تقدم

آیات قرآن چنین دلالتی ندارد...

ممكن است با استناد به آياتي ادعاشود كه خدا در قرآن گفته اول زمين را خلق كرديم بعد آسمان ها را در حالي كه علم ثابت كرده زمين ميلياردها سال بعد از پيدايش كاينات و فضا پديد آمده است. عبارات: " ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ "، "ثُمَّ اسْتَوَي إِلَي السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ" و امثال آن مي تواند مستند ادعاي خلقت زمين قبل از خلقت آسمانها باشد.

اين آيات چنين دلالتي ندارد. زيرا در بيان اجزاي تاريخ و خلقت، كلمه "ثم " و حرف "فاء" به معناي بعد و سپس زماني نيست.

طبيعي است كه اصل آفرينش زمين و جدا شدنش از بقيه منظومه شمسي در ابتدا بوده و بعد در مراحل بعد كه مدت آنها را فقط خدا مي داند هم توده گازي شكلي كه بعدا به زمين تبديل شده و همه بقيه منظومه شمسي كه به خورشيد و سيارات اين منظومه بدل شدند در حال تطور و تحول بوده اند. اين گونه نبوده كه خدا همه آن توده گازي را به كناري نهاده و زمين را خلق كرده و براي زندگي آماده ساخته و ... بعد به آسمان ها پرداخته و خورشيد و سيارات ديگر را سامان داده است. همه اينها در عرض هم شكل گرفته اند پس "ثم" به معناي بعديت زماني نيست  بلكه در صدد بيان دوره هاي خلقت است بدون اين كه به تقدم و تأخر نظر داشته باشد.

پس كلمه «ثم» نه به معناي «ترتيب واقعي» بلكه به معناي «ترتيب ذكري» مي باشد.(1) به اين معنا كه در مقام گزارش از آفرينش آسمان و زمين، ابتدا به خلقت زمين اشاره كرده، سپس به خلقت (پرداختِ) آسمان، پس آيه سوره بقره اصولاً در مقام گزارش به حسب وجود واقعي و تحقق خارجي نيست، بلكه در جهت بيان گزارش از واقعياتي است كه صورت گرفته، در مقام گزارش ابتدا آن را بيان كرده كه براي مردم اهميت دارد، كه خلقت زمين است، يعني اگر چه به حسب آيات سوره نازعات، خلقت آسمان‌ها پيش از زمين است. اما چون روي زمين، روزي انسان‌ها و منابع آن وجود دارد كه مورد توجه و نياز مردم است، خداوند آن را در ابتدا ذكر كرده، سپس به گزارش خلقت آسمان‌ها (كه پيش از آن آفريده شده بود) پرداخته است.

در سوره مباركه نازعات به صراحت مي فرمايد زمين را بعد از آسمان گسترش داد ( والارض بعد ذلك دحاها ). (2)

اما ايراد به اين كه خدا قبل از آفريده شدن زمين آن را خطاب كرده است و چنين خطابي صحيح نيست، وارد نمي باشد. زيرا همان ماده اوليه اي كه مي خواسته زمين و آسمانها شود، به اعتبار نهايتي كه زمين و آسمانها خواهد بود، مخاطب واقع مي شود يا توده اي كه مي خواسته زمين شود، مخاطب قرار مي گيرد.

علاوه بر اينها اين خطاب ها تمثيلي هستند نه واقعي، نه اين كه خطابي از جانب خدا صورت گرفته و جوابي از طرف مخاطبان داده شده، بلكه بيان حال آنها است، يعني خداوند به واقع و زبان حال آنها را خطاب كرده كه شما به اختيار يا به اكراه مي آييد؛ و آنها جواب داده اند كه ما به اختيار مي آييم. 

پي نوشت ها                                          

1. آيه الله جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج2، ص 606؛ تفسير الميزان، ج 20، ص 308. 

2. سوره نازعات (79) آيه 30.

غالبا اين گونه است و اول آسمانها و بعد زمين آمده است

ولي هميشگي نيست و در مواردي هم زمين مقدم است مثلا:

تَنْزيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلي‏ (1)

يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (2)

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ (3)

اما شايد اين كه غالبا در اعلام خلقت و ابداع و علم به محتواي آنها و ... اول آسمانها و بعد زمين ذكر شده، از اين جهت باشد كه خلقت آسمانها و ابداع آنها و نگهداري آنها از لغزش و در هم ريختن و ... از نظر ما آدميان سخت تر باشد و خداوند در معرفي خود و بيان قدرتش در خلقت و ابداع و حفظ و نگهداري و ... اول سخت تر از نظر ما را بيان مي كند تا آموزنده تر باشد.

پي نوشت ها:

1. طه (20) آيه 4.

2. ابراهيم (14) آيه 48.

3. زمر (39) آيه 67.