با سلام.شما بارها تاکید کرده اید که ازدواج هایی که قبلا دختر و پسر با هم رابطه داشته اند معمولا به نتیجه خوب نمیرسد و دلیل آن را هم بی اعتمادی شوهر به زن و حتی به نظر بنده برعکس،ذکر کرده اید.با این دلیل گاهی موافقم اما با پیشنهادی ککه به این افراد میدهید و میگویید رابطه خود را قطع کنند و بعد از مدتی به دنبال مورد دیگری باشند مخالفم مگر اینکه به این سوالم پاسخی قانع کننده بدهید و آن این است که تکلیف این افراد که تعدادشان هم کم نیست در رابطه با فرد بعدی چیست؟!آیا همسرشان به آنها اعتماد میکند؟چطور باید ازدواج کنند؟اگر توبه کنند و واقعیت گذشته را به شخص جدید نگویند کار درستی است؟تا چه زمان با ترس از فاش شدن حقیقت زندگی کنند؟یا حتی با این فکر بی اعتماد گونه که میترسند شخص مقابل نیز چنین رازی را پنهان کرده باشد!چه باید کرد؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
برخي از فرازهاي نامه شما مبهم است و منظور شما روشن نيست. اجازه دهيد تا آنچه كه از نامه شما برداشت كرده ايم پاسخگو باشيم. واقعيت اين است رابطه دختر و پسر بسيار با عرف جوامع در ارتباط است. يعني فارغ از مساله شرعي آن اين مساله بايد از نظر عرفي و اجتماعي مورد بررسي قرار گيرد. از ديرباز در ايران مساله پاكدامني همسر و وفاداري او مطمح نظر مردان مذهبي (و حتي غيرمذهبي) بوده است. غيرت يكي از مسائلي است كه كماكان در بسياري از مردان جامعه ما يافت مي شود. با اين وصف اين دختر و پسرند كه بايد براي آينده خود تصميم بگيرند و با نيم نگاهي به پيامدهاي منفي رابطه با جنس مخالف به اين مساله تن دهند يا از آن اجتناب كنند. قطعا ما نمي توانيم ذهنيت همه پسران جامعه را نسبت به دختراني كه سابقه دوستي با جنس مخالف داشته اند عوض كنيم و بالعكس. همچنين ما نمي توانيم بحثي در زمينه اعتماد يابي اعتمادي به همسر به شوهرش يا بر عكس داشته باشيم. اين ها اموري هستند كه از دايره اختيار ما خارج است و فرد بايد منطبق با واقعيت هاي اجتماعي در اين زمينه به دور انديشي بپردازد. مثلا ما نمي توانيم مردان را متقاعد نماييم كه به دختران فريب خورده سابق اعتماد نمايند و بعد از ازدواج با آنها سرسوزني به آنها بي اعتماد نباشند. بالاخره اين ها اموري هستند كه ذاتي افراد گشته اند و با آيين نامه يا توصيه و نصيحت قابل تغيير نيستند.
همچنين در زمينه اين كه دختران (با سابقه دوستي) چه طور ازدواج كنند راه كار ويژه اي وجود ندارد. مساله ازدواج يك مساله چند بعدي است و پاكدامني يا عدم پاكدامني همسر فقط يك بعد از ماجرا مي باشد. چه بسيار دختراني كه ثانيه اي رابطه با جنس مخالف نداشته اند، ولي كماكان مجرد مانده اند و برعكس. در هر صورت اين دختران بايد مثل ساير دختران پاكدامن ازدواج نمايند وهيچ منعي در اين زمينه وجود ندارد.
ترديدي وجود ندارد كه در اسلام هرگونه خودافشايي دختر و پسر (در زمينه روابط قبلي) نه تنها واجب نيست، بلكه حرام است. يعني اگر دختري خداي ناكرده حتي با چند پسر رابطه داشته باشد باز حق ندارد سرسوزني از آن را براي شوهر آينده اش بازگو نمايد. اين پرده دري اشاعه فحشا محسوب مي گردد و امري صد درصد حرام است. پس اقرار به گناه در نزد شوهر و غيرشوهر امر نادرست و حرامي است و هيچ كس شرعاً اجازه ندارد به اين عمل غير خداپسندانه اقدام نمايد. وقتي خداوند چيزي را حرام بداند، قطعا جايي براي اظهار نظر و چانه زني ما باقي نمي گذارد و اين امر هيچ منافاتي با وفاداري و عدم خيانت به همسر آينده ندارد (يعني عدم افشا مساوي با خيانت به همسر نيست). دليل اين امر هم بسيار روشن است، چرا كه اين دختران (بعد از توبه) نبايد از يك ازدواج سالم محروم گردند و بي دليل ذهن شوهر آينده شان نسبت به خود بدبين نمايند. آيا اين راز گشايي ثمره اي جز بدبيني براي شوهران آنها دارد؟ قطعا نه. در زمينه ترس از فاش شدن هم بايد گفت اين مساله نيز از عهده همگان بيرون است، چرا كه يكي از قواعد زندگي دنيوي همين مساله «الخائن خائف» (خائن ترسان است) مي باشد. البته در صورت توبه خداوند قطعا فرد را مورد حمايت ويژه اش قرار مي دهد به ستر و پرده پوشي از گناهان قبلي وي مي پردازد. در زمينه فراز آخر نيز بايد گفت ما براي موفقيت در ازدواج زياد نيازي به گذشته همسرمان نداريم و ميزان حال فعلي افراد است. اگر شوهرمان در شرايط فعلي به ما خيانت نمي كند براي ما كافي است و نبايد بي دليل در گذشته ناپاك يا پاك وي متوقف گرديم. هرگونه تجسس وسواس گونه(بعد از مثبت بودن نتيجه تحقيقات محلي و مشاوره ازدواج) در اين زمينه نامعقول به نظر مي رسد چرا كه ما هيچ گاه نمي توانيم به پاكي شوهرمان يقين صد درصد پيدا كنيم و همواره ترس از ناپاكي قبلي وجود خواهد داشت.
موفق باشید.