با سلام اخیرا دو مسئله در زندگی من به وجود آمده که در آن نیاز به مشاوره دارم 1)من آدم حسودی هستم به طور کلی خودم را زیاد با دوستانم مقایسه میکنم و دوست دارم از آنها بهتر شوم به طوری که طبیعتم تاحدودی برگشته و از ضرر دیدن دوستان خود خوشحال میشوم

2)من با شفاعت مشکل دارم مثلا یک انسان تمام عمر خود را خدای زندگی میکند و یک شیعه که گاهی در پیچ و خم زندگی پایش لغزیده و مورد شفاعت قرار میگرد هر دو از آتش نجات پیدا میکنند من در تفکرات تنهایی خود حالت دوم را انتخاب می کنم و همین مسئله پر پرواز به عرش را از من گرفته است و نمیگذارد تمام تلاشم را برای خدایی شدن انجام دهم

پرسش: تفكرات اشتباه
با سلام اخيرا دو مسئله در زندگي من به وجود آمده كه در آن نياز به مشاوره دارم 1)من آدم حسودي هستم به طور كلي خودم را زياد با دوستانم مقايسه ميكنم و دوست دارم از آنها بهتر شوم به طوري كه طبيعتم تاحدودي برگشته و از ضرر ديدن دوستان خود خوشحال ميشوم

پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
كيفيت استعدادهاي آدمي و نحوي شكوفايي آنها به عوامل مختلف ژنيتكي و محيطي آنان بستگي دارد، حتي در دوقلوهاي همسان كه هر دو در يك لحظه و از يك مادر و در يك شرايط كاملاً مساوي متولد شده اند، نمي‌توان گفت كه هر دو از استعداد يكساني برخورداند، حتي اگر هر دو داراي استعداد يكساني باشند، باز نمي‌توان گفت كه ميزان شكوفاي استعدادهاي آن دو در آينده شبيه به هم و يكسان خواهد بود. با اين اوصاف تكليف بقيه مردم كه اين چنين شرايط يكساني همانند دوقلوهاي همسان و يك تخمكي ندارند معلوم است. امروزه بحث تفاوت‌هاي فردي و منحصر به فرد بودن يكايك انسان‌ها از اصول پذيرفته شده در مجامع علمي است.
با اين توضيحات و بر اساس اصل تفاوت‌هاي فردي كاملاً مشخص مي‌گردد كه مقايسه اي كه شما بين خود و دوستان‌تان انجام مي‌دهيد و موفقيت‌ها، توانايي‌ها و استعدادهاي خود را با آنان مقايسه مي‌كنيد، از اساس غلط است و هيچ مبناي درستي ندارد بنابراين، نبايد از موفقيت آنها در عرصه‌هاي مختلف و يا از عدم موفقيت خود در كسب برخي پيشرفت‌هاي علمي و عملي ناراحت و نگران گرديد. البته اگر شما در اين زمينه كوتاهي كرده ايد و آن گونه كه مي‌بايست تلاش ننموده ايد و يا از فرصت‌ها استفاده نكرده ايد در آن هنگام تنها بايد از خودتان و از عملكردتان ناراحت باشيد نه اين كه نسبت به دوستان‌تان احساسات ناخوشايندي داشته باشيد. اين گونه احساسات منفي حكايت از برخي صفات رذيله‌ي اخلاقي دارد كه متأسفانه در شما ظاهر گشته است كه مي‌تواند از لحاظ روحي و رواني به شما آسيب جدي وارد كند.
توجه داشته باشيد، يكي از نواقص بزرگ و جبران ناپذير انسان كه گاه به صورت يك غريزه‌ي نفساني بروز مي كند و وجدان خير انديش و آگاه را به زنجير مي كشد و انسان را از رسيدن به موفقيت، آمال و آرزوهاي حقيقي زندگي باز مي دارد، «حسد» يا بدخواهي است، شخص حسود نمي تواند كسي را در آغوش آسايش مشاهده كند و همواره از ديدن نعمت و موفقيت ديگران، در خود احساس فشار و سنگيني مي كند.
در تعاليم اسلامي از حسادت به عنوان يك بيماري، بلكه بدترين و خطرناك ترين بيماري اخلاقي ياد شده است، درمان اين بيمارى اخلاقى مانند درمان صفات رذيله ديگر بر دو اساس استوار مى‏باشد.
الف) درمان علمي يا نظري
در قسمت «علمى‏» شخص حسود بايد روى دو چيز مطالعه و دقت كند يكى پيامدها و آثار ويرانگر حسد از نظر روح و جسم و ديگر ريشه‏ها و انگيزه‏هاى پيدايش حسد.
همان گونه كه شخص معتاد به يك اعتياد خطرناك، بايد سرانجامِ كار معتادان را بررسى كند و ببيند آنها چگونه سلامت و تندرستى خود را از دست داده و زن و فرزند و حيثيت اجتماعى آنها بر باد مى‏رود و با دردناك‏ترين وضعى در جوانى جان مى‏سپارند و نه تنها كسى از مرگ آنها ناراحت نمى‏شود، بلكه مرگ او را سعادتى براى خانواده و فاميل و دوستانش مى‏شمرند! همين‏طور «حسود» بايد بينديشد كه اين بيمارى اخلاقى به زودى جسم او را بيمار مى‏كند، مانند خوره روح او را مى‏پوساند و مى‏خورد و از بين مى‏برد، خواب و آرامش را از او سلب مى‏كند و‌ هاله‏اى از غم و اندوه هميشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اين كه مطرود درگاه خدا مى‏شود و به سرنوشتى همچون ابليس و قابيل گرفتار مى‏آيد و تازه با همه اين‌ها نيز نمى‏تواند به مقصود خود يعنى زوال نعمت محسود برسد! از سوى ديگر، درباره‌ي انگيزه‏هاى حسد بايد بينديشد و ريشه‏هاى آن را يكى پس از ديگرى قطع نمايد، هرگاه تنگ‏نظرى و بخل سرچشمه اين رذيله اخلاقى شده، به مداواى آنها برخيزد، اگر ضعف ايمان و عدم آشنايى به توحيد افعالى خداوند او را در اين گرداب پرتاب كرده است‏ به تقويت مبانى ايمان و توحيد بپردازد و هرگاه ناآگاهى از استعدادهاى خويش و ظرفيت‏هايى كه براى ترقى و پيشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقارت و به دنبال آن حسد نموده است ‏به درمان آن رو آورد و در سايه توكل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشايد و رذيله حسد را از خود دور سازد.
بهتر است عصاره و خلاصه‏اى از اين امور را در صفحه يا صفحاتى بنويسيد و هر چند روز يك بار بر آن مرور كنيد و حتى با صداى بلند آن را براى خود در تنهايى جمله جمله بخوانيد و پيرامون آن بينديشيد و مخصوصاً روى رواياتى كه در اين زمينه از معصومين(ع) رسيده و در كتب روايي ذكر شده تكيه كنيد، بى شك هر حسودى اين برنامه را به طور جدى دنبال كند در مدت كوتاهى نتيجه خواهد گرفت، روح و جسم خود را تدريجاً از شر حسد رهايى مى‏بخشد و افق‏هاى روشنى از سلامت و سعادت در برابر او نمايان مى‏گردد.
ب) درمان عملي
1ـ خويشتن را موظف بداريد تا بر خلاف آنچه حسد شما را به سوي آن مي كشاند رفتار كنيد، مثلاً وقتي حسد، انسان را نسبت به ديگران وادار به بدگويي مي كند، بايد زبان را وادار كنيد تا درباره‌ي او به ذكر خير بپردازد، خوبي‌هاي او را براي خود و ديگران بازگو كنيد، صفات جميله او را خاطر نشان سازيد و تا آن جا كه مي توانيد از او تعريف و تمجيد نماييد.
2ـ اگر حسد شما را به تكبر و خود پسندي وادار مي كند. نسبت به مردم متواضع و فروتن باشيد.
3ـ موقعي كه حسد، انسان را به محروم ساختن نعمت از ديگران بر مي انگيزد، به فرد مورد حسد احسان كرده و به او نعمت عطا كنيد. لااقل به نفس خويش بفهمانيد كه اين شخص هم بنده خدا است و شايد خداوند به او نظر لطف دارد كه به او نعمت عطا كرده است.
4ـ قدري فكر كنيد كه آيا حسد ورزيدن نسبت به ديگران مي تواند، آن نعمت را از ديگران بگيرد؟ در حالي كه خداوند آنچه را براي كسي مقدّر فرموده به او خواهد بخشيد.
5- نسبت به شخصي كه به او حسادت مي‌ورزيد دعا كنيد و از خداوند طلب خير كنيد تا خداوند به شما نيز نظر لطف و رحمت داشته باشد.
6- حسدتان را به غبطه تبديل كنيد. حسد به معناي آرزوي زوال نعمت از ديگران است، اما غبطه تمنّا و خواستن نعمتي كه در ديگري است براي خود، بدون اين كه آرزوي از بين رفتن آن را در ديگري داشته باشيم. بدانيد كه شكست ديگري هيچ كمكي به شما نمي‌كند و چه بسا مشكلاتي نيز به بار مي‌آورد. لذا به جاي تخريب ديگران به تقويت خود بپردازيد.
راهكارهاي ديگر را مي‌توانيد در كتاب‌ها و مقالاتي كه در زمينه حسد و درمان آن نگاشته شده است جستجو كنيد و به كار ببريد تا در درمان حسادت خود به موفقيت برسيد.
پرسش: شفاعت

2)من با شفاعت مشكل دارم مثلا يك انسان تمام عمر خود را خداي زندگي ميكند و يك شيعه كه گاهي در پيچ و خم زندگي پايش لغزيده و مورد شفاعت قرار ميگرد هر دو از آتش نجات پيدا ميكنند من در تفكرات تنهايي خود حالت دوم را انتخاب مي كنم و همين مسئله پر پرواز به عرش را از من گرفته است و نميگذارد تمام تلاشم را براي خدايي شدن انجام دهم

پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود اگر مفهوم شفاعت به صورت درست تبيين شود و راه كار و شرايط دست يابي به آن روشن گردد، شما نه تنها با آن مشكل نخو اهي داشت، بلكه آن را زمينه ساز وصال به سوي كمال خود تلقي خواهد كرد. پس قبل از همه بايد توجه فرمايد:
مسئله شفاعت در آموزه هاي ديني باز تاب وسيع يافته و به فرض بسياي از اسرار آن براي ما قابل درك نباشد. ولي چون در آموزه هاي ديني به عنوان يك حقيقت انكار ناپذير مطرح شده بايد به آن باور ايماني وتعبدي كامل داشت. با توجه به اين نكته بايد گفت: اگر معناي شفاعت به طور درست و طبق آموزه هاي وحياني درك و تحليل شود هرگز موجب آن چه در پرسش آمده نخواهد شد. لذا بايد گفت:
واژه شفاعت از ماده شفع و در مقابل وتر است. شخصي درخواست شفاعت مي كند به دليل اين كه توان و نيرويش را براي رسيدن به كمال مطلوب كافي نمي‌داند، نيروي خود را با نيروي شفيع پيوند مي‌زند تا از اين راه به آنچه كه مي‌خواهد، دست يابد. شفاعت در مواردي مؤثر است كه زمينه و استعداد همراهي وجود داشته باشد.
بنابر اين شفيع به منزله بال دوم براي كسي است كه داراي يك بال است. با كمك شفيع، بال ديگري براي پرواز مي‌يابد.(1)
بزرگان معتقدند كه هدايت‌پذيري و حركت در مسير ولايت ،تأمين كننده شفاعت در عالم آخرت است. اگر كسي در دنيا از هدايت بي‌نصيب باشد، در آخرت نيز از شفاعت بي‌نصيب خواهد بود.
شفاعت گرچه حقيقتي غير قابل انكار است و بدون ترديد عده‌اي از شفاعت بهره‌مند مي‌شوند، اما بذر هدايت دنيوي در آخرت به صورت شفاعت شكوفه مي‌زند. توقع شفاعت از سوي كسي كه در دنيا بذر هدايت را دريافت نكرده، در آخرت درست مثل كشاورزي است كه بدون پاشيدن بذر توقع محصول داشته باشد.(2)
كسانى كه داراى بينش و عقائد فكرى صحيح باشند و تنها در عمل دچار لغزش هايى شده باشند، مشمول شفاعت شافعان مى‏شوند. قرآن مى‏فرمايد:
تنها كسانى از شفاعت بهره‏مند مى‏شوند كه ميان خود و خدا پيمانى داشته باشند. خدا و اولياى او و راه آنان را قلباً پذيرفته باشند.(3)
اميرالمؤمنين (ع)مى‏فرمايد: «اِستَجِيبُوا الاَنبياءَ وَ سَلِّمُوا بِاَمرِهِم وَ اعْمَلوا بِطاعَتِهِم تَدخُلُوا فِى شَفاعَتِهِم؛ (4)دعوت و نداى پيامبران گرامى را بپذيريد. نسبت به فرمان‏هاى آن بزرگواران تسليم باشيد. عمل شما طبق دستور و فرمان آنان باشيد تا مشمول شفاعت آنان گرديد».
در منطق قرآن و اسلام، شفاعت به عنوان نيرويي محرك، انسان ها را ترغيب مي‌كند تا از ادامه راه حق مأيوس نگردند . به مؤمن گنهكار نويد مي‌دهد كه اگر لغزشي از شما سر زد، شفيعاني هستند كه به اجازه خداوند رحمان شما را شفاعت كنند.
عارف معاصر امام خميني(ره) در اين خصوص سخني شنيدني دارد:
« شفاعت در آن عالم امر جزافي نيست و از روي تناسب يعني شافع و مشفوع له است. از اين جهت كساني كه از نور توحيد و ولايت بي‌بهره‌اند، ممكن نيست به نور شفاعت نايل شوند و اهل معاصي نيز اگر كدورت معاصي آن ها را زياد فرا گرفته باشد، ممكن است پس از مدت‌هاي مديدي به شفاعت نايل شوند، بنابر اين بايد به فكر اصلاح خود باشيم و با انوار اطاعت و مودّت اوليا(ع) خود را متناسب با آن ها كنيم تا مورد شفاعت آن ها شويم و نور شفاعت آن ها با نورانيت اطاعت ما شفع و جذبه روحانيت آن ها ما را مجذوب كند».(5)
با توجه به آن چه بيان شد شفاعت معناي خاص خود را دارد بدست مي آيد گرچه با شفاعت افرادي از آتش نجات پيدامي وگناه هان او آمرزيده مي شود، ولي اين به معناي همساني اين شخص با كسي كه از آغاز تا آخر عمر پيوسته در حال انجام عمل صالح بوده نيست. چون او با اعمال صالح خود صاحب درجات متعالي است كه اين فرد مورد شفا عت آنها را ندارد براي نزديك شدن مطلب به ذهن بدين مثال توجه شود: يك فرد از اصل سالم وداراي اعضاي مثلا چشم سالم است، ولي فرد ديگر در پي عمل جراحي ويا با مراقبت ويژ ه سلامت چشم خود را باز مي يابد . هر دو حسب ظاهر سالم است ولي هرگز در مسله سلامت يك سان نيستند. مسله مطرح در پرسش در با ره فرد صالح وفرد اصلاح شده با شفاعت شبيه همين است گرچه هر دو از آتش در امان اند، ولي قطعا هم رتبه نيستند.
پي نوشت ها:
1. نهج البلاغه،نشر موسسه امير المومنين، قم 1370 ش، حكمت 63.
2. صادقي، سيماي اهل بيت در عرفان امام خميني، ص 191، نشر مؤسسه آثار امام، 1387ش.
3. مريم(19)آيه 87.
4. بحراني تفسير برهان، نشر موسسيه البعثت بيروت 1419 ق.ج 3، ص 57.
5. امام خميني شرح جنود عقل و جهل،نشر مؤسسه آثار امام خميني، 1377ش، ص 374.
6. سجده (32) آيه 4.
7. زمر (39) آيه 44.
8. يونس (10) آيه 3.

موفق باشید.