ازدواج و همسرگزيني

مي ترسم كسي منو دعا يا جادو كرده باشه؟
مهم ترين و كارآمدترين راه كار براي ازدواج شما، چيزي جز خسته نشدن شما از خواستگاري نيست.

 جواني هستم 28 ساله كه در حد خود اعتقاد دارم چند وقتي هست مي خوام ازدواج كنم. ولي كسي را پيدا نمي كنم يا اگر هم پيدا مي شه بنا به شرايطي كه يا خود دختر نمي خواد يا من خوشم نمي آید. البته خانواده در فكرش هستند و هميشه پدر و مادرم برام دعا مي كنند حالا مي ترسم كسي منو دعا يا جادو كرده باشه؟ لطفا مرا راهنمايي كنيد با تشكر

1. با توجه به جنسيت شما و وفور دختران دم بخت، مشكل شما زياد هم جدي نيست و دير يا زود به اين مهم دست خواهيد يافت. بسياري از مردان متأهل امروز شرايط مشابه شما را تجربه كرده اند؛ ولي چه بسا آن ها به جاي بزرگ نمايي مشكل، صرفاً به خواستگاري خود ادامه داده اند. شايد تعجب كنيد، ولي به نظر من مهم ترين و كارآمدترين راه كار براي ازدواج شما، چيزي جز خسته نشدن شما از خواستگاري نيست.

2. توصيه مي شود با نيم نگاهي به پرونده خواستگاري هاي خود، به شناسايي عوامل ظاهري و بعضاً باطني جواب رد دختران بپردازيد؛ به عنوان مثال، شايد عوامل ظاهري مانند نوع پوشش آرايش يا حتي اموري مانند كمی درآمد، نداشتن مسكن مناسب و... یا عیوبی مانند دندان هاي نامرتب، چاقي و لاغری بیش از حد...، به جواب رد ايشان انجاميده است. بهتر است در صورت وجود اين عيوب ظاهري، در حد امكان به رفع آن ها بپردازيد.

عوامل باطني نيز مانند سابقه برخي گناهان، عدم رضايت والدين و... مي تواند در امر ازدواج فرد اخلال نمايد. بي شك، اين گونه عوامل باطني بايد از طريق توبه و يا اموري مانند رد مظالم جبران گردد.

3. متأسفانه، در جامعه نسبتاً مذهبي ما ديواري كوتاه تر از سحر و جادو پيدا نمي شود و هر كسي در امري به ويژه در امر ازدواج ناكام مي گردد، سريع به گمانه زني در زمينه وجود طلسم و جادو مي پردازد. بي شك، كليت اين مسائل مورد قبول اسلام است، ولي اين گونه نيست كه هر گونه ناكامي در امر همسر گزيني، ريشه در امور ماورايي داشته باشد. قطعاً با يك نيم نگاه سطحي و گذرا به جامعه می توان حدس زد كه چه عوامل عادي و... باعث افزايش سطح توقعات دختران و پسران و پيچيدگي امر ازدواج شده است.

در هر صورت، توصيه مي شود به يك باز نگري همه جانبه در پيشينه خود بپردازيد و عوامل ظاهري و باطني احتمالي اين به اصلاح ناكامي را جويا شويد به احتمال قريب به يقين، تنها عامل ناكامي شما در ازدواج نيز همان شرايط عادي و غير ماورايي جامعه ما ست.

صبر پيشه سازيد و به جاي منحرف ساختن ذهن خود به امور بسيار بعيد، صرفاً به بهينه سازي شرايط خود بپردازيد.

توكل و توسل و نذر شما قطعاً هر مانع احتمالي از جمله سحر و جادو را از سر راه ازدواج شما بر خواهد شد؛ چرا كه هيچ سحر و جادويي را ياراي ايستادگي در برابر قدرت دعا و توكل و توسل شما برادر ارجمند نيست.

مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به
وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند...

من الان تو سن ازدواج هستم تا الان زیر نظر خانواده ها با چند نفر در مورد ازدواج صحبت كردم و سر یك سری از مسائل به تفاهم نرسیدیم...الان 25 سالمه هنوز ازدواج نكردم من اعتقاد دارم و می دونم كه مجلس عروسی كه توش سازو آواز باشه ، شركت كردن توش حرامه حالا چه برسه به اون مراسم عروسیه من باشه...من با طرف مقابلم به تفاهم می رسم سر همه مراسم اعتقادی از جمله این مسئله اما پدرم میگه كه اگه مراسم ساز و آواز نباشه من تو اون مجلس شركت نمیكنم رو همین حساب تو مراسم هایه خاستگاری رو این تصمصمه غلطش پا فشاری میكنه و باعث به هم خوردن مراسم میشه...من با كلی واسطه و كلی بد بختی یه دختره مومن پیدا میكنم اما پدرم با افكار و حرفاش هرچه رشته كرده بودم رو پنبه میكنه...الان هم پاشو تو یه كفش كرده میگه : اگه عروسیت مولودی خونی نباشه من نمیامو...ازت راضی نیستم...الان من باید چی كار كنم؟زن نگرفتن یه مشكله كنار اومدن با پدرم مشكله دیگه...خودم می دونم تو بعضی از قضایا مثلا گناه كردن كه دستوره پدر و مادر باشه نباید ازشون اطاعت كرد...اما من الان چیكار كنم سنم داره بالا میره با این پدر چیكار كنم؟بدون اجازه اون می تونم ازدواج كنم؟تو رو به امام رضا خوب منو راهنمایی كنین...ممنونم

 

مشكلی كه شما با پدرتان پیدا كرده اید در حقیقت، نوعی تضاد اعتقادی است و نشانگر این است كه باورهای دینی و اعتقادی شما با پدرتان متفاوت است و یا لااقل حاكی از این است كه پدرتان مقداری نسبت به باورهای دینی و آموزه های شرع مقدس كم اعتقاد و یا بی مبالات است. مسلماً همان گونه كه شما بیان كرده اید و حكم شرعی را به خوبی می دانید، شركت در مجلسی كه كار حرام و گناه در آن صورت می گیرید در شرع مقدس جایز نمی باشد و اطاعت پدر هم در امر به كار حرام جایز نیست.  منتهای مراتب شما می توانید به گونه ای زیركانه و با تدبیر عالمانه به گونه ای خواست و نظر پدرتان را به اجرا در بیاورید به شیوه ای كه در آن كمترین گناهی صورت نگیرد. در این شیوه می توانید به جای دعوت از گروه های نوازنده كه غالباً با ساز و آواز لهوی و مطرب گونه مراسم های عروسی را به گناه می كشانند مراسم عروسی خود را در اعیاد مذهبی قرار دهید و به مناسب آن اعیاد از مداحان و مولودی خوانان زبردست و ماهر دعوت به عمل آورید تا ضمن این كه مراسم عروسی شما را با اجرای مولودی خوانی و شیرین كاری های سالم با شادی و شعف همراه می سازند، با ذكر نام ائمه و اولیای معصومین(ع) موجب بركت و میمنت زندگی مشترك تان می گردند. اگر پدرتان با این شیوه موافقت كند هم تا حدودی خواسته او تحقق یافته است و هم شما با محذوریت شرعی روبرو نخواهید شد. اما اگر پدرتان به كمتر از ساز و آواز رضایت نمی دهد در این صورت، می توانید با توجه به نظر مرجع تقلید خود از برخی موسقی های مجاز و سنتی سالم استفاده كنید. اما اگر به این مقدار هم پدرتان راضی نمی گردد در این فرض بایستی تا جایی كه امكان دارد او را با دلایل منطقی مجاب كنید. مؤثرترین گام و بهترین شیوه برای حلّ  این مشكل، استفاده از وساطت افراد سرشناس و صاحب نفوذ برای جلب موافقت پدرتان می باشد. می توانید از قدرت بيان و نفوذ ریش سفیدان محل، اقوام و خويشان، امام جماعت يا روحاني محل، مشاوران باتجربه و... بهره بجویید. از همكاري و ميانجي گري خيرانديشان و صاحب نفوذ مختلف روي پدرتان بهره بگيريد. اصرار و سماجت آميخته به محبت و فرمانبري و دعا به درگاه حضرت حق را فراموش نكنيد. به هر حال در زندگي هر انساني افرادي هستند كه اشخاص براي آنان احترام خاصی قائل هستند و حرف آنان را ميپذيرند، ميتوانيد از آنان استفاده كنيد و آن ها را واسطه قرار دهید تا به نتیجه مطلوب برسید.

وساطت افراد سرشناش و صاحب نفوذ باعث می شود كه همگان حق را به جانب شما بدهند كه در این صورت، تقاضا و خواسته غیر منطقی پدرتان نمی توانند در مقابل منطق و استدلال افراد مختلف تاب بیاورد و در آخر پدرتان چاره ای جزء عقب نشینی ندارد.

اگر با این شیوه نیز به نتیجه مطلوب نرسیدید، در این فرض، شما شرعاً و قانوناً مختارید كه در امر ازدواج، خود رأساً اقدام كنید و آینده زندگی خود را مشخص نمایید و حتی بدون جلب رضایت و اجازه پدرتان به خواستگاری دختر مورد نظرتان بروید و مقدمات ازدواج خود را بدون حضور و همراهی پدرتان فراهم سازید. یقیناً اگر هدفتان از این كار دوری از گناه باشد، خداوند دست شما را خواهد گرفت و شما مصداق روشن آیه شریفه قرآن كریم خواهید بود كه خداوند در سوره طلاق آیه2 می فرماید: «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحَْتَسِب؛ هر كس تقواي الهي پيشه كند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‏كند، و او را از جايي كه گمان ندارد روزي مي‏دهد.» و این گونه خداوند اسباب آسایش شما را بیش از گذشته برای شما فراهم می كند و آرزوهای شما را محقق می سازد.

مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده
اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند

 دختري هستم 21ساله حدود 1 سال هست كه عقد كرده ام.من و همسرم واقعا به هم علاقه داريم و دوست داريم مدت زمان زيادي رو باهم سپري كنيم. مشكلي كه وجود داره حرف هاي مادرم هست كه من رو نگران كرده .. مادرم ميگن اگه هروقت شوهرت ازت مي خواد بري پيشش و هميشه جلوي چشمش باشي و هروقت دلش بخواد تورو ببينه وباهات صحبت كنه و... از چشمش مي افتي و در دوران عقد از تو دلسرد مي شه و...مادرم ميگن اين علاقه ها تب داغ هست و زود تموم مي شه... ولي من فكرمي كنم تب داغ نباشه چون ما الان 1 سال هست كه باهم هستيم و از اونجاييكه عقدمون محضري نيست،همسرم اگه عشقش تب داغ مي بود،خيلي راحت مي تونست به هر بهانه اي عقد رو باطل كنه و بره و از طرف ديگه ما كه غير از هم كسي رو نداريم و همديگه رو هم خيلي دوست داريم و همسرم دائما از من مي خواد كه برم پيشش و... سوال من اينه كه نگراني مادر من درسته يا بي مورد هست؟من بايد چكار كنم كه هردو نفرشون راضي بشن؟

1. چقدر خوب بود كه به علت این كه عقدتان محضری نیست هم اشاره می كردید و بیان می كردید كه چرا تا به امروز سعی نكرده­اید ازدواج خود را قانوناً به ثبت برسانید، تا ما بهتر در جریان امور قرار می گرفتیم و شما را راهنمایی می كردیم.

2. حرف­های مادر شما ممكن است از تجربه شخصی او حكایت داشته باشد تا یك یافته علمی كه حاصل تحقیقات و پژوهش­های علمی قوی بوده باشد به همین خاطر گفته­های او را تا به این مقدار قبول نداریم، اگر ادعای مادر شما درست باشد باید بعد از عروسی و تشكیل زندگی مشترك، این اتفاق نیز بیفتد و بسیاری از زن و شوهرها نسبت به هم دلسرد گردند و از چشم هم بیفتند در حالی كه همیشه این گونه نیست. ما بر خلاف مادر شما، معتقدیم كه دوران عقد یكی از رؤیایی ترین و عاشقانه ترین و زیباترین لحظات زندگی فرد در طول زندگی زناشویی و مشترك می باشد و به عنوان پشتوانه­ای برای تمام زندگی به حساب می­آید، به همین خاطر دختر و پسر بهتر است در این دوران به تدریج روابط خود را گسترش داده و از راه­های مختلف مثل نامه نگاری عاشقانه، تماس تلفنی، دیدار حضوری، مسافرت­های كوتاه و فرح بخش، مهمانی رفتن­ها و ... یك دیگر را از سرچشمه جوشان عشق و محبت خود سیراب كنند و بذر محبت و شور عشق را در وجود خود بپرورانند و خود را برای زندگی مشترك آماده كنند و با تنوعی كه در روابط خود ایجاد می­كنند از روزمره­گی و تكرار و سردی روابط جلوگیری كنند، علاوه بر این، دوران عقد می تواند یك فرصت استثنایی و طلایی هم باشد. چون با عقد شرعی، رابطه محرمیت بین دختر و پسر برقرار می گردد و روابط آزادتر می شود به همین خاطر می توان از این دوران برای شناخت بیشتر خلق و خوی و خصوصیات یكدیگر و اهداف و ایده­ها و آرزوهای هم استفاده كرد، تا زندگی مشترك بر اساس شناخت، بهتر برنامه ریزی گردد. دختر و پسر می توانند با شركت در مهمانی ها و مراسمات  و نیز با مسافرت های كوتاه، از هم شناخت بیشتری پیدا كنند. البته ممكن است نگرانی مادر شما علت دیگری داشته باشد كه به طور غیر مستقیم از شما می­خواهد كه دیدارها را با نامزدتان محدود كنید. یكی از دلایلی كه باعث می شود كه برخی خانواده­ها از ارتباط دخترشان با نامزدش در دوران عقد ممانعت كنند این است كه خیلی از خانواده­ها داشتن روابط نزدیك زناشویی و حامله شدن دختر قبل از برگزاری عروسی رسمی و در خانه پدر را امر زشت و ناپسندی می دانند، به همین خاطر سعی می كنند تا آنجا كه امكان دارد دیدار دخترشان با نامزدش را به حداقل برسانند تا منجر به این گونه مسائل نگردد. به همین خاطر ما نیز توصیه می كنیم كه دختر و پسر این دغدغه خانواده­ها را مورد توجه قرار دهند و در دوران عقد، رابطه جنسی كامل را به بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند و بیشتر در پی شناخت هم باشند چرا كه اگر در این دوران با خصوصیات دیگر هم آشنا شدند و به این نتیجه رسیدند كه به درد هم نمی خورند، چون رابطه جنسی كاملی با هم نداشته اند راه برای برگشت هموارتر و آسان است و مشكلی را ایجاد نمی كند.

3. به طور كلی وقتي بین دختر و پسر، عقد ازدواج (موقت و دائم) خوانده شود، دختر و پسر بر هم حلال و محرم مي‏شوند. از لحاظ شرعی زن و شوهر محسوب می گردند، حتی می توانند نزدیك ترین روابط زناشویی را با هم داشته باشند و از وجود هم لذت ببرند. ولی باید توجه داشت كه در حال حاضر از لحاظ عرفی، برقراری روابط زناشویی پیش از عروسی رسمی، مقبولیت لازم را ندارد، به همین خاطر به دختران و پسران توصیه می كنیم كه تا آنجایی كه امكان دارد به این سنت و اعتقاد گذشتگان و پیشینیان احترام بگذارند و اگر خواستار روابط هستند، سعی كنید در درجه اول عروسی را جلو بیندازند و ثانیاً آن را كاملاً مخفی داشته و از حاملگی ناخواسته جلوگیری به عمل آورند و یا این كه روابط زناشویی خود را در سطح ابتدایی قرار دهند و مراحل اصلی و نهایی را برای بعد از عروسی رسمی مؤكول كنند.

4. البته توصیه مادر شما اگر از این جهت باشد كه مردها از لحاظ روانی، طوری آفریده شده­اند كه دنبال جنس مخالف و همسر می روند و احساس نیاز می كنند و زن ها بر خلاف مردها، ناز می كنند و خود را دست نایافتنی نگه می دارند تا عطش مردان را نسبت به خود همواره داشته باشند، تا به این مقدار حرف درستی است و ما هم توصیه می كنیم كه زن برای شوهر خود كمی ناز داشته باشد تا جذابیتش برای مرد افزون گردد. ولی این به معنای آن نیست كه زن و شوهر از ابراز عشق و محبت به هم دریغ بورزند و از نیازهای اساسی هم غافل بمانند و یك دیگر را ارضا نكنند.

5. شما برای این كه هم مادرتان را راضی نگه دارید و هم شوهرتان را، می توانید برخی از حساسیت­های مادرتان را در خصوص روابط زناشویی در نظر بگیرید و روابط خود را با نامزدتان كنترل كنید و گاهی به او اطمینان دهید كه كاملاً مراقب رفتار خود هستید. از سوی دیگر، سعی كنید روابط خود را با نامزدتان در حوزه­های مختلف كه قبلاً عرض كردیم گسترش دهید و تنها به دیدار حضوری بسنده نكنید و از سوی دیگر مقداری در مقابل درخواست­های او ناز كنید تا او علاقه­اش به شما افزایش یابد و بیشتر دلتنگ شما بشود و به دیدارتان مشتاق­تر گردد.

چگونه ميتوان براي همسر جذابيت و تازگي داشت
عشق و محبت در زندگي به صورت غريزي ايجاد مي شود؛ ولي فقط يك جرقه است و بايد تقويت شود و گرنه مانند گلي كه به آن آب ندهند، پس از مدتي پژمرده خواهد شد.

با سلام

ميخواستم بدانم طبق دستورات  دين اسلام  چگونه ميتوان براي همسر جذابيت و تازگي داشت به گونه اي كه براي ديدنمان ذوق كند

عشق و محبت در زندگي به صورت غريزي ايجاد مي شود؛ ولي فقط يك جرقه است و بايد تقويت شود و گرنه مانند گلي كه به آن آب ندهند، پس از مدتي پژمرده خواهد شد.

براي استمرار اين مودت و سرد نشدن رابطه ها، برخورد زن و مرد بايد سنجيده و حساب شده باشد و اين امر به اطلاعات نياز دارد. اين آگاهي ها را با مطالعه كتاب هاي مناسب در زمينه زناشويي، شركت در جلسه هاي آموزش خانواده و استفاده از برنامه هاي آموزشي در رسانه بايد آموخت. اين موارد و مشابه آن، افراد را با ويژگي هاي شخصيتي زن يا مرد آشنا مي سازند.

در ادامه به نكات ذيل توجه كنيد.

1. با يادگيري مهارت هاي ارتباطي؛ نظير گوش كردن به حرف هاي يكديگر، احترام به نظرها و عقايد همديگر و تشريك مساعي و مشورت كردن؛ روابط خود را بهبود بخشيد.

2. هنگام اختلاف نظر يا سوء تفاهم، به جاي سرزنش يكديگر يا تفسير نادرست، به شناسايي مسئله و يافتن راه حل آن بپردازيد و در صورت لزوم، كمك و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب كنيد.

3. براي رسيدن به امنيت رواني و عاطفي در روابط زناشويي، داشتن صداقت، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهيد.

4. در صورت به وجود آمدن هرگونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستين فرصت ممكن به حل و فصل آن بپردازيد تا به فرآيندي ويرانگر و پيش رونده تبديل نشود.

5. درشتي همسرتان را با خشونت پاسخ ندهيد. خشونت را با سكوت پاسخ بدهيد و در موقعيتي مناسب، درباره مسئله مورد نظر بحث و گفت و گو كنيد.

6. بكوشيد در سراسر زندگي-به خصوص در روابط بين خود و همسرتان- به جاي هرگونه پيش داوري يا مشاهده اشكالات و ضعف ها، نقاط مثبت و قوت را ببينيد. به عبارت ديگر، به جاي توجه به نيمه خالي ليوان، به نيمه پر آن توجه كنيد.

7. افزون بر دانستن ويژگي هاي شخصيتي و زواياي روحي زن و مرد، بايد با خصوصيات شخصي همسرتان نيز آشنا شويد؛ براي مثال، موضوع حساسيت هاي او را بيابيد. سليقه هاي شخصي اش را زودتر بشناسيد. تا مدتي يكديگر را با احتياط محك بزنيد تا حساسيت هاي همديگر را نيز دريابيد. گاهي در فضايي محرمانه، محبت آميز و صميمانه به ارزيابي رفتار و روابط يكديگر بپردازيد و از يكديگر بپرسيد، چه بايد كرد تا روابط تان بهتر و با نشاط تر شود. براي تسريع در اين شناخت مي توانيد از خودش يا نزديكان او بپرسيد.

8. براي محبت ورزي بايد صفاتي نظير تكبر، خودبزرگ بيني، خودخواهي، انحصار طلبي و زياده خواهي را از خود دور كنيد؛ چون عشق ورزي با اين خصلت ها ممكن نيست.

9. يادتان باشد كه عشق، در سايه اخلاق بارور مي شود؛ پس محبتتان را الاهي كنيد؛ چون عشقي دوام مي يابد و رنگ نمي بازد كه رنگ خدايي داشته باشد. بسيارند كساني كه به هم عشق مي ورزند؛ اما چون معنويت ندارند، استمراري در محبتشان به چشم نمي خورد. براي اين استمرار، بايد نيازهاي يكديگر را برآورده كنيد.

10. مهم ترين نيازهاي زن ومرد، نيازهاي غريزي است كه برخلاف تصور شايع، بعد معنوي دارد و عشق و محبت زن و مرد را به يكديگر بيشتر مي كند. چيزي كه زندگي زناشويي را به سردي مي كشاند، يكنواختي است؛ بكوشيد در جنبه هاي مختلف زندگي خود مانند پوشش، غذا، تفريح، ديدار اقوام، مسافرت، دكور منزل، فرزنددار شدن و ... تنوع ايجاد كنيد.

11. از داشتن نگرش هاي آرمان گرايانه و شاعرانه، انتظارات غير واقع بينانه در روابط زناشويي اجتناب كنيد.

12. زن و شوهر از مسخره كردن يكديگر و گفتن سخنان طعنه آميز و دو پهلو جدا پرهيز كنند.

13. از رفتارهايي نظير متلك، تحقير، سرزنش و به رخ كشيدن يكديگر كه موجب افزايش مقاومت هاي رواني در طرف مقابل است، بايد بپرهيزيد.

14. از خطاهاي يكديگر به سرعت بگذريد و خطاهاي همديگر را تحمل كنيد.

15. با يادآوري برخي ايام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظاير آن و دادن هديه هايي هر چند كوچك مثل يك شاخه گل به طور نمادين عشق و علاقه خود را به همسرتان ابراز كنيد.

16. خود را در برابر همسرتان آراسته و پاكيزه و جالب توجه نگه داريد و از پريشاني و وضع نامرتب بپرهيزيد

چكار كنیم كه همسر آینده مان به ما خیانت نكنه
اگر زوجین مهارت های زندگی را بیاموزند و در طول زندگی مشترك از آن ها استفاده كنند ، به زندگی با همسر خود امیدوار گشته و وفادار می مانند.

 چكار كنیم كه همسر آینده مان به ما خیانت نكنه و یا معتاد نشه ؟

با سلام و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز

تداوم زندگی زناشویی و بهره مندی همسران از یك زندگی رضایت بخش و لذت آفرین در گرو یادگیری و به كارگیری مهارت های مختلف زندگی است. اگر زوجین مهارت های زندگی را بیاموزند و در طول زندگی مشترك از آن ها استفاده كنند ، به زندگی با همسر خود امیدوار گشته و وفادار می مانند. البته همیشه یك سری افراد مریض و زیاده خواه و هوسران هم پیدا می شوند كه با فراهم بودن بسیاری از نعمت ها باز قانع نیستند . در پی لذات حرام و مسموم می گردند .طبیعتاً روی سخن ما با این گونه افراد نیست بلكه سخن ما با همسران سالمی است كه گاه بر اساس ندانم كاری و عدم آگاهی به مهارت های زندگی، كجروی هایی دارند . دچار یأس و ناامیدی گشته از زندگی با همسر خود لذت نمی برند.

اگر علل برخی از خیانت ها و كج رفتاری های همسران را بررسی كنید ،متوجه می شوید كه یكی از علل انحراف زوجین از مسیر درست زندگی، عدم ارضای صحیح و به موقع نیازهای عاطفی، كلامی و جنسی در بستر خانواده است؛ وقتی همسران ارتباط عاطفی با هم ندارند ، نسبت به هم روی خوش نشان نمی دهند ، از یكدیگر دلگیر و ناراحتند ، احترام و حرمت یكدیگر را نگه نمی دارند ، آرامش از زندگی آنان، كه هدف ازدواج است، رخت بر می بندد و از بین می رود .طبیعی است زوجین برای تسكین درد های آشكار و پنهان خود و رسیدن به آرامش نسبی، به خارج از چارچوب خانواده پناه می آورند یا به اعتیاد روی آورده و با مواد مخدر و افیونی، آرامش و تسكین كاذب پیدا می كنند و یا اینكه با افراد دیگری رابطه برقرار می كنند و نیاز های شان را تا حدودی با ارتباط با آنان برطرف می كنند.

به هر حال باید از زندگی زناشویی مراقبت كنید . مدام آن را تقویت كنید تا زندگی شما پایدار و موفق بماند. بدانید كه هر گونه اهمال كاری و كم كاری در زندگی مشترك با همسرتان موجب خسارت های بعضاً جبران ناپذیری می شود كه به  سادگی ها قابل اصلاح و ترمیم نیست. بنابراین لازم است از  ابتدای زندگی به هوش  و در پی تقویت و ارتقای زندگی باشید.

 امروزه  جای بسی امیدواری و خوشحال است چرا كه بسیاری از مهارت های زندگی را اولیای دین برای ما بیان كرده اند . دانشمندان آن ها را به صورت مدون و مكتوب در اختیار علاقمندان قرار داده اند. كافی است برخی از نوشته های در این زمینه را فراهم كنید . با عمل به رهنمودهای روشنگرانه و عالمانه به تقویت زندگی زناشویی خود بپردازید.

در ادامه توجه شما را به گوشه هایی از برخی نكته ها و مهارت های زندگی جلب می كنیم:

كليدهاي طلايي براي زناني كه خواهان زندگی و ارتباط موفق با شوهر خود هستند:

1 - همسرتان را به عنوان يك مرد بپذيريد . براي شناخت دنياي مردانه او دانش و آگاهي خود را افزايش دهيد.

2 - همسر خود را به چشم يك شيء مسؤول ننگريد ، بلكه به شخصيت وجودي او احترام بگذاريد.

3-جنبه يا بخشهايي از شخصيت شوهرتان را كه باعث تمايز او از سايرين ميشود ،مورد توجه و تحسين قرار دهيد.

4 - براي اين كه همسرتان با شما رو راست باشد، سعي كنيد او را درك كرده و براي افكار و احساساتش ارزش قايل شويد . اگر حرفها و گفتههاي او مطابق ميل شما نيست، از خود واكنش تند نشان ندهيد ، زيرا به اين وسيله بذر بياعتمادي را در زندگي خود ميكاريد.

5 - به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نكنيد ، زيرا انتقاد پياپي باعث ميشود كه شوهرتان از شما فاصله بگيرد .

6 - او را به درك نكردن، عدم صميميت و بياحساس بودن متهم نكنيد . زيرا درك كردن، صميميت و با احساس بودن را به شيوه مردانه نشان ميدهد .

7 - نيازهاي واقعي شوهرتان را دريابيد . اين امر اتفاق نميافتد مگر اين كه همسرتان نيازها را باز گويد . به همين جهت در مواقع مناسب با لحن ملايم در مورد نيازهايش از وي سؤال كرده و ديدگاه هاي واقعي وي را نسبت به خود و زندگيتان دريابيد . در نهايت جوابي را كه شوهرتان ميدهد ،بدون انتقاد و جبههگيري بپذيريد.

8 - زماني كه همسرتان با شما صحبت ميكند، به دقت به حرف هاي او گوش فرا دهيد . عدم توجه شما به گفتههاي او عدم علاقه شما را نشان ميدهد .

9 - هيچ وقت از كارهايي كه همسرتان براي جلب محبت شما انجام ميدهد، انتقاد نكنيد . وقتي او به شما محبت ميكند ، آن را بيش از اندازه لوس ندانيد. او به شيوة خود ابراز محبت ميكند .

10 - او را به شيوه خودتان دوست نداشته باشيد ،بلكه به وجود او نيز اهميت بدهيد .  اگر در سالگرد ازدواجتان، هديهاي به او ميدهيد ، سعي كنيد از قبل در مورد هديه مورد علاقهاش اطلاعاتي به دست آوريد.

11 - از همسر خود انتظار نداشته باشيد كه با تمامي طرحها و ايدهها و افكار شما موافق باشد و آن ها را تحسين كند. واقع بين باشيد . به او اجازه دهيد كه نظرش را هر چند كه برخلاف ميل شما باشد ، بيان نمايد.

12 - براي همسر خود نقش يك زن حساس و شكننده را بازي نكنيد . زيرا اين حالت شما باعث ميشود كه همسرتان فكر كند  ضعيف و بي طاقتيد . اگر چيزي بگويد، باعث رنجشتان ميشود. بنابراين سعي ميكند كه ارتباط كلامي كم تري داشته باشد و همين امر باعث ناراحتي شما ميگردد.

13 - سعي كنيد كه در ارتباط با همسرتان همواره هويت خود را به عنوان يك زن و همسر حفظ كنيد. زني كه توجه به روابطش به قيمت از دست دادن هويتش تمام شود، به خود و روابطش صدمه ميزند. زيرا اين مسئله باعث ميشود كه وي خود را بخشندهتر و دوست داشتنيتر از شوهرش ببيند . فكر كند كه همسرش بينهايت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زني به عنوان همسر در ارتباط دايمي باقي خواهند ماند كه هويت مستقل و قوي خود را حفظ كند.

14 - در زندگي زناشويي خويش سعي كنيد خود را مسؤول خوشبختي خود بدانيد . زني كه مسؤوليت خوشبختي زندگي مشترك را فقط بر عهده شوهرش ميگذارد ،يك همسر آزرده و افسرده به بار ميآورد.

15 - او را به دوست نداشتن و گريزان بودن از همسر و زندگي متهم نكنيد. زيرا وي اعتقاد دارد كه شريك زندگياش را دوست دارد و از او گريزان نيست . به نظرش او را متهم به چيزي ميكنيد كه در موردش صدق نميكند . اين مسئله موجب كدورت در روابط ميشود.

16 - وقتي در مييابيد كه در ايجاد مشكلات زندگي خود سهم داشتهايد و آن را به همسرتان بگوييد، عشق و محبت بار ديگر در زندگيتان شكوفا ميشود. زيرا بعد از آن همسرتان نيز سهم خود را ميپذيرد . با كمك شما درصدد رفع مشكل بر ميآيد.

17- بدون اجازه شوهر در مال او تصرف نكنید . بدون اجازه و توافق وی از خانه بيرون نروید.

18- خود را براي شوهرتان آرايش كنید . هيچ‏گاه از مردان ديگر نزد او تعريف نكنید . همیشه توانایی های او را بستایید.

19- سطح توقعات و انتظارات خود را با ميزان درآمد شوهر تنظيم كنيد . از او چيزي كه توان تهيه آن را ندارد نخواهيد . دائماً مردان ديگر را در اين زمينه به رخ او نكشید.

20- هنگامي كه همسر مي‏خواهد از خانه خارج شود، او را تا دم در همراهي كنید . هنگام ورود او به خانه سعي كنید خود را از قبل آماده و مهيا نموده ،به استقبال او بروید. اگر مشكلي در خانه به وجود آمده ، در بدو ورود او مطرح نكنید.

21- فراگیری نحوه ایجاد روابط سالم و سازنده بين همسران و به كارگیری آن در زندگی مشترك.

موفق و پیروز باشید

زنی كه اجازه طلاق ندارد ، چطور باید به زندگی ادامه دهد
غم‏ها و شادي‏ها در زندگي مشترك تقسيم مي‏شوند. گذشت و چشم پوشي لااقل در يك طرف بايد باشد، تا زندگي ...

زنی كه اجازه طلاق ندارد ، چطور باید به زندگی ادامه دهد كه هیچ تعهدی به همسرش جز یك تعهد مكتوب محضری ندارد؟ 8ساله ازدواج كردم

.  نمی دانیم كه علت ازدواج تحمیلی و اجباری شما چی بوده  و به چه خاطر پدرتان  ازدواج را بر شما تحمیل كرده است و چرا مقاومت نشان نداده اید و  تسلیم گشته و با این وصلت موافقت نموده اید.

جا داشت برای روشن شدن بیش تر موضوع به آن ها اشاره می كردید.

2.  اينك به زندگي مشتركي روي آورده‏ايد كه هم فراز دارد و هم نشيب، غم‏ها و شادي‏ها در زندگي مشترك تقسيم مي‏شوند. گذشت و چشم پوشي لااقل در يك طرف بايد باشد، تا زندگي از ثبات و قرار لازم برخوردار شود. اگر انسان بخواهد به چشم بدبيني، طعنه، حساسيت، اضطراب به دنياي اطراف خود بنگرد، همه چيز را معيوب مي‏بيند . اين درست بر عكس شيوه و رفتار معصومين گرامي است.

 انسان وقتی ازدواج می كند ،باید تمام عشق و علاقه اش را خرج همسرش كند . دروازه دل را به روی نامحرمان ببندد تا زندگی آرام و بی حاشیه ای را در پیش گیرد . به آرامش كه هدف ازدواج است برسد.  چنانچه فرد از مسیر مشخصی كه دین و جامعه برای او تعریف كرده اند ،خارج و منحرف گردد ، آرامش زندگی خود را متلاطم كرده ؛ بر خلاف جهت درست زندگی گام برداشته است. اگر این اشتباه فاحش اصلاح نگردد ، موجب به وجود آمدن گرفتاری و مشكلات بیشمار و بسیاری می گردد . عمر انسان را ضایع و زندگی را تباه می كند.

3.  ریزبینانه به زندگی خود بنگرید . به وضعیتی كه در آن قرار دارید توجه كنید. ببینید مشكل شما چی بوده كه منجر به این شده كه نسبت به شوهرتان سرد و بی علاقه شده و مهر و محبت را در ارتباط با دیگری می جویید؟ چرا هنوز نتوانسته اید آن را در همسر خود ایجاد كنید؟ به عواقب زندگی  بیندیشید. آیا سزاوار است كه زندگی خود را بعد از گذشت 8 سال تباه كنید؟

 اصرار بر تكرار گناه، مساوی است با سقوط در پرتگاه بدبختی و ذلت و خواری كه نه تنها آتش آن گریبانگیر زندگی فعلی شما خواهد شد، بلكه زندگی آینده شما را هم خواهد سوزاند؛ پس بنابراین بترسید از اینكه، با دیگران ارتباط برقرار كنید . در این صورت خود را اسیر بند شیطان نموده اید . خود را همچون مركبی راهوار در خدمتگذاری شیطان آماده ساخته اید.

 با منطق و عقل سلیم دست به انتخاب مسیر درست زندگی بزنید . تا جایی كه امكان دارد در پی اصلاح آن باشید. مسلماً اگر طلاق چاره كار شما نباشد و تبعات بدی را در پی داشته باشد ، می توانید زندگی فعلی خود را حیات ببخشید و آن را از نو بنا سازید. هنر این نیست  با كسی ازدواج كنید كه مورد پسند شما باشد، بلكه هنر این است كه اگر با كسی ازدواج كرده اید كه با شما در برخی موارد تناسب ندارد، با درایت و هنرمندی، زندگی روشنی را طرح ریزی كنید . كاستی های آن را جبران كرده به نقاط قوت تبدیل كنید.

4.  علت وضعیت زندگی شما هر چه باشد، مجوز برقراری ارتباط خارج از چارچوب خانواده  نمی گردد. عاقلانه و منطقی این است كه اگر مشكلاتی در زندگی شما وجود دارد، آن ها را با در میان گذاشتن با مشاوران و متخصصان اهل فن حل كنید.

وقتی مسائل و مشكلات خود را با اهل فن در میان می گذارید، دو حالت به وجود می آید:

ا) در فرایند مشاوره و درمان شما به مشكلات زندگی خود پی می برید . با اتخاذ راهكارهای درمانی آن ها را حل می كنید . با فراگیری مهارت های زندگی رابطه خود با شوهرتان را بهبود می بخشید . نیز به آسیب های ارتباط با نامحرم و ابراز عشق و علاقه خارج از چارچوب خانواده آشنا می گردید . رابطه خود را با نامحرم قطع می كنید . با سرمایه گذاری روانی گسترده، به تقویت زندگی زناشویی خود با شوهرتان می پردازید.

ب) به این نتیجه می رسید كه زندگی شما با شوهرتان از ابتدا اشتباه بوده و مشكلات زندگی به وجود آمده به هیچ وجه قابل حل نیست ، اسلام اجازه نمی دهد حالا كه ازدواج كرده اید، باید زندگی نكبت بار را تحمل كنید و به قول معروف بسوزید و بسازید و در آخر خود را نابود سازید، بلكه اسلام در این صورت راهكار ارائه داده ؛ طلاق و جدایی را به عنوان مبغوض ترین حلال معرفی كرده است. می توانید تقاضای طلاق دهد . در صورتی كه دلیل محكمه پسندی داشته باشید ، به طور معمول حكم به نفع شما صادر خواهد شد.

 مرگ پدرتان گردید،  اولاً این در حد احتمال است. ممكن است  اتفاق نیفتد.

 ثانیاً این حق را خداوند به انسان داده  در مواردی كه امید به اصلاح روابط بین زن و شوهر نمی رود،

 از هم جدا شوند. حال هر اتفاقی برای دیگران بیفتد، زن و شوهر مسئول نیستند .

 اگر در صورت طلاق، اتفاقی هم برای پدرتان بیفتد ، روح او در آن دنیا معذّب نمی گردد. چون متوجه می شود كه دخترش برای حفظ پاكی و عفت خود از آلودگی بیش تر و پایان بخشیدن به زندگی سرد و بی روح، تن به جدایی و طلاق داده است .

 اگر  به خاطر حفظ جان پدرتان، مدتی هم دست روی دست بگذارید و به  زندگی به همین منوال ادامه دهید، به طور حتم روابط پنهانی شما روزی بر همگان و پدرتان آشكار خواهد شد. در آن صورت حیات پدرتان به خطر می افتد .

5.  علت اینكه زن حق طلاق ندارد : به همان ميزان كه اسلام به انعقاد پيمان زناشويي اهميت مي دهد، از شكسته شدن آن نيز بيزار و متنفر است . به همين جهت، فقط اختيار طلاق را به دست مردان داده است . چنين نيست كه از اين راه، ظلمي به زنان شده باشد، زيرا آن ها نيز مي توانند به طور منطقي و قانوني در صورت لزوم، از طريق محاكم شرعي، خود را مطلقه سازند؛ البته اين دليل نمي شود كه مردها در استفاده از حق طلاق، عقل و منطق را زير پا بگذارند.

6. ارتباط با نامحرم از هر نوعی باشد ،در شرع مقدس اسلام جایز نیست. باید از این رابطه در درگاه خداوند توبه كرد؛ بدون تردید خداوند مهربان توبه حقیقی و راستین را می پذیرد.

موفق باشید

در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.
اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود ...

ازدواج شرح : لطفا قدری در مورد ازدواج دانشجویی و مزایا و معایب آن مرا راهنمایی كنید.

با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی!

اگر منظورتان از ازدواج دانشجویی به این معناست كه دختر و پسر دانشجویی كه در یك دانشگاه یا دانشكده مشغول به تحصیل هستند، یكدیگر را برای ازدواج بپسندند و با هم ازدواج كنند؛ مطالبی در این خصوص بیان خواهیم كرد. اما این را در نظر داشته باشید كه ازدواج دانشجویی به این معنا با ازدواج در دوران دانشجویی تفاوت دارد بنابراین، نباید مزایا و معایب ازدواج در دوران دانشجویی را با مزایا و معایب ازدواج دانشجویی خَلط كرد. این را بدان جهت گفتیم كه برخی از دست اندركاران و مسئولینی كه در عرصه ازدواج دانشجویی فعالیت می كنند وقتی سخن از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی می شود به گونه ای سخن می گویند و مزایا و معایب آن را می شمارند كه انسان احساس می كند كه آن مزایا و معایب بیشتر مخصوص ازدواج در دوران دانشجویی است نه صرف ازدواج دانشجویی به آن معنایی كه عرض شد.

به طور كلی، اگر دختر و پسر ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج را به درستی بشناسند و سعی كنند در انتخاب همسر و همسر گزینی خصوصاً در ملاك ها و معیارهای اساسی ازدواج بیشترین تناسب و همخوانی را با یكدیگر داشته باشد، میزان موفقیت ازدواج شان بیشتر خواهد بود چرا كه موفقیت و شادكامی ازدواج در میزان تناسب و مطابقت دختر و پسر در معیارها و ملاك های ازدواج است كه هر چه این تناسب و كفویت بیشتر باشد، سلامت ازدواج از تضمین بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توان به آینده ازدواج و موفقیت و پایداری آن امیدوار گشت. حالا دیگر فرقی نمی كند كه دو دانشجو و یا سایر اقشار جامعه با هم ازدواج كنند؛ مهم آن است كه دختر و پسر بر اساس بیشترین سنخیت و تناسبی كه باهم دارند با یكدیگرازدواج كنند.

 اگر چه براساس آمار ستاد ازدواج دانشجويي، ميزان طلاق در ازدواجهاي دانشجويي 1/5 درصد است كه این  تفاوت بسيار بالايي  با آمار طلاق در كل كشور و نسبت به سایر ارگان ها و سازمانهاي ديگر دارد، اما به نظر می رسد كه علت این تفاوت چشمگیر در این است كه چون دانشجویان از اقشار با فرهنگ، فرهیخته و تحصیل كرده جامعه هستند در همسر گزینی، بیشتر از سایر اقشار ملاك ها و معیارهای ازدواج را در نظر می گیرند. از طرف دیگر، چون امروزه در طول دوران تحصیل مهارت های مختلف انتخاب همسر و شیوه ارتباط با همسر را آموزش می بینند طبیعتاً هم در انتخاب همسر دقت می كنند و هم در طول زندگی مشترك، بیش از دیگران اصول همسرداری را رعایت می نمایند به همین جهت، آمار طلاق در ازدواج دانشجویی بسیار كمتر از سایر اقشار است.

در ادامه به برخی از مزایا و معایب ازدواج دانشجویی اشاره می كنیم:

مزایای ازدواج دانشجویی عبارتنداز:

1. از آنجا كه دانشجویان در ‏یك اجتماع كوچك به نام دانشگاه بیشتر و بهتر با یكدیگر آشنا میشوند، از شخصیت و منش و رفتار یكدیگر بهتر شناخت پیدا می كنند.

2. هم رشته بودن، تحصیلات همسان، همانندی های شخصیتی، تفاوت سنی پائین و شناخت ناشی از دوران تحصیل در ازدواج های دانشجویی بیشتر است و این در تفاهم آتی آنها می تواند مؤثر باشد.

3. به نظر می رسد با توجه به اشتراكات مختلف و تمایلات دختر و پسر دانشجو، امكان كاستن از بسیاری از توقعات مادی و شروع زندگی با حداقل ها میسر و امكان پذیرتر خواهد بود.

4. از آنجا كه دانشجویان از اقشار تحصیل كرده جامعه هستند، در حل تعارضات زندگی، تربیت فرزند و سایر موارد مسائل زندگی، می توانند موفق تر عمل كنند.

5. با توجه به این كه همسرگزینی به انتخاب پدر و مادر و یا دیگران و تحمیل آنها نیست بلكه انتخاب خود دختر و پسر در ازدواج های دانشجویی نقش ویژه ای دارد از این روی، چون دختر و پسر، خود رأساً اقدام به انتخاب كرده و سختی هایی را برای رسیدن به آن متحمل می شوند در نتیجه، تلاش بیش تری را برای حفظ، دوام، تداوم و استحكام هر چه بیش تر زندگی مشترك به كار خواهند بست.

معایب ازدواج دانشجویی عبارتند از:

1. از آنجا كه دانشجويان در یك محيط رسمي با هم برخورد ميكنند و در اين برخوردهاي رسمي، ممكن است آنها نتوانند به درك صحيحي از شخصيت طرف مقابل برسند و ممكن است در این زمینه دچار اشتباه گردند و همسر مناسب خود را انتخاب نكنند.

2. با توجه به این كه در محیط دانشگاه معمولاً دختر و پسر به صورت مختلط حضور پیدا می كنند، حال برای آن دسته از افرادی كه به یك باره با این وضعیت روبرو می شوند و عادت به تفكیك جنسیتی داشته اند، امكان تحت تأثير روابط عاطفي قرار گرفتن در اين مكان ها بسيار بالاست.

3. در صورت ازدواج دانشجویان با دانشجویانی از شهر یا استان های مختلف و بروز برخی تفاوت های فرهنگی، اختلافات غیر قابل پیش بینی در این نوع ازدواج ها به وجود می آورد. از مزیت های همشهری بودن این است كه می تواند تفاوت فرهنگی و تفاوت در نوع گویش و آداب و رسوم را به حداقل برساند و برخی اصطكاك ها و سوء برداشت های از این جهت را كاهش دهد و گاهی شناخت پیدا كردن از دو طرف و خانواده ها را تسهیل گرداند و همین طور در هزینه های زندگی مثل هزینه های رفت و آمد صرفه جویی به عمل آورد

چرا ازدواج می كنیم؟
غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد.

چرا ازدواج می كنیم؟ برای نیاز غریزی است یا نه ؟

اگر منظور شما از نیاز غریزی صرفاً نیاز جنسی است ناگفته پیداست كه ارضا مشروع و خداپسندانه غریزه جنسی فقط یكی از اهداف ازدواج است و امور دیگری هم چون ارضا نیازهای عاطفی، اجتماعی و معنوی... در كنار تداوم و تربیت نسل آینده از جمله اهداف ازدواج می باشد. در دین اسلام بسیار بر ازدواج و تشكیل زندگی تأكید شده است و جایگاه معنوی افراد متأهل در نزد خدا بسیار والاتر و بلند مرتبه تر از افراد مجرد و عذب می باشد. در ادامه توجه شما را به مطلبی كلی در زمینه اهداف و فوائد ازدواج جلب می نمایم:

ازدواج و تمایل مرد و زن به یك دیگر، واقعیتی درونی است و در پرتو ازدواج، آثار و فوایدی برای آن دو فراهم می‏شود كه  این آثار و فواید ضرورت ازدواج را ایجاب می كند كه  برخی از آن ها عبارتند از:

1-  آرامش روح و روان ، در پناه یك ازدواج موفق تحقق می‏یابد و این احساس، زمینه رشد جوان را برای دست‏یابی و كسب فضیلت‏های انسانی، فراهم می‏آورد، آن گونه كه پروردگار مهربان می‏فرماید:

«از نشانه‏های او این كه از [نوع‏] خودتان، همسرانی برای شما آفرید؛ تا بدان‏ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت‏] برای مردمی كه می‏اندیشند، قطعاً نشانه‏هایی است».

نتیجه چنین دوستی و آرامشی، فزونی مروّت و نیكی سیرت است. پیامبر صلی الله علیهوآله میفرماید:

«پسران و دختران مجرد خود را همسر دهید، تا خداوند، مروتشان را افزون و سیرتشان را نیكو كند».

2- ازدواج وسیله‏ای پاك برای ارضای تمایلات و پدیده‏ای سازنده برای در امان ماندن از ناپاكی ها:

مسائل جنسی و شهوانی، یكی از راه‏های آسان، برای نفوذ شیطان است كه گاهی در پوشش ارتباط دوستانه، بین پسر و دختر، جوان را در ورطه هرزگی و فساد می‏اندازد ، امّا جوان، در پرتو مهر همسر خود، این راه نفوذ را مسدود می‏كند. رسول خدا  ضمن توصیه به ازدواج و نهی جوان از ارتباطهای نامشروع، می‏فرماید:‏

«هر جوانی كه در ابتدای جوانیاش ازدواج كند، با این ‏كار نیك خود، ناله ابلیس را در می‏آورد ، چنان كه او فریاد میكشد: وای بر من! وای بر من! این جوان، دو سوم دین و آیینش را از گزند من در امان نگه داشت و خود را بیمه كرد».

رسول خدا  این سفارش را فرمود: «پس لازم است در یك سوم باقی مانده ، خویشتندار باشد».

زوج جوان به ‏دلیل مصونیت از آلودگی‏ها و انحراف شهوانی، جایگاه والایی نزد خداوند دارند ،تا جایی كه خوابشان برتر از انسان مجردی است كه روزها

روزه دارد و شب‏ها به خاطر عبادت، بیدار می‏ماند.

پیامبر خدا، عبادت پسر و دختر ازدواج كرده را برتر از نماز فرد مجردی می‏داند كه شب و روز خود را به پرستش سپری می‏كند. از این رو، هرگاه یكی از یارانش ازدواج می‏كرد، پیامبر «كامل شدن دین» او را بشارت می‏داد و همواره این توصیه را به جوانان می‏فرمود: « هركه دوست دارد خدا را پاك و پاكیزه ملاقات كند، در حالی ‏كه زن دارد، خدا را ملاقات كند».

3- بقای نسل و نوع آدمی و ایجاد نسلی صالح ، از آثار همدمی و پیوند دختر و پسر جوان است ،زیرا رسول خدا می‏فرماید: «چه چیزی مؤمن را از انتخاب همسر باز می‏دارد؟  در پرتو ازدواج، خداوند، فرزندی را به او ببخشد كه زمین را با شعار «لا اله الا اللَّه»، سنگین كند».

بیشتر جوانان به دلیل واهمه از عدم اداره كامل زندگی، ازدواج را به تأخیر انداخته، تا پس از جمع‏آوری و اندوخته كردن مال و اطمینان كامل، گام پیش نهند ، امّا اغلب، دغدغه‏ها روا نیست ، زیرا با حداقل‏ها نیز می‏توان آغاز كرد ، چون رزق و روزی، در گرو ازدواج است كه رسول خدا می‏فرماید: «خانواده تشكیل دهید كه آن برای شما روزی‏آور است» در كلام شیرین دیگری می‏فرماید: «با زنان ازدواج كنید كه آنان، ثروت و روزی می‏آورند».

سخنان فوق، امیدآفرین‏ترین جملاتی است كه جوان با الهام از آنها دلیر گشته ، توان و نیرویش را به تحرك مضاعف وا می‏دارد ، تا در سایه فضل و لطف الهی، یك زندگی سرشار از صفا و زیبایی را بنیان نهد؛ زیرا « اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‏نیاز خواهد كرد و خدا، گشایشگر داناست».

4- تلاش معاش :

ایجاد بستر مناسب و انگیزه ی قوي تر براي تامین معاش و در آمد ، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بي حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد . لازم است كه شرایط اقتصادي و توانایی هاي مالي هم لحاظ شود ، ولي وعده ی خداوند را نیز نباید فراموش كرد كه قول داده است تنگدستي را به غنا تبدیل كند و جایي براي بیم از فقر باقي نگذارد. پس ایجاد روحیه ی توكل و اعتماد به لطف الهي ، بعد مثبت دیگري از تشكیل خانواده است .

خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح مي فرماید:

«ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم ؛ چنانچه تنگدست و فقیر باشند ، خداوند آنان را از فضل خویش بي نیاز و توانگر مي سازد ، خداوند وسعت بخش و داناست» .

 پیامبر  فرمود:

«من ترك التزویج مخافه العیله (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یكونوا فقراء یغنهم الله من فضله ؛ كسي كه از بیم فقر و تنگدستي ازدواج نكند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایي كه فرماید: اگر فقیر باشند، خدا از فضل خویش آنان را بي نیاز و غني مي سازد».

در حدیث رسول خدا  توصیه شده كه ازدواج كنید، زیرا كه براي شما روزي آور است:

«اتخذوا الاهل فانه ارزق لكم» .

5- احساس مسئولیت :

كسي كه ازدواج نكرده است، خود را آزاد حس مي كند و مسؤولیت  نمي شناسد ؛ در نتیجه ، استعدادها و خلاقیت هاي انساني او هم بروز نمي كند. اما با ازدواج، بار اداره ی زندگي را بر دوش مي كشد. این تعهد و احساس مسئولیت ، سازنده است . هر نوع مسئولیت پذیري ، انسان را به تلاش و آشكار ساختن استعداد و توانایي خویش وا مي دارد.

6- برنامه ریزي :

از سوي دیگر، حسابگري ، نظم ، و به تعبیر روایات، تقدیر معیشت لازمه به دوش كشیدن تعهد اداره یك زندگي مشترك و تامین همسر و فرزندان و تربیت شایسته اولاد است .

از آنجا كه تربیت نسلي با ایمان ، مؤدب ، سالم و موفق، براي خود انسان نیز مایه ی آبرو و حیثیت اجتماعي است، این رسالت سنگین نیز به نوع دیگري توانایی هاي شخص را به مرحله ی ظهور و بروز مي رساند.

7- حق شناسي :

ازدواج ، سبب مي شود كه حقوق متقابل میان دو انسان پدید آید. این سازنده است. ارتباط هاي خانوادگي و پیوندهاي فامیلي ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقي و اجتماعي را گسترده تر مي سازد و سامان بخش روابط انساني مي گردد.

كمك به ازدواج جوانان و تشكیل خانواده ، كمك به ساخته شدن انسان هاي مسئولیت پذیر ، مدیر و صالح است و یكي از راه هاي عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج است .

این، هم تكلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مي سازد ، هم روشنگر راهي براي آناني است كه در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان جامعه اند، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مي كند. با تقویت و ترویج و تسهیل این سنت نبوي ، بهتر مي توان با منكرات مقابله كرد و سدي در برابر هجوم فساد فرهنگي بیگانه پدید آورد.

8- تغذیه نیاز عاطفی :

نیازی در وجود انسان هست كه جایگزینی دیگر برای پاسخ دادن به آن نیاز جز ازدواج وجود ندارد و آن نیاز ، نیاز عاطفی است .

انسان را از این رو نام انسان نهاده اند كه نیاز به انس دارد و ریشه لغوی انسان از انس گرفته شده است . انسان با همنشینی با دیگران آرام تر می شود، هر چند كه انس حقیقی در انس با محبوب ازلی و ابدی است .

نیاز عاطفی ، نیازی است كه انسان پس از پشت سر گذاشتن دوران كودكی و نوجوانی ، وجود آن را ملموس تر احساس می كند . تفاوتی نمی كند كه انسان تا قبل از جوانی در فضای محبت آمیزی بزرگ شده باشد یا خیر . هر چقدر انسان والدین مهربان و دلسوزی داشته باشد و هر چقدر برادران و خواهران مهربان و هر چقدر دوستان خونگرم و صمیمی داشته باشد ، باز  احساس می كند هنوز تشنه ی یك نفر دیگر است ، تشنه محبت ورزیدن و مورد محبت قرار گرفتن .

نیاز عاطفی نیازی است كه حتی انسان وقتی میان انسان های مهربان هم قرار دارد، وجود آن را حس می كند . احساس می كند یكی دیگر باید باشد تا با او راحت تر حرف های دلش را بزند.محبتش را عرضه كند . این عطش و نیاز را نسبت به جنس مخالف  می بیند و در این میان ، هیچ چیزی نمی تواند به این نیاز حقیقی و مهم ، به  گوارایی ازدواج ، پاسخ دهد. به واسطه وجود این نیاز است كه وقتی انسان در كنار همسر قرار می گیرد، به انس و آرامش می رسد . این آرامش  نه یك امر مجازی و قرار دادی است ، بلكه امری حقیقی و فطری است كه بر حسب خلقت ما طرح ریزی شده است .

«و من ایاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم موده و رحمه انّ فی ذلك لایات لقّوم یتّفكّرون ( روم / 21 )؛ از نشانه های او این است كه برای شما از جنس خودتان جفتی آفرید تا در كنار او آرامش یابید . میان شما مودت و رحمت قرار داد و در این كار نشانه هایی است برای كسانی كه تفكر می كنند» .

همسر ، كسی است كه وجود ما را از تك بودن و تنها بودن ، به یك وجود مجموعه دار و كامل تر تبدیل می كند. به واسطه همین تكمیل  و ارضا شدن چند بعدی است كه وجود ما آرام تر و تسكین یافته تر می شود .

 تحقیقات علمی نیز نشان داده است كه متأهلین از لحاظ روحی و روانی دارای ضریب سلامتی بالاتری از افراد مجرد می باشند. میزان مفاسد و جنایت ها و همچنین خودكشی ها در میان مجرد ها بیشتر از متأهلین است . تأهل وجود روانی انسان را سالم تر و آرام تر می كند و جلوی خیلی از مفاسد ـ كه ناشی از ناآرامی و اضطراب روحی و روانی است ـ را می گیرد .

9- بزرگ شدن روح :

یكی از مهم ترین نتایجی كه در اثر ازدواج حاصل می شود ،بیرون رفتن فرد از مدار فردیت  و شكسته شدن نسبی، اما قابل توجه حصار نفسانیت انسان است .

ازدواج توأم با توجه به یك فرد دیگر ـ كه تا به حال غریبه بوده و یا حكم نامحرم داشته است ـ می باشد.این امری است مهم ، چرا كه تا به حال جوان ما  جز وجود خود و آمال و آرزوهای خود فكری دیگر نداشته است ، اما به واسطه ی ازدواج ، یك نفر دیگر نیز در مدار برنامه ریزی و توجه او قرار می گیرد . حاضر است از وجود خود و داشته های خود به دیگری نیز عطا كند . به واسطه ی محبت و دوستی كه ایجاد می شود (( من )) وجودی فرد گسترش یافته و از مدار صرف خودبینی خارج می گردد و تلاش برای آسودگی ، رفاه و آسایش یك نفر دیگر حكایت از بزرگ شدن روح فرد می كند ، چرا كه وی ، یك نفر دیگر را تحت لطف قرار می دهد و به واسطه ی وی یك نفر دیگر زندگی راحت تری را تجربه می كند.

10- تمرین محبّت كردن :

در ازدواج یك اتفاق مهم دیگر می افتد و یا بایستی بیفتد و آن صمیمیت و دوستی بین دو نفر است. این یكی از اهداف مهم دین اسلام است كه افراد با هم دوست و صمیمی شوند .

خداوند در ازدواج یك ارتباط محبت آمیز را با قرار دادن مودت و رحمت بین زوجین قرار داده است ، بنابرین ازدواج یكی از بهترین زمینه ها برای تمرین محبت كردن ـ آن هم یك محبت حلال ،  و مهم تر از همه واقعی ـ را فراهم می كند.  تمرین محبت كردن ها  كم كم انسان و روحش را بزرگ تر و رئوف تر می كند.

موفق باشید

تاثير گذاري بيشتر در كلام طرف مقابل مخصوصا در دوران نامزدي
جهت آمادگي و زمينه سازي مناسب براي زندگي زناشويي خود در آينده مطالعاتي داشته باشيد كه در اين باره چند كتاب معرفي خواهد شد.

در مورد تاثير گذاري بيشتر در كلام طرف مقابل مخصوصا در دوران نامزدي توضيحاتي را مي خواستم بفرماييد؟

   پرسشگر گرامي در وهله اول توصيه من به شما اينست كه جهت آمادگي و زمينه سازي مناسب براي زندگي زناشويي خود در آينده مطالبي در باره ارتقاء رضايتمندي زناشويي، غني سازي روابط بين زوجي، مديريت روابط زناشويي، مهارتهاي زندگي كه مهارتهاي ارتباطي از جمله آنها است، تفاوتهاي جنسيتي، و تفاوت هاي نگرش مرد و زن نسبت به موضوعات مختلف، مطالعاتي داشته باشيد كه در اين باره چند كتاب معرفي خواهد شد.

1- يكي از موضوعاتي كه در غني سازي روابط بين زوجي خواهيد خواند، پيرامون قاعده «ذهن خواني ممنوع» است. توضيح اينكه ذهن خواني كه منشاء يكي از اختلافات عمده در رابط بين زوجي و حتي روابط اجتماعي است به معني اينست كه زن و شوهر دليل كار ديگري را بايد از خود او بپرسند و از ذهن خواني طرف مقابل كه خطا است بپرهيزند در بسياري از موارد زن و يا شوهر عملي انجام مي دهند و يا حرفي مي زنند كه طرف ديگر با توجه به افكار اتوماتيك منفي كه در ذهن دارد آن را اشتباه تفسير مي كند و همين موضوع باعث بسياري از مشكلات در روابط اجتماعي نيز ميگردد. مثلا وقتي شخص از كنار دوستش مي گذرد و دوستش به او سلام نمي كند و يا جواب سلامش را نمي دهد، با خود مي گويد كه حتما از دست من ناراحت است و سپس مي گويد خيلي بيجا كرده كه ناراحت است و..... و فردا با او بسيار بد برخورد مي كند و اين چرخه ادامه پيدا مي كند و شيطان نيز در آن مي دمد تا كار به يك بحران تبديل شود.

2- قاعده ديگر اصل «توقع بيجا ممنوع» است، خانواده درمانگران اعتقاد دارند كه بسياري از اختلافات و مشاجرات بيم زوجي و خانوادگي براثر توقعات بيجا و غير قانوني زن و شوهر از يكديگر است. اكثر اختلافات زناشويي ريشه در توقعات نابجاي زن و شوهر از همديگر دارد، طوري كه  برخي خانواده درمانگران دعواي زناشويي را جنگ توقعات مي دانند. لذا سعي كنيد در زندگي هيچ توقعي از همديگر نداشته باشيد و كارهايي را كه براي همسرتان مي كنيد را به حساب خدا بگذاريد و پاداش كارتان را از او طلب كنيد. كمترين اثر اين كار اينست كه در مقابل محبتي كه طرف مقابل در حق شما ميكند از او سپاسگذاري گرمي مي كنيد و اين موجب گرمتر شدن كانون زندگي تان مي گردد. در حالي كه اگر توقعي باشد در مقابل محبت طرف مقابل به جاي سپاسگذاري، ناراحت مي شويد و با خود مي گوييد« تازه وظيفه اش را انجام داده آنهم بطور ناقص!».

3- اصل ديگر در روابط زناشويي و خانوادگي كه اصلي مهم در امور تربيتي نيز مي باشد« تفكيك قائل شدن و جداسازي بين رفتار سوء فرد و ارزش نهادن به ذات شخص است. يعني وقتي شخصي كار ناپسندي انجام مي دهد بلافاصه به شخصيت او هجوم نبريم. بلكه به او بگوييم كه من ذات تو را دوست دارم. اما اين رفتارت را نه، دليل اين اصل اينست كه حمله به شخصيت و ذات فرد بلافاصله او را وادار به جبهه گيري در برابر ما ميكند، و او ديگر هيچ گونه حرفي را از ما نمي پذيرد. پس در مورد رفتارهايي كه از جانب همسر يا هر شخص ديگري شما را آزار مي دهد، سعي كنيد بدون زير سوال بردن شخصيت فرد و تنها با اشاره به رفتار آزار دهنده، به طرف مقابلتان باز خورد دهيد به طور مثال: همسرتان در زماني كه نياز به توجه او داريد به شما توجه نمي كند و شما از اين رفتار او بسيار عصباني و ناراحت مي شويد. راه حل درست در اين موقعيت اين است كه در فرصتي مناسب كه طرفين شرايط روحي مناسبي داريد و مشغول كار ديگري نيستيد با هم به صحبت بنشينيد و براي همسرتان توضيح دهيد كه من از فلان رفتارت آزرده خاطر شدم. لطفاً در بيان بازخورد ها، توجه داشته باشيد كه موارد را تعميم ندهيد و به صورت كلي بيان نكنيد. به طور مثال: تو هميشه دير به خانه مي آيي. تو هيچ وقت زود به خانه نمي آيي و رفتارت مرا عصبي مي كند. استفاده از اين جملات بيشتر به ارتباطات شما لطمه وارد مي سازد. به شخصيت طرف مقابلتان توهين نكنيد و رفتار و شخصيتش را از هم تمييز دهيد. در بازخوردهايتان از قضاوتهاي ارزشي استفاده نكنيد و دليل رفتار همسرتان را پيش از آن كه خودش توضيح دهد پيش بيني نكنيد و از پيش داوري و تفسير بپرهيزيد و از خودش بخواهيد كه دليل رفتارش را توضيح دهد و درموردش به تفسير بپردازد. به اين صورت مي توانيد يك بحث و گفتگو انتقادي و در عين حال مودبانه با هم داشته باشيد به جاي اينكه احساساتتان را سركوب كنيد و يا آن قدر آن ها را انباشته كنيد كه تبديل به يك انبار باروت شويد و با نهايت خشم، جبهه گيري و .... احساستان را بيان كنيد.

4- اصل ديگري كه مي تواند به تلطيف روابط زناشويي كمك بسيار نمايد تغيير ضمير «تو» به ضمير «من» در مكالمات است، مثلا وقتي همسرتان بدون اطلاع شما به خانه همسرش رفته، وقتي برمي گردد به او نگوييد كه: تو كار اشتباهي كردي كه بدون اجازه ي من به خانه مادرت رفتي؛ بلكه بگوييد من از اينكه در خانه تنها بودم ناراحت شدم، و يا مثلا: من نيز دوست داشتم كه با هم به خانه مادرت برويم و يا مثلا از اينكه آمدم و ديدم كسي خانه نيست متاثر شدم، دوست دارم كه با من هماهنگي كني و.....علاوه بر اين شما مي توانيد جملات خودتان را به جاي اينكه به صورت منفي بيان كنيد به صورت مثبت بيان كنيد به طور مثال اگر از رفتار همسرتان كه دير به منزل آمده ناراحت هستيد، بهتر است اين گونه بيان كنيد كه: من دوست داشتم تو زودتر به منزل مي آمدي. البته مي توانيد وقتي اوضاع روحي هر دوتان بهتر شد ناراحتي خود را به او ابراز كنيد ولي فراموش نكنيد كه ابراز  ناراحتي با نق زدن و دعوا و مرافعه راه انداختن فرق دارد و مثلاً شما مي توانيد به همسرتان بگوييد من ناراحت شدم كه تو دير به خانه آمدي.

5- ميز گردي جهت گفتگو: شما مي توانيد ساعاتي از هفته را به اين موضوع اختصاص دهيد تا با همسرتان درباره مسايل و رفتارهايي كه باعث مي شود هر كدام از شما را ناراحت كند بحث كنيد و با يكديگر به بررسي راه حل هاي آن بپردازيد.

6- حرف همسرتان را به زبان خود تان خلاصه كنيد و براي او بازگويي نماييد تا او و شما بدانيد كه مسئله را خوب متوجه شده ايد. زيرا بسياري از مشكلات زناشويي ريشه در سوء تفاهم دارد يعني شوهر يك چيز مي گويد و زن چيز ديگري از آن برداشت مي كند. يكي از متخصصين مهارتهاي ارتباطي ميگويد وقتي همسرتان سعي دارد احساسش را با شما در ميان بگذارد سعي كنيد سخن او را با عبارات خود خلاصه كنيد تا بدانيد منظور او را فهميدهايد و بعد از او سوال كنيد آيا درست ميگويم. در اين شرايط هر دو به حرفهاي يكديگر گوش فرا ميدهيد. سعي كنيم از اين قانون سود ببريم و بپذيريم كه گوش دادن به حرفهاي همسر از اهميت ويژهاي برخوردار است.

7- تا جايي كه امكان دارد از كلمات «هميشه و هرگز» استفاده نكنيد. مثل اينكه ميگوييد: «هيچوقت دست به سياه و سفيد نميزني» و يا «هميشه غير منطقي عمل مي كني» زيرا از يك سو واژههاي «هرگز و هميشه» بيش از اندازه قدرتمند هستند و بيآنكه لازم باشد طرف مقابل را به موضع گيري در مقابل شما وادار مي سازند، و از سويي بسيار ضعيف هستند، زيرا طرف مقابل مي تواند به راحتي آنها را به چالش كشيده و بطلان آنها را آشكار سازد و در مقام تكذيب آن دليل بياورد، البته مردم وقتي از اين كلمات استفاده ميكنند، ميخواهند بگويند از اين موضوع به شدت ناراحت هستند و بيشتر قصد تاكيد دارند و ميخواهند مطمئن شوند كه طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولي نميدانند كسي كه فقط دو سه بار اشتباهي را مرتكب شده است چقدر از اين موضوع ناراحت ميشود.

و اما معرفي چند كتاب:

1- كتاب «مديريت روابط زناشويي» كه توسط دكتر يونسي نوشته شده بسيار مفيد است چه آنكه ايشان تجارب باليني بسيار ارزشمندي در امر مناقشات بين زوجي و خانوادگي دارد و از اين تجارب در امر نگارش كتاب فوق كمك گرفته است.

2- كتاب «تحكيم خانواده» كه شامل آيات و روايات بسيار زيبا و كاربردي در مورد تحكيم خانواده است، اين مجموعه توسط آيت الله ري شهري گردآوري شده و انتشارات علمي و فرهنگي دارالحديث و دفتر نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها آن را به چاپ رسانده است.

3-  كتاب «رضايت مندي از زندگي» كه توسط دكتر پسنديده تاليف شده و انتشارات علمي و فرهنگي دارالحديث آن را به چاپ رسانده است.

از یك سال پیش عاشق دختری شدم. تكلیف چیست ؟
بروز عشق یا علاقه افراطی، نه یك امر ماورایی و مقدس، بلكه یك فرایند ساده یا پیچیده (بسته به میزان شدت و ضعف آن) روان‌شناختی است.

پسری 16 ساله هستم. از یك سال پیش عاشق دختری شدم. تكلیف چیست ؟

پرسشگر گرامی با سلام سپاس از ارتباط تان با این مركز.

متأسفانه ما به عنوان روانشناس نمی توانیم تكلیفی برای شما برادر گرامی روشن كنیم ، ولی همه ما می دانیم كه با عدم خویشتنداری ساده و عدم حفظ حریم نگاه می­توان عاشق جنس مخالف شد

 بروز عشق یا علاقه افراطی، نه یك امر ماورایی و مقدس، بلكه یك فرایند ساده یا پیچیده (بسته به میزان شدت و ضعف آن) روانشناختی است.

تصور كنید پسری 16 ساله در اوج بحران بلوغ و نیازهای غریزی با جنس مخالف خود (با مطلوبیت ظاهری) مواجه شود. طبیعی است پسر به دلایل ذیل عاشق دختر گردد:

1ـ علاقه باعث كاهش اضطرابات ناشی از دوران بلوغ و بحران هویت ناشی از آن میگردد.

2ـ به زندگی او رنگ و بوی تازه میبخشد. معنای زندگی جدیدی برای او به ارمغان میآورد.

3ـ با ارضای ناقص جنسی از طریق تماس چشمی یا كلامی یا. . . مرهمی بر نیاز جنسی خود مینهد.

4ـ به فشار همسالان مبنی بر ضرورت رابطه با جنس مخالف و داشتن حرفی برای گفتن پاسخ میدهد.

5ـ از پراكندگی نگاه به دختران مختلف به تمركز نگاه به یك دختر خاص رهنمون میگردد.

6ـ خیال او را تا حد زیادی برای انتخاب همسر آینده آسوده میسازد.

7ـ همدم و غمخواری روحافزا برای او مهیا می سازد و. . .

در این بین پسر به دلایل گوناگون فقط به یك چیز فكر میكند و آن هم وصال دختر. علاقه افراطی او را از دیدن همه مسایل پیرامونی باز میدارد و اشتغال ذهنی همیشگی او را رها نمی سازد.

دیگر كسی را یارای بازداری ایشان نیست و گناه یا غیر گناه بودن این رابطه برای او بیمعنا میگردد.

راستی مگر عاشق شدن گناه است؟!

پسر 16 ساله روز به روز در این گرداب عاطفی غوطهورتر میگردد. خواب و خوراكش را از یاد می برد. این همه در صورتی است كه عشق دو طرفه باشد.

پسر عاشق كم كم از عملكرد سابق خود در زمینه تحصیل، روابط خانوادگی، روابط با همسالان و تمركز بر امور اساسی زندگی فاصله میگیرد. به كاهش عملكرد در زندگی روزمره دچار می‌‌گردد. در این بین به بهانه وصال دختر به صورت انفجاری به انجام فعالیتهای ویژه میپردازد، دیگر خدایش میشود آن دختر و از خدای آسمانی درخواستی جز وصال و رسیدن به او ندارد.

 پسران و دختران در این ارتباط گناهآلود به خطوط قرمز الهی یكی پس از دیگری وارد میشوند. هر كدام را به بهانهای توجیه مینمایند. این گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسیار دلانگیز است، ولی در ادامه به جنگی فرسایشی مبدل میگردند، اضطراب طرد و جدایی طرفین را فرا میگیرد و ترس لو رفتن رابطه لحظهای آنان را رها نمیكند.

دو طرف به ماسكهایی زیبا برای خوب نشان دادن خود مجهز میگردند. در هالهای از شیدایی به وعدههای سر خرمن میپردازند. پسر 16 ساله داستان ما برای وصال مشروع دختر حد اقل 5 و 6 سال باید انتظار كشد. در این 5 و 6 سال (از سرنوشتسازترین سالهای عمر) چه فرصتهایی سوخت میشود و چه وقتكشیهای بیموردی صورت میپذیرد.

بسیاری از پسران به دلایل متعددی پس از مدتی از ازدواج با دختر معشوق طفره میروند. طبق آمارهای موجود 95/0 این گونه روابط خارج از چارچوب به ازدواج ختم نمیگردد.

پسر به دلیل افت معنوی و تحصیلی به اجبار به كارهایی روی می آورد كه به هیچ وجه تصور آن را از ابتدا نمیكرد.

 آری داستان عشق آغازی دلانگیز و پایانی بس غمانگیز دارد. شكی نیست در این میان استثناهایی وجود دارد، ولی نمیتوان فرصت یك بار زندگی كردن در دنیا را به استثناها واگذار كرد.

 ماهیت عشق بسیار پیچیده است. اگر باعث كاهش عملكرد قابل توجهی در فرد گردد، رنگ و بوی اختلال نیز به خود میگیرد. در برخی علاقههای افراطی كه فرد را برای مدت طولانی از روند زندگی روزمرهاش جدا میگردد، رگههایی از افسردگی، اضطراب بالا و همچنین رفتار وسواسی و. . . مشاهده میشود.

 چون فرد معنا خاصی در زندگیاش احساس نمیكند و به نوعی دلمردگی دچار گشته است، به معنای جدیدی در زندگیاش به نام معشوق روی میآورد . برای رهایی از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهی (كه در اكثر موارد در جنس مخالف جستجو میكند) میگردد یا مانند یك فرد وسواسی برای كاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به دیدار معشوقی كه به صورت كاذب و موقتی اضطرابش را پایین میآورد بشتابد،

 این گونه عشقها از حالت سلامت كه حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضی (افسردگی، اضطراب، وسواس و. . . ) درمیآید.

مطالب بالا تصویری هر چند ناقص از ماهیت عشق بود.

حال اگر به مطالب بالا اعتقاد دارید ،می توانیم در مكاتبه بعدی به راهكارهایی برای رهایی از عشق بپردازیم . در صورتی كه به آن ها اعتقادی ندارید یا فعلاً در صدد رهایی آن نیستید، تكلیف با خود شماست.

در صورت تمایل می توانید با مشاوران این مركز با شماره 09640 بدون كد و هزینه تماس حاصل نمایید

صفحه‌ها