زلزله وسیل

بلا بودن يك زلزله يا سيل و حوادثي چون برخورد كواكب و ...منافاتي با حادثه طبيعي بودن آن ندارد

و يك بلا ممكن است به شكل هاي مختلف و در قالب حوادث گوناگون طبيعي و غير طبيعي رخ دهد و اين هيچ منافاتي با نظم در خالقيت خدا هم ندارد و كوچك ترين خللي و نقصي در مخلوقات از ناحيه خداوند به حساب نمي آيد؛ حوادثي نظير آنچه در پرسش آمده، ممكن است براي برخي امتحان و براي برخي ديگر عذاب باشد. در عين حال ممكن است حادثه براي برخي هم كيفر باشد و هم امتحان و يا در برخي موارد تنها بر اساس روند طبيعي باشد، يعني امتحان و يا عذاب عامل وقوع حادثه نبوده ، بلكه بر اثر فعل و انفعالات طبيعي رخ داده باشد. توضيح اين امر آن كه به طور كلي حوادثي كه در جهان طبيعت روي مي دهد، چند گونه است: الف) مصايب خود ساخته: برخي بلاها به دست خود انسان ساخته مي شود؛ اين حوادثِ دردناك از نوع طبيعي است كه پرورده دست انسانهاست. اگر در شهري سيل و زلزله مي آيد و از بخش هاي مستضعف نشين، هزاران قرباني مي گيرد، اگر بيماري فراگير يا قحط سالي همه گير، تنها از افراد بينوا و از پا افتاده قرباني مي گيرد، بر اثر عملكرد انسان، تحت تأثير عوامل اجتماعي از جمله زورگويي ستمگران يا عمل نكردن به دستورهاي ديني مبني بر بهره گيري صحيح از طبيعت، نظم، تعهد و...، است. اگر افراد محروم همچون ثروتمندان از خانه هاي مقاوم در برابر حوادث برخوردار بودند و خانه ها را طوري نمي ساختند كه با مختصر حركتي در هم فرو ريزد، چنين نمي شد. در اين گونه بلايا، كافر و مؤمن يكسان تلقي مي شود؛ بنابراين، طبق نظام علت و معلول كه بر عالم حاكم است، هر كس زمينه هاي لازم براي رويارويي با حوادث طبيعي (مثلاً زلزله براي كساني كه روي خط زلزله زندگي مي كنند) را فراهم نكند، آسيب پذير خواهد بود. قرآن كريم مي فرمايد: "إِنَّ اللَّهَ لاَ يَظْـلِمُ النَّاسَ شَيئا وَ لَـَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْـلِمُونَ ؛خداوند هيچ بر مردم ستم نمي كند؛ ولي اين مردمند كه بر خويشتن ستم مي كنند". (1) ب) عاملي براي بيداري و بازگشت: گاهي حوادث ناخوشايند و ناگوار در زندگي انسانها رخ مي دهد تا عاملي براي بيداري و بازگشت به اصل فطرت باشد؛ بر اين اساس، زلزله مي تواند گذشته از سنت طبيعي، و بلاي آسماني براي بيداري غافلان و تنبيه فاسقان يا امتحان همگان باشد. اين موضوع با طبيعي بودن و در كمربند زلزله قرار گرفتن يك شهر منافاتي ندارد، چرا كه حكمت الهي تعلق گرفته كه هر چيزي براساس علل و زمينه‏ها ضرورت پيدا كند حتي معجزه از دايره قانون عليت خارج نيست. ج) كفاره گناهان: گاهي خدا براي از بين بردن آثار گناهان، برخي بلاها و مصيبت ها را متوجه انسانها مي كند تا به لطف و كرمش، بخشي از گناهان برخي گنهكاران را در دنيا بشويد تا پس از مرگ، گرفتار عذابهاي دردناك نشوند. د) امتحان: برخي بلاها براي آزمايش كردن مردم رخ مي دهد؛ چرا كه يكي از سنت هاي الهي است و به هيچ وجه تعطيل بردار نيست. در قرآن كريم آمده است: "وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْمْوَا َلِ وَ الاْنفُسِ وَ الثَّمَرَ اَتِ وَ بَشِّرِ الصَّـَبِرِين؛َ قطعاً شما را به چيزي از قبيل ترس و گرسنگي و كاهشي در اموال و جانها و محصولات ميآزماييم و مژده باد شكيبايان را".(2) امتحان الهي شكل خاصي ندارد؛ گاهي در قالب فقر است. گاهي در پوشش غنا؛ گاهي به كثرت مال و اولاد است، گاهي به كاستن از آن ها. قرآن مي‏فرمايد: "نبلوكم بالشر و الخير فتنةً؛ به خوبي و بدي شما را مي‏آزماييم". (3) در جريان وقوع حوادث، افزون بر اعلان خطر و بيدارباش همگاني به اين مطلب كه فاصله بين مرگ و زندگي بسيار كوتاه است و فوايد ديگر، آزمون حس نوع دوستي و امتحان حركت در مسير انسانيت نيز به عمل مي آيد. در جريان آزمايش، هر كسي هويت خودش را نشان مي دهد؛ در عده اي اين حس تقويت مي‏شود و ياري‏رساني‏ها براي روز قيامت ذخيره مي‏شود .مضافاً بر اين كه ملت‏ها و حكومت‏ها اظهار همدردي كرده، دولت‏ها و ملت‏ها به هم نزديك مي‏شوند و ده‏ها فوايد ديگر اجتماعي و اقتصادي و روحي و معنوي كه بر وجود حوادث غم بار مترتب است. يكي ديگر از مهم‏ترين فوائد اين گونه حوادث، درس گرفتن جهت رعايت اصول هندسي در ساخت و سازها و پيشگيري‏هاي لازم براي جلوگيري از تلفات و خسارات جبران‏ناپذير آتي است. ه) برخي بلاها بر اثر گناه و خلاف كاري پيش مي آيد. آثار وضعي عمل انسان است! اين نوع بلاها نيزبه گونه اي زاييده انديشه و عمل خود انسان است. قرآن كريم ميفرمايد: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَيََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَـَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلَـَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَـَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ؛ اگر مردمي كه در شهرها و آباديها زندگي ميكنند، ايمان آورند و تقوا پيشه كنند، درهاي بركات آسمان و زمين را به روي آنها ميگشاييم، ولي آنها آيات ما را تكذيب كردند، پس ما هم آنها را به مجازات اعمال شان گرفتيم". (4) بعد از بيان اين كه آنچه در عالم مادي اتفاق مي افتد، بر اساس نظام عليت و معلوليت است. روشن مي شود كه: اين گونه نيست كه تمام حوادث، مثل: زلزله، سيل و... كه در جهان طبيعت روي مي دهد، در اثر اعمال انسان باشد، بلكه مي تواند علل ديگري نيز داشته باشد، در اين كه پاره‏اي از شرور تكان دهنده براي غفلت زدايي و تأديب است، ترديدي نداريم، چنان كه بعضي از عذاب‏ها هم كيفر كردار و ثمره اعمال مردم مي‏باشد. در توحيد مفضل در خصوص يكي از حكمت‏هاي لرزش زمين امام صادق‏ (ع) مي‏فرمايد: اي مفضل! عبرت بگير از سرنوشت مردمي كه به وسيله زلزله‏ها با كمي زمان آن (چند ثانيه) چگونه جمعي هلاك شدند و گروهي منازل خود را ترك كرده و فرار مي‏كنند! اگر كسي بگويد: چرا زمين مي‏لرزد؟ مي‏گوييم: زلزله و نظائر آن موعظه و انذاري است براي مردم تا بترسند و تقوا را مراعات كرده و از معاصي كنده شوند. ساير بلاهايي كه بر ابدان و اموال نازل مي‏شود، به خاطر مصالحي است؛ اگر مردم شايسته و صالح باشند، در عوض آن، ثواب هايي براي آخرت شان ذخيره مي‏شود كه هيچ چيز در دنيا با آن برابري نمي‏كند. گاهي اين نوع بلاها سرعت مي‏گيرد (در جواني مي‏رسد) كه به خاطر مصلحت فردي و اجتماعي است. (5) پس منظور از فطور مشخص است و خلل ظاهري كه شما فكر مي كنيد براي اهدافي است و به اينها فطور نمي گويند. پي نوشت ها : 1. يونس (10) آيه 44. 2. بقره (2) آيه 155. 3. انبيا (21) آيه 35. 4. اعراف (7) آيه 96. 5. محمد باقر مجلسي،بحار،دارالاحياء لتراث العربيه، بيروت، 1403 ق، ج 3، ص 121.