تعریف دقیق توحید افعالی چیست؟ آیا اهل سنت توحید افعالی را قبول دارند یا نه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود توحيد افعالي يك باور ديني است كه همه فرق اسلامي با آن اعتقاد دارند، گرچه ممكن است تفسير ها و بر داشته اي متفاوت از آن ارايه دهند. با توجه به اين نكته حال بايد گفت:
منظور از توحيد در افعال اين است كه خداوند در هيچ يك از افعال خود، محتاج يار و ياوري نيست و فاعل هر فعلي كه از او سر مي زند، منحصراً ذات واحد اوست.
به عبارت ديگر: همان گونه كه خداوند در ذات خود شريكي ندارد، در فاعليت نيز هيچ گونه شريكي ندارد «ماشأ اللّه لا قوّة إلاّ باللّه »(1) هر چه خدا بخواهد،]همان مي شود[ نيرويي جز به ]قدرت[ خدا نيست. خداوند فاعل مستقل است و به هيچ چيز در فاعليت خود نيازمند نيست. ضمن آن كه فاعل تمام افعال عالم خدا است و همه چيز به اراده او صادر مي شود.
منظور از اين كه فاعلي در كنار فاعليت خداوند نيست، فاعل عرضي است نه طولي.
توضيح:
فعلي كه در خارج صورت مي گيرد، گاهي چند فاعل در كنار يكديگر آن را انجام مي دهند. مثلاً يك سنگ را كه پنج نفر در كنار يكديگر از زمين بلند مي كنند، هر يك از آنها فاعلي در عرض و در رتبه ديگران است.
اما گاه ممكن است چندين فاعل در طول هم قرار گيرند و فعلي انجام شود; براي مثال، چندين توپ كه در طول هم قرار دارند، اگر با ضربه پا توپ اول به حركت در آيد و به توپ دوم و سوم و... برخورد كند ،همه به حركت در مي آيند. در اين مثالبه نظر مي رسد كه حركت پا صرفاً فاعل حركت توپ اول است و توپ اول فاعل حركت دوم و...; اما در حقيقت، فاعل حقيقي حركت هاي دوم و سوم، نيروي پا است و فاعليت و محرك بودن توپ هاي اوّل و دوم در طول و در اثر فاعليت پا مي باشد.
پس از بيان مثال فوق، معلوم مي شود، فاعل هاي طبيعي و انساني در جهان، در عرض فاعليت خداوند نيستند ؛يعني خود آنها مستقل در تأثير نيستند. چون فاعليت نامدود الهي به آنها محدود مي شود.
پس اين فاعل ها در طول فاعليت خداوند هستند و خداوند هر كاري را كه بخواهد انجام بدهد، با آفرينش فاعل و اسبابش آن كار را انجام مي دهد.(2)
گفتني است كه در نگاه عارفان وحكماي ژرف انديش همه حوادث جهان‌، زندگي انسان ها حتي اعمال و افعال ما، خواه خوب باشد يا بد‌، از يك نظر مربوط به خداست‌; زيرا او است كه به ما قدرت داده و اختيار و آزادي اراده بخشيده است‌; بنابراين آن‌چه اختيار مي‌كنيم و با آزادي اراده انتخاب مي‌نماييم‌، خلاف خواست خدا نيست. هيچ چيزي در نظام هستي بدون اراده و مشيت الهي صورت نخواهد گرفت و اين همان توحيد افعالي است‌، ولي در عين حال اعمال به ما نسبت داده مي‌شود. اين انتساب صحيح است، زيرا عامل تعيين كنندة عمل‌، اراده و اختيار ماست. به همين دليل در برابر اعمال‌مان مسؤوليم و استناد اعمال ما به خدا، از ما سلب مسؤوليت نمي‌كند.
زيرا فعل و اختيار انسان در طول خواست و اراده خداوند است، به اين معنا كه خداوند خواسته انسان توان خواستن و انتخاب را داشته باشد; يعني خداوند خواسته است كه انسان آزاد و مختار باشد. در ميان دو راه نيك و بد هر يك را كه خواست، به خواست خويش برگزيند و به سعادت يا شقاوت اختياري برسد. پس هر يك را گزينش كرد، از نظر تكويني خلاف اراده خدا انجام نداده ؛يعني همان طور كه خدا خواسته آزادانه عمل كرده، ولي از نظر تشريعي بر خلاف قانون و دستور و راهنمايي سعادت بخش او عمل كرده و خود را به شقاوت و هلاكت افكنده است‌.(3)
پي نوشت:
1. كهف(18)آيه 39.
2. ر. ك: معارف قرآن آية اللّه مصباح يزدي، انتشارات در راه حق قم 1365 ش . ؛ 3 ـ 1، ص 78 ـ 116.
3. ر ك: غرويان، بحثي مبسوط در آموزش عقايد،مؤسسة انتشارات دارالعلم قم 1378 ش . ج 1، ص 83 و 95.
موفق باشید.