پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
میزان علم پیامبر (صلی الله علیه وآله)
علم پیامبر از سوی خدا و بر اساس حکمت به ایشان عطا می‌شود. پیامبر ظرفیت دریافت علم غیب را دارد؛ اما آن علم در زمان خاص و به اقتضای نیاز به او افاضه می‌شود.

پرسش:

 آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) همه چیز را می‌دانست؟ اگر همه چیز را می‌دانست، چرا خداوند در قرآن به او فرمود ﴿وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾؛ یعنی از من بخواه که علمت را زیاد کنم؟ یا چرا خیلی اوقات پیامبر (صلی الله علیه وآله) به پرسش‌ها پاسخ نمی‌داد تا به ایشان وحی شود؟

پاسخ:

برخی آیات و روایات نشان‌دهندۀ آگاهی پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) از همۀ اسرار هستی اعم از خلقت و شریعت است. همچنین بر اساس آیات و روایات، ایشان «دانشمندترین» فرد امت به شمار می‌آید؛ به ‌گونه‌ای که هیچ‌کس در سطح علم او نیست؛ برای مثال پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: «ای مردم، هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است ...» (۱). این عبارت نشان‌دهندۀ شمول تمام علوم دست‌یافتنی برای ایشان است.

با وجود این، شواهدی هم نشان‌دهندۀ افزایش‌پذیری علم پیامبر (صلی الله علیه وآله) است؛ مانند انتظار ایشان برای نزول وحی در پاسخ به پرسش‌های مردم یا درخواست افزایش علم در قرآن کریم، آنجا که خداوند می‌فرماید: «پس به تلاوت قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود؛ و بگو پروردگارا، علم مرا افزون کن» (۲). آنچه بیان شد، پرسش‌هایی درباره گسترۀ علم پیامبر (صلی الله علیه وآله) ایجاد می‌کند که در ادامه به بیان و تحلیل آنها می‌پردازیم.

نکتۀ اول: علوم عادی پیامبر (صلی الله علیه وآله)

رسول خدا (صلی الله علیه وآله) یک زندگی عادی و شخصی دارد که در آن مانند دیگر مردم از علوم عادی و اکتسابی استفاده می‌کند و طبیعتاً این علوم افزایش‌یافتنی است. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‎کند: «بگو من قدرتِ [جلبِ] سودی و [دفعِ] زیانی را از خود ندارم؛ جز آنچه خدا خواهد و [غیب هم نمی‌دانم]. اگر غیب می‌دانستم، به‌یقین برای خود از هر خیری فراوان و بسیار فراهم می‌کردم و هیچ گزند و آسیبی به من نمی‌رسید. من فقط برای گروهی که ایمان می‌آورند، بیم‌دهنده و مژده‌رسانم» (3).

نکتۀ دوم: علوم غیبی پیامبر (صلی الله علیه وآله)

افزون بر مقام شخصی پیامبر (صلی الله علیه وآله)، ایشان دارای جایگاه حقوقی نیز هستند؛ یعنی در جایگاه پیام‌آور الهی و راهنمای بشر، شأنی دارند که امکان دسترسی به علم غیب را برایشان فراهم می‌کند؛ زیرا مقام هدایت‌گری با ناآگاهی از حقایق سازگاری ندارد. درواقع حقیقت علم غیب به ‌طور مطلق در اختیار خداوند متعال است؛ اما خداوند بنا بر حکمت و مصلحت، بخشی از آن را در اختیار پیامبران منتخب خود قرار می‌دهد (4). از‌این‌رو پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) از طریق وحی و شنیدن کلام خدا، به تمامی آنچه برای هدایت بشر لازم است، دسترسی می‌یابد و به امور غیبی آگاه می‌شود. بنابراین اگر پیامبر منتظر شنیدن وحی است یا از خدا وحی بیشتری درخواست می‌کند، نشانۀ وابستگی کامل به منبع علم الهی و فروتنی در برابر خداوند است.

نکتۀ سوم: گستره علم پیامبر (صلی الله علیه وآله) پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به دلیل اتصال ویژه با منبع علم الهی، از امکان برخورداری از علم غیب برخوردار است و به بسیاری از حقایق پنهان آگاهی دارد. در تبیین این مسئله، توجه به سه نکته ضروری است:

1. محدوده علم غیب پیامبر: برخی از حقایق غیبی حتی برای پیامبر نیز دست‌نیافتنی است. مهم‌ترین نمونه، ذات اقدس الهی است؛ زیرا ذات خداوند بی‌نهایت است و عقل هیچ مخلوقی توان احاطه کامل بر آن را ندارد. همان‌گونه که امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) می‌فرمایند: «خردها را بر حد و نهایت صفات خود آگاه نکرده است، اما مانع از شناخت در حد ضرورت نیز نشده است» (5)؛ یعنی راه شناخت اجمالی برای هدایت باز است، اما درک کامل تنها مخصوص خداست.

2. تفاوت شأنیت با فعلیت: پیامبر از شأنیت برخوردار است؛ یعنی ظرفیت دریافت علوم غیبی را دارد. اما این مسئله به ‌معنای فعلیت دائمی همه این علوم نیست. ممکن است در لحظه‌ای خاص هنوز از جزئیاتی آگاه نباشد، ولی چون راه دریافت آن علم برایش گشوده است، هر زمان که ضرورت ایجاب کند، آن علم به او افاضه خواهد شد.

3. استفادۀ حکیمانه از علم غیب: پیامبر (صلی الله علیه وآله) از علم غیب همیشه و در همه شرایط استفاده نمی‌کند، بلکه بهره‌گیری از آن تابع حکمت و ضرورت است. نقل شده است که شتر پیامبر (صلی الله علیه وآله) در یکی از سفرها گم شد و ایشان از همراهان خواستند به جستجوی آن بپردازند. برخی منافقان با تمسخر گفتند: «این چه پیامبری است که جای شترش را هم نمی‌داند»؛ اما حضرت (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «همۀ آنچه از آسمان برای شما می‌گویم از سوی خداست؛ شترم در آن دره است و افسارش به بوته‌ای گیر کرده» و همین‌گونه نیز یافت شد (6). این روایت نشان می‌دهد پیامبر در شرایط خاص و به اقتضای نیاز از علم غیب بهره می‌برد، نه اینکه همواره از علم غیب بهره‌مند شود؛ زیرا ایشان الگوی بشر است و باید زندگی‌اش شبیه دیگر انسان‌ها باشد تا بتوان در رفتار و قضاوت و سلوک از او الگو گرفت (7).

نتیجه:

علم پیامبر (صلی الله علیه وآله) کامل‌ترین علمی است که برای هدایت بشر لازم است؛ اما این علم به اراده و افاضه الهی وابسته است، نه مستقل و ذاتی. ایشان ظرفیت آگاهی از هر حقیقتی را دارد؛ ولی فعلیت آن علوم تابع حکمت و نیاز است. بنابراین دعا برای افزایش علم یا انتظار برای وحی به ‌معنای کم‌دانشی نیست، بلکه نشانۀ بندگی، فروتنی و پذیرش مدیریت الهی است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) الگویی انسانی است، نه موجودی فراتر از بشر؛ بنابراین باید در زمان مناسب و به ‌مقدار نیاز، علوم لازم برای هدایت را از خدا دریافت کند، نه زودتر و نه بیشتر.

پی‌نوشت‌ها:

1. «مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللَّهُ فِی‏» (محمد بن احمد فتال نیشابوری؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین؛ قم: انتشارات رضی، 1375 ش، ج 1، ص 93).

2. ﴿وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾ (طه: 114).

3. ﴿قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ﴾ (اعراف: 188).

4. ﴿عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَدا إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُول﴾ (جن: 26 ـ 27)

5. «لَمْ یُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِیدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ یَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِه‏» (سید رضی؛ نهج‌البلاغه؛ قم: انتشارات مشهور، 1379 ش، خطبه 49).

6. محمدباقر مجلسی؛ بحار الانوار؛ چ 2، بیروت: داراحیاء التراث العربی؛ 1403 ق، ج 18، ص 109.

7. ﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً﴾ (احزاب: 21).