بادرود فراوان به شما پاسخگویان
اول از همه تشکر بسیار زیادی می کنم از شما که شما باعث تغییرات زیادی در زندگی ام شدید.امید وارم در همه ی مراحل زندگی تان موفق و موید باشید.
1.من مدتی است که خیلی با خود حرف می زنم و آرزو های زیادی را در سر می پرورانم و همچنین
2.مدتی است دوستدارم که خودم را به دیگران نشان دهم (فخر فروشی کنم) که این مرا بسیار آزار می دهد. می دانم که این فخر فروشی و تکبر انسان واقعا بی معنی است اما نمی دانم چرا یک دفعه اینجوری شدم شاید بخاطر اینکه فکر می کنم از بسیاری از فامیل ها وضعمان بهتر است اما با هم این خیلی خنده دار است جون خانواده من در برابر بسیاری دیگر واقعا هیج است.
این سئوال دوم را واقعا صادقانه پرسیدم و صادقانه توضیح دادم چون خیلی خیلی اذیتم می کند دوست دارم دوباره مثل اولم شوم نه خود را پایین و نه بالا ببینم.دوستدارم متواضع باشم اما نمی دانم چگونه
3.چگونه می شود متواضع بود؟
خیلی ممنون.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ضمن تشكر از بذل عنايتتان به دست اندركاران اين مركز خاطر نشان مي سازم مساله حرف زدن با خود مي تواند به عنوان يك شيوه كاهش اضطراب مطرح باشد. يعني فرد از طريق صحبت كردن با خود سعي در كسب آرامش مي كند. به نظر مي رسد اضطراب شما بسيار بالا باشد و همين اضطراب بالا باعث روي آوردن ناخودآگاه شما به حرف زدن با خود (براي تخليه هيجاني) شده است. اضطراب شما بايد از طرق تخصصي يعني روان درماني و دارودرماني (از طريق مراجعه به روانپزشك) حل گردد. با درمان تخصصي اضطراب، شما كم كم شاهد كاهش نرخ اين شيوه مقابله اي (حرف زدن) خواهيد بود. رؤياپردازي و خيالبافي نيز يكي از مكانيزم هاي دفاعي ما در مقابل حملات افكار اضطرابي مي باشد. چون عالم واقع براي ما اضطراب انگيز به نظر مي رسد ما به صورت ناخودآگاه به مكانيزم خيالبافي روي مي آوريم و سعي مي كنيم به عالم رويا (كه در آن از اضطراب عالم واقع خبري نيست) پناه ببريم. روياپردازي ما يك سبك مقابله با اضطراب هاي محيطي است. همان طور كه در پيش گذشت اضطراب درمان تخصصي دارد و به هيچ وجه خود درماني، درمان اضطراب بالاي شما نيست. در زمنيه فخر فروشي و .... نيز بايد گفت اين موضوعات چيزي جز محتواي افكار وسواسي نيست. يعني شما به خاطر اضطراب بالايتان از افكار وسواسي در رنجيد و اين افكار وسواسي هر از گاهي تغيير وضعيت مي دهند. امروز شما به يك موضوع مي انديشيد و چند روز بعد به موضوع ديگر. موضوع فخرفروشي در شرايط فعلي محتواي جديد وسواس فكري را شكل داده است و باعث آزار ذهني شما شده است. وسواس ماهيتي سيال دارد و هر از گاهي از اين موضوع به موضوع ديگر منتقل مي گردد. وسواس فكري افكار مزاحمي هستند كه به صورت تكرار شونده و غيراختياري به ذهن فرد هجوم مي آورند. بسيار محتمل است كه شما بعد از مدتي از فكر فخرفروشي بيرون بياييد و به موضوعي ديگر، وسواس گونه بينديشيد. وسواس فكري ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد و همچون اضطراب خود درماني در آن بي تاثير يا كم تاثير است.
پس تا اين جا بحث روشن شد نه شما آدم متكبري هستيد نه فخرفروش، بلكه فردي هستيد كه از يك فكر وسواسي يعني حس متكبر بودن در رنجيد. مهمترين دليل بر اين كه شما آدم متكبر و فخر فروشي نيستيد اين است كه حتي از فكر كردن به آن در رنجيد، چه رسد به اين كه آن را دروني خود كرده باشيد. شما آدم متواضعي هستيد كه بايد با تواضع در مقابل اهميت درمان تخصصي به اين مهم اقدام نماييد. در شرايط فعلي، شما نيازي به راه كارهاي متواضع شدن نداريد، چرا كه تحصيل حاصل است. سعي كنيد به جاي جدي گرفتن محتواهاي وسواس فكري تان (كه بسيار متنوع و متغيرند) به جدي گرفتن اصل اضطراب و افكار وسواسي تان بپردازيد.
موفق باشید.