مشاوره

سلام خوبین؟ من دختری هستم 24 ساله و یک سالی است که در محیط کارم با یک آقا آشنا شدم. که در اوایل آشنایی من چندان به ایشان توجه نمی کردم ولی به علت محبتهایی که ایشان نسبت به من داشته اند و حس مسئولیتهایی نسبت به من ، موجب شد به مرور زمان به ایشان علاقمند شوم. من همیشه کاری را با منطق می پذیرم و تا بحال با کسی آشنا نشده ام یا اینکه ارتباط دوستی برقرار کنم. حتی خواستگاران زیادی دارم اما چون من با ایشان همکارم و ماهی یک بار همدیگر را ملاقات می کنیم نمی توانم تصمیم درستی بگیرم. دلیل کارهای ایشان چیست ؟؟؟؟؟ هر دو درس می خوانیم هردو مشغول کلاس های زبان هستیم و از لحاظ رفتاری هر دو مغرور خصوصیات اخلاقی خیلی شبیه به هم داریم.. او گاهی اوقات در رابطه با بعضی از مسائل غیر مرتبط با کار صحبت می کند اما من فقط گوش میکنم و نمی توانم صحبت کنم و صحبت ها زود خاتمه پیدا میکند حتی شده در رابطه با پخت یک غذا یا ظروف آشپزخانه هم این آقا صحبت کند اما من آن لحظه اصلا صحبت نمی کنم در صورتی که برای هر کسی بگم تعجب می کنند چون شخصیت این آقا با این حرف ها نمی خورد. یا کارها یا برنامه هایی که انجام مییدهد. ولی من دلیل این کارها رو نمی دانم. شما بگویید آقایان چه خصوصیات اخلاقی دارند و چرا اینگونه با خانم ها برخورد می کنند دلیلشان از این کار چه؟؟؟؟؟؟ خانواده ام و دوستانم اخلاق مرا میشناسند که من به هیچ کس رونمی دهم و زمان میبره تا با یکی دوست شوم و دختری هستم که در مقابل جنس مذکر کامل جدی و خشک برخورد میکنم اما من نمیدانم ایشان بابت چه چیزی اینقدر به من لطف دارن و اگر هم هیچ حسی ندارن چرا همانند بقیه همکاران برخورد عادی نمی کنند. چرا باید نگران درس من ؟حال من ؟تغذیه و کار من و... باشد و بخاطر این کار ها سبب شد که من نسبت به ایشان علاقمند شوم ولی ایشان هم همین برخورد را دارند ونتیجه ای از کار ندارم چطور بفهمم که ایشان از روی علاقه این کار ها را می کنند یا دوست دارند که منو اذیت کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ . شما بگویید من چگونه برخورد کنم و چطور متوجه هدف این آقا باشم؟ . فقط نگویید که یکی از همکارا بره باهاش صحبت کنه و نظرشو نسبت به شما بپرسه چون من هم آدم مغرور و خود خواهی هستم. و هیچ وقتم اینکار رو نمی کنم. شما میدانید مذکر ها چگونه افرادی هستند. راستی آیا هر پسری که دختری را بخواهد سریع اقدام میکند و پیشنهاد ازدواج میدهد؟ من احساس می کنم خیلی به احساساتم لطمه می خورد چون در بین خواستگاران تا به حال علاقمند نشده ام من تا به حال کسی وارد زندگی ام نشده است و حالا این آقا خصوصیاتی دارد که من به عنوان یک فرد ایده آل در نظر داشتم. شخصیتش برایم جذاب شده است. بگوئید چگونه می توانم او را نیز مانند بقیه نگاه کنم که بیشتر از این اذیت نشم و فکر وخیال نکم برای چیزی که هنوز اتفاقی نیوفتاده است و مشخص نیست او چه هدفی دارد؟

بخشي از رفتارهاي همكارتان مي توان ناشي از عشق و علاقه غريزي به جنس مخالف باشد كه به طور طبيعي خداوند آن را وجود همه انسان ها قرار داده تا آنها بتوانند با فراهم نمودن يك ازدواج سالم به زندگي مشترك روي بياورند و نسل انساني را گسترش دهند و نوع بش را از خطر انقراض حفظ كند. البته فوايد ازدواج به اين نكته فقط بسنده نمي شود بلكه هدف اصلي ازدواج رسيدن به آرامش است كه اگر دختران و پسران در امر ازدواج خود دقت كنند و با توجه به معيارهاي عقلاني كار خود را پيش ببرند، رسيدن به اين هدف متعالي، دور از انتظار نخواهد بود.
البته اين ميل و كشش و عشق و علاقه، تنها زماني ارزشمند است كه در راه درست خود قرار بگيرد و به ازدواج صحيح بيانجامد، حال اگر در جايي اين ميل و كشش غريزي به رفتارهايي خارج از چارچوب هاي شرعي و قانوني و ضوابط عقلي و عرفي و يا ارتباطات نامشروع ديگر كشيده شود و باعث شود كه دختر و پسر نامحرم بدون در نظر گرفتن چارچوب هاي شرعي و عرفي به يكديگر ابراز علاقه كنند و يا حتي رابطه دوستانه پنهاني و ارتباطات نامشروعي با هم داشته باشند و يا در جايي امكان ازدواج آنها به خاطر عللي فراهم نباشد. ولي در عين حال، اين گونه عشق و علاقه ها به جنس مخالف وجود داشته باشد و روز به روز شديدتر شود، نشانگر اين است كه اين ميل و كشش غريزي از مسير درست و مورد لحاظ شده خود، فاصله گرفته و در مسير و راه كاملاً پر خطر و آسيب زايي كه سخت جولانگاه شيطان است قرار گرفته است. از اين روي، بايد تا دير نشده و موجب آسيب ها و خسارات هاي جبران ناپذيري نگرديده در فكر چاره باشيد و خود را از غلطيدن در پرتگاه فساد و منجلاب تباهي نجات بخشيد.
رفتار كاملاً جدي و برخورد خشك شما با نامحرمان، با توصيه هاي ديني و آموزه هاي اسلامي مطابقت دارد و باعث مي شود كه بيماردلان و هوس بازان در شما طمع نكنند و در انديشه بهره برداري جنسي و سوء استفاده هاي ديگر از شما به سر نبرند، بلكه به جاي اين قبيل كارهاي مضحك و زننده به ازدواج واقعي شما بينديشند. البته هيچ اشكالي ندارد كه اگر روزي فردي به شما ابراز علاقه كرد و تمايل به ازدواج با شما را داشت، خيلي صريح و جدي به او بفهمانيد كه اگر قصد ازدواج دارد تنها مي تواند از طريق خانواده ها اقدام كند و درخواست خود را با انجام خواستگاري رسمي به سمع و نظر خانواده ها برساند تا با انجام بررسي ها و تحقيقات لازم تصميم گيري نهايي صورت گيريد. با گفتن اين جمله تا حدودي مي توان به انگيزه واقعي طرف مقابل پي برد. بيشتر كساني كه انگيزه واقعي ازدواج دارند سعي مي كنند از طريق خانواده ها اقدام كنند و هر طور كه مي توانند نظر آنها را جلب كنند. اما اگر او بهانه آورد و يا توصيه به برقراري رابطه دوستانه پنهاني براي شناخت بيشتر كرد، يقين بدانيد كه او ممكن است اغراض پليدي داشته باشد و در صدد فريب دادن و سوء استفاده از شماست و مطرح كردن بحث ازدواج و دوستي بهانه اي بيش نيست.
اين كه مي فرماييد:«آيا هر پسري كه دختري را بخواهد سريع اقدام مي كند و پيشنهاد ازدواج مي دهد؟» در جواب بايد بگوييم كه هميشه اين طور نيست. بسياري از پسران ترجيح مي دهند كه دختري را كه براي ازدواج مي پسندند او را به انحاء مختلف امتحان كنند و بفهمند كه آيا اهل برقراري رابطه با جنس مخالف هست يا نه؟ و آيا با كسي رابطه داشته است يا نه؟ اگر آن دختر به راحتي با رابطه با آن پسر تن دهد در ادامه رابطه ممكن است آن پسر از قصد ازدواج منصرف شود و بيشتر به سوء استفادهاي ديگر فكر كند. ولي اگر آن دختر سرسختي نشان دهد و به هيج وجه به تقاضاهاي آن پسر اهميت ندهد در اين صورت، انگيزه براي ازدواج و پيگيري موضوع از طريق خانواده ها بيشتر خواهد شد. اين را بدانيد كه بر اساس تحقيقات انجام شده، حتي بدترين نوع پسرها و آلوده ترين آنها ترجيح مي دهند كه با دختري پاك و دست نخورده ازدواج كنند.
البته درصد كمي از پسران ممكن است به خاطر فراهم نشدن شرايط ازدواج و يا نداشتن امكانات مادي قضيه، از رفتن به خواستگاري امتناع ورزند و ترجيح دهند كه ابتدا دل دختر را به دست آورند تا اگر به خواستگاري او رفتند از ميزان مخالفت خانواده وي بكاهند.
براي اين كه تكليف خودتان را مشخص كنيد، لازم است طرف مقابل تان را امتحان كنيد براي اين منظور دو راهكار پيشنهاد مي شود. اول اين كه اگر همكارتان اين بار به شما توجه كرد، خيلي صريح به او بگوييد كه رفتار وي در چارچوب موازين شرعي و عرفي و حيطه كاري نمي گنجد بنابراين، انگيزه اش از اين گونه برخورد ها و صحبت كردن ها چيست؟ دوم اين كه در بين همكاران خود طوري وانمود كنيد كه خواستگار ديگري داريد و قرار است همين روزها فردي به خواستگاري رسمي شما بيايد. اگر آن همكارتان انگيزه ازدواج در سر داشته باشد به طور حتم، حركتي مي كند و عكس العملي از خود نشان مي دهد. اگر متوجه شديد كه او نيز انگيزه ازدواج دارد در اين صورت، مي توانيد او را به پيگيري موضوع از طريق خانواده ها ترغيب كنيد. ولي اگر انگيزه خاصي وجود نداشت در اين صورت، او را به چشم بقيه همكاران تان نگاه كنيد و اجازه ندهيد كه او با احساسات شما بازي كند. در مواردي لازم است با جرأت ورزي و اعمال قاطعيت با او برخورد منطقي داشته باشيد تا حساب كار دستش بيايد و حد و حريم ها را رعايت كند.
موفق باشید.

پسر داییمو خیلی دوست دارم برام خواستگار اومده و از همه جهت هم کامله مامانم میگه کیس خوبیه و دلیلی برای رد کردنش ندارم از طرفی پسر داییم سنش واسه ازدواج هنوز کمه الان میگه که منو دوست داره اما نمیدونم شاید در آینده این نظرش تغییر کنه وبه کس دیگه ای گرایش پیدا کنه و در ضمن ممکنه در آینده من همچین موقعیتی نداشته باشم به نظرتون باید چیکار کنم؟ در ضمن تصور اینکه یه لحظه بخوام بدون اون و در کنار یکی دیگه زندگی کنم عذابم میده واصلا قابل هضم برام نیست. لطفا به من بگید که باید چیکار کنم

خواهر آرزوي هرجواني مخصوصا دختران جوان، داشتن ازدواجي پايدار، آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مينمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد و معيارهاي خود ساخته كه برخاسته از ديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آندو اعلام مي كند. بدين صورت كه1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم. دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
موفق باشید.

من یه دختر15 سالم و به دوستم که اونم یه ئختر15 سالش به هم لب دادیم!ما خیلی هم دیگرو دوست دایم!من که شخصا جونمم واسش میدم!شاید اگه من بهش ابراز علاقه نمیکردم الان.....!!!!!آیااینکه دوستش دارمو و شاید دوستم داشته باشه گناه؟؟؟؟؟؟؟

خواهر گرامي؛ اصولا ايجاد علاقه شديد در روابط ميان دختران جوان به علت ويژگيهايي مثل وفاداري، تعهد، و نياز به يك فردي كه براي جوان نقش يك همراز و صندوق اسرار را بازي كند، طبيعي و در بعضي موارد لازم و ضروري است. بايد توجه كرد كه اين علاقه تا وقتي كه در چهارچوب رفع نياز بزرگ انسانها يعني دوستي باشد، پسنديده و غير آسيب زاست. اما در صورتي كه سبب وقوع فرد در گناه باشد، بايد يا اينگونه روابط را ترك نمود و يا شيوه تآمل و برخورد خود با دوستان را تغيير داد.
عوامل ايجاد علاقه آسيب زا، به افراد همجنس:
1. تجارب غلط و گاها ناخواسته هم جنس خواهي در اثر ارتباط با دوستان ناباب.
2. احساس بي ارزشي و سرخوردگي در تلاش جهت ايجاد رابطه مشروع با جنس مخالف: گاها به علت فراهم نبودن شرايط ازدواج و در بعضي موارد چشيدن طعم شكست پس از برقراري رابطه با جنس مخالف، فرد از اين مسئله نااميد شده و براي جبران شكست به همجنس خود روي مي آورد.
3. نداشتن خواهر يا برادري از جنس مخالف خود در خانه، باعث ايجاد تصورات نادرست از جنس مخالف و در نتيجه برقراري دوستي هاي عميق بين همجنس مي گردد. تصوراتي مانند اينكه همه پسرها يا همه دخترها خيانت كارند، كثيفند، غير قابل اعتماد و اتكاء هستند.
4. وجود محدوديت‏هايي در محل زندگي افراد (مثلاً محل خواب دخترهاي يك خانواده از يكديگر جدا نيست و يا اهل خانواده مجبورند با هم در يك محل و در يك اتاق زندگي كنند).
5. ضعف مباني مذهبي و اعتقادي خانواده: عدم آگاهي از عواقب عشقها و علائقي كه منجر به فساد و فحشاء جنسي مي شود و همچنين عدم آگاهي از نظر شرع در رابطه با عوامل زمينه ساز انحرافاتي از اين دست جزء اصلي ترين گزينه هاي ذكر شده در همجنس گرايي است. به عنوان نمونه به موارد ذيل توجه فرمائيد:
• اجتناب از نگاه شهوت‏آميز به همجنس: روايات و آيات بيشماري در اين زمينه وجود دارد كه بدون استثناء از نگاه شهوت آميز نهي مي كند.
• پرهيز از بوسه شهوت‏آميز: امام صادق(ع)از قول رسول خدا(ص) فرموده‏اند: "كسي كه جواني را از روي شهوت ببوسد، خداوند او را در قيامت به لجامي از آتش لجام مي‏زند."(1)
• اجتناب از خوابيدن دو دختر در يك بستر: رسول خدا(ص) مي‏فرمايد: "بستر فرزندان خود را از سن ده سالگي جدا سازيد، يعني دو برادر يا دو خواهر يا برادر و خواهر زير يك لحاف نخوابند."(2)
• تقويت ايمان: هم جنس بازي بر اثر طغيان غريزه جنسي انجام مي‏شود و ياد خدا و ياد مرگ و تقويت ايمان از طريق ارتباط هميشگي با خدا و دعا و توسل در كنترل غريزه جنسي بسيار مؤثر است.
• ازدواج شرعي، چون موافق فطرت است، به فرمايش قرآن آرام بخش است؛ ولي هم جنس بازي، عملي بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خواني نداشت، تأثير سوء دارد، يعني نه تنها فاعل و مفعول با اين عمل به آرامش نمي‏رسند، بلكه باعث ايجاد استرس، سردي مزاج در روابط زناشويي، ترس از افشاء راز توسط طرف مقابل و در بعضي موارد اخاذي هاي پي در پي يكي از طرفين مي گردند. به همين دليل روايات زيادي درباره هم جنس بازي نقل شده كه بسيار تكان دهنده است. با مطالعه آن روايات، مي‏توان به پليد بودن اين عمل پي برد.
توصيه هايي در رابطه با جلوگيري از تبديل شدن روابط دوستانه به روابط خارج از چهارچوب عرفي و شرعي:
1. براي خود حرمت نفس قائل شده و به ارزش وجودي خود پي ببرد: كسي كه خود را محترم نمي شمارد حاضر است دست به هر كاري بزند تا كمبودهاي شخصيتي خود را جبران نمايد (ولو با برآورده كردن خواسته هاي نامشروع انساني ناسالم). معروف است كه: از شرِّ كسي كه خود را كوچك مي شمارد در امان نخواهي بود.
2. اگر نياز جنسي دارد، سعي كند با مؤكول كردن برآوردن خواسته هاي جنسي خود به بعد از ازدواج، تا فراهم شدن شرائط، بردباري كند.
3. تحكيم روابط سازنده با والدين و عدم كناره گيري از آنها.
4. كناره گيري از دوستان ناباب.
5. در ميان گذاشتن مشكلات شخصي با فردي دلسوز و مشاوري صالح كه اصولا مربي ها و مشاوران دبيرستان جزء اولين گزينه هاي احتمالي شما مي باشند.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 257.
2. وسائل الشيعه، ج 14، ص 171.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من و یه آقایی دو ماهه همو دوست داریم چندبار هم با هم بیرون رفتیم ولی آگاهانه رابطه ی اسلامی و حتی حریم گفتاریمونو حفظ کردیم. فعلا امکان ازدواج نداریم چون ایشون مشکل مالی و خانوادگی دارن. من چند وقته که به این نتیجه رسیدم باید رابطه مونو تا برطرف کردن مشکل ایشون کاملا قطع کنیم. چون وابستگی زیاد میشه و امکان به گناه افتادنم هست و کسی از اعضای خانوادمون ممکنه ما رو ببینن و هزار تا فکر ناجور کنن. ایشون ناراحت شدن اما من از تصمیمم کوتاه نمیام. قرار شد جدا شیم. در حالی که همچنان همو دوست داریم. میخوام سعی کنم فراموششون کنم اما چون آدم درستیه و خاطرات خیلی خوبی با هم داشتیم سختمه. چی کار کنم که دوباره سمتش نرم؟؟ چه راهکارهایی هست؟؟؟؟؟

همان طور كه مي دانيد اصل اول در اين گونه مسائل پرمخاطره اصل پيشگيري است وگرنه بعد از ابتلا معلوم نيست راه درمان خاصي وجود داشته باشد. متاسفانه شما هر چند جزء پاكترين و خويشتندارترين و معقول ترين دختران اين مرز و بوم محسوب مي گرديد، ولي به دلايلي ناملعوم پا در اين وادي بسيار پرآسيب گذاشته ايد.
بروز علاقه بين دو جنس مخالف يك امر فيزيولوژيكي است كه حتي در غير انسان ها و جمادات هم وجود دارد. اين تعلقات خاطر همچون افكار و هيجانات سمّي در تار و پود ذهن شما نفوذ مي كنند و باعث دست خوردگي عاطفي شما مي گردند. پس تا اين جا كار (هر چند شما به ترك كامل ايشان موفق شويد) به دست خوردگي عاطفي خفيف يا شديد دچار شده ايد و اين دست خوردگي خداي ناكرده شما را از چشيدن مزه واقعي يك ازدواج پاك در آينده محروم مي نمايد. هر چقدر اين دست خوردگي بيشتر شود بر شدت ناكامي ازدواج شما در آينده با هر پسري خواهد افزود. خوشبختانه شما هر چند در ابتدا كمي ناپخته عمل كرده ايد. ولي خوشبختانه در ادامه پخته تر با اين علاقه كاملا بي پشتوانه برخورد كرده ايد. قطعا پسري كه امكان ازدواج ندارد ولي با اين حال به جنس مخالف رابطه برقرار مي كند زياد زيبنده عنوان آدم درست نيست، چرا كه آدم درست هيچگاه به خود اجازه نمي دهد به خاطر نا آرامي هاي دروني خودش يك دختر معصوم را بدون هيچ پشتوانه اي از راه به دركند (و با او بيرون رود و خاطرات خوشي براي او باقي گذارد). به عنوان يك روان شناس به شما خواهر گرامي توصيه مي كنم كمي در اين جمله كه همچنان او را هم دوست داريم تجديد نظر كنيد، چرا كه رضايت دادن به محتواي آن بسيار به ضرر شما تمام خواهد شد. در آينده اين روياي شيرين خداي ناكرده به كابوس دهشتناك زندگي شما مبدل خواهد شد (هر چند شما مخالف نظر اين حقير باشيد و به هر دليلي آن را بي آسيب تا كم آسيب ارزيابي نماييد).
در هر صورت اين خود شماييد كه آينده زندگي تان تصمييم مي گيرد و راقم اين سطور به هيچ وجه قصد ندارد كه تصميم شما را به هم بزند.
در زمينه فراموشي بايد گفت اين تعلقات خاطر به جهت بار هيجاني بالايشان به همين راحتي قابل حذف و فراموشي نيستند و اساسا نيازي به حذف آنها نيست. بايد به جاي پررنگ سازي و آب و تاب دادن به اين رابطه صد درصد نامشروع (رابطه اسلامي با جنس مخالف متاسفانه در مورد شما مصداق پيدا نمي كند) به بي رنگ سازي يا لاااقل كمرنگ سازي آن بپردازيد و ماهيت واقعي اين پسر را جايگزين ماهيت دوست داشتني وي نماييد. بالاخره اين پسر با ورود سرزده به حريم ذهن تان شما را از برخي چيزها در آينده محروم كرده است و خاطرات وي آن چنان هم كه شما فكر مي كنيد قابليت به يادسپاري ندارد.
به هر ترتيب تا زماني كه شيريني اين خاطرات خيلي خوب! در زير زبان شما وجود دارد هر گونه بازداري از شروع مجدد رابطه بسيار دشوار و ناشدني است و شما بايد با غيرفعال كردن مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي سعي در جايگزين كردن مزه غير واقعي اين رابطه به جاي مزه خيالي آن نماييد. در صورت امكان از حل يك تنه ماجرا صرف نظر كنيد وبا همراهي يكي از دوستان همجنس خود يا يك مشاور متعهد و متدين سعي در پيمودن اين مسير دشوار نماييد.
موفق باشید.

فواید و مضرات جدا کردن کلاس ها و دانشگاهها و تک جنسیتی شدن چیست؟

برادر عزيز؛ از زماني كه نظام آموزشي مختلط در نظام هاي آموزشي كشورهاي جهان مطرح شد، بسياري از دانشمندان و صاحب نظران در علوم گوناگون، به خصوص علوم تربيتي و علوم اجتماعي، درباره آن به بحث و بررسي هاي گسترده اي پرداخته اند. عده اي از آنها از آن حمايت كرده و آن را شيوه مطلوبي براي تحصيل كودكان، اعم از دختر و پسر، دانسته اند. در مقابل عده بيشتري از آنان ضمن مخالفت با آن، به بيان مضرات و آثار سوء آن پرداخته و آن را يك نظام آموزشي مضر و غير مطلوب دانسته اند. در هر صورت قبل از هر گونه پيش داوري در اين باره، ابتدا برخي از اين نظريات موافق و مخالف نقل مي شود و در نهايت قضاوت به عهده خواننده محترم گذاشته مي شود.
نظر موافقان:
1. تعليم و تربيت مختلط از نوع غيرمختلط آن اقتصادي تر است.
2. غالبا گفته مي شود جو اخلاقي موسسات آموزشي مختلط بهتر از موسسات غيرمختلط است و به تعبير دكتر هريس، در مدارسي كه داراي فضاي باز جنسي است و در آن، دختر و پسر با هم اند، هيچ مشكل جنسي و گرايش هاي جنسي به طرف مقابل وجود ندارد، ولي در مدارس مجزا و غير مختلط افراد با تمايلات و گرايش هاي جنسي رشد مي كنند.
3. تعليم و تربيت مختلط با عدالت و انصاف سازگارتر است و سبب مي شود همه دانش آموزان اعم از دختر و پسر دركنار هم از همه فرصت هاي تحصيلي و امكانات آموزشي استفاده كنند.
4. تجربه تحصيل و آموزش دختران و پسران جوان در مدارس مختلط براي كارهاي گروهي آنها در آينده مفيدتر است.
5. مردان و زناني كه در موسسات آموزشي با فضاي باز و بدون قيد و بند جنسيتي تحصيل و كار مي كنند براي كارهاي مشترك در آينده در ساختن جهاني بهتر، آمادگي بيشتري خواهند داشت.
نظر مخالفان:
بيشتر دانشمندان و صاحب نظران علوم تربيتي و علوم اجتماعي با تعليم و تربيت به شيوه مختلط به مخالفت پرداخته و آن را مخالف علايق و خصوصيات و نيازهاي جنسي هر يك از دو جنس و نيز مخالف علايق و ويژگي هاي فرهنگي در جوامع گوناگون دانسته اند.
1. بيشترين مخالفت ها به تفاوت هاي زيستي و رواني دو جنس زن و مرد و در نتيجه تفاوت آنان در نيازهاي آموزشي اشاره دارد. به نظر بعضي از محققان نيازهاي آموزشي آنها به دليل تفاوت هاي موجود، آن قدر متفاوت است كه آموزش يكسان براي هر دو جنس ناممكن مي نمايد و برنامه ريزي آموزشي واحد براي هر دو گروه بسيار مشكل و به سختي قابل اجرا است.چنين برنامه هايي با ويژگي ها و نيازهاي هيچ يك از دو جنس موافق نيست و مطابق با پايين ترين استانداردهاي علمي در جهان است.
2. به دليل تفاوت هاي موجود، به خصوص اختلاف دختران و پسران در زمينه بلوغ، رقابت ها در مدارس مختلط نابرابر مي گردد و اين موضوع معمولا عامل دلسردي پسران و افت تحصيلي آنان و گاه ناراحتي هاي روحي آنها مي شود.
3. تعليم و تربيت مختلط مانع رشد بيشتر توانايي هاي ويژه و نامحسوس زنانه در دختران جوان و توانايي هاي ويژه و نامحسوس مردانه در پسران جوان مي شود.
4. هر يك از دانش آموزان دختر و پسر در صورتي مي توانند با كيفيت بهتر و مطلوب تري به تحصيل ادامه دهند كه با هم جنس هاي خود در يك كلاس تحصيل كنند و حتي داراي كارمندان اداري هم جنس خود باشند. به گفته آستين (Astin)، وقتي هم دانشجويان و هم اعضاي هيئت علمي يك آموزشكده عمدتا از يك جنس باشند، تحصيل دانشجويان در آن موسسه آموزشي تاثيرات مثبت بسياري در پي خواهد داشت. در تحقيقات ديگري نيز ثابت شده است كه مهم ترين عامل تبيين الگوهاي شغلي موفق براي زنان، تحصيل آنها در موسسات آموزشي زنانه است، نه مختلط.
5. تحصيل دانش آموزان دختر و پسر در موسسات آموزشي مختلط سلامت جسمي و روحي آنان، به ويژه دختران را به مخاطره مي اندازد.
6. دلبستگي ها و جذابيت هاي هر يك از دو جنس زن و مرد براي ديگري به خصوص در دوران جواني و نوجواني (كه البته طبيعي است) در آموزشگاه هاي مختلط، افزون بر افت تحصيلي، ناكامي ها و بي بندوباري هاي اجتماعي و اخلاقي را به دنبال دارد كه مديران اين نوع موسسات را با مشكلات بسياري مواجه مي كند.
7. اختلاط هاي اجباري بين دختران و پسران جوان، به ويژه در مدارس متوسطه، آنان را به ازدواج هاي زودرس و بدون توجه به مسائل لازم و ضروري آن مي كشاند. البته لازم به گفتن نيست كه منشا بسياري از طلاق ها و جدايي ها و در نتيجه فسادها و بي بندو باري هاي اخلاقي زنان و مردان بيوه و مجرد، همين ازدواج هاست.
8. تعليم و تربيت مختلط با حفظ دقيق تمام تفاوت هاي اجتماعي، عقلاني و فيزيكي دو دجنس و در نظر گرفتن همه نيازهاي زيستي و رواني و تحصيلي و همچنين گرايش هاي تحصيلي و شغلي آنان ناممكن است. به عبارت ديگر، ملاحظه اين تفاوت ها و نيازها و گرايش ها و سپس برنامه ريزي بر اساس آنها و آن گاه اجراي آنها بر اساس اين موارد، تنها در تعليم و تربيت غير مختلط ميسر است، نه مختلط.
اين 8 مورد تنها گوشه اي از توجيهات و دليل هاي كساني است كه با تحصيل زنان و مردان و دختران و پسران در مدارس مختلط و دركنار هم مخالف اند و با توجه به همين مسائل است كه هنوز هم بسياري از انديشه وران در عرصه تعليم و تربيت و صاحب نظران در علوم انساني با آن به مقابله برمي خيزند و هر روز اين مخالفت ها ابعاد گسترده تري مي يابد.
موفق باشید.

آیا عشق کسی را در سینه حفظ کردن گناه است ؟ آیا دوست داشتن کسی گناه دارد ؟

دوست داشتن نامحرم چنانچه منجر به كار حرام مانند نگاه يا سخن و فكر غير شرعي و ديگر محرّمات نشود، ‌اشكالي ندارد.
دوست داشتن يك امر قلبي است و گاهي خارج از اختيار انسان است، صرف دوست داشتن كسي از نظر شرع حرام نيست و گناه حساب نمي شود، مگر آن كه دوست داشتن كسي انسان را به حرام بكشاند، مثل نگاه كردن به دوست نامحرم از روي لذت و شهوت و يا صحبت كردن از روي لذت و برقراري ارتباط هاي غير متعارف و اظهار دوستي و امثال اين گونه مواردي كه انسان را به سوي گناه مي كشاند.
- به نكات زير توجه داشته باشيد:
1- اگر انسان زمينه ازدواج دارد و با قصد ازدواج كسي را دوست داشته باشد، بايد براي فراهم ساختن زمينه ازدواج اقدام كند و از راه هاي متعارف اقدام به خواستگاري نمايد.
اما اگر زمينه ازدواج ندارد و قصد ازدواج با كسي را كه دوستش دارد، نداشته باشد. بايد از عشق و محبتي كه سرانجام مطلوبي ندارد و چه بسا انسان را از خدا غافل كرده و گرفتاري ذهني و فكري و روحي ايجاد مي‌كند، پرهيز نمود.
2- ادامه دوست داشتن و دلبستگي به نامحرم كم كم به وابستگي افراطي منجر خواهد شد. وابستگي افراطي چيزي جز فرسودگي رواني و تخريب روزافزون استقلال روحي- رواني در پي نخواهد داشت. در نهايت افسردگي روحي و از بين رفتن عزت نفس و تخريب شخصيت انساني. 3- تحريك غريزه جنسي، تخيل گرايي افراطي، گرفتار شدن به دام شيطان و ارتكاب گناهان به صورت تدريجي و از بين رفتن زشتي گناه، اضطراب، تشويش و... معلول ادامه دوستي با نامحرم است. اين نوع دوستي ها و دوست داشتن از روي احساسات مقطعي و زود گذر مي باشد.
براي مبارزه با دوستي و دوست داشتن نامحرم به پيامد هاي منفي آن فكر كند و اراده و عزت نفس را در خود تقويت كند.
4- به دليل وابستگي بلكه دلبستگي اي كه نسبت به ايشان داريد، ممكن است صحبت هاي منطقي و كار شناسانه ما را ناديده بگيريد. باز حرف خودتان را تكرار كنيد.
سعي كنيد كمبودهاي عاطفي كه باعث ارتباط و احساس شده، شناسايي كنيد و از راه مناسب خودش جبران كنيد.
وابستگي رواني به چيزي يا كسي باعث كاهش عملكرد در فرد مي‌گردد. به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد. فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است، در حالي كه اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نكوهيده‌اي است.
5- هر چيزي علتي دارد. دوست داشتن هم بي علت ايجاد نمي شود.
شما «به چه دليل» آن شخص نامحرم را دوست داريد؟
ا) اگر به دليل فضايلي است كه دارد، دوست داشتن شخص صاحب فضليت به خاطر فضايلش، اشكالي ندارد. حتي اگر از جنس مخالف باشد. مثلاً قطعاً بانوان جامعه ما، برخي از شهدا را دوست دارند و اين امر اشكالي ندارد.
ب) اما اگر او را دوست داريد از اين جهت كه او جنس مخالف شماست، اين داراي اشكال است. چون محبت شهواني است. البته اين نوع محبت، تا زماني كه مبناي عمل خلافي قرار نگرفته، گناه «فقهي» نيست. اما داراي «اشكال اخلاقي» است. به اين معنا كه از «نورانيت» شما كم مي كند و شما در مواقعي از زندگي كه نياز داريد با «نور» درونتان، راه را از بيراهه تشخيص بدهيد و تصميم درستي بگيريد، به خاطر كاسته شدن از نورتان، ممكن است دچار اشتباه شويد.
شما بايد متوجه باشند كه همه چيز در چارچوب فقه قرار نمي گيرد. چه بسا امري از حيث «فقهي» بلا اشكال باشد اما از حيث «اخلاق» درست نباشد. سر و كار فقه با اعمال و رفتار جوارحي ما و احكام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مكروه) است اما سر و كار اخلاق با جوانح ما و با «فضيلتها و رذيلتها» است.
ج) شايد او را دوست داريد به خاطر برخي فضيلتها و كمالات...
اما اگر همين فضايل و كمالات به همين صورتي كه در اين شخص نامحرم هست، در شخص هم جنستان بود، آيا باز هم او را «به همين نحو» دوست داشتيد؟ پس در اين حالت هم جاي احتياط است. يعني ممكن است همان «محبت شهواني» (كه از لحاظي يك امر طبيعي است ) از اين كانال وارد شود. و آدمي هم چون ناخودآگاه مايل است خودش را مبري از هر گونه خدشه و ايرادي ببيند، لذا متوجه اين امر نشود. يا متوجه بشود ولي خود را به تغافل بزند.
- حاصل سخن اينكه:
علاقه مند‌شدن به كسي كه نامحرم است، تا زماني كه به صورت عمل غير شرعي در خارج نمايان نشود، گناه نيست، اما استمرار داشتن اين حالت ممكن است عوارض و پيامدهاي روحي، رواني و اجتماعي نامطلوب داشته باشد.
اظهار علاقه به نامحرم اگر همراه با كار حرامي باشد جائز نيست و حرام است. نگاه به نامحرم، حرف ها و شوخي هايي كه باعث تحريك شهوت مي‌شوند و خلوت كردن با نامحرم هم از گناهان است. ممكن است شيطان با استفاده از سياست گام به گام، اين امور را بي جلوه نشان دهد تا منجر به گناه مخفي شويم. امام علي عليه السلام فرمود:‌ «اتّقوا معاصي الله في الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاكم»(1)از گناه كردن در خلوت بپرهيزيد، زيرا آن كس (خدا) كه شاهد است (‌روز قيامت) حاكم و قاضي خواهد بود. همچنين امام كاظم(ع) فرمود: «حضرت مسيح به اصحاب خود فرمود:‌ گناهان كوچك كه انسان آن ها را به حساب نمي آورد از مكر هاي شيطان است. شيطان آن ها را پيش چشم شما كوچك جلوه مي‌دهد و كم كم آن ها زياد مي شود و شما را احاطه مي كند.»(2) انسان مؤمن مخصوصاً جوانان كه زمينه رشد كمالات در وجودش بيشتر است، بايد با پيمودن طريق صداقت و پاكي، به قلّه كمالات دست بيابد و به جايي برسد كه خدا به ملائكه اش به واسطه او افتخار كند.
پي نوشت ها:
1. ميزان الحكمه‌، محمدمحمدي ري شهري‌، مكتب الاعلام الاسلامي‌، قم. عنوان 1369.
2. همان، عنوان 1372.
موفق باشید.

سلام.من دختری 16ساله هستم. مدتیه که به کلاسی درسی میرم .اونجا دبیر مرد هم تدریس میکنه. اولش به همشون بی اعتنا بودم.ولی تابستون گذشته یکیشون واسمون درباره خودش گفت.گفت وقتی تو سن مابوده افکارش مثل مابهم ریخته بوده گفت که درستون رو خوب بخونیدوخلاصه کلی درس زندگی دادمن اون موقع حال روحیم واقعا بد بود وحرفاشون ارومم میکرد.کم کم عاشقش شدم.دوماه بعد اون ازاون موسسه وکلا این شهر به شهر دیگه ای رفت ولی من ودوستم که اونم دوسش داره ایمیلشو گرفتیم وماهی یه باربهش ایمیل میدیم وابراز دلتنگی میکنیم اونم جواب میده وابراز دلتنگی میکنه.ولی از وقتی دوسش دارم عذاب وجدان گرفتم حس میکنم خدا باهام قهره بارها توبه کردم اما حس میکنم منو نمیبخشه.من دربارش فکر میکنم ولی من هرگز درموردش فکربدی به سرم نزده.اونقر عذاب وجدان دارم که حاضرم پارودلم بگذارموازش دل بکنم ولی خیلی بده که یهو بهش دیکه ایمیل ندم به نظرتون چه کارکنم؟وایا واقعا خدا از من بدش میاد؟کارمن تاحالا غلط بوده؟

همان طور كه مي دانيد نوجوانان در اين سنين دچار بسياري از نوسانات رواني و تلاطمات روحي مي گردند. بحران هاي مختلفي از جمله بحران هويت، بحران تحصيلي و كنكور، بحران جنسي و... آنان از هر سو فرا مي گيرد. اضطراب و ناآرامي از جمله چيزهايي است كه نوجوانان در اين سنين آن را تجربه مي نمايند. بي شك وقتي ما مضطربيم ناخواسته به دنبال آرامشگر دروني و بيروني مي گرديم و اين آرامشگرها در بسياري موارد كاذب و موقتي هستند. مثلاً بسياري از دختران هم سن و سال شما به افرادي همچون بازيگران و فوتباليست ها عاشق مي شوند. حال آن كه اين عشق كاذب و موقتي است و در اين گونه موارد توصيه مي شود به جاي عشق درماني به درمان تخصصي اضطراب و افسردگي از طريق مراجعه به روانشناس باليني پرداخت. مثلاً اگر شما به جاي اين ارتباطِ ايميلي با اين آقا، به ارتباط مشاوره اي و روان شناختي با يك روان شناس خانم بپردازيد به مراتب حال و روز شما بهتر خواهد شد و اين بهبودي به مراتب پايدارتر و لذت بخش تر است. احساس گناه و عذاب وجدان هم در برخي موارد چيزي جز يك نوع فكر وسواسي و افسرده وار نيست. عذاب وجدان امر مثبتي است، ولي اگر به افراط گرايد ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد.
اين عذاب وجدان شما بيش از هر چيز حكايت از پاكي درون شما دارد و پاكي درون يعني اين كه شما صددرصد لياقت محبوب خداشدن را داريد. شما محبوب خداييد و نبايد با سوء ظن، به خداوند بنگريد.
البته اين رفتار شما چه از نظر شرعي و چه از نظر روان شناختي درست نيست و بايد به تدريج يا يكباره آن را حذف نماييد. حذف آن بايد با جايگزيني يك رفتار سالم (كه روان شناس به شما مي آموزد ) صورت پذيريد.
به راحتي مي توان به جاي ايميل درماني به ساير تكنيك هاي آرام بخش سالم و بي خطر دست يازيد. متوجه باشيد كه مرور زمان بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد، ولي بهتر است اين زمان را به همراه يك مشاور امين مرور نماييد. به عنوان يك دختر زيرك و عاقل از خود بپرسيد كه آيا اين ارتباط ايميلي، اثر درماني بر من داشته است يا نه؟ اگر واقعاً اين چنين بود شما ديگر نيازي به هيچ آرامشگري از جمله ايميل به استاد نداشتيد، چرا كه شما بعد از اين مدت بايد بهبودي كامل يافته باشيد.
سعي كنيد از اين به بعد در حد امكان در مجاورت جنس مخالف قرار نگيريد، چرا كه جنس مخالف خودش بزرگترين استرس است. بي شك هرگونه رابطه با جنس مخالف (چه استاد، چه غير استاد) در كنار آرامشگري كاذب اوليه، بسيار بر سطح اضطراب شما مي افزايند و اضطراب بيشتر مساوي است با احساس گناه بيشتر.
مشاوره با يك خانم از همجنس خودتان بهترين و مشروع ترين آرامشگر شما خواهر مومن و پاك دامن مي باشد. هر چقدر در اين سمت گام برداريد به صورت روزافزون به خدا نزديك و نزديك تر مي گرديد.
موفق باشید.

با سلام من الان 5 ساله معتاد به استمناع هستم ولی هربا خواستم ترک کنم بعد چندین روز باز وسوسه شیطان و نیاز جنسی بدلیل سنم باعث شد باز برم دنبالش خواهش میکنم این سوال رو از یکی از بزرگان دین بپرسید و جواب من رو بدید بعدشم بابا جوان 24 ساله توی مملکت که زن صیغه ای هم برای رفع نیاز پیدا نمیشه و نمیتونه زنم بگیره چه کار کنه با تشکر

پاسخ:
همان طور كه مي دانيد، دين اسلام كامل، پويا و جامع است و به همين دليل بايد براي همه شرايط و در هر عصر و مكاني پاسخ گو باشد. قبل از پاسخ به سوال شما لازم است نكاتي را مقدمتا بيان كنيم.
1. همه ما به عنوان انسان هاي مسلمان بايد قبول كنيم كه هر چه مي خواهيم، نمي توانيم در اين دنياي مادي كه آميخته با محدوديت است به دست آوريم. پس عفت ورزي هنري است كه براي همه پسنديده و براي جوانان ما شايسته تر است.
2. اسلام به عنوان ديني واقع گرا و آرمان خواه، شريعت اعتدال گرا نيز هست؛ لذا نه رهبانيت را تجويز مي كند و نه كمونيسم جنسي را؛ بلكه اساسي ترين راه حل را ازدواج و تشكيل كانون گرم خانواده مي داند كه در تعاليم دينيف ازدواج محبوب ترين بنياد الهي دانسته شده است. رسول خدا مي فرمايند: خداوند متعال مرا به رهبانيت نفرستاد، بلكه بر اساس دين يكتاپرستي كه آسان گير و با گذشت و بزرگواري است برانگيخت ... پس هر كس كه فطرت و آئين ما را دوست دارد بايد بر سنت من الگوگيري كند و از جمله سنت و آئين من ازدواج است.(1)
3. اگر ازدواج دائم ممكن نشد و بلوغ جنسي به بحران مي انجاميد، راه حل اضطراري به عنوان ازدواج موقت را مقرر نموده است.
مشكل اين است كه ما در هر سه مرحله، دچار معضل شده ايم؛ زيرا فضاي فرهنگي و اخلاقي جامعه، به دلايل مختلف از جمله جوان بودن جامعه، گسترش بي حد و مرز آزادي ها، تهاجم فرهنگي، غفلت مسولان از جوانان و مشكلات آنان و خلاصه ناامن بودن و تا حدي رواج ابتذال، عفاف و پاكدامني را به امتحاني سخت مبدل ساخته است. و متاسفانه تكنولوژي مدرن، اعم از اينترنت، ماهواره، موبايل و رسانه ها، نيز ابزاري شيطاني شده اند كه به بلوغ زودرس دامن مي زنند.
از سوي ديگر ازدواج كه در تعاليم قرآني و نبوي با آسان ترين شيوه ها و به دور از تشريفات صورت مي گرفت و يك پيمان مقدس بين زن و مرد بود متاسفانه با تشريفات فراوان و چشم و هم چشم، به صورت يك قراردارد و متاسفانه خياباني و به دور از آگاهي و آينده نگري صورت مي گيرد و به همين دليل بسياري از آنها به جدايي و طلاق مي انجامد.
چه قدر از جواناني كه به خاطر مهريه زياد دختران، نمي توانند ازدواج كنند و يا حتي قدمي پيش بگذارند. چون وضعيت پسران جواني را ملاحظه مي كنند كه به دليل مهريه سنگين قبل از تشكلي خانواده و سامان يابي عاطفي و جنسي، جز احساس مسئوليت سنگين و پرداخت هزينه هاي تشريفاتي فراوان، بهره اي از ازدواج نبرده اند. پس بهترين گزينه براي حل اين معضل كم كردن توقعات از سوي خانواده ها و عروس و داماد است و توجيه اينكه تا شرايط مالي و اقتصادي كاملا برآورده نشود نبايد به سراغ ازدواج رفت، كلامي ناصحيح است.
اما در جواب شما چه بايد كرد به نكات ذيل توجه كنيد.
1. اگر به هر دليل، فردتوانايي تحمل غريزه جنسي و خودكنترلي جنسي را نداشت، و اگر به هر عذر و بهانه اي، تسليم اوهام ذهني خودش شد(خواهان زندگي تجملاتي و آماده از هر جهت براي شروع زندگي)، و يا مشكلات به حد ي بود كه توان ازدواج دائم را نداشت، ازدواج موقت تنها راه حلال براي حل مشكلش است.
2. كسي كه قصد دارد بي خطرترين راه را برگزيند، نبايد توقع داشته باشد كه از همان ابتداي زندگي، همه شرايط زندگيش فراهم باشد. بگونه اي كه اگر همه شرايط فراهم نبود از ازدواج خودداري كند. تجربه نشان داده كه وضعيت زندگي انسان به لحاظ مالي، پس از ازدواج به مراتب بهتر از دوران مجردي است.
3. كساني كه زندگيشان را با امكانات اوليه مادي آغاز كرده و آن را با همياري و همدلي و به تدريج ساخته اند، احساس غرور مي كنند و اكنون كه به گذشته نگاه مي كنند، احساس مي كنند كه همان سختي ها و كمبودها نيز به گونه اي لذت بخش بوده است. پس در مسائل اقتصادي بايد به خدا توكل كرد و در صورت آمادگي ازدواج، از مشكلات مالي بعد از آن نهراسيد و در صورتي كه كمبودهايي وجود داشته باشد، مقابله با مشكلات با دست هاي توانمند خودتان، بسيار لذت بخش تر خواهد بود.
4. بايد توجه كرد كه مخاطب اصلي و عمده ازدواج موقت، پسران مجرد و زنان همسر از دست داده مي باشند، نه دختران مجرد و مردان متاهل. به عبارت روشن تر كساني كه نياز به اين نوع ارضاي جنسي دارند و خطري آنان را تهديد نمي كند.
5. در هر صورت ما نيز قبول داريم كه به دلائلي خاص مانند حساسيت هاي عرفي و ترس از آلوده كردن اين حلال الهي به مسائل ديگر، تاكنون ازدواج موقت نتوانسته به رسميت شناخته شود. بنابراين در وضعيت فعلي بهترين توصيه، ازدواج آسان است.
البته باز هم تاكيد مي كنيم كه توصيه اصلي ما بر ازدواج دائم است و ازدواج موقت را به عنوان يك راه فرعي و اضطراري معرفي مي كنيم. به طوري كه اگر بنا به شرايطي مرد يا زن نياز به ارضاي جنسي داشت و از راه ازدواج دائم ممكن نبود، از طريق ازدواج موقت و به طور مشروع اقدام كند و از آلودگي ها و زيان هاي بي بند و باري و گناه به دور بماند.
نكات تكميلي براي تعديل جلوگير از فشارهاي جنسي
1. از تماشاي رفتارها و برجستگي‏هاي بدن جنس مخالف و صحنه‏هاي تحريك كننده جدا خود داري كنيد امام صادق(ع) فرمود: «نگاه تيري از تيرهاي شيطان است و چه بسا نگاهي اندوه‏هاي زيادي در پي داشته باشد».
2. گوش ندادن به آوازها و موسيقي‏هاي تحريك‏كننده و مبتذل. در حديثي از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان رجلا سأله عن سماع الغناء فنهي عنه و تلا قول الله عز وجل: «ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولاً(2) «و قال يسأل السمع عما سمع والفؤاد عمّا عقد والبصر عما ابصر؛ مردي از آن حضرت درباره شنيدن آواز محرك پرسيد. حضرت از آن نهي كرده و اين آيه را خواندند: «به يقين گوش و چشم و دل هر يك مورد سؤال خواهند بود» و فرمود: گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد. (3)
3. اجتناب شديد از نشست‏هاي غفلت‏زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريك‏آميز.
4. پرهيز از فكر و ترسيم صحنه‏هاي محرك در ذهن و خيال. عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي‏كند كه حضرت(ع) فرمود: عيسي به اصحاب خود گفت:... موسي به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما دستور مي‏دهم كه فكر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين كه زنا كنيد. زيرا كسي كه خيال زنا كند مانند كسي است كه در خانه‏اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا كند.چنين كاري گرچه خانه را نمي‏سوزاند، ولي زينت و صفاي آن را مكدر كرده و فاسد مي‏كند.(4)
5. از قرار گرفتن در خلوت و تنهايى اجتناب كنيد.
6. از بيكار ماندن شديدا پرهيز كنيد.
7. سعى كنيد در اجتماعات و تجمع‏هاى مختلف شركت فعال داشته باشيد.
8. با افراد اجتماعى و با نشاط و در عين حال متدين و متشرع معاشرت كنيد.
9. افكار و انديشه‏هاى مختلفى كه به ذهنتان خطور مى‏كند ، منظم كرده و دسته‏بندى نمائيد.
براي دريافت راه هاي عملي جهت ترك خودارضايي در نامه هاي بعدي با ما همراه باشيد.
پي نوشت ها:
1. فروع كافي، ج 5، ص 494.
2. اسراء، آيه36.
3. مستدرك‏الوسائل، چاپ قديم، ج 2، ص 459.
4. وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 240.
موفق باشید.

صفحه‌ها