سلام.چرا این همه بدحجابی رواج پیدا کرده وکسی هم کاری نمیکنه-نه خود مردم ونه مسئولین-اگه واقعا آخر الزمان اینه پس نباشیم بهتره-به خدا بعضی موقعها با خودم میگم کاشکی به دنیا نیومده بودم.به خدا این قدر عذاب میکشم که وقتی میبینم یه بانوی مسلمان ایرانی با بی حجابی کامل اومده بیرون و از اون بدتر شوهرش هم باهاش هست و هیچ تذکری هم نمیدهد.روراست بگم چرا این همه مردهای ما بی غیرت شدن-قدیما دل آدم که میگرفت میومدیم بیرون و یه قدمی میزدیمو هوایی میخوردیم ولی متاسفانه تو این زمونه آدم نمیتونه یه قدمی بزنه-تا از دم حیاط میام بیرون چهره های بد حجاب نمایان میشن.والا ما هم آدمیم و میخواهیم یکم راحت بتونیم از طبیعت خدا لذت ببریم ولی مجبوریم سرمون رو پایین نگه داریم.چرا این همه دیانت کم شده وبی توجهی بهش زیاد-بابا مگه ما حضرت نوح یا پیامبر نیستیم که این همه تقوا و صبر داشته باشیم-خواهش میکنم یه جواب قانع کننده بدید و الکی حرفای کلیشه ای نگید.به خدا رو راست بگم که به دین مردمم خیلی حساسیت دارم.این چه دوروزمونه ای شده که بدون هیچ توجهی خانم با آرایش های خیلی وقیح میاد بیرون و از همه بدتر اون مرد نامردش هم انگار نه انگار که بابا ما مسلمانیم از خدا خجالت نمیکشی از حضرت فاطمه خجالت بکش-به خدا امیدم به اینکه دین مردم درست بشه خیلی کم شده-راست راست دروغ میگن و بعدشم میگن چه آدم زرنگیه-نمیگم من خوبم ولی چه توقعی داریم تا امام زمان ظهور کنه-و چرا الکی دعا کنیم.یه کار خلاف اسلامی انجام میشه ولی قریب به 90 درصد جوانهای کشور ما اونو تایید میکنن.به عنوان مثال ماجرای آقای فرهادی که زن نامحرم را در آغوش گرفته و بوسیده بود و خبرش تو سایتهای خبری خودمون بود و وقتی به نظرات نگاه کردم میدیدم بالای 95 درصد نظرها تایید کننده رفتار بد آقای فرهادی بود و نوشته بودن این چیزا چون تا حالا تو کشور ندیدیم برامون سخته و گفته بودن متاسفیم برای کسانی که این چیزا رو بزرگ میکنن.انگار نه انگار که مسلمونن.با این وضع نمیونم ازدواج کنم چون متاسفانه بزرگترامون اجازه ازدواج اسلامی رو نمیدن.از اون گذشته به ازدواجم زیاد توجه نمیکنم چون با خودم میگم چرا ازدواج کنم و باعث شم تا آینده فرزندانم تو این جامعه آلوده زندگی کنن.البته من نمیخوام جلوی زندگی کسی رو بگیرم و اصلا کاره ای نیستم ولی خودتونو بزارید جای من.از ظهور امام زمان هم تو دوران خودم تقریبا ناامیدم.فکر نکنید این حرفارو به خاطر ماهواره نگاه کردن یا چیزای دیگه میگم.خداروشکر نگاه نمیکنم ولی تو این چند سال زندگیم خیلی چیزا رو فهمیدم والان تو باتلاق فکری بدی گیر کردم.تو رو خدا یه جوابی بدهید که قانعم کنه و از این ناامیدی درآم و خواهشا جوابای کلیشه ای ندید.با تشکر
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بر اساس آنچه از قرآن كريم استفاده مىشود، عامل اصلى سقوط انسان غفلت است و متقابلا كليد ترقى و تعالى انسان، خودآگاهى و توجه به خدا است. توجه به خود متفرع بر توجه و آگاهى نسبت به سه امر است: مبدأ، معاد و راه بين مبدأ و معاد. انسان اگر خود را شناخت، خدا را شناخته است: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ(1) و اگر به هويت انسانى خود توجه كرد، به خدا توجه كرده است؛ چرا كه هويت انسانى انسان جز نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى(2) و عين تعلق و ربط به ذات اقدس احديت چيز ديگرى نيست.
يكى از راه هايى كه قرآن براى «توجه» معرفى مىكند «تفكر» است. البته تفكري كه با مداومت همراه است. در مراحل تفكر، انسان به اين نتيجه مىرسد كه آفرينش جهان بيهوده و عبث نبوده، بلكه در پى غايت و هدفى است. هدف نهايى خلقت انسان اين است كه با اختيار خود راه تكامل را پيموده و مستحق دريافت رحمت الهى و بهشت و نعمت هاى ابدىِ خداوند شود. البته چون اختيارْ مطرح است، از اين رو ممكن است انسان هايى نيز با سوء استفاده از اختيار خود، گناهان و اعمال ناشايستى انجام مىدهند و مستحق غضب و سخط الهى و دوزخ و عذاب او گردند. اما مهم آن است كه اگر اين مسايل براى انسان روشن شد حالات و روحيات و افكار انسان تغيير مي كند و به اين واقعيت مي رسد كه انسان موجودي دو بعدي است و موجود دو بعدي نمي تواند فارق از بعد ديگر خود به حيات حقيقي اش ادامه دهد و به كمال برسد.
در بين موضوعاتي كه زمينه تغيير در انسان را فراهم مي كند، تفكر پيرامون دنيا و آخرت و مقايسه بين آن دو از اموري است كه نقش موثرتري دارد. يعني پس از آن كه به اين نتيجه رسيديم كه زندگى انسان محدود به اين دنيا نيست و پس از مرگ نيز در آخرت ادامه خواهد يافت، مقايسه بين اين دو زندگى، و تفكر در باره آنها مىتواند كمكى مؤثر براى پيمودن مسير تكامل باشد. قرآن كريم نيز مىفرمايد: كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ؛(3) اين گونه خداوند آيات [خود را] براى شما روشن مىگرداند، باشد كه در باره دنيا و آخرت بينديشيد. پس از آن كه توجه پيدا كرديد كه علاوه بر زندگى دنيا، آخرتى نيز در كار است، اكنون دنيا و آخرت را در كنار هم بگذاريد و آن دو را با هم مقايسه كنيد.
اگر انسان درباره خصوصيات هر يك از زندگى دنيا و زندگى آخرت تأمل و آنها را با هم مقايسه كند، به روشنى درمى يابد كه زندگى آخرت بسيار بهتر از زندگى دنيا است و اصلاً با آن قابل مقايسه نيست. در اين ميان، ما چون موجوداتى مادى هستيم و بيشتر با محسوسات سر و كار داريم، به طور طبيعى به زندگى دنيا گرايش داريم و زرق و برق دنيا خيلى زود چشم ما را پر مىكند. بسيارى از انسان ها فريفته و دل باخته دنيا و لذت هاى آن مىشوند، به گونهاى كه از آخرت و زندگى بى نهايتِ آن غافل مىكردند. انسان نيز دو قلب و دو دل ندارد كه يكى را به دنيا بدهد و يكى را به آخرت! طبعاً وقتى دل باخته دنيا گرديد، جايى براى آخرت باقى نمىماند: ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ(4) خداوند براى هيچ كس در درونش دو دل ننهاده است. اين يكي از علل زندگي تك بعدي در غرب است.
با توجه به آن چه گذشت مي توان گفت:
به طور كلي غفلت از توجه كامل به اين كه خداوند در همة حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است، ضعف در خودشناسي و نداشتن درك درست از خويشتن و فروكاستن ارزش انساني خود تا سرحد حيوانات، عدم شناخت پيامدهاي ناگوار دنيوي و اخروي شهوت پرستي در دنيا و آخرت، ضعف اراده و تبعيت از هواي نفس، فراموشي عواقب زيان بار گناه، فراموشي مرگ و آخرت، ناديده گرفتن هدف از خلقت انسان و ... از جمله عواملي است كه سبب غوطه ور شدن انسان ها در ماديات و پيروي ايشان از هواي نفس و ... شده است كه نتيجه آن همان مواردي است كه دست مايه گلايه شما شده است.
تنهاراه نجات نيز، افزايش آگاهي هاي مردم و توجه ايشان به حقيقت دنيا و آن چه درون آن است مي باشد.
برادر گرامي؛
ما نيز چون شما دوست داريم جامعه اي عاري از گناه و زمينه هاي گناه داشته باشيم و در ان به راحتي زندگي كنيم. اما نبايد فراموش كنيم كه طبق آيات قرآن، شيطان دشمن قسم خورده انسان است. نبايد انتظار داشته باشيم به راحتي دست از سر ما بردارد. در هر لباسي كه باشيد و در هر كجا كه باشيد، شيطان در كمين نشسته است. شيطان، موجودي است كه ما را ميبيند و ما او را نميبينيم. كار او فقط وسوسه كردن و زينت دادن به گناهان يا دشوار نشان دادن امور نيك است. براي در امان ماندن از او بايد به كسي پناه ببريم كه شيطان را ميبيند؛ ولي شيطان او را نميبيند كه خداوند قاهر بيناست. قرآن ميفرمايد:
"وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَـَنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُو سَمِيعٌ عَلِيم؛ (5) اگر از شيطان وسوسهاي به تو رسد، به خدا پناه بر! زيرا او شنواي داناست".
خداوند ميفرمايد: پناه ببر، نه اينكه بگو پناه ميبرم. مثل اينكه وقتي آژير خطر ميزنند، فوراً بايد به پناهگاه رفت. اگر با زبان بگويد:خدايا! به تو پناه ميبرم، ولي عملاً كاري انجام ندهد، فايدهاي ندارد. چطور وقتي شيپور خطر را به صدا در ميآورند، انسان ميلرزد و مضطرب ميشود؛ وقتي شيطان وسوسه ميكند، نيز انسان بايد بترسد و به پناهگاه برود. شيطان اول وسوسه ميكند. بعد به دام مياندازد. بعد سواري ميگيرد.
اميدواريم خداوند زمينه هدايت همه افراد را مهيا بفرمايد. در خصوص ازدواج و توليد نسل در شرايط كنوني، لازم است با همكاران بخش تلفني به شماره (096400) صحبت كنيد. لذا در اين پاسخ به آنها اشاره اي نمي كنيم.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه وفاء، بيروت،1404 ه.ق، ج 2، ص 32.
2. حجر(15) آيه 29.
3. بقره (2) آيات 219ـ220.
4. احزاب (33) آيه 4.
5. اعراف (7) آيه 200.
موفق باشید.