مدت زیادی است که خدا با من قهر کرده.من فقط یک نشانه مخصوص میخوام تا باور کنم خدا هنوز مرا میبیند.اول اعتماد و بعد اعتقادم را از دست دادم.ولی آرامش ندارم.کسی نیست تا باهاش درد دل کنم.حس میکنم خدایی به اون معنی که ما فکر میکنیم که باهاش حرف بزنیم و حاجت بخوایم و بهمون میدهوجود نداره.همه اینهارو هم میدونم که نا امیدی از رحمت حق گناهه و....
نمیخوام نصیحتم کنینوفقط یه نشونه میخوام که ببینم و مطمئن شم خدا منو میبینه و صدامو میشنوه.یه چیزی مثل معجزه.هرچی میخواد باشه .فقط میخوام بتونم دوباره به خدا نزدیک شم.قبلا اینطوری نبودم و توجه خدارو رو خودم حس میکردم.اما الان فکر میکنم وقتی صداش میکنم وقتی باهاش حرف میزنم هیچکسی صدای منو نمیشنوه.دارم عذاب میکشم،نمیتونم بگم خدایا امید و توکلم به توست چون ته دلم باور ندارم.دلم میخواد دوباره همه چیزو بسپارم به خدا و خیالم راحت باشه که حواسش بهم هست که با من لج نیست که برام بد نمیخواد....
تورو خدا کمکم کنید دارم دیوونه میشم.یه راه حل بهم بدید.
 

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي! ديده ايم و شنيده ايم كه مي گويند: دعا مي كنيم خدا جواب نمي دهد، با خدا قهر كردم! يا او با من قهر كرده است؛ كم ديده ايم كسي بگويد: از خدا درخواست كردم و او خواسته ام را به اجابت رساند. خدايا ممنون! بد نيست يك فكري بكنيد. دعاهايي كه كرديد و مستجاب شد، چند تاست؟ اگر مي خواهيد خداوند متعال عطا كند، او را بخوانيد، از او سؤال كنيد، نفسِ درخواست خيلي خوب است كه آدم مستمراً از خداي تعالي بخواهد، كه ما به اين توجه نداريم كه سؤال، جواب دارد.
اگر دقتي در أطراف زندگي داشته باشيد، متوجه مي شويد كه روزانه هزاران نعمت خدا ايجاد يا حفظ مي شود. نعمت سلامتي، وجود والدين و هزاران نعمتي كه انسان از شمردن آنها عاجز است. آيا همۀ اينها چيزي جز معجزه است؟! آيا با دعاهاي شما زندگي تان متحول نمي شود؟!
اما از اينكه با وجود مشكلات پيش آمده هنوز دوست داريد با خداي حكيم(1) -كه تمام كارهايش بر مبناي حكمتش مي چرخد- همنشين شده(2) و در صدد ارتباط عميق با او هستيد و مشكلاتتان را فقط با او كه به تك تك بندگانش ارزش و احترام قايل است،(3) در ميان بگذاريد، نشان از ايمان و اعتقاد راسختان به اوست. سختي و مشكلات زندگي زمينة ترقّي و رشد معنوي است و بايد شما خوشحال باشيد كه خداوند شما را شايسته اين مقام دانسته است. از فضاي پيش آمده نهايت استفاده را كرده و در آغوش پرمهر پروردگار، مشكلاتتان را حل كنيد و قدر دان اين لحظات ناب باشيد.
سوال مطرح شده توسط شما، داراي چند بخش است كه به آنها پاسخ مي دهيم:
1- علت نااميدي و طريقه مقابله بامشكلات:
هميشه رسيدن به آرامش يكي از مهمترين نيازها و دغدغه هاي انسان بوده و هست. زندگي پر از فراز و نشيب هاي روحي است و زماني كه چرخ زندگي در سرازيري بيفتد، نشيب هاي روحي تداوم يافته، عملكرد طبيعي فرد مختل مي شود و امكان بروز يك بيماري جدي و رايج به نام "نااميدي و افسردگي" افزايش خواهد يافت. نااميدي و افسردگي؛ روح، جسم، ذهن و رفتار فرد را درگير مي كند. امكان بروز اين مشكل هم در زنان و هم در مردان وجود دارد، اما بنا به دلايلي زنان دو برابر مردان به اين مشكل مبتلا مي شوند.
اگر به خاطر مشكلاتي، حس نااميدي در شما بوجود آمده، بايد خدمت شما عرض كنم كه؛ مشكلات زندگي امتحان الهي است، بايد با صبر و تحمّل از اين آزمون موفق به در آييد؛ به ظاهر قضيه نگاه نكنيد. به نتايج معنوي و آثار اخروي رويدادهاي زندگي خويش نيز توجه داشته باشيد. زندگي هميشه با رنج و مشكلات آميخته است. و اساساً مشكلات در زندگي نوعي آزمون الهي است. خداوند در قرآن مي فرمايد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ و... لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛(4) شما را با اندكي از ترس، گرسنگي و آفت در مال ها و جان ها و ميوه ها مي آزماييم... تا معلوم گردد كه چه كس عمل شايسته انجام مي دهد».
در روايت نيز آمده است كه: «ان الله اذا احبَّ عبداً غطَّهُ في البلاء غطّاً؛(5)خداوند وقتي بنده اي را دوست بدارد، او را با سختي ها و مشكلات مواجه مي سازد.» لذا مي بينيم پيامبران و اولياي الهي بيش از ديگران در زندگي خود با مشكلات روبرو بوده اند.بعضي ازافرادبه ظاهر خوشبخت به نظر مي رسند امّا در واقع زندگي شان سراسر پوچ و بي معنا است و هيچ نتيجه و پاداش اخروي ندارند.
2- نحوه ارتباط با خدا:
قبل از بيان رابطه انسان با خدا، لازم است به يك مطلب كلي اشاره كنيم و آن اين كه: رابطه انسان با هر موجودي و هر كسي بر اساس درك و آگاهي او نسبت به آن موجود است و اگر نسبت به موجودي دركي نداشته باشد، هيچ گاه مايل به آن نخواهد شد و از او دوري خواهد گزيد.
رابطه انسان با خدا، رابطه وجود ضعيف با وجودي كه داراي كمال مطلق است مي باشد. رابطه صحيح و درست معنوي ـ كه رابطه اي آگاهانه و ارادي است ـ داراي شرايطي است:‏
معرفت صحيح از خود؛ معرفت صحيح از خدا؛ ايمان قلبي.
ايمان قلبي آنست كه انسان با تمام وجود، تسليم حق گردد. ايمان، معلول شناخت خدا بوده و آنگاه كه معرفت قلبي به خدا حاصل شود، ايمان تحقّق پيدا مي كند.‏
پيامبراكرم فرمود: "الاْيمانُ مَعرِفَةٌ بِالْقَلْبِ"(6)هر قدر معرفت به خدا بيشتر باشد، ايمان از درجه بالاتري برخوردار است.‏
رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: "أَفضَلُكُمْ ايماناً أَفضَلُكُمْ مَعرِفَةً"(7); بافضيلت ترين شما از حيث ايمان برترين شما در معرفت است.
د: اخلاص در انديشه و عمل: آنچه موجب مي شود كه انسان، انديشه و عمل را براي خدا خالص گرداند، بريدن از غير خداست; و اين به معناي ترك مطلق نيست،بلكه بدين معناست كه به آن، وابستگي روحي و قلبي نداشته باشد; انگيزه اولي و ذاتي در انديشه و عمل، خدا باشد و انگيزه هاي ديگر ـ اگر وجود داشته باشند ـ در طول آن انگيزه قرار گيرند. اخلاص نيز معلول ترك تعلق و داراي مراتبي مي باشد; ترك تعلق هر قدر بيشتر باشد، اخلاص از شدت بيشتري برخوردار است.‏
3- چكار كنم كه خدا صدام و بشنوه ؛جوابمو بده؛ حاجتمو بده؟(راز استجابت دعا)
در پاسخ به اين سوال متذكر مي شويم. اولا هيچ دعايي خالي از نوعي اجابت نيست، زيرا نوعي عبادت و پرستش است و در هر عبادتي كه با قصد قربت انجام مي شود؛ يعني عبادت كننده تصميم دارد به خداي خود نزديك شود و به كمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالي از اثر قربي نيست. بنابر اين، همين كه دعا و عبادت با خلوص نيت و شرايط لازم انجام مي شود، در همان لحظه به اجابت مي رسد و اثر معنوي خود را بر روح و جان انسان مي گذارد.
رسول گرامي اسلام فرمود: هنگامي كه خداوند بخواهد نيازهاي بنده اش را برآورد به او اذن و توفيق دعا كردن مي دهد. (8)
اجابت دعا، مشروط به شرايطى است كه بايد تمام شرايط آن محقق شود تا دعا به اجابت برسد.
نكته مهم در زمينۀ دعا اين كه استجابت در آيه شريفه معناى بسيار عميقى دارد. ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است. ما همواره خيال مى‏كنيم كه اگر دقيقا همان را كه ما طلب مى‏كنيم در همان زمان و با همان شرايطى كه مى‏خواهيم عمل شود، دعايمان اجابت شده است. در حالى كه چه بسا همين پاسخ نيافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. يعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بيشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگه مى‏دارد و اين لطف بزرگى است كه به اين وسيله ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى‏شمار ديگرى نصيبش مى‏شود.
پي نوشت ها:
1. انفال(8) آيۀ 49؛ مائده(5) آيۀ 38.
2. شيخ حرعاملي، وسايل الشيعه، ج7، ص162، آل البيت، قم، 1409ه ق.
3. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج24، ص186، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان: 1404 ه.ق.
4. بقره(2) آيه 155.
5. ثقه الاسلام كليني، الكافي، ج2، ص253، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365 ه.ش
6. العلامه المجلسي، بحار الانوار، ج66، ص64، باب30، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان 1404 ه.ق.
7. تاج الدين شعيري، جامع الاخبار، ص5، انتشارات رضي، قم، 1363ه ش.
8. محمد محمدي ري‌شهري، ميزان الحكمه، حديث 5583، دار الحديث، الطبعه الاولي، التنقيح الثاني، 1416ه.ق.
موفق و موید باشید