من و شوهرم قبل از ازدواج با هم دوس بودیم.خواستم باهاش تموم کنم اما گف اگه تموم کنم دیگه دانشگاه نمیره ونمیخواستم باعث بدبختی یه نفر دیگه باشم.گفتم بازم تحمل می کنم اما یه جوری رفتار میکنم که ازم خسته شه اما نشد.بهش گفتم بیا خواستگاری بهونه آورد و گف که مامانم راضی نیس.گفتم پس دیدی منو تو به هم نمیرسیم.بهتره که باهم نباشیم.اما روز بعد فهمیدم اقدام به خودکشی کرده و البته ناموفق بوده و تو بیمارستانه.بعد از یه هفته اومدن خواستگاری و من جوابی جز موافقت نداشتم.ته دلم دوسش داشتم و گفتم علاقه به وجودمیاد.قبل ازدواج حق نداشتم از خونه بیرون برم با خودم گفتم چه بهتر آزادیمم به دست آوردم اما اون طوری نشد که من فک می کردم.حالا با گذشت یک سال بهش شکاکم،من یه نفر دیگه رو دوس دارم و باهاش... حالا که دارم توی گرداب گناه غرق میشم میفهمم چیکار کردم.حالا دیگه اصلا نمی تونم باهاش زندگی کنم نه به خاطر اینکه دوسش ندارم نه...به خاطر اینکه به اون رحمم میاد.خسته شدم انقد که ازم پرسید دوسش دارم و به دروغ گفتم آره.به شدت احساس گناه میکنم.از خودم متنفرم.متنفر.حالم از خودم بهم میخوره.باهاش سرد شدم.میدونم دارم عذابش میدم.خجالت میکشم به صورتش نگاه کنم واسه همین همیشه ازش فرار می کنم.نمی دونم چیکار کنم.واقعا نمی دونم.میترسم به بابام بگم میخوام جدا شم.اون آدم جدی هس و خشن.میدونم که سر مامانم تلافیشو درمیاره . بیشتر مارو عذاب میده.از نگاه های مادرشوهرم خجالت میکشم.از حرف مردم.
تشويش خاطر و ترديد در سرتا سر نامه شما هويدا است و در واقع شما نمي توانيد تكليف خودتان را با خودتان روشن كنيد و اگر به همين ترتيب ادامه دهيد چه به زندگي با شوهرتان ادامه دهيد و چه از ايشان جدا شويد و با شخص ديگري ازدواج كنيد زندگي موفق پايدار و با نشاطي نخواهيد داشت. قدم اول در ايجاد ثبات دروني اينست كه يك باز نگري و شفاف سازي در طرز نگرش به خود، جهان و آينده را داشته باشيد. خواهر گرامي اگر چه توضيحاتي كافي در مورد مشكل خود بما نداده ايد. اما من احتمال مي دهم كه دچار نوع خاصي از وسواس به نام تمام خواهي(پرفكشنيسم) باشيد چنين كساني در ذهن خودشان تصويري كامل و تام و تمام از يك موضوعي كه برايشان اهميت دارد مي سازند. اما نمي دانند كه اين موضوع تام و تمام در عالم واقعيت هرگز به وقوع نمي پيوندد، مثلا تصويري از يك زندگي زناشويي ايده آل در ذهن خودشان مي سازند و چون در واقعيت نمي توانند به آن دست پيدا كنند فكر مي كنند كه در مصداق اشتباه كرده اند و اگر مصداق ديگري را انتخاب نمايند مشكل حل خواهد شده، لذا با هزار بدبختي و مشكل به زندگي مشترك خود پايان مي دهند و زندگي مشترك ديگري آغاز مي كنند. اما ناگهان در مي يابند كه از چاله در آمده و به چاه افتاده اند و اين مورد نيز نه تنها همانند مورد قبلي مصداقي از يك شوهر كامل و تام و تمام نيست. بلكه در جهاتي از شوهر اوليه نيز پايين تر است! خواهر گرامي به اين توجه داشته باشيد كه فردي كه براي ارضاي هوس با يك زن شوهردار ارتباط برقرار مي كند يك آدم فاسد است و هيچ اطميناني به وفاداري آدم فاسد نميتوان كرد. زيرا به هيچ چيز جز هوي و هوس خود پايبند نيست و فردا كه موردي بهتر از شما را پيدا كند بي درنگ سراغ او خواهد رفت و شما را در قعر منجلاب رها خواهد كرد در حالي كه شما در نامه ي خود گفته ايد كه شوهر فعلي تان براي رسيدن به شما حتي دست به خود كشي زده است كه اين اوج وفاداري به شما را مي رساند و اين چيز ارزشمدي است كه مشكل بتوانيد در جاي ديگري به آن برسيد. از طرفي از نامه ي تان پيداست كه خانواده شوهرتان شما را دوست دارند و براي همين است كه از روي آنها خجالت مي كشيد و نمي توانيد حرف طلاق را بر زبان آوريد. آيا شما فكر مي كنيد كه اين خوشبختي كمي است كه خانواده ي شوهر با زن اينگونه باشند و بالاخره اگر به زندگي زناشويي فعلي خود خوب و منصفانه نگاه كنيد ميتوانيد كه نكات مثبتي خوبي از آن بدست آوريد و وقتي اين نكات در ظاهر كوچك را بهم بچسبانيد خودش يك خوشبختي بسيار بزرگ مي شود بياد دارم كه استادي مي گفت هيچ وقت دنبال يك خوشبختي قلمبه كه از آسمان روي دست شما بيافتد نباشيد. زيرا كه هرگز چنين اتفاقي نخواهد افتاد چون خوشبختي چيزي جز همين چيزهاي كوچك مثبت در زندگي نيست كه وقتي آنها را بهم مي چسبانيد يك خوشبختي بزرگ و عمده درست مي شود.
خواهر گرامي موضوع ديگري كه بايد شما به آن توجه كنيد اينست كه با هوشمندي نقاط ضعف زندگي زناشويي خود را شناسايي كنيد و در پي رفع آنها و تبديلشان به نقاط قوت باشيد نه اينكه فقط نقاط ضعف را ببينيد و آنها آن قدر در نظر خودتان بزرگ كنيد غير قابل حل جلوه كند و از حل انها نا اميد شويد و بخواهيد صورت مسئله را پاك كنيد و با خود بگوييد كه اين زندگي نشد بهتر است كه از وي جدا شوم و زندگي زناشويي ديگري شروع كنم كه اين مشكلات را نداشته باشد در حالي كه هر جا كه برويد اسمان همين رنگ است و تا وقتي كه درون خود را عوض نكنيد مشكل پابرجا و همه جا همراه شما خواهد بود. در اين مسير مي توانيد از مركز ما نيز كمك بگيريد يعني مشكلات خود را تك به تك بيابيد و در صدد حذف آنها باشيد و در اين مسير ما نيز در خدمتتان خواهيم بود.