من نمیدونم بین شهوت و محبت چه فاصله ای هست.
من دوستم رو خیلی دوست دارم و در مواقعی که واقعا افسرده هستم یا خسته در اغوشش می رم و اون رو می بوسم ولی در این میان ارضا به شهوت نمیشم یعنی الت تناسلی من حالت شهوت به خود نمی گیره ولی باز نمی دونم این یک احساس عاطفیه یا شهوت
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بايد توجه داشته باشيد كه در سنين نوجواني و جواني بسياري از محبتهاي بين افراد، عشق و علاقهها نسبت به جنس مخالف و يا به همجنسان برخاسته از غريزهي جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي و از آثار رواني آن به شمار ميرود و از تبعات دوران بلوغ به حساب ميآيد. البته ممكن است خود فرد متوجه آن نشود و يا موقتاً باعث برانگيختگي جنسي و فوران شهوت او نگردد. اما به هر حال، خاستگاه اين گونه محبتها ريشه در غريزهي جنسي و تمايلات ناهشيار جنسي دارد. البته اين گونه محبتها، عشق و علاقههايي كه بين افراد ايجاد ميشود مادامي كه منجر به زير پا نهادن چارچوبهاي شرعي و قانوني، ضوابط عقلي و ملاحظات عرفي نگردد و لذت جنسي به همراه نداشته باشد و يا ترس افتادن به گناه در ميان نباشد، گناه و حرام نيست. اما اگر احساس ميكنيد كه با اين كار به تدريج شهوت و تمايلات جنسيتان برانگيخته ميشود بايستي از بوسيدن و در آغوش گرفتن دوستتان بپرهيزيد. تماس جسمي و لمس بدن ديگران خصوصاً براي نوجوانان و جواناني كه دوران بلوغ را پشت سر گذاشته اند طبيعتاً، باعث برانگيختگي جنسي آنها ميگردد.
اين را هم بدانيد كه هر چيزي در اين عالَم حد و مرز مشخصي دارد به همين خاطر، كميت و كيفيت ارتباط با دوستتان نيز از اين امر مستثني نيست. ارتباط با دوستان و داشتن محبت، عشق و علاقه نسبت به آنها هرگز نبايد از حد خود فراتر رود و به دلبستگي شديد و به مرز وابستگي رواني برسد كند و يا چنان شدت يابد كه افراد را از پرداختن به امور مهمتر زندگي همچون تحصيل، كار و كارهاي مهمتر ديگر بازدارد و فكر و ذهن آنها را شديداً مشغول سازد.
اگر علاقه شما به دوستتان آنقدر زياد شده كه او را درمان همه دردهاي خود ميدانيد و يا فقط در كنار او به آرامش ميرسيد و در فراغش غمگين و نالانيد، بدانيد كه شما دچار آفت عشق شده ايد و به دوستتان وابستگي رواني پيدا كرده ايد. همان طور كه عرض كرديم انگيزههاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق و وابستگيها دارد و انگيزههاي دروني و عاطفي نيز به آن دامن مي زند به همين خاطر، تمييز احساسات عاطفي با تمايلات جنسي به اين سادگيها امكان پذير نيست چرا كه اين قبيل چيزها شديداً در هم تنيده هستند چون هم تمايلات جنسي خالي از احساسات عاطفي نيست و هم احساسات عاطفي از تمايلات جنسي حتي به صورت ناهشيار مبرّا نيست. تنها چيزي را كه ميتوان در اين جا از هم تفكيك كرد جنبه گناه بودن اين دو چيز است. يعني اگر در جاي اين گونه احساسات عاطفي و تمايلات جنسي خارج از چارچوبهاي شرعي و قانوني گردد و يا خوف افتادن به گناه را به همراه داشته باشد در اين صورت، بايد از اين نوع احساسات و تمايلات اجتناب كرد و يا آنها را تعديل نمود و در سطح نازل قرار داد تا منجر به گناه و عمل حرام نشود.
توجه داشته باشيد كه براي رهايي از افسردگي به غير از پناه بردن به آغوش دوستان راهكارهاي جايگزين بهتري وجود دارد چه خوب است آنها را امتحان كنيد. خلأهاي عاطفي، بيمعنا بودن زندگي، افسردگي، وسواس، اضطراب و برخي ديگر از آشفتگيهاي روحي و اختلالات رواني، فرد را مستعد ابتلا به وابستگي رواني و عشق و علاقههاي افراطي ميكند و روز به روز بر شدت آن ميافزايد و اوضاع را بدتر ميكند، چنانچه اين گونه حالات را در خود مشاهده ميكنيد، توصيه ميشود براي درمان و پيگيري مراحل درماني به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد.
موفق باشید.