1.مگر جانشینی حضرت علی(ع)دستور پیامبر نبوده است ودستور پیامبر دستور خدا نبوده است؟پس چرا زمانیکه خلافت را به کس دیگری دادند حضرت علی هیچ کاری نکردآیا نباید دستور خدا وپیامبر را اجرا می کرد؟؟؟ 2.چرا ما در نماز های خود از مهر استفاده می کنیم مگر زمان پیامبر هم استفاده می شده؟ 3.ما که امامت را قبول داریم آیا ضروری نیست که امام زمان(عج)حکومت را به دست بگیرد؟

پرسش: شيعه يا سني
1.مگر جانشيني حضرت علي(ع)دستور پيامبر نبوده است ودستور پيامبر دستور خدا نبوده است؟پس چرا زمانيكه خلافت را به كس ديگري دادند حضرت علي هيچ كاري نكردآيا نبايد دستور خدا وپيامبر را اجرا مي كرد؟؟؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين گونه نيست كه امام علي براي باز پس گيري حق غصب شده خويش سكوت كرده باشد و اعتراض نكرده باشد. آن حضرت تلاش بسياري نمود، اما مردم از پيوستن به او سر باز زدند.
بعد از رحلت نبي گرامي اسلام (ص) و غصب خلافت و كنار گذاشتن حضرت علي (ع) از صحنه سياسي و تصميم گيري در امور جامعه اسلامي، آن بزرگوار لحظه اي درنگ نكرد و براي باز پس گيري حق مسلّم خويش تلاش بسيار نمود.
امام علي - طبق گفته «ابن قتيبه دينوري» - شب‌ها حضرت فاطمه را سوار بر چار پاياني مي­كرد و در مجالس انصار مي­گردانيد. فاطمه(س) از آن‌ها مي­خواست از امام علي پشتيباني كنند، آنان در پاسخ مي‌گفتند:
اي دختر رسول خدا ! بيعت ما با ابوبكر انجام شده و كار از كار گذشته است. نمي‌توانيم نقض بيعت كنيم. اگر شوهر تو قبل از ابوبكر به سوي ما مي­آمد، به او مراجعه كرده و رهبري او را مي پذيرفتيم. (1)
حضرت براي اثبات حقانيت خود بارها با استدلال‌ها و احتجاج‌هاي متين خود، از خليفه و هواداران او انتقاد و به آن‌ها اعتراض مي‌كرد، ولي مرور ايام و سير حوادث نشان داد كه اعتراض‌ها سودي ندارد و خليفه و هوادارانش براي حفظ قدرت پافشاري زيادي دارند.
در اين هنگام امام بر سر دو راهي سرنوشت سازي قرار گرفت:
يا مي‌بايست به كمك خاندان رسالت و علاقه مندان خود قيام و با توسل به زور و قهر و غلبه، حكومت را قبضه كند،
يا وضع موجود را تحمل كرده و در حد امكان به حل مشكلات مسلمانان و انجام وظايف خويش بپردازد؟
از آن جا كه هدف در رهبري الهي، مقام و قدرت و موقعيت نيست، اگر رهبري اسلامي بر سر دو راهي قرار گيرد و ناگزير باشد از ميان مقام و هدف يكي را برگزيند، بايد از مقام دست كشيد و هدف را مقدم داشت. امام علي در چنين وضعيتي، راه دوم را انتخاب كرد.
حضرت در ارزيابي اوضاع و احوال جامعه اسلامي و خطراتي كه آن را تهديد مي‌كرد، به اين نتيجه رسيد كه اگر در گرفتن حكومت اصرار بورزد و به زور و قدرت متوسل شود، وضعي پيش خواهد آمد كه تمام زحمات رسول خدا و خون‌هاي پاكي كه در راه بارور­ كردن نهال اسلام ريخته شده، هدر برود.
حضرت مي‌فرمايد: « رداي خلافت را از تن بيرون كردم و از آن كناره گيري نمودم، در حالي كه در اين فكر فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها و نداشتن نيرو، به پا خيزم و يا در اين محيط پر خفقاني كه به وجود آورده­اند، صبر كنم ؟ عاقبت ديدم صبر به عقل و خِرَد نزديك تر است. صبر كردم، ولي حالم شبيه كسي بود كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد!». (2)
خطرهايي كه در صورت قيام حضرت جامعه اسلامي را تهديد مي‌كرد:
1. امام اكثر دوستان فدايي و صميمي خود را از دست مي‌داد. از طرفي بسياري از صحابه كه به حكومت امام راضي نبودند، كشته مي­شدند. بديهي است با پيش آمدن چنين وضعي، قدرت مسلمانان به ضعف مي­گراييد و با يك حمله دشمنان، سقوط مي‌كرد.
2. بسياري از قبايل و گروه‌ها در سال‌هاي آخر عمر پيامبر مسلمان شده و هنوز نور ايمان در دل آنان نفوذ نكرده بود؛ وقتي با خبر شدند پيامبر رحلت كرد، گروهي پرچم ارتداد را بلند كرده و عملاً با حكومت اسلامي در مدينه به مخالفت برخاستند.
قيام امام براي خلافت در چنين وضعي به صلاح اسلام و مسلمانان نبود.
3. علاوه بر خطر مرتدان، خطر بزرگ عده اي بود كه ادعاي نبوت كردند، مانند مسيلمه كذّاب و سجاح، كه هر كدام با جمع نيروهاي زياد قصد حمله به مدينه، مركز حكومت اسلامي را داشتند.
4. خطر احتمالي حمله روميان مسيحي به سرزمين‌هاي اسلامي، در صورت دو دستگي مسلمانان.
در عين حال امام در اين دوران 25 ساله بيكار نبوده و خانه نشين و عزلت گزيني نفرمود.
فعاليت هاي امام در طول اين مدت:
1. تفسير قرآن و حل مشكلات بسياري از آيات و تربيت شاگرداني مثل ابن عباس ؛
2. پاسخ به پرسش‌هاي دانشمندان ملل جهان، به خصوص دانشمندان يهودي و نصاري ؛
3. تبيين احكام شرعي مسائل جديدي كه سابقه نداشت ؛
4. تربيت و پرورش گروهي كه ضميري پاك و روحي آماده براي سير و سلوك و حفظ تشيع علوي داشتند؛
5. تلاش و كوشش براي تأمين زندگي بسياري از مستمندان، تا آن جا كه با دست خود باغ احداث مي‌كرد و قنات حفر مي‌نمود و آن را در راه خدا انفاق مي‌كرد؛
6. مشاور خوب و مورد اعتماد دستگاه خلافت در مسائل سياسي و حل مشكلاتي مهمي كه بر سر راه حكومت به وجود مي‌آمد. (3)
پي‌نوشت‌ها:
1. الامامة والسياسة، ابن قتيبة الدينوري، تحقيق الشيري،ج1، ص29، چاپ اول، سال چاپ 1413 - 1371 ش، ناشرانتشارات شريف الرضي.
2. نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه3.
3. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، ص 64ـ 72. موسسه امام صادق (ع) ، قم، 1379ش.
پرسش: 2.چرا ما در نماز هاي خود از مهر استفاده مي كنيم مگر زمان پيامبر هم استفاده مي شده؟
2.چرا ما در نماز هاي خود از مهر استفاده مي كنيم مگر زمان پيامبر هم استفاده مي شده؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت: سجده كردن بر مهر لزومى ندارد. معتبر و واجب اين است كه بر خاك يا سنگ يا چوب و هر چيزى كه از زمين است( غير از معدنيات و خوردنى ها و نوشيدنى ها و پوشيدنى ها)
سجده كرد. بنابراين،
اين كه فعلاً مرسوم شده است كه بر مهر سجده مي‌‌‌‌‌‌‌كنند،
اولاً : به جهت اين است كه چون سجده بر خاك در مساجد و در خانه ها با مشكلاتى همراه است، خاك را به صورت مهر در آورده اند كه سهل الوصول باشد و مشكلى از نظر نظافت و ريخت و پاش نداشته باشد.
دوم: در روايات، سجده بر تربت حضرت سيد الشهدا(ع) تمجيد و تشويق شده است.
اهل سنت و شيعه در موارد زيادي از احكام سجده با هم اتفاق نظر دارند، زيرا هر دو گروه، سجده بر خاك، سنگ، چوب و ديگر روييدني‏هاي غير خوردني و غير پوشيدني را جايز مي‏دانند، اما شيعه معتقد است سجده بر غير اين موارد صحيح نيست. واجب است كه سجده بر خاك يا يكي از موارد فوق باشد، علت اين مطلب رواياتي است كه وارد شده است.
امام صادق (ع) فرمود: "لا تسجد الا علي الارض أو ما أنبتته الأرض القطن و الكتّان؛ سجده نكن . مگر بر زمين يا بر آنچه از زمين مي رويد مگر پنبه و كتان".(1)
زراره از امام باقر (ع) سؤال كرد كه آيا مي توان بر قير سجده كرد؟ حضرت فرمود: "نه. بر لباس و پشم و ميوه هاي خوردني و معدني ها و بر اجزاي حيوان و بر پر پرندگان نيز سجده كردن جائز نيست".(2)
علي بن جعفر از برادرش حضرت موسي بن جعفر سؤال كرد: آيا انسان مي تواند از فرش حرير و سجاده حرير، همين طور از فرش ديباج و سجاده ديباج استفاده كند؟ روي آن ها بخوابد، تكيه دهد، بايستد، نماز بخواند؟ امام فرمود: خوابيدن، نشستن و ساير استفاده ها از آن ها اشكالي ندارد، اما نمي­تواند روي آن ها سجده كند.(3)
شيخ طوسي نقل مي كند: اجماع فقهاي شيعه سجده كردن بر زمين است. احتياط نيز همين است كه بر زمين سجده شود، ولي اهل سنت سجده بر پنبه و كتان و مو و پشم را اجازه مي دهند، ولي نظر آنان بر خلاف احتياط و مخالف رواياتي است كه از طريق اهل بيت و از پيامبر وارد شده است. در كتاب الفقه علي المذاهب الاربعه آمده است:
سجده بر هر چيز جايز است. حتي دستار دور سر، به شرطي كه پاك باشد، اما پيروان ابوحنيفه سجده بر دستار را در صورت ناچاري مكروه دانسته‏اند، ولي اماميه مي‏گويد سجده جايز نيست. مگر روي زمين يا آن چه زمين آن را روياينده. نيز بايد از آن چه خوردني و پوشيدني و معدني است نباشد.(4)
بنابراين اهل سنت، فرش و قالي و موكت را زمين مي دانند، ولي نمي توان پذيرفت قالي و موكت زمين است. در ضمن اين كار خلاف احتياط است.
سجده بر خاك (زمين) و استفاده از مهر از زمان پيامبر وجود داشته است. رافع بن ابي رافع از پيامبر (ص) نقل مي كند كه حضرت فرمود: "نمازتان كامل و صحيح نمي شود. مگر اين كه در سجده، پيشاني را بر زمين بنهيد".(5)
در روايت ديگر فرمود: "جعلت لي الارض مسجداً و طهوراً"(6) زمين براي من محل سجده و موجب طهارت (تيمم) قرار داده شده است. ام سلمه از پيامبر (ص) نقل مي كند كه خطاب به شخصي فرمود : "يا أفلح! ترّب وجهك ؛ (7) اي افلح! صورتت را به خاك بمال".
از سلمان نيز نقل شده: "تمسّحوا بالأرض فانها بكم برّه؛(8) پيشاني خود را به زمين مماسّ كن، چون زمين مانند مادر تو است و تو را دوست دارد".
از زمان رسول خدا(ص) برخى اصحاب بر سنگ سجده مى كردند. جابربن عبداللَّه انصارى(9) و «مسروق بن اجدع»(10) اين كار را مى كردند؛ چه در وطن بودند و چه به هنگام مسافرت.
جابر بن عبدالله انصارى مى‏گويد: با پيامبر (ص) نماز ظهر مى‏گزاردم كه يك قبضه از ريگ‏ها را در كف گرفتم تا سرد بشوند و بتوانم بر آن ها سجده كنم. (11)
يكى از صحابه از اين كه پيشانيش به خاك برسد اجتناب مى‏كرد . پيامبر بدو فرمود: پيشانيت را بر خاك بگذار. (12)
يكى از اصحاب بر پيچ عمامه‏اش سجده مى‏كرد كه پيامبر با دست خود عمامه را از پيشانيش بر داشت.(13)
روايات ديگر اهل سنت دلالت دارند كه پيامبر بر حصير و خمره (گل كوزه) سجده مى‏فرمود. (14)
نيز مسلمانان قطعه‏اى از سنگ‏هاى كوه مروه را مى گرفتند و بر آن سجده مى كردند.
اين سخن روشن، بي‏پايگي گفتار كساني را كه همراه داشتن قطعه‏اي از خاك و تربت را شرك و بدعت مي‏پندارند، اثبات مي‏كند. معلوم مي‏گردد كه پيشتازان تاريخ اسلام بدين كار مبادرت مي‏ورزيدند.(15)
از نظر تاريخي نيز وقتي رسول خدا به مدينة منوره تشريف آوردند و دستور ساختن مسجدالنبي را دادند، در آن زمان مسجد فرش نداشت . پيامبر روي زمين و خاك هاي مسجد سجده مي­كردند. در زمان ابوبكر و عثمان و عمر و حضرت علي نيز روي زمين مسجد سجده مي نمودند. بنابراين تمام نمازهاي پيامبر روي زمين بود. سجده هاي پيامبر و مسلمانان صدر اسلام، روي خاك بود. پس قطعاً سجده بر خاك صحيح است. شيعيان كه روي خاك سجده مي­كنند، به واسطه پيروي و متابعت از رسول خداست؛ پس قطعاً نمازهاي شان صحيح است.
از طرف ديگر چون شرط است كه محل سجده بايد از هر نجاستي پاك باشد و سجده بر زمين نجس جايز نيست، شيعيان قطعه اي از خاك پاك (مهر) را به همراه خود دارند،‌ تا هر وقت خواستند نماز بخوانند، ‌بر آن خاك پاك سجده كنند. زيرا نمي دانند خاك و زميني كه بر آن مي خواهند سجده كنند، پاك است يا نه، بدين جهت يك قطعه خاك پاك را كه يقين به طهارتش دارند، انتخاب مي كنند و بر آن سجده مي كنند.
علاوه بر اين، چون سجده عنوان خضوع و خشوع در مقابل عظمت پروردگار را دارد و نمازگزار بايد بهترين اعضاي بدن را كه پيشاني است، بر زمين بگذارد، پس سر بر خاك گذاشتن در حالت عبوديت و بندگي، بيش تر دلالت بر خضوع و خشوع در پيشگاه پروردگار دارد.
پي‌نوشت‌ها:
1. شيخ طوسي، الخلاف، نشر موسسه اسلامي، قم 1412 ق، م 112 و 113.
2. همان.
3. محمد ابراهيم جناتي، فقه تطبيقي، نشربوستان كتاب، قم، 1387ش، ص 94.
4. عبد الرحمان جزيري، الفقه علي المذاهب الاربعه , بيروت، دارالفكر.1415 ق، ج 1، ص 232.
5. الخلاف، مسئلة 112 و 113.
6. مجلسي، بحارالأنوار، نشر دار الاحيا التراث العربي بيروت، 1403 ق، ج 16، ص 316.6.
7. علي متقي، كنزالعمال، نشر موسسه الرساله، بيروت، 1413ق، ج7، ص460، حديث هاي 19776 و 19777 و 19778.
8. همان.
9. بيهقي، سنن بيهقى، شر موسسه البعثت، بيروت، 1413 ق، ج 1، ص 439.
10. محمد بن سعد، نشر دار الاحيا التراث، العربي بيروت 1405 ق، ج 6، ص 79.
11. احمد، مسند احمد، نشر دار الفكر بيروت 1415 ق، ج 3، ص 327.
12. كنزالعمال، ج 7، ص 465، حديث شماره 19810.
13. بيهقي . سنن بيهقى، ج 2، ص 105.
14. مسند احمد، ج 6، ص 179، 309، 331، 377، و ج 2، ص 192، 198.
15. سيد رضا حسيني‏نسب، شيعه پاسخ مي‏دهد،نشر موسسه طه، قم 1378 ش، ص 108.
پرسش: 3.ما كه امامت را قبول داريم آيا ضروري نيست كه امام زمان(عج)حكومت را به دست بگيرد؟
3.ما كه امامت را قبول داريم آيا ضروري نيست كه امام زمان(عج)حكومت را به دست بگيرد؟
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بين اعتقاد به ضرورت وجود امام و در رأس حكومت بودن امام تفاوت وجود دارد. آنچه مسلم است همواره در زمين حجتي است كه مسئوليت هاي خاص هدايت بشر و ديگر امور بر عهده او است و هيچ گاه زمين از وجود او خالي نيست؛ مثلاً در روايتي آمده است: «لو بقيت الأرض بغير إمام لساخت»؛ (1) «اگر زمين بدون امام باشد، از هم متلاشي مي گردد».
از اين دسته احاديث معلوم مي شود كه وجود حجت و امام معصوم در عالم ضروري و دائمي است؛ اما اينكه حكومت هم بايد دردست امام معصوم باشد،هر چند مطلوب و مهم است، ولي مانند اصل وجود امام در هر زماني، ضرورت ندارد، از ميان ائمه معصومين(ع) فقط امام علي و امام حسن(عليهما السلام) در بخشي از دوران امامتشان، حكومت هم داشتند. بنابراين ضرورت داشتن وجود امام، به اين معنا نيست كه حكومت هم حتماً بايد در اختيار امام باشد.علاوه بر اينكه خود ائمه، فقهاي جامع الشرايط را بعنوان نائبان عام خود معرفي كرده اند كه در زمان غيبت امام،رهبري جامعه اسلامي را بر عهده داشته باشند.
پي نوشت:
1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، چ دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1388 ق، ج 1، ص 179.

موفق باشید.