سلام اگر خدا رازق است چرادردنیایک میلیارد نفرگرسنه داریم؟آیا خدا رزقشان رایادش رفته؟من یک سوال مثل سوال خودم درسایتتون دیدم اما جواب به نظرمن قانع کننده نبود؟ اصلافرض کنیم جواب قانع کننده باشد به نظر شماآیامن می توانم خیالم راحت باشد که اگر گناه نکنم ودنبال روزی هم باشم خداروزی مرامی رساند؟خدایی که در جلوی چشمانش کودکان گرسنه آفریقایی قراردارندونگاهی به آن ها نمی کند روزی مرامی دهد؟من جوانم اگرفردادرزندگی ام پولدارشدم یقینا این پول راامانتی ازطرف این خدا نمی دانم؟هروقت این سوال راازکسی کردم می گویندخدابه کسی (مثلا اون بچه آفریقایی یافلسطینی)ظلم نکرده؟بابامن می دونم خداظلم نکرده ولی قبول داریدخدااورا رها کرده است؟خدامی تواندبایک زلزله اسرائیل راخراب کنداماچرافاجعه فقط دربم بایداتفاق بیفتد؟من دارم به خاطرغریزه جنسی به انحرافاتی کشیده می شوم ونیازبه ازدواج دارم.درروایت آمده که هرکس ازدواج رابه خاطر ترس ازفقرترک کند به خداسوءظن برده است.من نمی توانم باوجوداین همه ظلم وفقروجنایت وجنگ و...به خداحسن ظن داشته باشم.ازنظرمن خدایک گوشه نشسته ودفترچه یادداشتی دستش گرفته وفقط می نویسد همین کاررامی کندولاغیر.دعاکردن هم برای این خدا فایده ای ندارد.به نظرشماکسی که ازگرسنگی داردمی میرد دنبال روزی نمی رود؟یقینا آفریقایی ها می روند دنبال روزی شان منتها خدا(ممکن است بگوییدتقصیرخودشان است که زیرباراستکبارمی روندتقصیر بچه هاشان چیست؟)بازهم چیزی برایشان نگذاشته است؟دریکی ازتفاسیرازسوره یاسین خواندم که خدارزق فقرارادراموال اغنیاگذاشته است؟چراخدافقرارامحتاج به اغنیاکرده است؟مگر مانبایدفقط به خدانیازمند باشیم؟اغنیااختیاردارندممکن است سهم فقراراندهند؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در سوال خود كه حاكي از دغدغه شما و مهر و محبت شما نسبت به هم نوعانمان مي باشد فرموديد به يك پاسخي در باره رزق الهي در سايت ما مواجه شديد خوب بود اشاره به اصل سوال مي كرديد تا ما نيز بعد توجه به آن سوال به بيان پاسخ سوال شما مي پرداختيم. در سوال خود چندين دغدغه فكري خود را مطرح كرديد كه ما به دو دغدغه كه بيشتر در سوالتان نمود دارد مي پردازيم.
اما درپاسخ دغدغه شما و سوال شما درباره رزق الهي توجه به موارد زير شايسته است:
1) خداوند رزق هر جنبنده اي را بر خود واجب كرده است و فرمود وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها(1) يعني هيچ جنبنده و موجود زندهاي روي زمين نيست، مگر اين كه رزقش بر خداوند واجب است او رزق هر جنبنده اي اعم از انسان و حيوان را متقبل شده است ، اگر چه خداوند رزق را متقبل شده، ولي هرگز نفرمود كه بدون فراهم شدن شرائطي به دست شما مي رساند او رزق را فراهم و مهيا كرده است. اما رسيدن به دست موجودات بايد با فراهم شدن شرائطش باشد،
2) خداوند داراي صفاتي هست كه نداشتن آن صفات با خدايي او سازگار نيست و او با توجه به آن صفات است كه خدا است درست مثل انسان كه اگر صفات مخصوص خودش مثل تفكر و عقل و ناطقيت را نداشته باشد ديگر انسان نيست، خدا نيز بايد صفات مخصوص خود را كه در جاي خود ثابت شده است داشته باشد، او همه صفات خدايي را دارد كه از جمله آنها رحمانيت و رحيميت و رازقيت است كه براي او ثابت است و شكي در آن نيست، حال كه اين صفات براي خداوند ثابت شده است، ديگر نمي شود شكي در مورد صفات او برد، چون اصلا خدا بودن با همان صفات است كه تعريف مي شود، اگر چيزي برخلاف آن به ذهن آمد بايد به دنبال حل آن بگرديم و احيانا دلايل و يا موانع را بيابيم نه اينكه توپ را در زمين خدا بياندازيم، و بگوييم او داراي ان صفات نيست و يا او مقصر است، وعده هاي خدا را بينيم، ولي از مسئوليت انسانها غافل باشيم!
3) بايد توجه داشت صفت رازقيت خداوند مثل صفت خالقيت از صفات فعل اوست ، در صفات فعل آن چيزي كه بايد در نظر گرفته شود اين است كه شرائط نيز بايد محقق گردد تا اين صفت خداوند به ظهور برسد، مثلا خالقيت خدا آنجا به ظهور مي رسد كه مقدمات و شرائط خلق مثل زمان و يا عللي كه آن شيء براي خلق شدن به آن نيازمند است نيز محقق شود (اصطلاحا گويند علل اعدادي ان شيء محقق شده باشد ) تا خداوند كه علت العلل است، آن را به وجود آورد . شبيه به اين مسأله درباره رازقيت نيز گفته مي شود كه خداوند رازق همه موجودات هست و رزق همه را به آنها مي رساند. اما بايد شرائط و علل ديگري كه واسطه هستند نيز بايد محقق شود تا رزقش به او برسد.
از شرائط كسب رزق تلاش براي كسب آن ، عبادت و بندگي و گناه نكردن واموري ديگر مثل مانع نشدن ديگران و چگونگي عمل افراد در تضاد و تضارب با هم مي باشد. تلاش بيشتر و فراهم شدن اسباب بيشتر رزق بيشتري را فراهم مي كند، در روايات وارد شده خداوند رزق را تقسيم كرد و مقدار زيادي از آن را اضافه آورده و بين كسي تقسيم نكرد. لذا در قرآن فرمود «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (2) از فضل خدا طلب كنيد و رزق خود را افزايش دهيد. (3) 4) خداوند جهان را و موجودات آن را آفريد اما اين عالم، عالم اسباب و مسببات است لازمه زندگي در اين دنيا اين است كه اموري واسطه باشند و يا اموري با هم در تضاد باشند، پيشرفت انسانها ، آزمايش شدن انسانها همه به همين اسباب و مسبب بودن تمام موجودات عالم وابسته است. خداوند رزق تمام موجودات از انسان و غير او را به فراهم شدن شرائط آن وابسته كرده است.
5 ) او رزق را به سه صورت فراهم مي كند اول خودش به عنوان علت العلل و رازق اصلي، دوم بوسيله حركت همان موجودي كه رزق را برايش فراهم كرده تا حركت كند و به رزق برسد (اين حركت صور مختلفي دارد از حركت جسم خودش تا حركت علمي و تا مبارزه و كنار زدن مانع و ... ) و سوم به وسيله نوع و مجموعه انسانها به عنوان يك جامعه (چرا كه جامعه نيز جداي فرد مسئوليت دارد).
خداوند رزق همه را فراهم كرده است،
آيا جايي كه من وشما دلمان به حال گرسنگان و ضعفا مي سوزد و به فكر آنها هستيم خداوند با آن رحمت خودش چنين نيست؟!!! پس مشكل از خود شخص يا جامعه است . خداوند همه چيز مورد نيار ما را فراهم كرده اما ما انسانها را موظف كرده كه كسب رزق حلال كنيم،
او از آنجا كه مي دانست زندگي دنيايي و اختيار انسان باعث مي شود انسانها در تضاد و تضارب با هم باشند (همچنانكه فرشتگانش نيز اين را مي دانستند و در ابتداي خلقت انسان اين را گفتند (4) ) و در اين بين يك عده اي نيز از رزق مقدر شده خود دور خواهند افتاد، لذا مسئوليتهايي را متوجه انسانها كرده است. گاهي مسئوليت فرد در مورد خودش است و گاهي مسئوليت فرد درقبال ديگران، (به اين نكته توجه داشته باشيد كه لازمه زندگي دنيا اين است كه افراد اختلاف مراتب داشته باشند، اگر همه به يك صورت و يك اندازه داراي توان فكري و عقلي و مالي باشند ديگر زندگي اجتماعي امكان نخواهد داشت، همانطور كه اگر يك ساعت، تمام اجزايش يك جور بودند هرگز نمي توانست به صورت يك مجموعه جلو رود، يكي كار مهمتر و بالاتر و يكي كار جزيي تر، اما فرق انسان با مجموعه هايي مثل ساعت اين است كه انسان مي تواند جايگاه خودش را خودش با اختيار يا سوء اختيار به دست آورد.)
او رزق را فراهم كرده، مانع رسيدن رزق به شخص يا خود شخص است كه به رزق نرسيد يا اجتماع و سايرين هستند كه مانع شده اند (انواع گناه انسانها خصوصا گناه ظلم، نه تنها مانع رزق خودشان و همنوعانشان مي باشد بلكه مانع رزق موجودات ديگر هم مي باشد، اگر نبود عفو و رحمت الهي تمام موجودات از انسان گرفته تا حيوان به دليل فسادهاي انسان از رزق و حتي حيات خود دور مي شدند و از بين مي رفتند." وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ " (5) و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر پشت زمين باقى نمىگذارد. هر مصيبت و سختي كه به انسانها مي رسد خودشان عاملش هستند و تازه خداوند از بسياري از خطاها مي گذرد و نمي گذارد اثرسوء آن بيش از اين دامنگير انسانها شود "وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير"ٍ (6) هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام دادهايد، و بسيارى را نيز عفو مىكند.
6 ) حركت شخص براي كسب رزق صور گوناگوني دارد از مبارزه با جهل و كسب علم و تلاش براي كسب هر آنچه مورد نياز رزق اوست (از رزق مادي و معنوي ) نا جهاد وكنار زدن ظالمان و مانعان و تا مهاجرت و رفتن در بلادي كه رزق او در آنجا فراهم است (به اين دليل مهاجرتهاي فراواني در طول تاريخ صورت گرفته كه باعث تحولات عظيمي نيز شده است)، گاهي رزق را فراهم مي كند. اما با تلاش مضاعف تا قدرت و پيشرفت علمي بيشتري را به همراه بياورد.
7 ) خداوند آن چه براي حيات لازم بوده را داده، اما اين انسانها هستند كه بايد موانع را كنار بزنند و آن را بگيرند، اگر خدا همه چيز را حاضر و آماده مي كرد، اختيار انسان و آزمايش شدن و رسيدن به كمال او چه مي شد، او مزد بدون تلاش نمي دهد (حتي به مريم (ع) در لحظه تولد عيسي فرمود اين درخت خشكي كه به معجزه خرما آورده را بتكان با اينكه در آن وضعيت سخت مريم، خداوند مي توانست خرما را زير پاي او بياندازد! (7).) در بهشت است كه همه چيز براي انسان فراهم است نه در دنيايي كه دار آزمايش است و محل گذر.
اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: «توقّوا الذنوب، فما من بليّه و لا نقص رزق الا بذنب ...» يعني از گناه پرهيز كنيد زيرا هيچ بلا و مصيبتي جز به سبب گناه رخ نميدهد.(8) حال از هر نوع گناهي يا گناه خود شخص يا گناه ديگران كه اثرش به او رسيده است ، اين عده اي كه باعث نقص رزق عده اي ديگر شدند در قيامت بايد حساب سختي پس دهند.(همچنانكه قرآن درباره مانعين رزق يتيم كه مالشان را مي خورند مي فرمايد آنها آتش مي خورند (9) و آنها كه اين بلاها شامل آنها شد به ثواب زيادي مي رسند، آنجا است كه اين سختيهايي كه در دنيا گذراندند برايشان به شيريني تبديل مي گردد(درست به مثل كشاورزي كه در دل كوير شدت گرما و سختي را تحمل مي كند، ولي با سود بالايي كه در روز برداشت به آن مي رسد ديگر سختي گذشته برايش نه تنها مفهوم ندارد، بلكه راضي به آن سختي مي شود تا به سود رسيده)
8) زندگي انسانها يك زندگي اجتماعي است كه به صورت يك مجموعه هست نمي شود كه در يك مجموعه عضوي از آن دچار نقصي باشد و بد كار كند. اما ساير مجموعه از آن تأثير نپذيرد (مثل ساعت كه اجزاي متفاوت با قابليتهاي متفاوت دارد تا نظم كلي آن فراهم شود.) لذا پيامبر خدا (ص) جامعه را به كشتي مثال زدند كه تمام ساكنين آن، كارهايشان روي همديگر تآثير مي گذارد.
پيامبر اسلام نيز به دليل مانع شدن كفار سه سال در شعب ابي طالب سخت ترين گرسنگيها را تحمل كرد و در مدينه نيز در سالهاي اول چنين بوده است، امام حسين (ع) نيز در كربلا به دليل مانع شدن يزيديان وحشتناك ترين تشنگي را در كنار آب فرات متحمل شد با اينكه رزق او را خداوند برايش فراهم كرده بود و در كنار او قرار داشت! اكنون نيز اين موانع توسط طغيانگران و ظالمان وجود دارد، مانع شدن دشمن فقط به اين نيست كه مثل كربلا شمشير به دست بگيرد و جلوي آنها را بگيرد، بلكه فريب و يا تحريم و گرفتن فرصتها از ديگران و ... نيز از موانعي است كه دشمنان درست مي كنند.
خداوند با دين اسلام سببها و علّتهاى فقر را روشن و بيان كرده است، علّتهاى فردى و اجتماعى و سياسى و فرهنگى و اقتصادى و دولتى آن را به صورتى جالب شناسانده است، و براى هر يك از آنها يك خط مبارزه اصولى طرحريزى كرده و راههاى روشنى را نشان داده است و به اين صوت به مسئوليت انسان در قبال خودش كمك كرده است، اگر هر فرد يا جامعهاى از آن راهها برود، فقر را ريشه كن خواهد ساخت، اسلام براى طرد آن از راه نابود سازى اسباب آن، به صورتهايى گوناگون اقدام كرده است. اسلام با هر آنچه كه فقر و گرسنگي مي آورد مبارزه كرده است. لذا قرآن و روايات آمده اند آنها را بيان كرده است، از حقه بازي در تجارت و خوردن اموال مردم به باطل و يا تغيير وصيت براي عده اي خاص و اسراف(كه اسراف يك عده اي باعث گرسنگي عده ديگر مي شود) و تبذير و دعا نكردن و گناه كردن و فساد در زمين و تكاثر و ثروت اندوزي و عدم دادن زكات و خمس و عدم انفاق، خداوند هر آنچه به صورت مادي و معنوي در اين امور تأثير داشته را بيان كرده است و اينكه اشخاص خودشان بايد حركت كنند و آنجا كه نياز باشد به اصلاح بپردازند آنها حركت كنند تا خدا بركت داده و روزي بيشتري دهد.(10)
سوال دوم شما اين است كه چرا خداوند اين عذابها را بر مؤمنان نازل مي كند؟ و چرا اين همه جنگ و خونريزي؟ بايد توجه داشت به اينكه:
1) اين سختيها و بلاها فقط براي مؤمنان نيست عوامل طبيعي و حوادث براي هر دو گروه مؤمنان و كفار مي باشد سختي هاي دنيا به هر دو گروه مي رسد " إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ" (11) اگر به شما جراحتى رسيد (و ضربهاى وارد شد)، به آن جمعيّت نيز جراحتى همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها را در ميان مردم مىگردانيم (- و اين خاصيّت زندگى دنياست-) تا خدا، افرادى را كه ايمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند) و خداوند از ميان شما، شاهدانى بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمىدارد.
2) طلب عفو و توبه توسط مؤمنان اين حوادث را دفع مي كند و يا مي تواند اموري را پيش آورد كه شخص مؤمن از آن حادثه نجات يابد (دقت كنيم انتطار خدا از مؤمنين در دنيا بيشتر است تا از كفاري كه خدا را نمي شناسند. لذا خطا و گناه آنها كه به خدا ايمان دارند بسيار زشت مي باشد و لذا خدا در موارد زيادي در همين دنيا تنبيهشان مي كند تا به خود بيايند و از خطا باز گردند.)
3) خداوند درباره بسياري از سختيها قانون كلي دارد و آن اين است كه بايد هر قومي مواظب خودش باشد اگر آنها درخود تغيير ايجاد نكنند خدا نيز تغييري در امور آنها ايجاد نمي كند.(12) آنها بايد به عهد خود با خدا وفا كنند. عهدهايي مثل گناه نكردن وظلم نكردن و فساد در زمين انجام ندادن و تلاش و جهاد و صبر و ... تا وعده هاي الهي از نزول رحمت و دفع عذاب و ... را ببينند (13) بعضي از انسانها خدايي خدا را د همين حد مي بينند كه انسانها كارگري به نام خدا دارند كه هر چه اين انسان بخواهد به او بدهد و اگر هم ندهد به قول خودشان با او قهر مي كنند و از او مي برند، اين انسان بجاي اينكه به وظايف خود با توكل واقعي به خدا عمل كند به خداوند اشكال مي گيرد و تقصير را به خداوند نسبت مي دهد كاري كه فريب شيطان است تا ذهن ما را از واقعيت و مسئوليت خودمان دور كند يعني همانطور كه خودش بعد از خطاي سجده نكردن بر آدم و رانده شدن از درگاه الهي و دور افتادن از تعمت و بهره مندي از ارزاق معنوي، به خدا نسبت داد و گفت تو مرا گمراه كردي! لذا من انتقام مي گيرم.
4) خدا مي تواند ولي همچنانكه گفته شد مسئوليت انسان و آزمايش شدن او و رسيدن به كمال و ملاحطه زندگي دنيايي او چه مي شود، خداوند مصلحت كل را در نطر مي گيرد و آماده سازي افراد براي زندگي ابدي آخرت را.
پي نوشت ها:
1. هود، آيه 6.
2. النساء، آيه32.
3. كتاب التفسير (تفسير العياشي)، چاپخانه علميه، تهران، ج1، ص239.
4. بقره، آيه30.
5. نحل، آيه61.
6. شورى، آيه 30.
7. مريم، آيه 25.
8. ميزان الحكمة، محمد ريشهري، دارالحديث، ج4، ص1900، ح6635.
9. نساء، آيه 10.
10. براي اطلاع از مجموعه آيات و روايات و تفصيل آنها در اين باب رجوع كنيد به الحياة ج4 ص 436 فصل خاستگاههاى فقر و علتهاى آن ، محمد رضا حكيمي ترجمه احمد آرام ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
11. آلعمران، آيه 140.
12. رعد، آيه11.
13. بقره، آيه40.
موفق باشید.