق علیه‌السلام را دیدم که بیلى به دست داشت و پیراهن بلند و ضخیمى بر تن داشت و در باغ خود مشغول کار کردن بود و عرق مى‌ریخت. گفتم: فدایت شوم! بیل را به من بده تا کار را برایت انجام بدهم. به من فرمود: راستش من دوست دارم که مرد در گرماى آفتاب براى کسب مخارج زندگى‌اش اذیت شود (و زحمت بکشد). (7)  این موضوع در سیره امام باقر علیه‌السلام (8)  نیز نقل شده است.

نتیجه:
با توجه به مطالب بیان‌شده، معصومان علیهم‌السلام نه‌تنها در سخنان خویش، بلکه در عمل نیز به درختکاری اهمیت داده و ایشان با دست مبارکشان باغ‌ها و بستان‌هایی را آباد و درختان زیادی کاشته‌اند. این کار ائمه علیهم‌السلام دو ثمره داشته است. اول این‌که ایشان با فروش و یا وقف این باغ‌ها کارهای خیر انجام می‌دادند. کمک به فقرا و مستمندان و ایتام و همچنین آزاد کردن بردگان از قید بندگی، بخشی از آثار چنین فعالیت‌هایی بوده است. مصرف دیگر این تلاش‌ها در زندگی خود اهل‌بیت علیهم‌السلام بوده است. ائمه علیهم‌السلام با کاشت و رسیدگی به این باغ‌ها، هزینه‌های زندگی خود و اهل‌وعیالشان را تأمین می‌کردند.

پی نوشت:
1 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 75، ح 6.
2 . همان، ج‏5، ص 74، ح 2.
3 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 74، ح 2.
4 . نورى، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏14، ص 62، ح 16110.
5 . طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی (للطوسی)، ص 688، ح 1460.
6 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، هج‏5، ص 77، ح 15.
7 . همان، ج‏5، ص 76، ح 13.
8 . همان، ج‏5، ص 73، ح 1.
 

در سیره معصومان علیهم‌السلام درختکاری دارای آداب و فنونی است. در احادیث به ادعیه‌ و فنونی هنگام غرس درختان اشاره شده است که میزان اهتمام ایشان را نشان می دهد.
آداب کاشت درخت در روایات

پرسش:
برای کاشت درخت چه آداب و نکاتی در روایات بیان‌شده است؟ آیا حدیثی داریم که در آن چگونگی کاشت درخت توضیح داده‌شده باشد؟
 

پاسخ:
مطابق احادیث، اهل‌بیت علیهم‌السلام علاوه بر توصیه به درختکاری، خود نیز اقدام به این کار ارزشمند می‌کردند. ایشان در هنگام غرس درخت آدابی را نیز رعایت کرده و دعاهایی را برای این کار بیان کرده‌اند. 
علاوه بر این در برخی احادیث تکنیک‌هایی نیز برای درختکاری نقل‌شده است. البته در روایات معصومان علیهم‌السلام دو نوع آداب نسبت به موضوع درختکاری وجود دارد. در بعضی احادیث به ادعیه‌ی هنگام کاشت درخت اشاره شده و برخی روایات نیز به آداب فیزیکی (فن‌های کاشت) درخت پرداخته‌شده است. در ادامه این دو دسته روایات معرفی خواهند شد.

الف: دعا هنگام کاشت درخت
برای کاشت درخت، دعاهایی از معصومان علیهم‌السلام نقل گردیده است. برای نمونه در روایتی از امام باقر (امام صادق) علیه‌السلام نقل‌شده است هنگامی‌که درخت مى‌نشانى یا چیزى کِشت مى‌کنى این‌گونه مى‌گویى:  «وَ مَثَلُ کَلِمَهٍ طَیِّبَهٍ کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها». (1)  
در حدیثی دیگر معصوم علیه‌السلام به دعایی اشاره می‌کنند که به خواست الهی باعث ثمربخش شدن این غرس خواهد بود. «إِذَا غَرَسْتَ غَرْساً أَوْ نَبْتاً فَاقْرَأْ عَلَى کُلِّ عُودٍ أَوْ حَبَّهٍ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ فَإِنَّهُ لَا یَکَادُ یُخْطِئُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ (2)  هنگامی‌که درختى را در زمین‌هایى مى‌نشانى یا گیاهى را در زمین کِشت مى‌کنى، بر هر شاخه یا دانه آن بخوان: «سبحان الباعث الوارث». با این کار، امید آن مى‌رود که به خواست خداوند، ثمر بدهد.»
بنابراین خوب است که کشاورزان محترم و یا افرادی که می‌خواهند درختی غرس کنند، این ادعیه را قرائت کنند.

ب: رعایت برخی فن‌ها در کاشت درخت
علاوه بر دعاهای بیان شده، در بعضی احادیث، تکنیک‌ها و راهکارهایی برای باردهی بیشتر یا دوری از آفات ذکرشده است. به‌عنوان‌مثال در روایتی از پیامبر صلی‌الله علیه و آله چنین نقل‌شده است:
برادرم عیسی علیه‌السلام از شهری گذشت که درختان آن دیار کِرم‌خورده بود، مردم نزد عیسی آمدند و از این مشکل شکوه کردند. ایشان فرمود: داروی این مرض در اختیار شماست، شما عادت دارید به هنگام کاشتن درخت فقط خاک به‌پای آن می‌ریزید و نباید چنین کنید، بلکه سزاوار است نخست آب به ریشه‌های درخت بریزید، آنگاه خاک بر آن بریزید تا در درختان کِرم واقع نشود، پس آنان به دستور آن حضرت عمل کردند و این مشکل برطرف شد. (3) 
در حدیثی دیگر درباره زمان کاشت نهال نیز چنین روایت‌شده است:
صالح بن عقبه می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام به من فرمود: «باغ شما را دیدم، آیا پس از آن درختی در آن کاشته‌ای؟ گفتم: می‌خواستم از باغ شما نهالی بگیرم (و در باغ خود بکارم) آن جناب فرمود: آیا نمی‌خواهی راهی بهتر و کوتاه‌تر به تو نشان دهم؟ گفتم: بله فرمود: چون میوه در آستانه رسیدن قرار گرفت و خواستی باغ را آب دهی، درخت بکار در این صورت درختانت مانند درختان من خواهد شد. صالح می‌گوید: همان‌گونه که حضرت فرمود، عمل کردم و درختانی مانند درختان امام علیه‌السلام روییده شد». (4)  
همچنین از امام صادق علیه‌السلام روایت‌شده است که فرمود:  «وقتى میوه نخلى مرغوب نیست و عمل لقاح را نمى‏پذیرد، هنگام لقاح تعدادى ماهى کوچک را خشک و به‌طور متوسط نرم کند، سپس اندکى‏ از آن را در هر یک از شکوفه‏هاى آن بریزد و بقیه آن را در کیسه تمیزى ریخته و در قلب نخل بگذارد، این کار به اذن خدا سودمند خواهد بود». (5) 
با توجه به این روایات بیان‌شده مشخص شد که اهل‌بیت علیهم‌السلام توصیه‌هایی در مورد نحوه و زمان کشت درخت‌دارند. البته باید توجه داشت که این نکات بیان‌شده از روایات، مخصوص مکان و زمان و درختان خاصی است و کاملاً طبیعی است که عواملی مانند شرایط اقلیمی هر منطقه، نوع آب‌وخاک و سایر شرایط می‌تواند در کشت درخت مؤثر باشد. پس نمی‌توان این روایات را به‌صورت قانونی کلی برای همه درختان و همه مناطق در نظر گرفت.
برداشتی که از این روایت می‌توان کرد این است که احادیث بیان‌شده به نحوه کشت صحیح درخت تأکیددارند و بیان می‌کنند که درختکاری باید بر اساس شیوه‌های درست و فنی صورت بگیرد؛ بنابراین برای کاشت درخت باید از اهل خبره مشورت گرفت و در هر منطقه درختی متناسب با اقلیم آن محل و با شیوه‌های صحیح کشت نمود.  

نتیجه:
در سیره معصومان علیهم‌السلام درختکاری دارای آداب و فنونی است. در برخی احادیث به ادعیه‌ای برای هنگام غرس درختان اشاره شده است. در کنار این، روایاتی نیز وجود دارند که برخی تکنیک‌ها را برای زمان و نحوه کاشت درخت بیان می‌کنند. اگرچه این فنون شاید به دلیل تفاوت اقلیمی و همچنین نوع درخت به‌صورت یک قانون کلی در همه‌جا قابل‌اجرا نباشد، ولی می‌توان از این روایات توجه به طرز صحیح کاشت درخت را از نگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام برداشت نمود.

پی نوشت:
1. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 263، ح 6.
2 . همان، ج‏5، ص 263، ح 5.
3 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، علل الشرائع، ‏2، ص 574، ح 1.
4 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 263، ح 4.
5 . همان، ح 3.
 

اهل‌بیت علیهم‌السلام به کاشت و نگهداری از درخت سفارش کرده و به تمجید از درخت و طبیعت پرداخته‌اند و برخی احادیث بیانگر فضیلت درختکاری و مذمت از بین بردن آن است.
توصیه اهل بیت علیهم السلام به درختکاری

پرسش:
آیا معصومان علیهم‌السلام سفارشی در مورد درخت‌کاری و یا سفارشی در ترویج فرهنگ درختکاری دارند؟
 

پاسخ:
بر همگان پوشیده نیست که از احتیاجات اولیه زندگی بشریت، نیاز او به درخت است. تولید اکسیژن، بهره‌برداری از چوب و میوه فقط گوشه‌ای از احتیاج انسان‌ها به درخت است. به همین جهت همگان باید به این موضوع، حساس بوده و در ارتقا این فرهنگ کوشا باشند. توجه به درخت و ترویج درختکاری از موضوعاتی است که در اسلام نیز وجود داشته و اهل‌بیت علیهم‌السلام در ضمن احادیثی به کاشت درخت سفارش نموده‌اند. در ادامه برخی روایاتی که بیانگر این موضوع هستند ارائه خواهند شد:

1. توصیه اهل‌بیت علیهم‌السلام به کاشتن درخت
معصومان علیهم‌السلام به موضوع درخت‌کاری اهمیت داده و در احادیثی به کاشتن درخت توصیه نموده‌اند. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام چنین نقل‌شده است: «سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَسْمَعُ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّ الزِّرَاعَهَ مَکْرُوهَهٌ فَقَالَ لَهُ ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْه؛ (1)  مردی از امام علیه‌السلام پرسید فدایت شوم، شنیده‌ام که برخی می‌گویند کشاورزی کاری مکروه است.»
امام علیه‌السلام در پاسخ به او فرمودند: «زراعت کنید و درخت بکارید؛ به خدا سوگند که مردم شغلى حلال‌تر و پاکیزه‌تر از آن پیشه نکرده‌اند.»
این موضوع آن‌قدر مهم است که پیامبر صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند: «هر وقت عمر جهان به آخر رسیده و قیامت بخواهد بر پا شود و در دست یکی از شما نهال درختی باشد چنانچه به‌قدر کاشتن آن فرصت باشد، باید آن را بکارد و از فرصت باقیمانده استفاده نماید.» (2)  
یا در روایات دیگری کاشت درخت حتی پس از خروج دجال نیز توصیه‌شده است. (3)   در حدیثی دیگر امام صادق علیه‌السلام درخت را خلقتی برای انسان‌ها دانسته و افراد را مکلف به درخت‌کاری می‌داند: «خُلِقَ لَهُ الشَّجَرُ فَکُلِّفَ غَرْسَهَا وَ سَقْیَهَا وَ الْقِیَامَ عَلَیْهَا؛ (4)  درخت براى او (انسان) آفریده شده است و او مکلّف است که آن را در زمین بنشاند و آب دهد و به آن رسیدگى کند.»
بنابراین نه‌تنها کاشت درخت، بلکه رسیدگی، آبیاری و مواظبت بر آن نیز در سخن اهل‌بیت علیهم‌السلام دارای اهمیت است.

2. تعریف و تمجید از درخت و طبیعت
از دیگر سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام در راستای فرهنگ درختکاری، تمجید ایشان از باغ و درخت است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در حدیثی می‌فرمایند که: «بهترین مال، درختان و زراعت پربار است.» (5)    همچنین در حدیثی دیگر از پیامبر بزرگوار اسلام روایت‌شده که بهترین ثروت، درخت خرمایی هست که محکم در خاک قرار دارد. (6)   
در روایات دیگری نیز نگاه به طبیعت سبز و آب روان موجب جلای چشم و برطرف شدن خستگی دانسته شده است. (7)  امام صادق علیه‌السلام در سخنی دیگر می‌فرمایند: «نگریستن به گل‌های رنگارنگ و درختان سرسبز و خرم، چنان لذتی به آدمی می‌بخشد که هیچ لذتی را با آن برابر نمی‌توان کرد.» (8)  
نکته‌ی قابل‌توجه این‌که شاید در نگاه اول سخنان بیان‌شده توصیه‌ای ویژه در موضوع درختکاری محسوب نشود، ولی این احادیث می‌تواند انگیزه‌بخش مردم و کشاورزان در کاشت درخت و نگه‌داری از آن باشد و لذا دارای اهمیت است.

3. بیان فضیلت برای درختکاری و مذمت از بین بردن درختان
در برخی روایات، معصومان علیهم‌السلام فضیلت‌هایی برای غرس کننده درخت بیان کرده‌اند. این احادیث می‌تواند نشان‌دهنده‌ی نگاه مثبت اسلام به فرهنگ درخت‌داری و درخت‌کاری باشد. در برخی از این روایات درختکاری صدقه‌ی جاریه دانسته شده (9)   و درختکاری شغلی حلال و پاکیزه (10)  و محبوب الهی (11)  برشمرده شده است. همچنین احادیثی در مورد فضیلت آبیاری و نگهداری از درخت وجود دارد. (12)   
علاوه بر موارد بیان شده، ایشان سخنانی در مذمت قطع بی‌رویه درختان و از بین بردن آن‌ها نیز دارند. (13)   
این روایات زیاد هستند و ارائه همه آن‌ها در این نوشتار ممکن نیست. این سخنان امامان معصوم علیهم‌السلام می‌تواند در گسترش فرهنگ درخت‌کاری بسیار راهگشا و انگیزه‌بخش باشد.

4. سفارش اهل‌بیت علیهم‌السلام درباره کار بر روی زمین
از دیگر سخنان اهل‌بیت علیهم‌السلام، سفارش‌های ایشان در مورد کار بر روی زمین است. این توصیه‌ها هم مستقیم به درخت‌کاری مرتبط نیستند ولی کار و تلاش بر روی زمین‌ها می‌تواند به‌وسیله درختکاری نیز محقق شود. لذا این روایات نیز می‌توانند به‌نوعی مشوقی برای فرهنگ درختکاری محسوب شوند. امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند: «إِنَّ الرَّجُلَ خُلِقَ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِنَّمَا هِمَّتُهُ فِی الْأَرْضِ؛ (14)   همانا مرد از زمین خلق شده و همتش نیز بر کار روی زمین است.»
در حدیثی دیگر از پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمودند: «اُطلُبُو الرِّزقَ فِی خَبایَا الأرضِ؛ (15)   رزق و روزی خود را از ژرفای زمین جستجو کنید.»
روایات در خصوص کار بر روی زمین منحصر در موارد بیان‌شده نیست و احادیث دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. علاوه بر این، برخی احادیث بیانگر نهی از کم‌کاری در عرصه تلاش بر روی زمین هستند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روایتی چنین بیان می‌کنند: هر که باوجود داشتن آب‌وخاک نیازمند باشد، خدا [از رحمت خود] دورش می‌گرداند. (16)  
همچنین برخی احادیث اشاره به نهی از فروش زمین دارد. مطابق این روایات افراد باید همواره در زمین‌های خود به کار و تلاش بپردازند و تا حد امکان از فروش آن‌ها خودداری به عمل‌آورند. این احادیث نیز می‌تواند انگیزه‌بخش افراد برای نفروختن زمین‌های حاصلخیز و در عوض کار و تلاش بر روی آن‌ها باشد. یکی از فعالیت‌هایی که افراد در این زمین‌ها انجام می‌دهند، درخت‌کاری است.
امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند: «کسى که بستان را مى‌خرد بهره‌مند و کسى که آن را مى‌فروشد مالش بى‌برکت مى‌شود.» (17) 
همچنین ایشان در روایتی دیگر فرمودند: «در تورات نوشته شده است که هرکس زمین یا چاه آب خود را بفروشد و با بهایى که از آن مى‌گیرد زمین یا آبى نخرد، پولى که گرفته است بى‌برکت مى‌شود. » (18) 
البته باید دانست که نهی از نفروختن زمین، به‌صورت مطلق نیست بلکه در احادیثی فروش زمین کشاورزی به‌شرط خرید زمینی مثل همان زمین و یا ملکی بهتر، جایز شمرده شده است. (19)   

نتیجه:
یکی از نیازهای بشر، احتیاج او به درخت است. این موضوع در اسلام نیز مهم بوده و احادیثی در توصیه به درختکاری وجود دارند. در این احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام به کاشت و نگهداری از درخت سفارش نموده‌اند. همچنین، ایشان در روایاتی به تعریف و تمجید از درخت و طبیعت نیز پرداخته‌اند. در کنار این، برخی احادیث بیانگر فضیلت درختکاری و مذمت از بین بردن درخت هستند. 
این احادیث می‌تواند مشوق افراد در درختکاری باشد. همچنین روایاتی درباره کار و تلاش بر روی زمین و نهی از فروش زمین‌های کشاورزی دارد. این احادیث اگرچه به‌صورت مستقیم به درختکاری مرتبط نیست، اما می‌تواند در ترویج فرهنگ درخت‌داری و درختکاری مؤثر باشد.

پی نوشت:
1 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی،  ج‏5، ص 260، ح 3.
2  . پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله)، ص 267، ح 567.
3  . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 260، ح 3.
4  .  مفضل بن عمر، توحید المفضل، ص 86.
5  . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، ص 292، ح 1.
6  . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 261، ح 6.
7  . ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، ص 409.
8  . مفضل بن عمر، توحید المفضل، ص 154.
9  . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الأمالی، ص 169، ح 2.
10  . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 260، ح 3.
11  . طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص 384، ح 1138.
12  . عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج‏2، ص 86، ح 44.
13  . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 29، ح 8.
14  . ابن‌بابویه، محمد بن على‏‏، علل الشرائع، ج‏2، ص 498، ح 1.
15  . قضاعی، محمد بن سلامه، شرح فارسى شهاب الأخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم ص)، ص 317.
16  . حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 115، ح 404.
17  . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، ج‏5، ص 92، ح 4.
18  . همان، ج‏5، ص 91، ح 3.
19  . همان، ج‏5، ص 92، ح 6.

قرار دارم و معتقدم كه دوستدار ايشان، دوستدار خدا و دشمن ايشان دشمن خداست. طاعت ايشان طاعت خدا و نافرماني ايشان نافرماني از خداست....
حضرت عبدالعظیم و عرضه اعتقادات به امام هادی علیه السلام

پرسش:

لطفاً به‌طور تفصيل اعتقاداتي كه حضرت عبدالعظيم حسني (علیه‌السلام) بر امام هادي (علیه‌السلام) عرضه كردند را بيان كنيد خصوصاً در باب امامت با ذكر منبع    

در ابتدا بايد گفت: شرح و توضیح اعتقادات حضرت عبدالعظیم حسني، نياز به زمان ديگر دارد، شما می‌توانيد در اين خصوص به كتاب شرح حديث عرض دين حضرت عبدالعظیم حسني، آیت‌الله صافي گلپايگاني رجوع نماييد، اما -به‌طور اختصار – می‌توان گفت: حضرت عبدالعظیم به محضر شريف امام هادي علیه‌السلام شرفياب شد. اصول عقيده خود و آنچه را كه به‌عنوان دين بدان معتقد بود، جهت تصحيح به امام عرض كرد و گفت:

 «مي‏خواهم دينم را به محضر شما عرضه كنم، اگر مورد رضايت شما بود، بر آن استوار باشم» امام با لبخند از پيشنهاد او استقبال كرد و فرمود:

 «اي ابوالقاسم بگو!» عبدالعظیم اعتقادات خود را چنين به امام علیه‌السلام عرض كرد:

 «معتقدم كه خدا بي‏نظير است. چيزي همانند او نيست، از دو حد: از ابطال و تشبيه بيرون است. جسم، صورت، عرض و جوهر نيست، بلكه ایجادکننده اجسام و صورت بخش صورت‌ها و آفريدگار اعراض و جواهر و پروردگار و مالك و پديدآورنده همه‌چیز است.

محمد صلی‌الله علیه و آله بنده و فرستاده او و خاتم پيامبران است. هيچ پيامبري پس از وي تا روز قيامت نيست. شريعت او آخرين شرايع است. پس‌ازآن تا روز قيامت شريعتي نخواهد آمد. معتقدم كه امام و خليفه و ولي امر بعد از پيامبر، امیرالمؤمنین علي بن ابی‌طالب (ع)، سپس حسن و بعد حسين و بعد علي بن حسين و پس از او محمد بن علي، بعد جعفر بن محمد، سپس موسي بن جعفر و بعد از او علي بن موسي و بعد محمد بن علي، سپس تو اي مولاي من.»

امام نگاهي به عبدالعظیم كرد و فرمود:

 «پس از من، پسرم، حسن. حال مردم، پس از وي نسبت به‏ جانشين او چگونه خواهد بود؟» حضرت عبدالعظیم از حجت بعد از حضرت پرسيد و گفت: «وضع آن حضرت چگونه است؟» امام فرمود: «چنان است كه آن امام ديده نمي‏شود و روا نيست نامش را بر زبان آورند. تا این‌که قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، چنان‌که پر از ظلم و جور گشته است.»

حضرت عبدالعظیم گفت:

 «اقرار دارم و معتقدم كه دوستدار ايشان، دوستدار خدا و دشمن ايشان دشمن خداست. طاعت ايشان طاعت خدا و نافرماني ايشان نافرماني از خداست. معتقدم كه معراج پيامبر صلی‌الله علیه و آله حق و سؤال در قبر حق است. بهشت و دوزخ، صراط و ميزان حق است. روز قيامت بدون ترديد خواهد بود. خداوند تمام كساني را كه در دل قبر آرميده‏اند، مبعوث مي‏گرداند.

 معتقدم كه پس از ولايت- يعني ولايت ائمه اهل‌بیت علیهم‌السلام- فرائض واجب عبارت‌اند از: نماز، زكات، روزه، حج، جهاد، امربه‌معروف و نهي از منكر ...»

امام هادي علیه‌السلام ضمن آفرين گفتن و تأييد عقيده او فرمود:

 پس بر همين روش استوار باش! خداوند تو را در دنيا بر اين عقيده استوار و در آخرت ثابت‌قدم و پابرجا بدارد!(1)

پی‌نوشت‌ها:

1. رك: علامه مجلسي، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، ج 3، ص 268؛ باقر شريف قرشي، مترجم محمدرضا عطائي، تحليلي از زندگاني امام هادي علیه‌السلام‏، آستان قدس رضوي‏، 1371 ش‏، ص 280.

دحو الارض
روز بیرون آمدن خشکی ها را روز «دحوالارض» نامیده اند. روایات اسلامی بیان گر این هستند که نخستین جایی که از زمین سر برآورد، مکه یا کعبه بوده است.
گسترده شدن زمین از زیر کعبه

پرسش:

شنیده ام «اولین نقطه از خشکیهای زمین که آشکار شده زمین کعبه بوده است » آیا این مطلب به لحاط منابع دینی معتبر و تحقیقات علمی قابل پذیرش است؟

پاسخ:
مقدمه:
 بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با روز «دحوالارض» است بر اساس روایات اسلامی، زمین کعبه، اولین زمینی بود که از زیرآب، ظاهر گشته و گسترش یافته است. روزه، دعا و ذکر ازجمله اعمالی است که برای این روز توصیه شده است. در ادامه نکاتی درباره اعتبار دینی و علمی این مسئله مطرح خواهد شد:
دحوالارض بر اساس روایات:
 بنا بر برخی روایات که از معصومان علیهم السلام نقل شده، زمین در ابتدا زیرآب بوده و سپس خشکی ها از آب بیرون آمده است. (1) روز بیرون آمدن خشکی ها را روز «دحوالارض» نامیده اند. روایات اسلامی بیان گر این هستند که نخستین جایی که از زمین سر برآورد، مکه یا کعبه بوده است.
 امام صادق علیه السّلام فرمود: «همانا که خداوند زمین را از زیر کعبه تا منا گسترش داد و سپس آن را از منا تا عرفات گسترش داد و پس ازآن از عرفات تا منا گسترده ساخت». (2) 
همچنین امام رضا علیه السلام فرمودند: «در شب بیست و پنجم از ذی قعده زمین از زیر کعبه گسترش یافت‏». (3) روایات متعددی در این زمینه وجود دارد، 
علامه طباطبایی پس از نقل این روایت می گوید: اولین بقعه ای که از زمین آفریده شد، کعبه بود، پس ازآن سایر نقاط زمین از آن گسترش یافت. سپس می افزاید: اخبار درباره «دحو الارض» و گسترش یافتن زمین از زیر خانه کعبه، بسیار زیاد است و این روایات نه مخالف قرآن است و نه برهان عقلی آن را ردّ می کند. (4)
 یکی از نام های مکه، «ام القری» است. کلمه «ام» به معنى اصل و اساس و ابتدا و آغاز هر چیزى است. اگر به مکه «ام القری» مى‏گویند به خاطر این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکی های روى زمین است. (5) برخی از مفسران ذیل آیه 19 سوره الحجر «وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها» می گویند: «مد» در اصل به معنى گسترده ساختن و بسط دادن است و به احتمال قوی در اینجا اشاره به سر برآوردن خشکی های زمین از زیرآب است، زیرا در آغاز تمام سطح کره زمین بر اثر باران هاى سیلابى زیرآب پنهان بود و سالیان درازى بر این منوال گذشت، باران هاى سیلابى فرونشستند، آب ها در گودال های زمین جاى گرفتند و خشکی ها تدریجاً از زیرآب نمایان گشتند؛ این همان چیزى است که در روایات اسلامى عنوان «دحو الارض» معروف شده است. (6) 
بنابراین مسئله دحو الارض یکی از مسائلی است که در روایات مورداشاره قرارگرفته است و در موارد متعدد ائمه علیهم السلام به آن اشاره کرده اند. 
آیات قرآن در مورد دحو الارض:
 علاوه بر روایات، درآیات قرآن نیز به این مسئله اشاره شده است و مفسران ذیل آیاتی مانند «وَ کذلِک أَوْحَینا إِلَیک قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها» (7) «وَ هذا کتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَک مُصَدِّقُ الَّذی بَینَ یدَیه وَ لِتنْذِرَ أُم الْقری وَ منْ حوْلَها» (8) «وَ الْأَرْض مدَدْناها وَ أَلْقَینا فیها رَواسِی» (9) «وَ هُوَ الَّذی مدَّ الْأَرْض وَ جعَلَ فیها رَواسِی وَ أَنْهارا» (10) «وَ الْأَرْض وَ ما طحاها» (11) «وَ الْأَرْض بعْدَ ذلِک دَحاها» (12) سخنانی بیان کرده اند. 
دحو الارض و یافته‌های علمی:
علامه شعرانی (۱۲۸۱-۱۳۵۲ش)، از فلاسفه و علمای برجسته شیعه، درباره سازگاری دحو الارض با علوم تجربی، برآن است که دانشمندان علوم تجربی معتقدند در آغاز آفرینش زمین، آب همه سطح زمین را فرا گرفته بود و به تدریج خشکی‌هایی که امروزه آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکا (قاره‌های جهان) نامیده می‌شوند، از آب بیرون آمدند؛ چنانکه امروزه هم گاهی بر اثر زلزله یا آتشفشانی و علل دیگر، سطح کف دریا بالا می‌آید و جزیزه‌ای نو پدید می‌آید. براساس روایات، نخستین زمینی که از آب بیرون آمد، کعبه بود و مناطق دیگر به تدریج به آن ملحق شده و از آب بیرون آمدند.(13) وی در توضیح اینکه نخستین جایی که از آب بیرون آمد، کعبه بود، گفته است چون کره زمین از دو طرف قطب، کمی فرورفتگی دارد و قسمت‌های استوایی مانند مکه مکرمه کمی برجستگی دارند. به این ترتیب در زمان دحو الارض که آب کم کم فرونشست، طبیعتاً جای برآمده زمین که برجستگی آن بیشتر از جاهای دیگر است، در ابتدا از آب بیرون آمد. این مکان برجسته، همان مکان کعبه بود. وقتی آب‌های روی زمین به مرور فروکش کردند و کم شدند، قسمت‌های پدید آمده زمین به تدریج گسترش پیدا کرد که از آن تعبیر به دحوالارض شده است.(14) بنابراین چون کعبه برآمده‌ترین و بالاترین نقطه زمین بود، هنگام فروکش کردن آب، آن مکان پیش از سایر نقاط ظاهر شده و از آب بیرون آمد و سپس مناطق دیگر ظاهر شدند.
آیت الله مکارم شیرازی، مرجع تقلید و مفسر قرآن، نیز با تأیید نظر علامه شعرانی و سازگار دانستن آفرینش و گستراندن زمین با اکتشافات علمی،(15) در تفسیر نمونه آورده است: در آغاز بر اثر بارانهاى سيلابى، تمام كره زمين از آب پوشيده بود، آبها تدريجاً فرو نشستند و در نقاط پست زمين قرار گرفتند و خشكيها تدريجاً از زير آب، سر بر آوردند. طبق روايات اسلامى نخستين نقطه‏اى كه از زير آب سر بر آورد، سرزمين مكه بود. اگر ارتفاع اين سرزمين در حال حاضر بلندترين ارتفاع زمينهاى دنيا نيست، هيچگونه منافاتى با اين سخن ندارد؛ زيرا از آن روز صدها میليون سال مى‏گذرد و تا كنون وضع نقاط روى زمين به كلى دگرگون شده، بعضى از كوه‏ها در اعماق اقيانوسها قرار گرفته و بعضى از اعماق اقيانوسها تبديل به قله كوه شده است و اين‏ از مسلمات علم زمين‏شناسى و جغرافياى طبيعى است.(16)
محمدحسن اسدیان فلاحیه، از اعضای هیأت علمی دانشگاه شیراز و اهواز، با تحقیقات خود درباره «دحوالارض»، آن را واقعیت علمی شمرده و برآن است که اینطور نیست که دحو الارض صرفاً یک روایت مذهبی باشد و یا مثلاً چیزی باشد که صرفاً در قرآن آمده است. وی دحو را به معنای غلطیدن و پیچش معنا کرده و میگوید: «مبنای دینامیک زمین، دحوالارض است و کاملاً به یقین رسیده‌ام که اولین نقطه‌ای که دچار «تکتوتیک» شده و جایی که پیچش شروع شده، مکه بوده است. این‌که شروع گسترش زمین از مکه بوده است را با استفاده از مورفولوژی (ریخت‌شناسی) و چهره زمین رسیده‌ام.» این استاد دانشگاه شواهدی بر گسترش زمین از مکه ارائه کرده است از جمله اینکه شکل و ریخت زمین، یک شش وجهی (شش ضلعی) است که مکه تقریباً در وسط آن قرار دارد. اقیانوس آرام به عنوان بزرگترین پهنه آبی نیز دلیل دیگر بر این مطلب است. محیط اقیانوس آرام که به اندازه محیط کره زمین است، درست در مقابل مکه است و این بیخود ایجاد نشده است. این نظم بخصوص مجموعه قاره‌ها با یک شکل پلیگونی (چند ضلعی) در یک سمت و اقیانوس آرام به‌عنوان بزرگترین پهنه آبی در یک سمت دیگر، نشان می‌دهد که دحو از یک منطقه صورت گرفته و از منطقه عکس طحو رخ داده است. این است که اولین نقطه‌ای که دچار دحو شده کاملاً مشخص است و آن همان مکه و کعبه است. (17)
پی نوشت ها: 
1. امام باقر علیه السلام فرمود: «هنگامی که خدا خواست زمین را خلق کند، بادها را فرمان داد که بر روی آب بزنند تا اینکه آب به موج آمد و کف کرد و همه کف ها یکجا جمع شد، بعد آن را در محل خانه کعبه قرارداد و به صورت کوهی از کف درآورد، سپس زمین را از دامنه آن کوه بگسترانید، مقصود از کلام خدا «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکهَ مُبارَکاً» همان است که گفته شد»؛ ابن بابویه، محمد بن على (شیخ صدوق)‏‏، من لا یحضره الفقیه‏، محقق / مصحح: غفارى، علی اکبر، قم: دفتر انتشارات، چاپ دوم، 1413، ج‏2، ص 241. 
2. همان، ج‏2، ص 241. 
3. همان، ج‏2، ص 242. 
4. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، قم: جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417 ق، ج 3، ص 356. 
5. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، 1371 ش، ج‏5، ص 346. 
6. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، 1371 ش، ج‏11، ص 52. 
7. سوره شوری، آیه 7. 
8. سوره انعام، آیه 92. 
9. سوره ق، آیه 7. 
10. سوره رعد، آیه 3. 
11. سوره شمس، آیه 6. 
12. سوره نازعات، آیه 30. 
13. شعرانى، ابوالحسن، پژوهش هاى قرآنى علامه شعرانى در تفاسير مجمع البيان ، روح الجنان و منهج الصادقين، قم، بوستان كتاب، چاپ دوم، 1386ش، ج۳،‌ ص۱۳۱۶.
14. حسن‌زاده آملی، هزار و یک کلمه، ج۱، ص۴۶۰ و ۴۶۱.
15. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏20، ص 227.
16. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏5، ص: 346.
17. «رابطه ژئودینامیک و دحوالارض/ دو کلمه قرآنی دحو و طحو؛ مؤلفه‌های دینامیک زمین»، سایت خبرگزاری قرآن: https://iqna.ir/fa/news/3360700
 

با سلام. من امسال ميل داشتم در مراسم اعتكاف شركت كنم كه بنا به دلايلي موفق نشدم و بسيار ناراحت شدم اكنون جوياي اين هستم كه آيا مي شود اعمال را در منزل هم به جا آورد و از اجر و ثواب آن بهره مند شد. اگر امكان پذير است كدام اعمال را مي شود انجام داد. با تشكر

پاسخ:
با عرض سلام وتشکر از ارتباط تان با اين مرکز.
بلي مي توانيد اعمال آن روز هارا در خانه انجام دهيد. مي توانيد سه روز 13و14و15 رجب را روزه بگيريد و اعمال ام داود(درمفاتيح در اعمال ماه رجب ذکر شده است) درخانه انجام دهيد و ثواب آن را ببريد. ولي اعتکاف محسوب نمي شود. شما که قصد جدي داشتي در اعتکاف شرکت کني، ولي نتوانستي ان شاءالله خداوند از فضل خود ثواب اعتکاف را به شما عنايت مي فرمايد.
امام صادق (ع) فرمود: مؤمن فقيري مي گويد: خدايا! به من روزي ده تا فلان کار خير را انجام دهم. خداوند وقتي دانست که بنده حقيقتا راست مي گويد ،ثواب آن کار خير را به او عنايت مي کند و خداوند کرمش وسيع است.(1)

پي نوشت:
1. بحارالانوار، ج 68، ص262.

جواد محدثی: سابقه «غدیر» و «عیدگرفتن» این روز مقدس، به زمان پیامبراكرم(ص) مى‏ رسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینى ادامه داشته و امینان وحى الهى، همچون امام صادق(ع) و امام رضا (ع) آن را آشكار ساخته و یادش را گرامى و زنده نگه مى‏ داشتند. پیش از آنان نیز، امیرالمومنین (ع) احیاگر این عید بود. رمز عید بودن «غدیر» نیز، كمال دین و اتمام نعمت در سایه تداوم خط رسالت در شكل و قالب امامت بود. به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مأمور شدند «ولایت» را به صاحب ولایت تبریك گویند و با آن حضرت بیعت كنند. رسول خدا نیز براین نعمت الهى شادمانى كرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلنا على جمیع العالمین.» آیه قرآن كه به صراحت، این روز را روز اكمال دین و خشنودى پروردگار از این واقعه و این تعیین وصى دانسته، رمز دیگرى از عید بودن غدیرخم است. فرخندگى این روز و عظمت این مراسم و عید بودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نكته را حتى «طارق بن شهاب» مسیحى كه در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهمیده بود كه گفت: اگر این آیه(الیوم اكملت لكم دینكم...)(مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه را عید مى‏ گرفتیم. هیچ یك از حاضران نیز حرف او را رد نكردند. خود عمر نیز سخنى گفت كه به نوعى پذیرش حرف او بود. (1) عید گرفتن غدیر غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلكه به عنوان یك «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنت هاى خاصى را مى‏ طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلكه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشكوه آن افزود، تا ارزش هاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیا گردد. همه این ویژگی ها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمند پدید آورد، آنچنان كه رسول خدا(ص) و ائمه هدى و مومنانى كه پیرو آنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از «عیدگرفتن» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این نكته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى كه مى‏ فرماید: «روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است كه خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین كنم كه پس از من به وسیله او راهنمایى شوند، و آن، روزى است كه خداوند در آن روز، دین را كامل ساخت و نعمت را بر اُمّتم به كمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دین، برایشان پسندید.» كلام دیگر پیامبر(ص) كه فرموده بود: «به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید.» (2) نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر در كلام حضرت رسول است. خود امیرالمومنین(ع) در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت و در سالى كه روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه عید فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ و شكوهمند را مقارن قرار داده است كه كمال هر كدام به دیگرى است، تا نیكى واحسان خویش را در باره شما كامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو كسانى قرار دهد كه بانور هدایتش روشنایى گرفته‏ اند و شما را به راه نیكوى خویش ببرد و به نحو كامل از شما پذیرایى كند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاك سازد و آلودگی هاى جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مؤمنان و بیان خشیت تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداش هاى مطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و كمال این عید، فرمانبردارى از امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحید خدا، جز با اعتراف به نبوّت پیامبر(ص) پذیرفته نیست و دین، جز با قبول ولایت به امر الهى قبول نمى‏ شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگیره‏ هاى خدا و اهل ولایت، سامان نمى‏پذیرد. خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل كرد كه بیانگر اراده‏ اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد كه پیام را ابلاغ كند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد... . (تا آنجا كه فرمود:) رحمت خدا برشماباد! پس از پایان این تجمّع، به خانه‏ هایتان برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهید و به برادران خود نیكى كنید و خداوند را بر نعمتى كه ارزانى‏ تان كرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدّتان سازد، به یكدیگر نیكى كنید، تا خداوند هم اُلفت شما را پایدار كند، از نعمت الهى به یكدیگر هدیه دهید، آن گونه كه خداوند برشما منّت نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته و آینده قرار داده است. نیكى دراین روز، ثروت را مى‏افزاید و عمر را طولانى مى‏ كند. ابراز عاطفه و محبت به هم در این روز، موجب رحمت و لطف خدا مى‏ شود. تا مى‏ توانید، در این روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان كنید و در برخوردها و ملاقات ها ابراز شادمانى و سرور كنید...» (3) آیین عید غدیر و ائمه ائمه اهل‏بیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده و آن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عید گرفتن آن دستور دادند و فضیلت آن روز و ثواب نیكوكارى در آن را بیان كردند. فرات بن احنف مى‏ گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آرى! با فضیلت ترین، بزرگ ترین و شریف ترین روز عید نزد خداوند، روزى است كه خدا دین را در آن كامل ساخت و برپیامبرش محمد (ص) این آیه را نازل فرمود: (الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا)گفتم: آن كدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یكى از پیامبران بنى‏ اسرائیل مى‏ خواست جانشین خود را تعیین كند و انجام مى‏ داد، آن روز را عید قرار مى‏ دادند. آن روز، روزى است كه پیامبر اكرم(ص) على(ع) را به عنوان هادى امّت نصب كرد و این آیه نازل شد و دین كامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، كدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مى‏ افتد، گاهى شنبه است، گاهى یك شنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه كارى سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شكر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منّتى كه خدا بر شما نهاد و ولایت ما را قرار داد . دوست دارم كه آن روز را روزه بگیرید. (4) حسن بن راشد از امام صادق(ع) روایت مى‏ كند كه: به آن حضرت عرض كردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدى است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگ تر و شریف‏ تر از آن دو. پرسیدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى كه امیرالمومنین(ع) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه كارى سزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود : روزه مى‏ گیرى و برپیامبر و دودمانش درود مى‏ فرستى و از آنان كه در حقّشان ستم كردند، به درگاه خدا تبرّى مى‏ جویى. همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویش دستور مى‏ دادند روزى را كه جانشین تعیین شده، «عید» بگیرند. پرسیدم: پاداش كسى كه آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است. (5) عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت كرده كه: از حضرت صادق(ع) پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدى دارند؟ فرمود: آرى، عیدى محترم‏ تر. گفتم: چه روز؟ فرمود : روزى كه حضرت رسول(ص)، امیرالمؤمنین(ع) را به امامت منصوب كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» . عرض كردم: آن روز، چه روزى است؟ فرمود: به روزش چه كاردارى؟ سال در گردش است، ولى آن روز، هیجدهم ذى‏ حجّه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه كارى انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادكردن محمد و آل محمد، خداوند را یاد مى‏ كنید . همانا پیامبراكرم(ص) توصیه فرمود كه مردم این روز را عید بگیرند. پیامبران همه چنین مى‏ كردند و به جانشینان خود وصیّت مى‏ كردند كه روز تعیین جانشین را عید بگیرند. (6) امام صادق(ع) نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مى‏ دانست و آن را «عید بزرگ خدا» مى‏ شمرد. در «خصال» صدوق از مفضل بن عمر روایت شده كه: به حضرت صادق(ع) عرض كردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را مى‏ دانم. فرمود: برتر از آنها روز هیجدهم ذى‏ حجّه است. روزى كه پیامبر خدا(ص)،(دست)حضرت امیر(ع) را بلند كرد و او را حجّت بر مردم قرار داد. پرسیدم: دراین روز، چه باید بكنیم؟ فرمود: با آنكه هرلحظه باید خدا را شكر كرد، ولى دراین روز، به شكرانه نعمت الهى باید روزه گرفت. انبیاى دیگر نیز این گونه به اوصیاى خود سفارش مى‏ كردند كه روز معرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند . در حدیث دیگرى در «مصباح» شیخ طوسى» (7) امام صادق(ع) آن روز را روزى عظیم و مورد احترام معرفى كرده است كه خداوند حرمت آن را برمؤمنان گرامى داشته و دینشان را كامل ساخته و نعمت را برآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش را تجدید كرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانى و سرور و روز روزه شكرانه دانسته كه روزه‏ اش معادل شصت ماه از ماه هاى حرام (محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه) است. در حدیثى دیگر است كه، حضرت صادق(ع) در حضور جمعى از هواداران و شیعیانش فرمود: آیا روزى را كه خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دین را آشكار كرد و آن را براى ما و دوستان و شیعیانمان عید قرار داد، مى‏ شناسید؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم و بزرگند، اما روز «فروغ دین» از اینها برتر است، یعنى روز هیجدهم ذى حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259(در حالى كه خودش 90 سال داشت.) گفته است كه حضرت رضا(ع) را در روز غدیر ملاقات كردم، درحالى كه در محضر او جمعى از یاران خاص وى بودند و امام(ع) آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانه‏ هاى آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتى كفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود و پیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مى‏ فرمود. محمدبن علاء همدانى و یحیى بن جریح بغدادى مى‏ گویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسكرى(ع» در شهر قم به درخانه‏ اش رفته، در زدیم. دختركى آمد. از او در باره احمد بن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروز عید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان، فطر، غدیر و جمعه. (8) این نیز نشان دهنده سیره عملى بزرگان شیعه، نسبت به این روز فرخنده است. امید است كه جامعه شیعى، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت و رهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تكریم این حبل المتین استوار شیعه، دین خویش را نسبت به بنیادهاى اعتقادى ادا كنند.

پى‏ نوشت ها:

1ـبه نقل از علامه امینى در جلد 3 الغدیر

2ـشرف المصطفى، ابو سعید خرگوشى

3ـمصباح المتهجد، صفحه 524

4ـتفسیر فرات بن ابراهیم كوفى، در سوره مائده

5ـكافى، ج 1، ص 303

6ـهمان، ص 204

7ـهمان، ص 513

8ـالغدیر، ج 3، به نقل از مختصر بصائر الدرجات مأخذ: مجله كوثر شماره 37