امام مهدی

اين آيه را بيان كننده فلسفه غيبت امام زمان (ع) شمرده اند بدين معنا كه امام زمان عذاب خدا براي كافران مستكبر و ظالم است و خدا اين عذاب را به تاخير مي اندازد...
آیه كريمه ي لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا چه ارتباطي با امام زمان عج دارد؟

پرسش:
آیه كريمه ي لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا چه ارتباطي با امام زمان عج دارد؟

پاسخ:
اين آيه را بيان كننده فلسفه غيبت امام زمان (ع) شمرده اند بدين معنا كه امام زمان عذاب خدا براي كافران مستكبر و ظالم است و خدا اين عذاب را به تاخير مي اندازد تا تمام مؤمناني كه در صلب كافران هستند، از صلب آنان خارج شوند و ديگر مؤمني در صلب كافران نباشد و به بيان حضرت نوح :
رَبِّ لا تَذَرْ عَلَي الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً (1)
پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روي زمين باقي مگذار! چرا كه اگر آنها را باقي بگذاري ، بندگانت را گمراه مي‏ كنند و جز نسلي فاجر و كافر به وجود نمي‏ آورند!
آن گاه امام زمان(ع)  ظهور كرده و اين كافران ظالم و سد كننده راه خدا را عذاب مي كند و از بين مي برد و زمينه رشد انسان ها را فراهم مي سازد.
كامل  آيه  به شرح زير است.
وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ في‏ رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً (2)
و هر گاه مردان و زنان با ايماني در اين ميان بدون آگاهي شما، زير دست و پا، از بين نمي‏رفتند كه از اين راه عيب و عاري ناآگاهانه به شما مي‏ رسيد، (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي ‏شد)! هدف اين بود كه خدا هر كس را مي‏خواهد در رحمت خود وارد كند و اگر مؤمنان و كفّار (در مكه) از هم جدا مي‏ شدند، كافران را عذاب دردناكي مي‏ كرديم!
آيه فوق ناظر به صلح حديبيه است كه پيامبر و يارانش براي زيارت خانه خدا به سوي مكه حركت كردند و قريش هم كه دشمن ترين گروه با مسلمانان بودند ، با همه همپيمانان راه را بر آنان سد كردند و بهانه جويي براي جنگ كردند ، پيامبر  هم كه با بهانه جويي هاي قريش براي جنگ مواجه شد ، با يارانش بر جنگ و مقاومت تا مرگ پيمان بست ( بيعت شجره و رضوان)  و دو گروه بر جمگ مصمم شدند ولي خدا مسلمانمان را كه به محدوده مكه وارد شده و اين خود پيروزي بزرگي بود، را از جنگ با مشركان و آنان را از جنگ با مسلمانان منصرف كرد:
وَ هُوَ الَّذي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً (3)
او كسي است كه دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مكّه كوتاه كرد، بعد از آنكه شما را بر آنها پيروز ساخت و خداوند به آنچه انجام مي‏ دهيد بيناست‏.
بعد خدا در آيه بالا فلسفه اين اراده اش را بيان مي فرمايد كه اگر شما دو طرف را از جنگ منصرف كردم بدان جهت بود كه مؤمنان زيادي در مكه و در بين مشركان ناشناخته بودند و اگر جنگ مي شد ، احتمال مي رفت آنان در جنگ به دست مسلمانان كشته شوند و مسلمانان ناآگاهانه به برادر كشي مبتلا گردند :
وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ في‏ رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ (4)
و هر گاه مردان و زنان با ايماني در اين ميان بدون آگاهي شما، زير دست و پا، از بين نمي‏رفتند كه از اين راه عيب و عاري ناآگاهانه به شما مي‏ رسيد، (خداوند هرگز مانع اين جنگ نمي‏ شد)! هدف اين بود كه خدا هر كس را مي‏ خواهد در رحمت خود وارد كند.
خداوند مي خواست اين مؤمنان ناشناخته در بين كافران و يا مؤمنان در صلب كافران ، به رحمت او نايل گردند. (5)
بعد ادامه مي دهد:
لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً
و اگر مؤمنان و كفّار (در مكه) از هم جدا بودند ، كافران را عذاب دردناكي مي‏ كرديم!
اگر مؤمنان ناشناخته در مكه نبودند يا اگر مؤمنان متولد نشده در صلب كافران نبودند ، و كافران از مؤمنان جدا بودند و ضربه خوردن مسلمانان منتفي بود، ما كافران را به عذاب خود يا به دست انتقام شما مي كوبيديم و خوار و ذليل مي كرديم.
بنا براين اگر در روز فتح حديبيه خدا اراده كرد كه بين مسلمانان و كافران جنگ در نگيرد با اين كه هر دو گروه عازم به جنگ شده بودند، اين بود كه مؤمناني كه در صلب كافران بودند، از آنها متولد شوند و بنا بر روايات اين آيه دلالت دارد كه ظهور امام زمان هم به تأخير مي افتد تا تمام مؤمناني كه در صلب كافران هستند ، متولد شوند و وقتي ديگر مؤمني در صلب كافري نماند ، خدا به امام زمان اجازه ظهور و ريشه كني كافران را مي دهد. (6)

پي نوشت ها:
1. نوح (71) آيه 26-27.
2. فتح (48) آيه 25.
3. همان ، آيه 24.
4. همان ، آيه 25.
5. طيب سيد عبد الحسين ، اطيب البيان ، دوم ، تهران ، انتشارات اسلام ف 1378 ش ، ج12 ، ص 215.
6. بحراني ، البرهان ، اول ، تهران ، بنياد بعثت ، 1416 ق ، ج5 ، ص 90.
 

 

آياتي از قرآن حكايت دارد كه اراده خدا بر حاكميت حق و عدل است و روزي زمين به حاكميت مستضعفان صالح كه به ناحق از امامت محروم شده اند، در خواهد آمد.
 آيا آيه در مورد امام زمان آمده كه دنيا را پر از عدل و داد مي كند؟

پرسش:
آيا آيه در مورد امام زمان آمده كه دنيا را پر از عدل و داد مي كند؟فقط با آيه قرآن؟

پاسخ:
آياتي از قرآن حكايت دارد كه اراده خدا بر حاكميت حق و عدل است و روزي زمين به حاكميت مستضعفان صالح كه به ناحق از امامت محروم شده اند، در خواهد آمد. از جمله آيات زير:
«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ ؛(1) ما مي ‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!».
امامت صالحان و وراثت بر زمين گر چه تا به حال نسبت به اقوامي مؤمن كم و بيش محقق شده؛ ولي تحقق كامل و تمام آن در زمان ظهور امام دوازدهم است و به اين مطلب علاوه بر شيعه ، بسياري از اهل سنت باور دارند. (2)
«أن الارض لله يرثها عبادي الصالحون؛ (3)بندگان شايسته‏ ام وارث (حكومت) زمين خواهند شد!».
تا به حال اين وراثت به طور كامل محقق نشده و عالمان اسلام تحقق آن را در زمان ظهور مهدي (عج) و نزول عيسي (ع) مي دانند. (4)
«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏ ؛ (5) او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين‏ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند!
اين غلبه كامل بر اديان هم در زمان ظهور محقق مي شود».
آيات بسيار ديگري هم بر حاكميت كامل مؤمنان و موحدان بر زمين و غلبه كامل اسلام  دلالت دارد. بنا بر روايات ، اين حاكميت و غلبه كامل به دست مهدي آل محمد است كه فرزند امام عسكري (ع) است.
اما در قرآن حاكميت امام زمان به دلايلي كه خدا مي داند، به نام ذكر نشده است و ما نبايد براي خدا تعيين تكليف كنيم كه حتما بايد اين مطلب را به صراحت در قرآن گفته باشد و گر نه ما نمي پذيريم. خداوند براي دينش دو منبع مهم معرفي كرده است:
قرآن و سنت قولي و عملي پيامبر و اهل بيت و ما به آنچه از معارف و اخلاق و احكام در اين دو منبع آمده، بايد پايبند باشيم و گر نه در پيشگاه خدا مؤاخذه خواهيم شد. ما هيچ گاه به عنوان يك مسلمان نبايد بگوييم من فقط اين مطلب را اگر در قرآن آمده باشد ، مي پذيرم.
اين كلام يعني دست رد زدن به سينه پيامبر و عترت كه خدا آنان را سخنگويان خود معرفي كرده و اطاعت آنان را عين اطاعت خود شمرده است.

پي نوشت ها:
1. قصص (28) آيه 5.
2. ابن ابي الحديد معتزلي ، شرح نهج البلاغه ، اول ف بيروت ، دار احيائ الكتب العربيه ، 1378 ق ، ج19 ، ص 29.
3. انبياء (21) آيه 105.
4. آلوسي بغدادي ، روح المعاني ، اول ف بيروت ، دار الكتب العربي ، 1415 ق ، ج17 ، ص 195.
5. توبه (9) آيه 33.
 

 

 

می خواهم بدانم که حضرت ولی عصر منظور امام مهدی (عج) هنگام ظهور و در جریان حکومتشان چگونه و چطور از تمام  افراد ظالم و ستمگر و شرکت کننده در واقعه دردناک کربلا که در لشکر عمربن سعد بودند انتقام می گیرد و نیز اینکه آیا در منابع تاریخی و روایات مطلبی آمده؟

پاسخ:
در بسياري از روايات، زيارات و ادعيه بر اين موضوع تصريح شده است كه در زمان ظهور امام مهدي(ع) انتقام خون امام حسين(ع) و ديگر شهداي كربلا گرفته مي‌شود. در روايتي در ذيل آية 33 سورة اسراء كه از امام صادق(ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‌خوانيم: « از حضرت امام ابوعبدالله صادق(ع) راجع به فرمودة خداي تعالي: «و هر آنكه مظلوم كشته شود پس البته كه ما براي وليّ او حكومت و تسلط داديم [بر قاتل] پس مباد در كشتن اسراف كند كه او منصور است»(1) پرسيدم، فرمود: «آن قائم آل [بيت] محمد(ص) است، خروج مي‌كند و به [انتقام] خون حسين(ع) [دشمنان او را] مي‌كشد. پس چنانچه اهل زمين را به قتل برساند، مسرف نخواهد بود.»(2)
روايات ديگري نيز در ذيل آية 33 سورة اسراء از امامان معصوم(ع) نقل شده است، كه در همه آنها بر مطلب فوق تأكيد شده است.(3) در دعاي ندبه نيز از امام مهدي(ع) به عنوان منتقم خون شهداي كربلا ياد شده است: «أين الطالب بدم المقتول بكربلا؛ كجاست آنكه به خون خواهي شهيد كربلا به پا مي‌خيزد؟»(4)
در دو فراز از زيارت عاشورا نيز، زيارت كننده از خداوند مي‌خواهد كه همراهي با امام پيروزمند يا امام مهدي(ع) را در خونخواهي امام حسين(ع) روزي‌اش گرداند؛ يكبار در اين فراز: «فاسأل الله... أن يرزقني طلب ثارك مع إمامٍ منصورٍ من أهل بيت محمّدٍ(ص)؛ پس از خدا مي‌خواهم... كه خون خواهي تو را به امامي پيروزمند از خاندان محمد(ص) روزيم كند.»(5)
بار ديگر در فراز زير:
«و اسئله... أن يرزقني طلب ثاري [كم] مع امامٍ مهديٍّ [هديً] ظاهرٍ ناطقٍ بالحقّ منكم؛ و از او مي‌خواهم... كه خونخواهي شما را به همراه امامي از شما كه مهدي [هدايتگر] آشكار و گويا به حق است، روزي من قرار دهد.»(6)
با توجه به آنچه گذشت، ترديدي باقي نمي‌ماند كه امام مهدي(ع) به هنگام ظهور به خون خواهي جدّ مظلومش برمي‌خيزد و انتقام آن حضرت را از قاتلانش مي‌گيرد.
مفهوم انتقام:
با روشن شدن اصل موضوع بايد به مفهوم و كيفيت انتقام‌گيري و خون خواهي امام مهدي(ع) در عصر ظهور پرداخت؛ زيرا اين پرسش مطرح است كه آيا در زمان ظهور زمينه‌اي براي گرفتن انتقام از كشندگان شهداي كربلا باقي مانده است؟ چرا كه اولاً در زمان ظهور صدها سال از قيام كربلا گذشته است و هيچ اثري از قاتلان شهداي كربلا وجود ندارد و ثانياً چنان‌كه در تاريخ آمده است؛ در قيام مختار ثقفي، اكثر قاتلان شهداي كربلا به سزاي اعمال ننگين خود رسيدند و به شديدترين وضع ممكن مجازات شدند.
به نظر مي‌رسد چهار صورت براي خون خواهي امام مهدي(ع) در عصر ظهور قابل تصور است:
1 - انتقام از نسل به جا مانده از قاتلان شهداي كربلا: اين مفهوم را مي‌توان از برخي روايات استفاده كرد. در يكي از اين روايات چنين مي‌خوانيم: به حضرت ابوالحسن علي بن موسي الرضا(ع) عرض كردم: يابن رسول الله، چه مي‌فرماييد دربارة حديثي كه از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: «هرگاه قائم(ع) قيام [خروج] كند ذراري (نسل) و نوادگان قاتلان حسين(ع) را به خاطر كارهاي پدرانشان به قتل خواهد رساند؟ فرمود: «همين‌طور است». عرض كردم: پس قول خداي عزّ و جلّ: «و هيچ نفسي بار ديگري را بر دوش نمي‌گيرد»(7) معنايش چيست؟ فرمود: «خداوند در تمامي اقوالش راست گفته است، ولي ذريّه كشندگان امام حسين(ع) به كرده پدرانشان راضي هستند و به آن جنايت‌ها افتخارمي‌كنند، هر كس به كاري راضي باشد همچون كسي است كه آن را انجام داده و چنانچه مردي در شرق كشته شود و مرد ديگري در مغرب به كشته شدنش راضي باشد، آنكه رضا داده، نزد خداي عزّ و جلّ، شريك قاتل خواهد بود. بنابراين، تنها بدين جهت حضرت قائم(ع) وقتي خروج كند آنها را مي‌كشد كه از كردار پدرانشان راضي‌اند.»(8)
با توجه به اين روايت و ديگر روايات مشابه مي‌توان گفت كه امام مهدي(ع) به هنگام ظهور، بازماندگان قاتلان شهداي كربلا را به اين دليل كه راضي به فعل پدران خود هستند، به انتقام خون اين شهيدان به قتل مي‌رساند.
2ـ انتقام از جريان و خطّي كه موجب شهادت امام حسين(ع) و يارانش شد: چنان‌كه مي‌دانيد از آغاز رسالت نبيّ مكرم اسلام(ص) و حتي پيش از آن، دو خاندان، دو خط و دوجريان همواره رو در روي هم بوده‌اند؛ يكي خاندان بني‌هاشم و اهل بيت عصمت و طهارت(ع) و ديگري خاندان ابوسفيان و جريان بني اميه. اگرچه ابوسفيان با فتح مكه به ظاهر ايمان آورد و تسليم شد، ولي به شهادت تاريخ، او و نوادگانش هيچگاه از دشمني با پيامبر اعظم(ص) و فرزندانش دست بر نداشتند و از هيچ تلاشي براي نابودي اسلام فروگذار نكردند.
اوج دشمني و كينه‌توزي خاندان ابوسفيان نسبت به خاندان پيامبر اسلام(ص) را در واقعه كربلا مي‌توان ديد كه به تصريح يزيد، امام حسين(ع) و يارانش به انتقام خون مشركان كشته شده در جنگ بدر، با شقاوت تمام به شهادت رسيدند.(9)
جريان تقابل بني‌هاشم و بني‌اميه تا پايان تاريخ و روزي كه امام مهدي(ع) ظهور مي‌كند، ادامه خواهد داشت تا آنكه پيش از ظهور آن حضرت، فردي از نوادگان ابوسفيان كه با عنوان «سفياني» شناخته مي‌شود، سربه شورش مي‌گذارد و پس از جنايات فراوان، در مقابل لشكريان امام مهدي(ع) شكست خورده و به هلاكت مي‌رسد.(10)
با توجه به آنچه گذشت مي‌توان گفت كه با نابودي آخرين بازمانده از نسل ابوسفيان و هلاكت او به دست امام مهدي(ع)، انتقام خاندان اهل بيت(ع) از خاندان ابوسفيان كه عامل جنايات بي‌شمار در حقّ خاندان عصمت و طهارت، به ويژه حضرت اباعبدالله الحسين(ع) بودند، گرفته مي‌شود و به تقابل تاريخي اين دو خاندان پايان داده مي‌شود.
3ـ انتقام از قاتلاني كه در عصر ظهور به دنيا رجعت مي‌كنند: چنان‌كه مي‌دانيد براساس اعتقاد شيعيان، خداوند متعال در عصر ظهور، گروهي از مؤمنان محض و مشركان محض و به بيان ديگر گروهي از زبدگان از اهل حق و نابكاران از اهل باطل را كه در زمان خود به نهايت درجة ايمان و رستگاري يا به آخرين حدّ كفر و پليدي رسيده‌اند، بار ديگر به دنيا برمي‌گرداند، تا گروه اوّل شاهد عزّت و پيروزي حق باشند و گروه دوم به سزاي اعمال ناشايستي كه در زمان حياتشان در حقّ خداجويان مرتكب شدند، برسند».(11)
بر اين اساس، مي‌توان گفت ‌انتقام امام مهدي(ع) از قاتلان اباعبدالله الحسين(ع) و ياران باوفايش، در زمان رجعت صورت مي‌گيرد. به اين بيان كه همة آن اشقيا در زمان ظهور امام مهدي(ع) به دنيا بازمي‌گردند و به سزاي جنايات عظيم و بي‌شرمانه‌اي كه در روز عاشورا مرتكب شدند، مي‌رسند.
4- انتقام عملي با تحقق اهداف و آرمان‌هاي شهداي كربلا: چهارمين احتمالي كه در مورد مفهوم انتقام امام مهدي(ع) از قاتلان اباعبدالله الحسين(ع) و يارانش، مي‌توان مطرح كرد اين است كه بگوييم اين انتقام با به بار نشستن اهداف و آرمان‌هايي كه نهضت عاشورا به خاطر آنها شكل گرفت، تحقق مي‌يابد. به بيان ديگر، چون امام حسين(ع) و اصحابش براي اقامة حق، مبارزه با ستم، برپايي نظام عادلانه، امر به معروف و نهي از منكر، احياي سيره و سنّت نبيّ مكرم اسلام(ص) و... به شهادت رسيدند و امام مهدي(ع) با قيام خود همة اين اهداف و آرمان‌ها را محقق مي‌سازد، در واقع مي‌توان گفت كه نهضت اباعبدالله الحسين(ع) به هدف خود رسيده و انتقام خون آن حضرت گرفته شده است.
در پايان يادآوري مي‌شود اگرچه برخي از احتمال‌هاي ياد شده با ظاهر روايات هم‌خواني بيشتري دارد و به ذهن هم نزديك‌تر مي‌آيد، ولي هيچ‌يك از اين احتمال‌ها با ديگري منافات نداشته و كاملاً قابل جمع هستند.
ماهنامه موعود شماره 108.

پي‌نوشت‌ها:
1. سورة اسرا (17)، آية 33.
2. سيد هاشم حسيني بحراني، سيماي حضرت مهدي (عج) در قرآن، ترجمه: سيد مهدي حائري قزويني، ص 225-226.
3. ر.ك: همان، ص 226-230.
4. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 98، ص 292.
5. همان، ص 292.
6. همان، ج 99، ص 107.
7. سورة انعام (6)، آية 164.
8. سيماي حضرت مهدي در قرآن، ص 226-227.
9. قمي، شيخ عباس، نفس المهموم، ص 435.
10. ر.ك: شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام‌النعمه، ج2، ص 651، ح6.
11. ر.ك: بحارالانوار، ج 53، ص 39، ح1، براي مطالعه بيشتر در زمينة موضوع رجعت ر.ك: ابراهيم شفيعي سروستاني، معرفت امام زمان (ع) و تكليف منتظران، ص 484-544.
ر.ك : http://entezarfaraj.persianblog.ir/post/4/
موفق و موید باشید

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.