توی صفحه فیسبوک داداشم که 3سال از من بزرگتره عکس و مطالب ناجور سکسی دیدم. ازش خیلی بدم اومده. با غضب بهش نگاه میکنم و سعی میکنم ازش دور شم، چشمم به ریختش نیفته. درمورد پسرای فامیل هم همین تنفر رو دارم. آخه من گیرایی بالایی دارم و زود متوجه میشم حرفا و اشاره های خصوصی شونو. سعی میکنم بی توجه باشم. اما خیلی عصبی میشم.
بچه که بودم به طور اتفاقی سکس پدر و مادرمو دیدم.هیچی یادم نمیادا،فقط میدونم که دیدم.ازشون چندشم میشد. تقریباً از 16 تا 20 سالگی این تنفرم ازشون از بین رفته بود.دوباره عود کرده. جدیداً موقع نماز صبح صدای درِ حموم رو شنیدم باز عصبی شدم و طی روز خودمو ازشون دور میکردم. هرموقع نصف شب صدای بسته شدن درِ اتاقشون رو میشنوم یا صبح میبینم موهای مامان و بابام خیسه فشار خونم میره بالا عضلاتم منقبض میشه،بغض میکنم،دندونامو به هم فشار میدم.یه چیزی ام باعث تشدید این حالت هام شده:اینکه بابام خواستگارامو ندیده و نشناخته رد میکنه. منم غرورم نمیذاره بگم آمادگیشو دارم.
نمیدونم چطوری با این مسائل کنار بیام؟
مرسی که برای جواب دادن بهم وقت میذارید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تا حد امكان توصيه مي شود از سرك كشيدن به حريم خصوصي افرادي همچون برادرتان پرهيز نماييد، چرا كه برادر شما مثل هر انسان ديگر از غريزه بي بهره نيست و هر گونه كنكاش بيشتر شما را با مسائل آسيب زاتر مواجه خواهد كرد. رويكرد شما در مورد پسران فاميل را بسيار ارج مي نهيم و گيرايي شما در اين زمينه را بسيار مي ستاييم. اي كاش ساير دختران اين مرز و بوم از اين خويشتنداري استراتژيك بهره اي داشتند.
در مورد روابط پدر و مادرتان نيز بايد گفت حساسيت شما ناخواسته نسبت به اين مسأله صد درصد طبيعي و خدادادي بالا رفته است. همان طور كه مي دانيد روابط زناشويي در قاموس خلقت ثبت و ضبط است و هيچ زن و مردي نمي توانند از اين امري فطري و خدادادي سر باز زنند. پدر و مادر شما دارند به يك واجب الهي (مثل نماز صبح و روزه ماه رمضان) عمل مي كنند و خدايي كه شاهد و ناظر رفتار جنسي اين دو است نه تنها خرده اي بر ايشان نمي گيرد (البته نه به عدم مراقبت ايشان) بلكه ثواب هاي بسياري براي آنان ذخيره مي نمايد. پس به هيچ وجه با امور عادي و فطري برخورد غيرعادي و ضد فطري ننماييد. شما بايد به جاي تمركز آسيب زا بر اين مسأله به تمركز بر ساير امور مهم زندگي بپردازيد. ده ها امر مثبت و ضروري در زندگي شخصي شما وجود دارد كه تمركز بر آن ها مجالي براي سر خاراندن براي شما باقي نمي گذارد. پس به جاي بزرگنمايي و فاجعه سازي اين مسأله به ساده سازي و پيش پاافتاده سازي آن همت گماريد. با تمرين ذهني به گونه اي به خود القا نماييد كه خيس بودن موي پدر و مادر يا صداي در، هيچ حساسيتي را در شما بر نمي انگيزاند. اين را بدانيد كه شما تنها دختر مطلع از مسائل خصوصي پدر و مادر نيستيد و همان طور كه بسياري با اين مسأله برخوردي كاملاً عادي و غيرحساسيت زا دارند شما هم مي توانيد به تدريج اين گونه عمل كنيد.
سعي كنيد در حد امكان از تمركز بر ازدواج خودتان نيز حذر نماييد. تمركز بر يك امر صددرصد مشروع (مانند ازدواج) در بسياري موارد ما را به افكار و رفتار نامشروع سوق مي دهد. ازدواج و روابط زناشويي را به هيچ وجه براي خود غول نسازيد و با اين دو هم برخوردي كاملاً ساده نگرانه داشته باشيد.
اين پدر و مادر شما نيستند كه زمان ازدواج شما را رقم مي زنند و در زمان تقدير شما آن خواستگار اصلي رخ مي نماياند. البته اين منافاتي ندارد كه شما كمرويي يا غررو بعضاً آسيب زاي خود را كناري نهيد و در يك فرصت مناسب با مادر خود به گفتگو بنشينيد. لازم نيست حتماً مادر شما هم نظر و پذيراي نظرات شما باشد، ولي همين كه شما به بيان روحيات و ذهنيات خود بپردازيد بسيار مفيد است.
همواره از خداوند ازدواج بهنگام (نه زودهنگام) را بخواهيد چه بسا ازدواج شما در شرايط فعلي به صلاح شما نباشد و ردهايي بي دليل والدين شما (كه صد درصد غلط است) در راستاي حكمت ها و مصلحت هاي خداوندي باشد. پس نبايد زياد در ظاهر امور غرق شد و بايد نيم نگاهي به بواطن امور داشت.
باز تاكيد مي گردد در حد امكان تمركز خود را به طور كامل از بحث ازدواج برداريد و صددرصد تمركز خود را به امور مثبت و ضروري زندگي (نه اموري مانند خيس بودن موي والدين يا صداي در و..) ببريد. تداوم اين خويشتنداري مثال زدني ازدواج بهنگام و موفق شما را به همراه خواهد داشت.
موفق باشید.