<strong>آخرین بررسی تاریخی درباره حضرت رقیه (س)</strong>
یکی از موضوعاتی که اکنون چند دهه است که در مجامع علمی و بویژه در میان جامعه مذهبی مورد نقد و نظر است، اثبات تاریخی رقیه(س) است. آنچه پیش رو دارید، کنکاشی تاریخی است که کارشناسان گروه تاریخ مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در آخرین بررسی ها بدان دست یافته اند.
<strong>مقدمه</strong>
یکی از مشکلات اثبات شخصیت تاریخی رقیه(س)، نبود نام رقیه در منابع اولیه مانند مقتل¬های معروف است، البته این خود علت هایی دارد که بدان می پردازیم.
نخستین سخن این است که اساساً بسیاری از نسب نویسان عرب، پیرو سنت کهن عربی و نوع نگاه ایشان به زن و موضوع عدم انتقال نسب از طریق بانوان، اساسا به این زنان توجهی نداشتند، این موضوع بویژه زمانی بیشتر به چشم می آمد که دختری پیش از ازدواج از دنیا می رفت. چنین دختری به دلیل دو بدشانسی نامش در کتابهای تاریخی و نسب شناسی ذکر نمی گشت؛ یکم اینکه او اصلا در شمار نسل به حساب نمی آمد تا نام او را ثبت نمایند. دومین اینکه او در سنی از دنیا رفته بود که مجالی برای شهرت لازم برای ثبت در کتب تاریخی را نیافته بود، روش نسب شناسان این بود که اگر او ازدواج می کرد، به صرف شوهر کردن نامش در کتاب ها ثبت می شد.نوع تقلیل یافته و البته کمی دگرگون شده این تصور، امروزه در میان ما نیز وجود دارد چنانکه ما فرزندان سقط شده خود را به شمار نمی آوریم.
دومین سخن این است که سنگینی و عمق فاجعه کربلا و کشته شدن نواده پیامبر سبب شده بود که اهلبیت بیشتر به مایه ی اصلی این حادثه که همان شهادت امام حسین (ع) بود می پرداختند و کمتر به حواشی این جریان که هر یک خود ماجرایی بود اشاره می کردند همانگونه که سقط دو فرزند از امام حسین (ع) در مسیر راه نیز تحت شعاع اصل حادثه قرار گرفت و حوادث دیگر نیز درست در همین راستا از قلم می افتاد. از این رو بسیاری از شخصیت های حاضر در عاشورا در پس سنگینی شهادت امام حسین (ع) یادی از آنها نمی شود.
<strong>به دنبال رقیه (س) در کتب تاریخی</strong>
اگر جریان وداع سید الشهدا با اهل حرم که در آن نام رقیه را به کار برده است، به رقیه خواهر امام حسین(ع) و همسر مسلم بن عقیل که در کربلا حاضر بوده منتسب کنیم اما نمی توانیم شعر سیف بن عمیره که در حضور امام صادق (ع) سروده می شود و اولین بار به نام رقیه اشاره شده است را به همان رقیه پیوند دهیم. چه آنکه در این شعر سبک قرار گرفتن نام ها نشان می دهد، سکینه و رقیه در کنار هم نشان از نظم شاعر در بیان یک جمله خاص و آنهم اشاره به این دو کودک حاضر در کربلاست. گفتنی است شماری از کتاب های مرتبط با شیعه مانند کتاب، الهدایة الکبری از حسین بن حمدان (260-346ه) برای امام سه دختر نام می برد. با این توجه که در میان دختران امام حسین(ع) هیچ سرنوشت مشخصی برای شخصی به نام زینب نقل نشده است. بعدها محمد بن طلحه شافعى(1) (د 652ه) و پس از او إربلی نویسنده کشف الغمه(2) و مجلسی به نقل از کمال الدبن بن طلحه در کتاب معروف بحارالانوار همین روند را طی کرده و وجود یک دختر دیگر را برای امام ثبت کرده است.(3)
اما کسی که به صراحت نخستین بار نام رقیه را به مثابه دختر امام حسین (ع) ثبت کرده است، ابن فندق (د565 ه) در کتاب تخصصی اش «لباب الانساب»است. (4) وی قدیمی ترین سندی است که توانسته یک سده پیش از دیگران نام رقیه را در صفحات تاریخ به یادگار بنهد و البته او به دور از تیغ تیز نقدهایی است که به محمد بن طلحه و عماد الدین طبری و بقیه وارد می شود. جالب آنکه وی کنیه رقیه را ام کلثوم دانسته است.(5)
<strong>مزار رقیه (س)</strong>
در بازنگری نوشته¬هایی که به چگونگی شهادت رقیه (س) پرداخته اند، نخستین گزارش کامل از نحوه شهادت رقیه(س) و ماجرای معروفش را به قلم عماد الدین حسن بن علی طبریدرکتاب «کامل بهایی» توجه ما را به خود جلب می کند که وی با استناد به کتاب «الحاویه فی مثالب معاویه» نوشته¬ی«قاسم بن محمد بن احمد ماموفی»در گزارشی کوتاه، کیفیت شهادت دختر کوچکی از امام حسین (ع) در خرابه شام را به دست داده است.(6) در این نقل تاریخی می خوانیم «... يزيد دستور داد: سر پدرش را ببريد و در كنار او بگذاريد. مأموران يزيد سر امام حسين(ع) را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند. دختر چهار ساله وقتى نگاهش به آن سر افتاد ترسيد و فريادى برآورد و پس از آن بيمار شد و وفات كرد. (7) گفتنی است پیش از او سید بن طاوس نیز همین ماجرا را با اندکی تفاوت پذیرفته است. استاد یوسفی غروی معتقد است، ماجرای خرابه شام و شهادت دختری از خاندان اهلبیت امری مستند است، و علت ترس دختر از سر پدر از این قرار است که در گذشته رسم بود، برای حفظ سلامت سر بریده، در زمان انتقال سر به سرزمین دور دست، برای متغیر نشدن آن، گوشت های زیر گردن و حتی گوش و لب¬هایش را بریده و سر را داخل ظرف مخصوصی قرار می دادند، از این رو وقتی دختر با سر پدر در چنین حالتی مواجه می شود، ترسیده و از دنیا می رود. چرا که وی هرگز پدرش را این گونه ندیده بود.
در پایان آنچه در کتاب منتخب التواریخ درباره آب گرفتگی مزار رقیه (س) در سال1280 قمری ذکر شده به رغم تلاش برخی برای ناکام دانستن آن اما او خبر از رویدادی داده است که در زمان نزدیک به خودش روی داده است از این رو نمی توان سخن او را درباره آنچه در روزگارش روی داده را به راحتی انکار کرد. (8)
پی نوشت ها:
1. مطالب السئول، ابن طلحة الشافعي، ص:257
2. كشف الغمه، جلد دوم، چاپ اول، تبريز، 1381 هجرى قمرى، ص 38.
3. بحارالانوار، ج 45، ص 331.
4. لباب الانساب ابن فندق (م565ه ق)، ص 357.
5. همان ص 355.
6. عماد الدين طبرى، كامل بهائى، ج2، ص 179، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 ش.
7. همان.
8. محمد هاشم خراسانی(د1352ق)، منتخب التواريخ، چاپ اول، ص 388.