سلام من خانمی 20 ساله هستم دوساله که ازدواج کردم(البته به اجبار خانواده)با همسرم 7 سال اختلاف سنی دارم توی این دوسال همش با شوهرم مشکل داشتم اصلا حرف همدیگه رو نمیفهمیممن دوست دارم وقتایی که بیکاره همه وقتشو به من اختصاص بده ولی اون اصلا دلش نمیخواد باهم باشیم،بهم محل نمیده،همش همه چی رو میخواد تلافی کنه
من تو روابط جنسی خیلی سردم اصلا دوست ندارم بهم دست بزنه بنظرتون دلیل رفتاراش همینه؟من باید چیکار کنم بخدا دارم دیوونه میشم بنظرتون طلاق کار درستیه؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اختلاف سني شما در حد مطلوب است، چرا كه به نظر برخي روانشناسان بهتر است پسر 2 تا 6 و7 سال از دختر بزرگتر باشد. پس اختلاف سني شما زياد دخلي به اين مساله ندارد. از سوي ديگر ازدواج اجباري لزوماً به شكست در ازدواج نمي انجامد و بسياري از ازدواج هاي اجباري با رضامندي زناشويي همراه شده اند. واقعيت اين است يكي از عمده ترين دلايل كه مردان رنج و مشكلات و دردسرسازي ازدواج را متحمل مي گردند همانا ارضاي مشروع نيازهاي جنسي شان مي باشد. ارضاي مطلوب اين نياز براي مردان بسيار اهميت دارد و بساري از اختلافات و تعارضات زناشويي ريشه در مسائل جنسي دارد. اگر مرد در اين زمينه تامين نگردد دل و رمقي براي رابطه عاطفي با همسرش نخواهد داشت، چرا كه به اصطلاح آش نخورده و دهان سوخته شده است. اگر مرد در رابطه جنسي كامروا گردد بسيار به رابطه عاطفي با همسرش راغب مي گردد و به مرور رابطه عاطفي پر رنگتر از رابطه جنسي در نزد وي مي گردد. از سوي ديگر بايد انتظارات عاطفي از شوهر را متعادل كرد، چرا كه توقع بيش از حد (با توجه به روان شناسي متفاوت زن و مرد) مي تواند به دلزدگي عاطفي وي بينجامد. همه مردان سالم از زنان وابسته گريزانند و هيچ مردي دوست ندارد در قفس محبت افراطي يا مهرطلبي همسرش اسير آيد. بايد قواعد بازي را رعايت كرد و بعد انتظار موفقيت در بازي را داشت.
از سوي ديگر برخي اختلافات زناشويي به عدم مجهز بودن زوجين به مهارت هاي ارتباطي بر مي گردد. يعني زن و شوهر بلد نيستند چگونه با هم حرف بزنند و به بيان بدون تنش خواسته هاي خود بپردازند. مهارت ارتباط موثر يكي از مهارت هاي زندگي است كه شما و همسرتان بايد به خوبي آن را فرا گيرد. به ياد داشته باشيد كه در بسياري موارد زن و مرد به تنهايي از عهده حل اختلاف زناشويي خود برنمي آيند و مداخله يك مشاور خانواده ضرورت مي يابد. مثلا مشاور خانواده مي تواند به واكاوي ممانعت و عدم تمكين جنسي شما بپردازد. بالاخره دليل سردمزاجي شما بايد روشن گردد و بدون حل اين مساله، حل ساير مسائل در هاله اي از ابهام قرار مي گيرد. چه بسا با يك دارودرماني يا روان درماني ساده بتوان به حل سرد مزاجي احتمالي شما پرداخت. البته مشاوره نوشتاري در اين زمينه تا حد زيادي كم تاثير است و اين امور نيازمند مشاوره مستمر مي باشند. همچنين مشاور مي تواند به ريشه يابي بي محلي هاي شوهرتان بپردازد و دلايل غيرجنسي اين مساله را مورد ارزيابي قرار دهد.
پس در شرايط فعلي به هيچ وجه طلاق چاره ساز مشكل شما نيست، چرا كه طلاق در اكثر موارد به نوعي از چاله در آمدن و به چاه افتادن محسوب مي گردد. به جاي پا فشاري بر حل يك تنه مشكلتان بهتر است به پي جويي يك مشاور خانواده در شهرتان يا شهرهاي مجاور بپردازيد و بعد از شناسايي وي شوهرتان را متقاعد نماييد كه براي حل ريشه اي مساله تان به نزد وي رويد.
موفق باشید.