سلام عليكم
آيين زرتشت ( البته اگر بشود اسمش را آيين نهاد) در هيچ دوره اى آيين رسمى نبوده و فقط در دوره ساسانيان به علت قدرتى كه پادشاهان به موبدان دادند زرتشتيان قدرت داشتند و مردم را به اعتقاد به اين آيين مجبور ميكردند البته ادعاى رستگارى هم نداشته و ندارند!
آن چه هم كه من و اكثر ما شنيده و خوانده ايم و تاريخ دست ساز يهود و فراماسون هاست كوروش و داريوش و اين ستمگران را باستان گرايان برجسته و شاخص معرفى ميكنند و به جنايتها و ستم ها و كشور گشائى آنها فخر ميفروشند!
١.آيا اطلاع دقيقى از فرهنگ و اخلاق و آداب و تفكر و صنعت و دانشمندان و متفكران قبل از اسلام در ايران هست؟ چطور بوده چطور زندگى ميكردند؟ نه آنچه كه از تاريخ فراماسون ها به دست ما رسيده.
حتى اين نظر وجود دارد كه زرتشت وجود نداشته و ساسانيان چون ميخواستند در مقابل روميان و اديان ديگر كم نياورند زرتشت را ساختند. اين نظريه هم وجود دارد كه زرتشتيت شاخه اى از آيين مجوس باشد البته زرتشتيت ، مجوس نيست يا ممكن است آيين زرتشت شكل تحريف شده مجوس باشد.
حتى آن چيزى كه به عنوان حقوق بشر كوروش امروز هست گفته ميشود جعلى و ساختگى است و براى عمل كردن آن را نساخته اند و حتى خود كوروش آن را نقض ميكرده!
سؤال من در مورد فرهنگ و آيين و آداب و اخلاق و رسوم و انديشمندان و متفكران ايران قبل از اسلام است؟
البته يك سرى متوهم بيمار خدانشناس خصوصا از دوران پهلوى سعى دارند بگويند ايرانيان متمدن بودند چنين و چنان بودند و از وقتى اسلام آمد به ايران از پيشرفت بازماندند!
البته در ابله بودن اين عده از جمله هدايت شكى نيست.
چون ايران هر چه متفكر و دانشمند و عالم و رياضيدان و منجم و مكتشف و مخترع و شاعر و نخبه دارد مربوط به بعد از اسلام است.
بدون شك اسلام ايرانيان را از چنگ آداب و رسوم و اخلاق دوران جاهليت نجات داد و آنان را به راه راست رهنمون ساخت.
٢.چه آيين ها و رسوم خرافى و انديشه هاى جاهلانه اى در ايران قبل از اسلام بوده است؟ اگر ممكن است نام ببريد.
آيا دينى در ايران قبل از اسلام رسمى و فراگير بوده است؟ ٣.آيا هخامنشيان آيينى داشتند؟
به طور كلى پادشاهان باستان ايران به آيينى معتقد بوده اند؟ مردم چطور؟
با تشكر
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اگرچه در باره اين كه دين زرتشت از اديان الهي بوده يا نه، اختلاف نظر وجود دارد، اما از تاريخ اديان الهي و برخي روايات اسلامي به دست مي آيد: زرتشت از اديان الهي و اين دين منسوب به زرتشت مي باشد. زرتشت، پيامبري از پيامبران الهي است؛ هر چند محل و تاريخ تولد وي روشن نمي باشد. اين ابهام تا حدي است كه عدهاي ظهور او را در قرن يازدهم قبل از ميلاد و برخي در قرن ششم يا هفتم ذكر كرده اند. در مورد محل تولد او نيز، برخي محققان او را آذربايجاني و عدهاي او را اهل خوارزم و بلخ مي دانند.
"مولون" زادگاه او را سيستان، و "تاين بى" ظهور زرتشت را در حوزه بين النهرين و بالأخره بعضي او را اهل شهر ري مي دانند. (1)
جهت شفاف تر شدن مطلب، به چند روايت زير دقت نماييد:
- در برخي روايات ميخوانيم: مشركان مكه از پيامبر (ص) تقاضا كردند از آنها جزيه بگيرد و اجازه بت پرستي به آنها بدهد. پيامبر فرمود: من جز از اهل كتاب جزيه نمي گيرم. آنها در پاسخ گفتند: چگونه چنين مي گويي، در حالي كه از مجوس منطقه هجر، جزيه گرفته اي؟ پيامبر فرمود: مجوس، پيامبر و كتاب آسماني داشتند، پيامبرشان را به قتل رساندند و كتاب او را آتش زدند.
- اصبغ بن نباته مي گويد: وقتي علي(ع) بر فراز منبر فرمود: از من سؤال كنيد، پيش از آن كه مرا نيابيد. اشعث بن قيس (منافق معروف) برخاست و گفت: اي امير مؤمنان! چگونه از مجوس جزيه گرفته مي شود، در حالي كه كتاب آسماني بر آنها نازل نشده و پيامبري نداشته اند؟ فرمود: خداوند كتابي بر آنها نازل كرد و پيامبري مبعوث نمود.
- بر اساس روايتي از امام زين العابدين (ع)پيامبر فرمود: با مجوسيها طبق سنت اهل كتاب رفتار نماييد. (2)
مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد: «مراد از مجوس، قوم معروفى هستند كه به زرتشت گرويدهاند. اين لفظ درقرآن يك بار به كار رفته است. در قرآن (3) مجوس در صف و در رديف اهل كتاب، يعنى يهود و نصارا و در برابر مشركان قرار گرفتهاند. بنابراين، از اين آيه استفاده ميشود كه زرتشتي ها، پيروان پيامبر الهي بودند؛ امّا همانند ساير اديان، دين آنها منسوخ و كتاب آسماني آنها تحريف شد. (4)
آنچه امروز به نام «اوستا» و از زرتشت در دست پيروان او وجود دارد، تنها بخشي از آن كتاب است كه مورد تحريف قرار گرفته، از جاهاي پراكنده به دست آمده است و اعتبار آن قطعي نيست.
در عهد ساسانيان،دين زرتشت به عنوان مذهب رسمي ايران معرفي شد، ولي با اين حال با اينكه دين زرتشت مذهب رسمي كشور بود و دولت ساساني و تشكيلات عظيم روحاني آن زمان حامي و پشتيبان و مدافع سرسخت و بي گذشت آن بودند، نتوانست اكثريت قاطعي در ايران به وجود آورد، نه تنها مسيحيت، حتي يهوديت و بوديسم رقيبهاي سرسختي برايش به شمار ميرفتند.
درباره دين ايرانيان بايد دو مقطع تاريخي را مدّ نظر قرار داد:
أ) قبل از ظهور دين زرتشت.
ب) بعد از ظهور دين زرتشت.
در خصوص دينِ قديميترين ساكنان ايران، اطلاعات مورخان بسيار كم است.(5)
در ايران باستان اقوام و گروههاي مختلف زندگي كرده و گرايش و عقايد مختلف داشته و اقوام ايراني از دين واحدي پيروي نميكردهاند.
از دادههاي تاريخي و برخي شواهد استفاده مي شود كه قبل از زرتشت، بوميان ايراني، آفتاب و ماه و ستارگان و ساير پديدههاي طبيعت را مي پرستيدند.(6) پرستش خدايان هند نيز در اين كشور رواج داشته است. در يك كتيبه مكشوفه كه مربوط به 1400 ق.م است، اسامي خدايان هند مثل "ميترا"، "مهر"، اندرا" و "اورنا" نقش شده است.(7)
ميترا پرستان باور داشتند كه از ديد ميترا چيزي پنهان نيست؛ زيرا ميترا چشم روز و خورشيد افولناپذير است و همه جا حاضر مي باشد و نسبت به بد انديشان و عهد شكنان و... قهار و نسبت به نيكان و ستايشگران بسيار مهربان است.(8)
در مقابل خدا و ملكوت، تاريكي و پليدي قرار دارد كه در آن "ديو" فرمانروايي دارد. بر اين اساس، اعتقاد به ثنويت از خصوصيات ايرانيان باستان بوده و به وجود خدايان شر در برابر خدايان خير عقيده داشتهاند.
بعد از ظهور دين زرتشت (حدود 660 ق.م) بيشتر ايرانيان به دين زرتشت رو آوردند. گرايش ايرانيان به اين دين بدان جهت بود كه اديان قبل از زرتشت پاسخگوي نياز آنان نبود. آرياييان در ابتداي ورودشان به هند و ايران زندگي خوبي نداشته و برخي از مشكلات خود را مربوط به آموزههايي اديان دانسته و در پي آن بودند مذهبي داشته باشند كه با اوضاع جديد تناسب داشته و از نظام اجتماعي و اخلاقي مناسب برخوردار باشند. بيشتر ايرانيان تصور مي كردند كه دين زرتشت خواستههاي آنان را برآورده نموده و پاسخگوي نيازهاي آنان است، از اين رو از دين زرتشت استقبال نمودند. البته همه ايرانيان به دين زرتشت نگرويدند و در زمان ظهور دين زرتشت اديان ديگر نيز وجود داشت. نقش حكومتهاي ايران در گرايش مردم ايران به دين زرتشت را نبايد ناديده گرفت؛ بنابراين اگرچه زرتشت دين رسمي كشور بوده، ولي اديان ديگر به صورت اقليت وجود داشتهاند،(9) از جمله:
1- دين يهود كه پيشينه حضور آن در ايران به دوران هخامنشيان مي رسد. كوروش ناجي يهوديان، آنان را به ايران كوچانيد. يهوديان از بابل به غرب ايران مهاجرت كردند و در عصر ساسانيان بر تعداد آنان افزوده شد.
2- دين مسيح كه سابقه حضور آن به دوره اشكاني مي رسد، تعداد اندكي عيسوي در غرب ايران مي زيستند. اينان ايرانياني بودند كه به مسيحيت گرويده بودند و داراي كليساهاي معتبري در نواحي شرق و غرب ايران بودند. اين فرقه از مسيحيت به فرقه نسطوري معروف است.
3- مذهب ماني كه در سال 228 ميلادي آشكار شد و اندكي بعد سراسر ايران را فرا گرفت. علت گسترش سادگي اين مذهب بود. اساس اين مذهب، تصفيه و تزكيه نفس و حُسن اخلاق و طهارت باطن بود.
4- مذهب مزدك كه در سال 497 ميلادي در ايران ظهور كرد: "قباد" شاه ايران به اين مذهب گراييد.
5- مذهب زرونيان كه شاخهاي از دين زرتشت بود، مانند مذهب كيومرثيان.
در مجموع مي توان گفت: بعد از ظهور زرتشت، دين بيشتر ايرانيان، زرتشت بود، اگر چه اديان ديگر نيز وجود داشت
در رابطه با وضعيت علمي،اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي ايران قبل ازاسلام اطلاعات خوبي وجود دارد.
جهت آگاهي بيشتر ر.ك:
خدمات متقابل اسلام و ايران؛ شهيد مطهري
ايران در زمان ساسانيان،كريستين سن.
پي نوشت ها:
1. عبدالله مبلغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 1، ص 334ـ 336، منطق، قم، 1373ش.
2. ناصر مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج 14، ص 45ـ 46، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش.
3. حج (22)، آيه 17.
4. الميزان، ترجمه فارسي، ج 14، ص 532ـ 537، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، 1374 ش (با تلخيص).
5. عباس قدياني، تاريخ اديان و مذاهب در ايران، ص 26.
6. عبداللَّه مبلغي، تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 1، ص 302.
7. عباس قدياني، همان، ص 26.
8. همان، ص 28، مبلغي، همان، ص 298 - 299.
9. عبداللَّه مبلغي، همان، ص 323 - 324.
موفق باشید.